صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادیان و عرفان / تصوف /

فهرست مطالب

سدۀ 6 ق/ 12م را شاید بتوان عصر طلایی تصوف اندلس به شمار آورد، زیرا بسیاری از صوفیانی که در آثار ابن عربی و ابن‌زیات به آنها اشاره شده است، به همین دوره تعلق دارند. نخستین صوفی معروف این سده، ابن برجان (د ح 530 ق)، از پیروان مکتب ابن مسره است که خود مردی زاهد و متکلم، اهل تفسیر و حدیث، و دارای آثاری بود، چندان‌که او را «غزالی اندلس» خوانده‌اند. البته وی با اتهام بدعت، روانۀ زندان گردید و در آنجا درگذشت (غرمینی، 119، 134-135؛ کربن، 279؛ ابن‌زیات، 149؛ سیسالم، 517-518). تعالیم او توسط مریدش، ابن‌عریف (د 536 ق) تداوم یافت و در شهر المریه به صورت مکتب مستقلی درآمد. وی نیز به نوبۀ خود اهل قرآن و حدیث بود و آثار متعدد داشت و همچون استاد خویش پس از احضار به مراکش به طرز مشکوکی از دنیا رفت (ابن ابار، المعجم، 19؛ دندش، مقدمه...، 62؛ ابن بشکوال، 81-82؛ غرمینی، 120، 192؛ عداس، 52-53). گویا این سرنوشت گریبان پیروان ابن عریف را هم رها نکرد، زیرا دو تن از ایشان به نامهای ابوبکر میورقی و ابواسحاق بلفیقی (د 616 ق) نیز به سرنوشتی مشابه گرفتار شدند (غرمینی، 193-194). با این‌همه، نهضت او تا 10 سال پس از وفاتش همچنان ادامه داشت و از یک سو تا پرتغال، و از سوی دیگر با مساعی ابوالعباس اقلیشی (د 551 ق) تا مصر گسترش یافت. 
ابوعبدالله غزال، مهم‌ترین جانشین ابوعریف، و ابوالعباس قنجاری و ابراهیم بن المرأ از دیگر ادامه‌دهندگان مکتب او در المریه بودند (غرمینی، 164، 185؛ وات، 143). ابن عریف و شاگردان او تحول مهمی در مکتب ابن برجان پدید آوردند و آن تأکید بر علم و تحقیق، برای تجهیز تصوف در برابر قشری گری مرابطون مالکی بود. البته حکومت مرابطون دیری نپایید و با ظهور دولت موحدون در اوایل این سده، به تدریج فضای فرهنگی مناسبی پدید آمد که راه را برای تأملات نظری گشود (غرمینی، 153؛ ابن عربی، 101؛ فروزانفر، 5). موحدون کتابخانه‌های بسیاری تأسیس کردند و با اهتمام به علوم قرآنی و حدیث، از نفوذ فقه مالکی کاستند (موسى، 54). البته بیشتر امرای موحدی خود فقیه و مفتی بودند و گاه گرایشهای عرفانی نیز در میان ایشان دیده می‌شد (امین، 23؛ فلچر، 406)، چنان‌که ابن تومرت که با عنوان مهدی، حکومت موحدون را بنیاد نهاد، از غزالی تأثیر گرفته بود و در دورۀ حاکمیت او کتابهای غزالی به گستردگی در اندلس مطالعه و تدریس شد و خاطرات کتاب‌سوزی مرابطون را از یادها برد (وات، 137-138؛ امین، 25-26؛ فروزانفر، 4، 5). 
قیام صوفیانۀ مریدین را می‌توان مهم‌ترین رویداد سدۀ 6 ق دانست. این جنبش به رهبری یکی از نزدیکان ابن عریف به نام ابن قسی (د 546 ق) به راه افتاد که خود فقیه، متکلم، ادیب و صوفی بود و با توسل به آموزۀ ولایت، داعیۀ امامت داشت (غرمینی، 161؛ فی‌یرو، همان، 249؛ ابن ابار، الحلة...، 2/ 197). با آنکه نهضت ابن قسی با کشته شدن وی رو به خاموشی نهاد، اما از آن جهت که تجربۀ تلخ و بی‌نظیر صوفیۀ اندلس درآمیختنِ تصوف با سیاست بود، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. افزون بر آن، از شروحی که برخی از صوفیۀ متأخر بر آثار ابن‌قسی نوشته‌اند، می‌توان دریافت که آراء عرفانی وی در سیر تحول تصوف اندلس تأثیرگذار بوده است (ابن خطیب، اعمال...، 252؛ غرمینی، 211؛ عداس، 55). 
مکتب دیگری که در اواسط سدۀ6 ق ظهور کرد، منسوب به ابوعبدالله مجاهد (د 574 ق)، زاهدی مالکی‌مذهب بود که بر بسیاریِ طاعات و رعایت دقیق شریعت تکیه داشت (غرمینی، 231-232؛ حمیدی، جذوة... فی تاریخ...، 2/ 604؛ ابن عربی، 146). جانشین او، ابوعبدالله محمد ابن قسوم نیز جامع علم و عبادت بود و ابن طریف و ابوعمران میرتلی (د 604 ق) نیز از دیگر مریدان او به‌شمار می‌آیند (غرمینی، 234-237؛ آسین پالاسیوس، 14). 
اما مهم‌ترین شخصیت دوره‌های پایانی سدۀ 6 ق در اندلس و مغرب، ابومدین (د ح 590 ق) بود که در زهد و علم شهرت داشت و نزد ابن حرزهم تربیت یافته بود (نک‍ : ه‍ د، ابومدین؛ نیز کرنل، 4). وی بخش عمده‌ای از حیات خود را در مغرب گذراند و از محضر مشایخ بزرگ مغربی، به‌ویژه ابویعزى یلنور (د 527 ق) بهره برد. اهمیت شخصیت عرفانی و اندیشۀ ابومدین تا آنجا بود که بسیاری از صوفیان بزرگ پس از او، همچون ابوالحسن شاذلی (د 656 ق) و محمدبن سلیمان جزولی (د 869 ق) خود را از پیروان او می‌دانستند و طریقه‌هایی چون شاذلیه، عیدروسیه و سخاویه او را از مشایخ خود به‌شمار می‌آوردند. افزون بر این فرقه‌ای به نام مدینیه نیز براساس تعالیم وی شکل گرفت و تا نواحی مصر گسترش یافت (غرمینی، 335؛ کرنل، 2-12, 15-16؛ وات، 143-144). 
محیی‌الدین ابن عربی (د 638ق) را نیز پیرو ابومدین و برجسته‌ترین صوفی اندلس دانسته‌اند (غرمینی، 330؛ جهانگیری، 41؛ بورگل، 79). آثار پرشمار وی از مهم‌ترین کتابهای تصوف مدرسی محسوب می‌شوند. اگرچه بخش عمده‌ای از آثار او در حجاز و شام نوشته شده‌اند، اما فزونی ارجاعات او به استادان اندلسی نشان می‌دهد که بن‌مایۀ تصوف نظری ابن عربی در اندلس شکل گرفته است (نک‍ : فصوص...، 79، 84، 129؛ عداس، 502، نیز 53). 
حلقۀ بعدی این زنجیره، ابن سبعین (د 657ق) بود که در فلسفه، ریاضیات، فقه و طب استاد بود و تألیفات متعدد داشت که از جملۀ آنها می‌توان به بدالعارف و رسائل اشاره کرد (نک‍ : ه‍ د، ابن سبعین؛ مقری، 2/ 408، 413). او مرید ابن احلى بود و طریقت تصوف او به ابن المرأة و ابوعبدالله شوذی (مؤسس مکتب شوذیه) می‌رسید (کتوره، 17-22). وی از اندیشه‌های وحدت وجودی ابن عربی پیروی و دفاع می‌کرد و سرانجام به سبب نظریاتش و نیز انتقاداتی که بر فقیهان ابراز می‌داشت، به کفر و الحاد متهم گردید. تعالیم ابن سبعین از طریق برجسته‌ترین مریدش، ابوالحسن شُشتُری (د 668ق) تا نواحی مصر گسترش یافت. شُشتری که از جهتی نیز از مشایخ طریقۀ شاذلیه به‌شمار می‌آید، سهم عمده‌ای در ترویج آموزۀ محبت الاهی در تصوف مغرب و اندلس داشت (همو، 5، 12؛ ابن خلدون، 52؛ غرمینی، 101؛ مقری، 2/ 396-399). 
از دیگر عارفان سدۀ 7ق/ 13م می‌توان به ابوعبدالله محمدبن حرازم (د 633ق)، استاد ابوالحسن شاذلی (نک‍ : عمار، 61)، ابوالعباس مرسی (د 686ق)، مرید و جانشین شاذلی در مغرب (محمود، العارف بالله...، 36-37؛ وات، 171) و ابوزهر زاهد (د 616ق) از جزیرۀ میورقه اشاره کرد (سیسالم، 518). گفتنی است که تصوف اندلس در انحصار مردان نبود، بلکه در میان متون عرفانی نام زنانی همچون شمس ام الفقرا، فاطمه بنت ابن مثنى و ام‌الحسن بنت ابی لواء نیز به چشم می‌خورد که برخی از آنها جزو مریدان یا نوادگان شیوخ بزرگ بودند و ابن عربی شرح حال برخی از آنها را در الدُرة الفاخرۀ خود آورده است (نک‍ : ص 142-146؛ غرمینی، 50؛ عداس، 527؛ کربن، 278؛ آستین، 25). 
سدۀ 8 ق/ 14م در اندلس با آشفتگیهای جنگهای صلیبی و اختلافات داخلی همراه بود. در این هنگام، با فشار روزافزون فرمانروایان مسیحی، روند اخراج مسلمانان از اندلس آغاز شد و صوفیان جزو نخستین گروههایی بودند که اندلس را ترک کردند (اورووا، 443). ابوالحسن غالب، ابوعبدالله یابوری، ابوالعباس ابن عاشر (د 765ق) و مرید او، ابن عباد رُندی (د 792ق) 4 شخصیت مهمی بودند که در این سده به مغرب رفتند. در این میان ابن عباد از شهرت و اعتبار بیشتری برخوردار بود. او بر فقه، خطابه و کلام تسلط داشت و صاحب تألیف بود. شروح وی بر آثار شاذلی جزو منابع مهم شناخت شاذلیه محسوب می‌شود (غرمینی، 452-453؛ هیکل، 27، 31، 33-35؛ وات، 143-144؛ کنیش، 213؛ طعمی، 195). او در مکتوبات خود به توضیح اصول تصوف با استفاده از قرآن و احادیث، و پاسخِ پرسشهای مریدان پرداخت و اهتمام فراوانی به جمع میان شریعت و طریقت نشان داد (ابن عطاءالله، 33؛ ابن عباد، 108). 
ابن خطیب (د 776ق) نیز که از دیگر متفکران این سده و نویسنده‌ای پرکار با گرایشهای عرفانی، و وابسته به طریقۀ شاذلیه بود، برای بهره بردن از تعالیم عرفانی ابوالعباس ابن عاشر به مغرب سفر کرد (کتانی، 35؛ غرمینی، 451؛ کروث ارناندث، 331-332). پس از ابن خطیب، تا حدود سال 867 ق که جبل طارق به دست مسیحیان افتاد و آخرین ارتباطات رسمی مسلمانان با اندلس قطع شد، دیگر هیچ صوفی معروفی در این ناحیه ظهور نکرد. دربارۀ اندک مسلمانان باقی‌مانده نیز باید افزود که برخلاف مهاجران به مغرب که در آنجا به عنوان عرفای طایفۀ اندلسیه مشهور بودند، ایشان در انزوا به سر می‌بردند و برخی از آنها به جفر و پیشگویی روی آوردند (دیکی، 181، 860؛ غرمینی، 444). البته علم الحروف از ابتدا در میان صوفیۀ اندلسی رونق فراوان داشت و بسیاری از ایشان با آن مأنوس بودند و در این زمینه کتابهایی نیز نوشتند (غرمینی، 215؛ عباس، 30؛ مقری، 2/ 414). 
روابط تصوف اندلس با تشیع نیز جای تأمل دارد، زیرا با اینکه امرای اموی از بدو ورود اسلام به این ناحیه از آمدن شیعیان جلوگیری می‌کردند و ایشان را اغلب در ردیف اهل کفر می‌شمردند، جنبشهای متعددی با گرایشهای شیعی در این منطقه شکل گرفت (فی‌یرو، 484، 486؛ رکابی، 23؛ غرمینی، 71) و بر صوفیه تأثیراتی نهاد که جلوه‌های آن را می‌توان در مشابهت آراء ابن مسره و اسماعیلیه (نک‍ : دوزی، 409 ؛ کربن، 277)، باور اسماعیل بن عبدالله رعینی، از شاگردان ابن مسره به عقایدی همچون ازدواج موقت، اعتقاد موحدون به امامت (کروث ارناندث، 305؛ موسى، 76، 84)، رواج آثار غلات باطنی در میان مریدین، احترام ابن سبعین به مناسک شیعی (ابن خطیب، الاحاطة، 4/ 36، اعمال، 249) و اندیشه‌های ابن خطیب جست‌وجو کرد (کروث ارناندث، 332). 
تعـامل تصوف با حکـومت را نیز مـی‌توان در 3 جهت عمده ارزیابی نمود. نخست، صوفیه‌ای که از ارتباط با امرا پرهیز می‌کردند؛ دوم، کسانی که با حُکام رابطه‌ای همراه با احتیاط داشتنـد و از میان ایشـان حتى برخـی تا مقام وزارت پیـش رفتند (ابن خطیب، روضة، 18)؛ و سوم، گروهی که در برابر حاکمان به مخـالفت و اعتراض بـر می‌خاستند. دستۀ اخیر، اکثریت صوفیه را تشکیـل می‌دادنـد و برخـوردهای آنها با حکومت، زمینۀ تصوف‌ستیزی را فراهم می‌کرد، به گونه‌ای که هرگاه گروهی گـرد زاهدی جمع مـی‌‌شدند، دستگـاه حاکمـه به سرعت او را استنطاق یا تبعید می‌کرد (عداس، 521؛ ابن عربی، 112-113؛ عنـان، 4/ 538؛ سالم، 184). البتـه به نـدرت خلفایـی نیز یافت می‌شدند که نسبت به تصوف نظر مساعد داشتند و مددکار آن بودند (نک‍ : دندش، الاندلس، 290؛ غرمینی، 77، 273). 

مآخذ

آسین پالاسیوس، میگل، ابن عربـی، حیاته و مذهبه، ترجمۀ عبدالرحمان ‌بدوی، بیروت، 1979م؛ ابن ابار، محمد، التکملة لکتاب الصلة، به‌کوشش عـزت عطار حسینی، قاهره، 1955م؛ همو، الحلة السیراء، به کوشش حسین مونس، قاهره، 1963م؛ همو، المعجم، مادرید، 1885م؛ ابن بشکوال، خلف، الصلة، به‌کوشش صلاح‌الدین هواری، بیروت، 1423ق/ 2003م؛ ابن خطیب، محمد ، الاحاطة فی اخبار غرناطة، به کوشش عبدالله عنان، قاهره، 1977م؛ همو، اعمال الاعلام، به کوشش لوی پرووانسال، بیروت، 1956م؛ همو، روضة التعریف، به کوشش محمد کتانی، بیروت، 1970م؛ ابن خلدون، شفاء السائل لتهذیب المسائل، به کوشش اغناطیوس عبده، بیروت، 1959م؛ ابن زیات، یوسف، التشوف الى رجال التصوف، به کوشش آدلف فور، رباط، 1958م؛ ابن سبعین، عبدالحق، بدالعارف، به کوشش جرج کتوره، بیروت، 1978م ؛ ابن عباد رندی، محمد، الرسائل الصغرى، به کوشش ع. نویا یسوعی، بیروت، 1957م؛ ابن عربی، محیی‌الدین، الفتوحات المکیة، بیروت، دارصادر؛ همو، فصوص الحکم، به کوشش ابوالعلاء عفیفی، تهران، 1366ش؛ ابن عطاءالله اسکندری، الحکم العطائیة، شرح ابن عباد رندی، به کوشش محمد عبدالمقصود هیکل، قاهره، 1988م؛ امین، حسن، دولة الموحدین الاسلامیة، بیروت، 1981م؛ اورووا، دومینیک، «علمای اندلس»، ترجمۀ احمد رضوانی، میراث اسپانیای مسلمان، ج 2، به کوشش سلمی خضر جیوسی، مشهد، 1380ش؛ بورگل، یوهان کریستف، «وجد و کف نفس در هنر اندلس: گامهایی به سوی نگرش جدید»، ترجمۀ جواد قاسمی، همان؛ تورس بالباس، لئوپلدو، الفن المرابطی و الموحدی، ترجمۀ سید غازی، اسکندریه، 1976م؛ جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدی‌پور، تهران، کتاب فروشی محمودی؛ جهانگیری، محسن، محیی‌الدین ابن عربی، تهران، 1361ش؛ حمیدی، محمد، جذوة المقتبس فی تاریخ علماء الاندلس، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، 1983م؛ همو، جذوة المقتبس فی ذکر ولاة الاندلس، قاهره، 1966م؛ د اپالثا، میکل، «مستعربان: اقلیت نمادین مسیحی در اندلس اسلامی»، ترجمۀ عبدالله عظیمایی، میراث اسپانیای مسلمان، ج 1، به کوشش سلمی خضر جیوسی، مشهد، 1380ش؛ دندش، عصمت عبداللطیف، الاندلس فی نهایة المرابطین و مستهل الموحدین، بیروت، 1408ق؛ همو مقدمه بر مفتاح السعادة و تحقیق طریق السعادة ابوالعباس ابن عریف، بیروت،1993م؛ دیکی، جیمز، «غرناطه: مروری بر نظام شهرسازی عربی در اسپانیای اسلامی»، ترجمۀ عبدالله عظیمایی، میراث اسپانیای مسلمان، ج 1، به کوشش سلمی خضر جیوسی، مشهد، 1380ش؛ رکابی، جودت، فی الادب الاندلسی، قاهره، دارالمعارف؛ سالم، عبدالعزیز، تاریخ مدینة المریة الاسلامیة، بیروت، 1969م؛ سامسو، ژولیو، «علوم دقیقه در اندلس»، ترجمۀ محمدتقی اکبری، میراث اسپانیای مسلمان، ج 2، به کوشش سلمی خضر جیوسی، مشهد، 1380ش؛ سیسالم، عصام سالم، جزر الاندلس المنسیة، بیروت، 1984م؛ شیندلین، ریموند پی، «یهودیان در اسپانیای اسلامی»، ترجمۀ عبدالله عظیمایی، میراث اسپانیای مسلمان، ج 1، به کوشش سلمی خضر جیوسی، مشهد، 1380ش؛ ضبی، احمد، بغیة الملتمس، به کوشش کودرا، مادرید، 1884م؛ طعمی، محیی‌الدین، طبقات الشاذلیة الکبرى، بیروت، 1996م؛ عباس، احسان، تاریخ الادب الاندلسی، بیروت، 1997م؛ عبدالحلیم، رجب محمد، العلاقات بین الاندلس الاسلامیة و اسبانیا النصرانیة، قاهره، 1985م؛ عداس، کلود، «عرفان اندلس و ظهور ابن عربی»، ترجمۀ احمد رضوانی، میراث اسپانیای مسلمان، ج 2، به کوشش سلمی خضر جیوسی، مشهد، 1380ش؛ عفیفی، ابوالعلاء، تعلیقات بر فصوص الحکم (نک‍ : هم‍ ، ابن عربی)؛ عمار، علی سالم، ابوالحسن شاذلی، قاهره، 1951م؛ عنان، عبدالله، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ترجمۀ عبدالمحمد آیتی، تهران، 1370ش؛ غرمینی، عبدالسلام، المدارس الصوفیة المغربیة و الاندلسیة فی القرن السادس الهجری، دارالبیضاء، 2000م؛ فاخوری، حنا و خلیل جر، تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ترجمۀ عبدالمحمد آیتی، تهران، 1358ش؛ فروزانفر، بدیع‌الزمان، مقدمه بر زندۀ بیدار ابن طفیل، ترجمۀ بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، 1360ش؛ فلچر، مادلین، «اندلس و شمال افریقا در تسخیر اندیشه‌های موحدان»، ترجمۀ عبدالله عظیمایی، میراث اسپـانیای مسلمان، ج 1، به‌‌ کـوشش سلمی‌ خضـر جیوسـی، مشهـد، 1380ش؛ فی‌یرو، ماریا ایزابل، «بدعت در انـدلس»، ترجمۀ احمد رضوانی، همـان، ج 2؛ کتانـی،محمد، مقدمه بر روضة التعریف بالحب الشریف (نک‍ : هم‍ ، ابن‌خطیب)؛ کتوره، جرج، مقدمه بر بدالعارف ( نک‍ : هم‍ ، ابن سبعین)؛ کربن، هانری، تاریخ فلسفۀ اسلامی، ترجمۀ اسدالله مبشری، تهران، 1352ش؛ کروث ارناندث، میگل، «اندیشۀ اسلامی در شبه جزیرۀ ایبری»، ترجمۀ جواد قاسمی، میراث اسپانیای مسلمان، ج 2، به کوشش سلمی خضر جیوسی، مشهد، 1380ش؛ گنثالث پالنثیا، آنخل، تاریخ فکر الاندلسی، ترجمۀ حسین مونس، قاهره، 1955م؛ لوپس ـ بارالت، لوسه، «قدیسه ترز و شرق: تمثیل هفت دژ روح»، در راز و رمز هنر دینی، به کوشش مهدی فیروزان، تهران، 1380ش؛ همو، «میراث اسلام در ادبیات اسپانیا»، ترجمۀ محمدجواد مهدوی، میراث اسپانیای مسلمان، ج 1، به کوشش سلمی خضر جیوسی، مشهد، 1380ش؛ لوی پرووانسال، ا.، حضارة العرب فی الاندلس، ترجمۀ ذوقان قرطوط، بیروت، دارمکتبة الحیاة؛ مارین، مانوئلا، «اعمال عبادی مسلمانان در اندلس (قرن دوم/ هشتم- چهارم/ دهم)»،ترجمۀ احمد رضوانی، میراث اسپانیای مسلمان، ج 2، به کوشش سلمی خضر جیوسی، مشهد، 1380ش؛ محمود، عبدالحلیم، ابومدین الغوث، بیروت، المکتبة العصریه؛ همو، العارف بالله ابوالعباس مرسی، بیروت، دارالاقصی للطباعة و النشر؛ مقری، احمد، نفح الطیب، بیروت، 1415ق؛ موسى، عزالدین عمر، دولت موحدون در غرب جهان اسلام، ترجمۀ صادق خورشا، قم، 1381ش؛ مونس، حسین، حاشیه برالحلة السیراء (نک‍ : هم‍ ، ابن ابار)؛ وات، ویلیام مونتگمری، اسپانیای مسلمان، ترجمۀ محمدعلی طالقانی، تهران، 1359ش؛ هیکل، محمد عبدالمقصود، مقدمه بر الحکم العطائیة ( نک‍ : هم‍ ، ابن عطاءالله اسکندری)؛ نیز: 

Addas, C., Quest for the Red Sulphur, tr. P. Kingsley, Cambridge, 1993; Asin Palacios, M., The Mystical Philosophy of Ibn Masarra and His Followers, tr. E. H. Douglas and H. W. Yoder, Leiden, 1978; Austin, R. W. J., introd. Sufis of Andalusia (vide: Ibn ªArabī); Cornell, V. J., The Way of Abu Madyan, Cambridge, 1996; Dozy, R., Spanish Islam, London, 1913; Fierro, M., «Opposition to Sufism in Al-Andalus», Islamic Mysticism Contested, eds. F. De Jong and B. Radtke, Leiden, 1999; id, «The Polemic about the Karāmāt Al-Awliyāº and the Development of Ԩūfism in Al-Andalus (Fourth/ Tenth-Fifth/ Eleventh Centuries)», Bulletin of the School of Oriental and African Studies, London, 1992; Ibn ªArabī, M., Sufis of Andalusia (The Rūh al-Quds and Al-Durrat al-Fākhirah), tr. R. W. J. Austin, London, 1971; Knysh, A., Islamic Mysticism, A Short History, Leiden, 2000; Montada, J. P., «Philosophy in Andalusia: Ibn Bājja and Ibn Ŧufayl», Arabic Philosophy, eds. P. Adamson and R. C. Tylor, Cambridge, 2005; Watt, W. M., A History of Islamic Spain, Edinburgh, 1977. 
علیرضا ابراهیم

مغرب‌زمین

حضور تصوف در جهان غرب، با افزایش حضور مسلمانان در این بخش از جهان به‌ویژه در دهه‌های اخیر، رابطه‌ای مستقیم دارد و تردیدی نیست که تصوف خود یکی از عوامل گسترش اسلام در غرب بوده است. اما در بررسیهای تاریخیِ چگونگی نشر اسلام در سرزمینهای غربی، برخی از محققان عامل اصلی جذابیت گرایشهای صوفیانه برای غربیان را، نه صرف حضور اسلام و مسلمانان در جهان غرب، بلکه جست‌وجوی مشتاقانۀ دنیای متجدد در حکمت شرق برای یافتن حقیقت و فلسفه‌ای نجات‌بخش برای زندگی، و گاه تفسیری زیبایی‌شناسانه و دینی از عشق و هماهنگی، برای رهایی از سردرگمیهای نظری و الاهیاتی دانسته‌اند و تصوف را به مثابۀ پدیده‌ای که از اشکال اسلام سنتی فاصله گرفته و با قابلیت انعطاف‌پذیری، بر بُعد باطنی و جنبۀ معنوی دین تأکید دارد، به‌شمار آورده‌اند (وسترلوند، 13, 17؛ هیز، 31؛ سجویک، «اصول تصوف»، 65-66؛ رودینسن، 73). 
 

صفحه 1 از48

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: