مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • آپارتاید | آپارْتایْد، از گونه‌های تبعیض نژادی که به‌طور مشخص بـه سیاست نژادپرستانۀ حکـومت آفریقای جنوبی بـر ضد سیاهان اطلاق می‌شود.
  • زریاب | زِرْیاب، لقب علی بن نافع، مُکَنّى به ابوالحسن، از موسیقی‌دانان برجستۀ دربار عبدالرحمان بن حَکَم (از امرای اموی اندلس). مرگ وی را ربیع‌الاول 238/ سپتامبر 852 گفته‌اند (نک‍ : ابن‌حیـان، 221). شهرت زریاب در نوازندگی و تغییر و ترویج ساز عود است. وی را شاعر، منجم، زمین‌شناس، جغرافی‌دان و آگاه به احوال خلفا و سیرۀ ...
  • زریاب، عباس | زَرْیاب، عباس (1297-1373 ش/ 1918-1994 م)، استاد تاریخ، محقق، مؤلف، دانشنامه‌نگار، مترجم و عضو شورای عالی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی؛ او از جملۀ جامع‌الاطراف‌ترین محققان و فضلای معاصر ایران بود. در بعضی منابع، سال تولد او را 1298‌ ش ذکر کرده‌اند که درست نیست.
  • زره، دریاچه |
  • آبهای ساحلی | آبْهایِ ساحِلی، اصطلاح آبهای ساحلی معادل «دریای سرزمینی» است که قانون‌گذار ایران، اولین‌بار، در قانون تعیین حدود آبهای ساحلی و منطقۀ نظارت دولت در دریاها، مصوب 24 تیر 1313، از آن بهره برده است.
  • آبهای بین‌المللی | آبْهایِ بِیْنُ‌المِلَلی، یا دریای آزاد، منطقه‌ای از دریاها و اقیانوسها که حدود 70 درصد سطح آنها را پوشش می‌دهد.
  • أُقْلیدِس | أُقْلیدِس، أشهر علماء الرياضيات في العصر القديـم (القرنان 4و3 ق.م) الذي ظلت شهرته قائمة حتى اليوم بوصفه أبا الهندسة. لاتتوفر معلومات واضحة عن مسقط رأسه وكيفية تعلمه. وإن معلوماتنا عن حیاته تقتصر علی ما نقل عن مؤرخي أواخر العصر القديم، أو من مؤلفي العصر الإسلامي. وقد عُدّ معاصراً لأوطولوقس وأرخميدس (ن.ع.ع)، غی...
  • فروی | فروی / farvī/ ، یا فرویگی / farvīgī/ ، از گویشهای مرکزی ایران، که در شهر کوچک فروی یا فرخی در شهرستان خور و بیابانک استان اصفهان رواج دارد.
  • احصایی | احصایی \ehsāyī \، محمد (ز 8 تیر 1318)، خوش‌نویس، نقاش و گرافیست ایرانی.
  • آمنه خاتون (امینه خاتون)، امامزاده | آمنه خاتون (امینه خاتون)، امامزاده \emām-zāde āmene xātūn (amīne xātūn)\، امامزاده‌ای واقع در محوطۀ گورستان محلۀ پنبه‌ریسۀ قزوین (نک‍ : گلریز، 627؛ طالبی، 471). برخی منابع، آمنه خاتون را دختر امام جعفر صادق (ع)، و برخی دیگر، دختر امام موسى کاظم (ع) می‌دانند (دایرةالمعارف تشیع، 1/ 235، 2/ 402؛ آل‌احمد، بش‍ ). ...
  • کردی اردلانی | كردی اردلانی / kordi ardalâni/ یا سنه‌ایی (سنندجی)، گونۀ زبانی رایج در شهر سنندج و استان کردستان. نام این گونه از امارت اردلان گرفته شده است که به دست امپراتوریهای عثمانی و ایران برچیده شد (آنونبی، 28). اطلاق نام سنه‌ایی، این گونۀ زبانی را محدود به شهر سنندج می‌کند، حال‌آنکه این گونه در نواحی هم‌جوار نیز به ک...
  • خوری | خوری / χuri/ ، از گویشهای مرکزی ایران، زیرشاخۀ گویشهای منطقۀ کویر و از مجموعه‌زبانهای ایرانی شمال غربی، که در شهر «خور»، مرکز شهرستان «خور و بیابانک» رواج دارد.
  • قاینی | قاینی / Gâyeni/ ، از گویشهای خراسان، که در شهر قاین رواج دارد.
  • زره | زِرِه، تن‌پوشی فلزی برای محافظت از جنگجویان در رزمهای کهن.
  • زروق، احمد | زَرّوق، احمد (846- صفر 899 ق/ 1442- دسامبر 1493 م)، شهاب‌الدین ابوالعباس احمد بن محمد بن عیسى بُرنُسی فاسی مشهور به زروق، فقیه، صوفی، عالم و اصلاحگر مراکشی و بنیان‌گذار طریقۀ زروقیه.
  • زرنگ | زَرَنْگ، نام یکی از استانهای شرقی هخامنشیان که سپس‌تر سیستان خوانده شد و همچنین نام شهر مرکزی آن استان، از سده‏های پیش از اسلام تا چند سدۀ نخست اسلامی.
  • زرگری | زَرْگَری، شاخه‌ای از فلزکاری هنری.
  • زرگری |
  • زرگری |
  • زرکوب شیرازی |
  • زرکوب تبریزی | زَرْکوبِ تَبْریزی، نجم‌الدین ابوبکر محمد بن مودود طاهری تبریزی، معروف به نجم‌الدین زرکوب (د 15 رجب 712 ق/ 16 نوامبر 1312 م)، عارف و شاعر اواخر سدۀ 7 و اوایل سدۀ 8 ق.
  • زرکلی | زِرِکْلی، ابـوغیث خیرالدین بـن محمـود (9 ذیحجـۀ 1310- 3 ذیحجۀ 1396 ق/ 25 ژوئن1893-25نوامبر 1976 م)، دائرةالمعارف‌نویس، ادیب، تاریخدان، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی سدۀ 14 ق/ 20 م جهان عرب.
  • بنارویی | بنارویی / banâruyi/ ، گویش شهر بنارویه، که بخشی از شهرستان لار به شمار می‌رود.
  • آذری | آذری / āzarī/ ،زبان پیشین آذربایجان، که شاخه‎ای از زبانهای ایرانی غربی است. این نام منسوب به «آذربایجان» است و در زبان عربی به‌صورت «اَذَرِیّ» و «اَذْرِیّ» تلفظ می‎شود. در عربی، صفت منسوب به آذربایجان به‌شکل «اَذْرَبیّ» و «اَذْرَبیجیّ» نیز به کار می‌رود که از «اَذْرَبیجان» گرفته شده، که تلفظ واژۀ «آذربایجان» ...
  • زرکشی | زَرْکِشی، بدرالدين ابوعبداللٰه محمد (745-794 ق/ 1344-1392 م)، فقيه، اصولی، نحوی و اديب شافعی مصری، و صاحب کتاب البرهان فی علوم القرآن، نخستين اثر تأليف‌شده در اين زمينه.
  • فارسی کرمانشاهی | فارسی کرمانشاهی / fārsi kermānšāhi/ ، از گویشهای زبان فارسی، که مرکز اصلی رواج آن شهر کرمانشاه است.
  • زرقالی | زَرْقالی، شهرت کنونی ابواسحاق ابراهیم بن یحیى تجیبی نقاش، مشهور به «ولد زرقیال» (صاعد، 255-256؛ و به پیروی از او، قفطی، 57) یا ابن‌زرقاله (ابن‌ابار، 1/ 120‌) یا زرقاله (همو، 1/ 34: ابواسحاق طلیطلی معروف به زرقاله؛ بطروجی، گ 2 ر؛ ابن‌هائم، گزیده‌های پوئیگ، 91: «ابواسحاق ابراهیم بن یحیى المعروف بالزرقاله»، نیز ...
  • طالقانی | طالقانی / tâleqâni/، از زبانهای ایرانی شاخۀ شمال غربی، که به گیلکی و مازندرانی نیز شباهتهایی دارد. زبان طالقانی در سدۀ اخیر تحت تأثیر زبانهای مازندرانی، فارسی تهرانی و ترکی اطراف قرار گرفته است (فلاحی، 1؛ منوچهری، 17). طالقانیها زبان خود را تاتی می‌دانند (آل‌احمد، 10).
  • زرقاله |
  • زرزا | زَرْزا، نام یکی از ایلات کرد که در مناطق مرزی ایران، ترکیه و عراق زندگی می‌کنند.
  • زردشتیان | زَرْدُشْتیان، بهدینان یا مَزدیَسنان یا گَورونی، از گروههای دینی ایرانی، که شمار آنان را در ایران در حدود 000‘30 تن دانسته‌اند.
  • زردشت، کمیته | زَرْدُشْت، کُمیته، انجمنی کردی در شهر سلیمانیه که خواستار برقراری اتحاد میان کردان و پیوستن کردستان پس از فروپاشی عثمانی به ایران بود.
  • زردشت بهرام پژدو | زَرْدُشْتِ بَهْرامِ پَژْدو (سدۀ 7 ق/ 13 م)، شاعر زردشتی و پسر بهرام پژدو (ه‍ م) که برخی از متنهای دینی و غیر دینی مربوط به سنت زردشتی را به نظم درآورده است.
  • بهدینی | بهدینی / behdini/ ‌، عنوان زبان‌ ویژۀ بهدینان‌ ایرانی‌، یعنی‌ ایرانیان‌ زردشتی.‌ گویش بهدینان یكی‌ از گویشهای‌ مركزی‌ ایران‌ به شمار می‌رود‌. زردشتیان‌ ایران‌ که در سده‌های اخیر در كرمان‌ و یزد می‌زیسته‌اند زبان‌ خود را دَری‌ و گوری (gаvri) و گورونی(gavruni)‌ می‌نامیده‌اند. گور در این‌ گویش‌ به‌ معنای «مرد» و...
  • زردشت | زَرْدُشْت، یا زرتشت، پیامبر زردشتیان که تا روزگار ورود اسلام به ایران، دین بیشتر ایرانیان بر تعالیم او استوار بود و نام، سرگذشت و برخی از عقاید و آیینهای دینی منتسب به او در منابع اسلامی مشهور است.
  • زرتشت |
  • زرافشان | زَرْاَفْشان، رودخانه‌ای محصور در خشکی، واقع در آسیای مرکزی، امروزه جاری در کشورهای تاجیکستان و ازبکستان.
  • همدانی | همدانی / hamedāni/ ، از گویشهای زبان فارسی، که در شهر همدان به آن گفت‌وگو می‌شود.
  • زرارة بن اعین |
  • زخمه | زَخْمه، صنفی از اصناف تصنیف، که نخستین ‌بار در مکتب منتظمیه، مراغی آن را با عنوان یک «خانۀ پیشرو» در متون نظری موسیقی مطـرح کرد (نک‍ : جامـع ... ، 281). به نوشتـۀ وی، «اهل سازْ یک خانۀ پیشرو را زخمه گویند و آن مثل یک خانۀ پیشرو باشد که همان را تکرار کنند» (نک‍ : شرح ... ، 342). با‌این‌همه، وی در شرح «هوایی»، ...
  • زخمه |
  • زخرف | زُخْرُف، چهل‌وسومین سورۀ قرآن کریم به ترتیب مصحف، و شصت‌وسومین سوره در ترتیب نزول، پس از سورۀ شورى و پیش از سورۀ دخان.
  • زحل | زُحَل، در فارسی، کیوان و در انگلیسی، سَتِرن؛ هفتمین جرم آسمانی در ترتیب نظام زمین‌مرکزی و ششمین سیاره در نظام خورشیدمرکزی. دورترین سیارۀ قابل دیدن با چشم غیرمسلح.
  • زحاف |
  • زجاجی، ابوالقاسم عبدالرحمان | زَجّاجی، ابوالقاسم عبدالرحمان بن اسحاق نهاوندی (د ح 340 ق/ 951 م)، نحوی، لغت‌شناس و محدث ایرانی‌تبار سدۀ 4 ق/ 10 م.
  • آل یاسین، خانه | آل‌یاسین، خانه \xāne-ye āl-e yāsīn\، بنایی تاریخی ساخته‌شده در دورۀ قاجار واقع در کاشان. خانۀ آل‌یاسین در اواسط قرن 13 ق/ 19 م ساخته شده، و متعلق به سید محمدتقی حسینی کاشانی (پشت‌مهدی) بوده است (رحیمی؛ گنج‌نامه، 1/ 12؛ شاطری، 114). این خانه بعدها به‌صورت موروثی در اختیار سید نظام‌الدین مجتهد کاشانی (آل‌یاسین)...
  • آجی چای (تلخه رود)، پل | آجی‌چای (تلخه‌رود)، پل \pol-e ājīčāy (talxe-rūd)\، اثری تاریخی در تبریز.
  • الویری | الویری / alviri/ ، از گویشهای فلات مرکزی ایران، متعلق به گروه غربی شاخۀ شمالی زبانهای ایرانی، که در روستای الویر رواج دارد (یارشاطر، «الویری»، 916).
  • زجاجی، ابوعمرو | زَجّاجی، ابوعمرو محمد بن ابراهیم بن یوسف (د 348 ق/ 959 م)، از صوفیۀ نامدار سده‌های 3-4 ق/ 9-10 م.
  • زجاج | زَجّاج، ابواسحاق ابراهیم بن سَری بن سَهْل، نحوی و لغت‌شناس نیمۀ نخست سدۀ 4 ق/ 10 م.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: