تصوف
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 7 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224267/تصوف
جمعه 24 اسفند 1403
چاپ شده
15
یوهان ولفگانگ فونگوته (1749-1832م)، از پیشگامان شرقشناسی در آلمان به شمار میرود که در بسیاری از علوم و معارف زمان خود همچون حکمت، الاهیات، ادبیات و زبانشناسی صاحبنظر بود. وی به دنبال تأثیر عمیقی که از مطالعۀ ترجمۀ دیوان حافظ به قلم هامرپورگشتال پذیرفت، از 1814م بر آن شد که معانی و مضامین مورد توجه خود از ادبیات ایرانزمین را در قالب شعر آلمانی درآورد. نتیجۀ تأملات او در این زمینه، به تألیف کتاب «دیوان شرقی از مؤلف غربی» انجامید. گوته در این کتاب نشان داد که مقاصد حافظ را دریافته است و ضمن ابراز همدلی و همزبانی با حافظ، و ستایش از مقام معنوی او، پیامبر اسلام (ص)، قرآن و شعرای نامدار ایرانی نظیر مولانا، سعدی، نظامی، فردوسی و انوری را نیز ستود (همو، 925-931). اهمیت کتاب گوته در فرهنگ اروپایی چنان بود که به تعبیر برتولد اشپولر (همانجا)، در سدههای 19-20م، به پیروی از آن جریانی پیوسته از ترجمهها و تفاسیر اشعار فارسی به آلمانی شکل گرفت و مردم آن دیار را چنان با ادبیات فارسی آشنا کرد که نمونۀ آن دربارۀ فرهنگ دیگر کشورهای اسلامی سابقه نداشت و محققان آلمانی در پیروی از راهی که گوته گشود، تاکنون وفادار ماندهاند. به پیروی از همین جریان بود که آوگوست گراففون پلاتن (د 1835م) دیوان حافظ را در 3 جلد به آلمانی ترجمه کرد (نیکبین، 264-265) و فریدریش روکرت (د 1866م) گزیدهای از غزلیات حافظ، و بوستان و قصائد سعدی را ترجمه کرد و بخشی از مثنوی معنوی را نیز به شعر آلمانی درآورد (همو، 515-518). پس از این کوششها، رویکرد تخصصیتری در حوزۀ مطالعات تصوف شکل گرفت، چنان که آوگوست ل. فلوگل (د 1870م) «معانی اصطلاحات صوفیه»، تألیف ابنعربی را همراه با متن التعریفات میرشریف جرجانی تصحیح و منتشر کرد (بدوی، 287)، و تئودُر ویلهلم آلوارت (1909م) نیز جلد دوم از کتاب 10 جلدی خود با عنوان «فهرست کتابخانۀ برلین» را به تصوف اختصاص داد (نیکبین، 27-28) و کارل هرماناته (د 1917م)، استاد زبانشناسی، رباعیات ابوسعید ابوالخیر را به آلمانی ترجمه کرد و رسالهای با عنوان «شعر عرفانی، تعلیمی و تغزلی»، و مقالهای با عنوان «صوفیگری و سه نمایندۀ آن در شعر فارسی» نوشت ( فرهنگ...، 1/ 171-172). هانس باوئر (د 1937م)، متخصص زبانهای سامی نیز، بخشی از تحقیقات خود را بر آثار غزالی متمرکز کرد و آثاری منتشر نمود که برخی از آنها عبارتاند از: «ترجمه، شرح و ویرایش اخلاق اسلامی»؛ «دربارۀ نیت، قصد پاک و حقیقت در آثار غزالی»؛ «اصولگرایی غزالی»؛ «حلال و حرام در آثار غزالی» (همان، 2/ 141-142). ژرژیاکوب (د 1937م)، محقق آلمانی دیگری بود که تا پایان عمر خود 26 جلد از مجموعۀ «کتابشناسی ترکی» را منتشر ساخت و جلد 9 آن مجموعه را به «فرازهایی در شناخت طریقۀ بکتاشیه» اختصاص داد. وی همچنین کتابی با عنوان «بکتاشیه و روابط آن با نمونههای مشابه» نوشت و ترجمهای از اشعار حافظ با عنوان «اتحاد صوفی، شوق و درک»، و نیز مقالهای با عنوان «اولیا چلبی» منتشر ساخت (بدوی، 436-437؛ نیکبین، 1278). ارنست بانرت دیگر زباندان و خاورشناس آلمانی نیز در ترکیه به طریقۀ مولویه پیوست و آثاری در زمینۀ تصوف به وجود آورد که اینها ست: منهاج العابدین (ترجمه و شرح)؛ «دیوان صوفی مراکشی، شعیب ابومدین» (تحقیق و ترجمه)؛ مراتب الوجود اثر عبدالکریم جیلی (گردآوری، ترجمه و شرح)؛ «دربارۀ بنیانگذار و مراسم ویژۀ صوفیان دمرداشیه در قاهره»؛ «رفاعیه در مصر»؛ «ویژگیهای انسانی شاذلیه در مصر» و «ذکر و خلوت از دیدگاه ابنعطا» ( فرهنگ، 2/ 139-140). هانس هنریش شایدر (د 1957م)، محقق برجستۀ آلمانی نیز رسالهای با عنوان «حسن بصری، پیشوای تابعین و رهبر زاهدین» نوشت و در آن، افزون بر استفاده از کتب رجالی نظیر طبقات ابنسعد ــ که از حسن بصری چهرهای مخدوش ارائه میکردند ــ به کتابهای طبقات صوفیه نیز استناد کرد و دربارۀ گرایشهای دینی و زاهدانه در سدۀ 1ق، و حتى مذاهب کلامی در اسلام تحقیق نمود. دیگر مقالههای او دربارۀ حافظ و تصوف اسلامی اینها ست: «دیدگاه حافظ دربارۀ زندگی و صورت غنایی» در کتاب تجربۀ روحانی شرق نزد گوته (1928م)، «آیا توصیف تحول روحی حافظ، امکانپذیر است؟»، «شرح تصوف اسلامی»، «رسائل کوچک ابن عربی»، «اسطورۀ بنیانگذار طریقۀ بکتاشیه» و «نظریۀ مسلمانان دربارۀ موضوع انسان کامل» (بدوی، 264-268). هلموت ریتر (د 1971م)، دیگر محقق آلمانی بود که از 1927 تا 1949م مدیر نمایندگی انجمن شرقی آلمان در استانبول بود و از اینرو، به فرصت مغتنمی برای استفاده از نسخ خطی کتابخانههای استانبول دست یافت و این آثار را منتشر ساخت: الاهینامۀ فریدالدین عطار؛ سوانحِ احمد غزالی؛ مشارق انوار القلوب و مفاتح اسرار الغیوبِ عبدالرحمان بن محمد انصاری معروف به ابندباغ؛ کیمیای سعادت محمد غزالی؛ ترجمۀ گزیدههایی از فارسی و عربی به آلمانی؛ کتاب من اناب الی الله تعالى اثر حارث محاسبی. آثار تخصصی او نیز اینها ست: «دریای جان: انسان، عالم و خدا در حکایتهای فریدالدین عطار»؛ «حسن بصری»؛ و «آغاز فرقۀ حروفیه». وی همچنین مؤلف مدخلهای متعددی در زمینۀ تصوف در ویرایش دوم «دائرةالمعارف اسلام» بوده است (همو، 185-187).اتواشپیس (د 1981م)، خاورشناس مشهور آلمانی نیز، مدیر مجلۀ «دنیای اسلام» و مؤسسههای خاورشناسی و زبانهای شرقی بود. آثار او اینها ست: «سه اثر دربارۀ زندگی صوفیان»؛ «اشراق ایرانی در اسلام»؛ «اثر ویژۀ مغلطای دربارۀ شهدای عشق»؛ «سه رساله دربارۀ تصوف از شهابالدین سهروردی مقتول» همراه با شرحی از زندگی و اشعار او (ترجمه و ویرایش)؛ تصحیح رسالۀ مونس العشاقِ سهروردی و بخشهایی از کتاب الصبر و الرضا اثر حارث محاسبی ( فرهنگ، 1/ 332-333). آنهماری شیمل (د 2003م)، محقق برجستۀ تصوف، استاد مطالعات اسلامی و متخصص در شناخت زندگی، آثار و افکار جلالالدین رومی بود. وی در دانشگاههای مختلف آلمان، آمریکا و ترکیه به تدریس پرداخت و ترجمۀ اشعار عارفان مسلمان از زبانهای فارسی، عربی، ترکی و اردو به زبان منظوم آلمانی، نشان رُکرت را که ویژۀ ترجمههای برجسته است، برای وی به ارمغان آورد. شیمل به تحقیقات گستردهای در زمینۀ زندگی اجتماعی و فرهنگی مسلمانان دست یازید که حاصل آن انتشار کتابهای متعدد و دریافت نشانهای علمی از کشورهای مختلف است. وی برای عرفان اسلامی، هویتی مستقل از دیگر مکاتب عرفانی قائل بود و آن را گوهر و اصل باطنی اسلام میدانست. اما دلبستگی اصلی او تحقیق در آثار و اندیشههای مولانا بود. شیمل خود اذعان میکند که کتاب شکوه شمس را پس از 40 سال انس با آثار مولوی تألیف کرده است. از بخشهای ابتکاری این کتاب تبویب و تنظیم خیالپردازیهای مولانا در اشعار او ست که در 15 مقولۀ جداگانه با توضیحاتی دقیق و عالمانه همراه شده است. وی همچنین با ترجمۀ فیه ما فیه مولوی و تألیف «جلالالدین رومی بلخی»، و «رومی، من بادم تو آتش»، گرایش درونی خود را به زندگی و آثار مولانا بیش از پیش آشکار کرده است. برخی از دیگر آثار او نیز اینها ست: تصحیح سیرۀ ابنخفیف شیرازی (1955م)؛ « ابعاد عرفانی اسلام»؛ «حلاج شهید راه عشق»، که در آن به مقایسۀ میان حلاج و مسیح پرداخته است؛ «ابنعطاءالله، تنگناها فرش لبریز از رحمتاند»؛ «درد و لطیف»، که تحقیقی است دربارۀ خواجه میردرد و شاه عبداللطیف، دو عارف و نویسندۀ سدۀ 18م در هند اسلامی؛ «عشق به معبود یکتا» که متونی از سنت عرفان اسلامی در هند است (نک : تمیمداری، 10-11؛ لاهوتی، شانزده ـ هجده؛ شیمل، شکوه...، 1، «مصاحبه»، 59-61؛ نیکبین، 696).
تحقیقات مربوط به تصوف در اسپانیا با نام پژوهشگر شهیر آن دیار، میگل آسین پالاسیوس (د 1944م) پیوند خورده است. بیشتر تحقیقات وی دربارۀ ابنعربی، و پس از آن دربارۀ محمد غزالی است. یکی از ویژگیهای آثار او اشارات الهامبخشی است که در برابر پژوهشگران بعدی آفاق تازهای گشود و تحقیقات آنها اشارههای گذرای او را تأیید کرد. نخستین اثر وی دربارۀ غزالی همان رسالۀ دکتری او با عنوان «غزالی: اندیشهها، اخلاق و زهد، در مجموعۀ تحقیقات عربی» بود. دیگر آثار او دربارۀ غزالی و ابنعربی اینها ست: «تصوف غزالی، روحانیت غزالی» (مشی غزالی در تصوف) در 4 جلد بزرگ؛ «ماهیت وجد صوفیانه از دیدگاه دو صوفی بزرگ مسلمان: غزالی و ابنعربی»؛ سلسله مقالاتِ «ماهیت اعتقاد از نظر غزالی»؛ تحلیل منهاج العابدین غزالی؛ «ابن عربی، صوفی مُرسی» در 4 بخش مستقل که از 1925 تا 1928م در آرشیو آکادمی سلطنتی تاریخ، منتشر شد؛ «اسلام در صورت مسیحی» این کتاب در 3 بخش «زندگینامۀ ابنعربی، فلسفۀ او و ترجمۀ متون برگزیده» که منتخبی از 7 کتاب مهم ابنعربی است، در بیش از 500 صفحه تنظیم شده است. آسین پالاسیوس در این کتاب به بیان وحدت میان تاریخ و فرهنگ انسانی، و تأثیرات اسلام بر تصوف مسیحی اسپانیا در عصر رنسانس نیز پرداخته است. عبدالرحمان بدوی این کتاب را بهترین کتاب پالاسیوس دربارۀ ابنعربی میداند و آن را با عنوان ابنعربی: حیاته و مذهبه، به عربی ترجمه، و در 1965م در قاهره منتشر کرد؛ «علم النفس نزد محییالدین ابن عربی»؛ «تحقیقی دربارۀ ابنعربی»؛ «ترجمۀ زندگی صوفیان اندلس»، اثر ابنعربی؛ تصحیح رسالة القدس، اثر ابنعربی؛ ترجمۀ محاسن المجالس، یگانه اثر به جا مانده از ابنعریف (د 536 ق) و انتشار آن همراه با متن عربی. آسین پالاسیوس در مقدمۀ کتاب، شرح حال کاملی از ابنعریف را بر پایۀ منابع دست اول فراهم کرده است. مقالات دیگر آسین پالاسیوس دربارۀ تصوف اسلامی اینها ست: «شاذلیه و تنویر»؛ «تشابه خانقاهها در عرفان اسلامی و عرفان قدیسه تِرِسا»، «تأثیر یک متفکر مسلمان بر قدیس یوحنای صلیبی» (بدوی، 75-81؛ فرهنگ، 1/ 78-82 ؛ نیز نک : ه د، آسین پالاسیوس).
آشنایی خاورشناسان انگلیسی با تصوف به اواخر سدۀ 18م باز میگردد. در این سالها، سِر ویلیام جونز (د 1794م) در ضمن مقالهای که در باب اشعار عرفانی فارسی و هندی برای انجمن آسیایی بنگال نوشت، از نینامۀ مثنوی ترجمهای به دست داد. جونز همچنین نخستین بار 10 غزل از حافظ را به نثر انگلیسی، و سپس به شعر فرانسوی چنان استادانه ترجمه کرد که شیوۀ ترجمۀ او سرمشق فیتز جرالد، گرترود بل و لوگالی ین قرار گرفت (آربری، 31، 49، 59؛ جهانپور، 46). وی آثار شاعران و صوفیۀ ایرانی را میستود و جلالالدین رومی را با شکسپیر، و مثنوی او را با آثار نمایشی او برابر میدانست («خاورشناسان... (6)»، 6-7)؛ چندی بعد، با انتشار آثار ویلیام اوزلی (د 1842م) که اغلب آنها در زمینۀ شعر و ادب فارسی و ادبیات صوفیه بود، چشمانداز تازهای از این گونه متون در برابر انگلیسی زبانان گشوده شد («خاورشناسان... (8)»، 30-32). در اواخر سدۀ 19 و ابتدای سدۀ 20م نیز پژوهشها، ترجمهها و تصحیحهای دیگری منتشر شد که به برخی از آنها میتوان اشاره کرد: «تصوف شرقی» یا مقصد اقصى از عزیزالدین نسفی توسط ادوارد هنری پالمر (د 1882م)؛ «تعلیمات حافظ و اشعاری از دیوان حافظ» (لندن، 1898م)، حاوی ترجمۀ 43 غزل از دیوان، توسط مارگارت لوئین گرترود بل (د 1926م)، شاعر و ایرانشناس انگلیسی؛ «حافظ شیرازی، برگزیدۀ اشعار»، توسط هرمن بیکنل (د 1875م) ( فرهنگ، 2/ 323، 500-501)؛ «رباعیات حافظ» (1910م)، که مجموعهای از 65 رباعی بود که لنتسلت الفرد کرنمر بینگ به تقلید از ترجمۀ رباعیات خیام فیتز جرالد، ترجمه و منتشر کرد (نیکبین، 254؛ فرهنگ، 2/ 323، 516). با این همه، ظهور ادوارد گرنویل براون (د 1926م) فصل جدیدی در پژوهشهای مربوط به تصوف گشود. علاقۀ فراوان براون به زبانهای شرقی او را به فراگیری عربی، فارسی و ترکی وا داشت و نه تنها بخش بزرگی از زندگی علمی او در پژوهش زبان و ادبیات فارسی سپری شد، بلکه از این رهگذر حیات معنوی او نیز تحت تأثیر صوفیان قرار گرفت. از اینرو، آثار او دربارۀ تصوف از سر همزبانی و همدلی نوشته شده است. بخشهایی از اثر بزرگ و مهم او، تاریخ ادبی ایران که در 4 جلد و 300،2 صفحه و پس از صرف 30 سال عمر پدید آمد، دربارۀ تصوف است. دیگر آثار او اینها ست: «یادداشتهای بیشتری دربارۀ ادبیات حروفیه و ارتباط آن با سلسلۀ دراویش بکتاشیه»؛ «گزیدۀ اشعار دیوان شمس تبریزی» (تصحیح، ترجمه و مقدمه)؛ ترجمۀ کشف المحجوب هجویری. وی همچنین در کتاب یک سال در میان ایرانیان، در فصل ششم به تصوف، و در فصل هفدهم به جزئیات زندگی و غرایب احوال قلندران پرداخته است (طاهری، 142-143؛ فرهنگ، 2/ 183، 186؛ نیکبین، 177). همزمـان با ادوارد براون، ادوارد ویلسـون، شرقشنـاس دیگر انگلیسی ترجمه و شرح دفتر دوم مثنوی جلالالدین رومی را در 2 جلد، «علاقۀ صوفیان به صفات آفریدگار در اسلام» (1931م)، و «صوفیه و شعر شرقی» را منتشر نمود (همو، 1199-1200). پس از این دو، رینولد الین نیکلسن (د 1945م) بزرگترین خاورشناس و تصوف پژوه انگلیسی است که در 1901م استاد زبان فارسی در دانشگاه لندن شد و سال پس از آن با همین سمت به دانشگاه کیمبریج رفت. وی پس از مرگ استادش، ادوارد براون جانشین او در کرسی زبان عربی توماس آدامز گردید (بدوی، 416). نیکلسن با دانشی جامع از تصوف، و آشنایی کمنظیر با زبانهای عربی و فارسی، به تصحیح و ترجمۀ آثار عارفان مسلمان پرداخت که از میان آنها، تصحیح و ترجمۀ مثنوی مولانا اهمیتی ویژه دارد. تصحیح این اثر ــ که نیکلسن چندین سال از عمـر خـود را صرف آن کـرد ــ ویرایشی پاکیـزه از مثنـوی بـه وجود آورد که هنوز از بهترین ویراستهای آن به شمار میرود. افزون بر این، نیکلسن آثار دیگری چون تذکرة الاولیاء عطار؛ منتخبات دیوان شمس تبریزی (تصحیح و ترجمۀ 48 غزل، همراه با مقدمه)؛ اللمع فی التصوف، اثر ابونصر سراج؛ و ترجمان الاشراق ابن عربی را نیز تصحیح و (برخی را همراه با ترجمه) منتشر کرد. وی همچنین آثار ماندگاری نیز در زمینۀ تصوف دارد که از برخی از آنها میتوان نام برد: «عارفان اسلام»، که حاصل 20 سال پژوهش مؤلف در این باره است؛ «تحقیقات در تصوف»؛ «شرح حال عمربن فارض و ابن عربی»؛ «معنای شخصیت در تصوف اسلامی»؛ «یک ایرانی مقدم بر دانته»، که در آن نیکلسن نشان داده است که سنایی غزنوی با سرودن سیر العباد الی المعاد مقدم بر دانته بوده است؛ «افکار و عقاید شخصی در تصوف»؛ «تحقیقات دربارۀ شعر انگلیسی»؛ «داستانهای عرفانی» (ترجمۀ 51 قطعه از مثنوی، همراه با مقدمه)؛ رومی (ترجمۀ 112 قطعه از مثنوی، 5 غزل از دیوان شمس، و 2 قطعه از فیه مافیه همراه با شرح حال مولانا)؛ ترجمۀ کشف المحجوب هجویری (بدوی، همانجا؛ طاهری، 245-247؛ صدیق، 4-5؛ نیکبین، 1149-1150؛ آزاد، 125).
تصوفپژوهی در ایتالیا توسط الساندرو باوزانی (د 1988م)، و بیشتر در زمینۀ شناخت مولانا شکل گرفت. باوزانی پارهای از آثار ادبی فارسی از جمله اشعار مولوی را ترجمه و شرح کرد و دربارۀ آراء و اندیشههای فلسفی مولوی و نمادگرایی نظامی تحقیقاتی انجام داد. وی نظامی را استاد بیان رمزی آفاقی و انفسی، و نمایندۀ پیوند میان سنت گنوسی و اخلاقیات توحیدی اسلامی میدانست که صوفیان دروغین زمانۀ خود را به باد طعنه گرفت. باوزانی در کتاب مهم خود دربارۀ تاریخ ادبیات ایران در دورۀ اسلامی، تحلیلی زبانی ـ مفهومی و ذوقی، بهویژه در زمینۀ سیر تحول غزل، و تنوع مضامین حماسی ـ عشقی و عرفانی در مثنوی ارائه کرد. وی غزل را اساساً نوافلاطونی میدانست و دربارۀ برخی مایههای مکرر در غزل، بهویژه دربارۀ نمادهایی چون می مغانه و پیر مغان دیدگاههای خاص خود را داشت (پیه مونتسه، 36-37). برخی از آثار او اینها ست: «افکار دینی مولانا جلالالدین رومی بلخی»؛ «سه رسالۀ عرفانی اسلامی»، مشتمل بر ترجمه و تفسیر معراجنامۀ منسوب به ابنسینا و رسالۀ عقل سرخ از شهابالدین سهروردی و رسالهای مالزیایی تألیف شمسالدین سوماترایی (نیکبین، 158)؛ «جلالالدین رومی فرزند بهاءالدین سلطانالعلما ولد بن حسین بن احمد خطیبی»؛ «یکتاپرستی و وحدت وجود در آثار رومی»؛ «یادداشتهایی دربارۀ شاه ولیالله دهلوی»؛ «جنبههای عرفانی اسلام»؛ «یادداشتهایی دربارۀ جُنگ منتشرنشدهای از اشعار عرفانی ایرانی همراه با ترجمۀ اشعار به زبان مالایی» ( فرهنگ، 1/ 2، 5-7).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید