بنارویی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 3 بهمن 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/274352/بنارویی
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ نشده
بنارویی / banâruyi/ ، گویش شهر بنارویه، که بخشی از شهرستان لار به شمار میرود.شهرستان لارستان در °52 و ´32 شرقی و °27 و ´40 شمالی در جنوب استان فارس در ایران واقع است (میردهقان، 125). بنارویه در 80کیلومتری شمال شهر لار و 30کیلومتری جنوب جویُم قرار دارد و از شمال به بخش جویم، از شرق به بخش مرکزی لار (بریز و دَهکویه)، از جنوب به بخشهای گراش و اِوَز و از غرب به کاریان و بُلغان محدود است (سلامی، 26). جمعیت کنونی بنارویه حدود 10 هزار تن است که با احتساب جمعیت روستاهای تابعه، به حدود 20 هزار تن میرسد. ساخت اجتماعی بنارویه هنوز برپایۀ طایفه استوار است و طایفههای متعددی در آن در کنار هم زندگی میکنند. شغل مردم بنارویه کشاورزی است و از نظر کشت گندم و جو آبی در منطقه مقام اول را دارد (همو، 28- 29).گویش بنارویی از خانوادۀ زبانی گویشهای لارستانی (اَچُمی) است. از میان گویشهای اچمی هیچیک را نمیتوان بهعنوان گویش مادر معرفی کرد و بقیه را لهجههای آن به شمار آورد؛ اما ازآنجاکه شهر لار در طول تاریخ لارستان بهعنوان مرکز سیاسی این سرزمین کهن مورد توجه بوده است، گاهی افراد یا گروههایی گویش مادر را لاری میدانند و دیگر گویشهای لارستان را لهجههای آن تلقی میکنند (سلامی، 13).گویشهای لاری به گروه زبانهای ایرانی جنوب شرقی تعلق دارند (شروو، 599). گویش لار بیشتر در شهر لار رایج است. دیگر گویشهای این گروه در اطراف لار، بهویژه در مراکز پرجمعیت رواج دارند که از آن جملهاند: گرّاشی یا جَراشی در گراش و اِوَزی در اِوَز، هردو در غرب لار؛ بنارویی و بستکی، در جنوب شرقی لار؛ صبائی در صبا/ صباحات، در شمال شرقی لار؛ بیخهای؛ خنجی؛ اَرَدی (مالچانوا، 183).
منابعی که مستقیماً به گویش بنارویی اشاره داشته باشند اندک است. بیشتر منابع دربارۀ زبان لارستانی و گویشهای لاری نگاشته شده، و در میان آنها اشارههایی نیز به گویش بنارویی شده است؛ از این منابع میتوان به فرهنگ لارستانی اثر احمد اقتداری (تهران، 1334 ش) و راهنمای زبانهای ایرانی (Compendium Linguarum Iranicärum, Wiesbaden, 1989) که در 1387 ش به فارسی ترجمه گردید اشاره کرد. در بخشی از جلد دوم این اثر به بررسی زبانهای ایرانی جنوب شرقی که شامل لارستانی نیز میشود پرداخته شده است (نک : شروو، 599 بب ). پژوهش دیگر، گنجینۀ گویششناسی فارس (دفتر پنجم) اثر عبدالنبی سلامی (تهران، 1388 ش) است که در آن افزونبر توصیف برخی ویژگیهای صرفی گروه گویشهای لاری، شمار بسیاری از واژههای این گویشها با ترتیب موضوعی گرد آمده است. ایران کلباسی در فرهنگ توصیفی گونههای زبانی ایران (تهران، 1389 ش) به نمونههایی از جملهها و واژهها و ویژگیهای دستوری و آوایی گویش بنارویی اشاره کرده است. محمد دبیرمقدم در 1392 ش در ردهشناسی زبانهای ایرانی (نک : مآخذ) به بررسی گویشهای لاری از زبان لارستانی پرداخته، و ویژگیهای صرفی و نحوی این گویشها را تحلیل کرده است. دو مقاله نیز دربارۀ گویش لارستانی دیده شد: 1. «گویشهای لاری» نوشتۀ ای. ک. مالچانوا در 1982 م/ 1361 ش، ترجمۀ معصومه احسانی که در 1380 ش به چاپ رسیده است (نک : مآخذ). 2. «بررسی تحولات واژگان ممنوعه در گویش لارستانی» نوشتۀ بهزاد مریدی در 1385 ش ( نامۀ انسانشناسی، تهران، شم 9).
دستگاه واکهها در لاری به این شرح است: a, â, e, ē, ī, o, u, ü؛ درنتیجه، یکی از ویژگیهای گویش لاری وجود واکۀ گرد و پیشین و بستۀ / ü/ است، برای نمونه: düd «دود»، xün «خون». دستگاه همخوانها به این شرح است: p, t, k, b, d, g, č, ǰ, f, v, s, z, š, x, h, r, l, y, m, n. صدای / q/ بیشتر در واژههای قرضی دیده میشود. صدای ž در دو واژۀ قرضی žâpon «ژاپن» و ʔažda «هجده» آمده است و بهصورت گونواج (واجگونه) š پیش از واژهبستهای واکدار در ضمیر پیشچسب سومشخص مفرد به کار میرود، مثل ma sag ož(oš)-geretem «سگْ مرا گرفت» (مالچانوا، 184-185).از ویژگیهای گروه زبانهای لاری، ثابتماندن همخوانها از نظر تاریخی است؛ چنانکه همخوان / d/ ادامۀ / d/ فارسی باستان است (همو، 183).
شناسههای فعلهای لازم و متعدی در گویش بنارویی به این قرار است: 1. شناسههای فعلهای لازم (گذشتۀ ساده و استمراری، نقلی، بعید، التزامی): مفرد، ø/ -eš/ -om- و جمع، et/ -ey/ -eym-؛ حال اخباری و التزامی: مفرد، â/ -âš/ -âm- و جمع، et/ -ey/ -eym-.؛2. شناسههای فعلهای متعدی (گذشتۀ ساده، بعید، نقلی، التزامی): مفرد، oš / -ot/ -om- و جمع، šo / -to / -mo-؛ گذشته استمراری: مفرد، ša / -ta / -ma- و جمع، šona / -tona / -mona- (سلامی، 67-77).لارستانی زبانی پیشاضافهای است (دبیرمقدم، 1/ 384) و به طبع آن، گویش بنارویی نیز چنین است. پیشوندهای مختلف این گویش عبارتاند از: 1. پیشوندهای فعل لازم: گذشتۀ استمراری و حال اخباری (-a)، مثل a-nd-âm «میآمدم»، a-dand-om «میآیم»؛ حال التزامی (-ha-, ba-, bo-, hu-, â-, ve:-, vâ-, o)، مانند be-r-em «بیایم»، ve:-č-om «بروم». 2. پیشوندهای فعل متعدی: حال اخباری و آینده (-a)، مانند a-b-em «میاندازم/ خواهم انداخت»، a-xor-em «میخورم/ خواهم خورد»؛ حال التزامی (-ha-, ba-, bo-, hu-, ho, â-, ve:-, vâ-, o-, ū)، مثل ve:xon-em «بخوانم»، vâbon-om «ببندم» (سلامی، 78-80).در این گویش وقتی اسمی غیرجاندار باشد، در حالت مفرد یا جمع، فعل همیشه مفرد است و بهصورت سومشخص در پایان جمله میآید: deraxt bar oš-ke (oš-da) «درخت میوه داد»، deraxt-iyâ bar oš-ke (oš-da) «درختها میوه دادند» (همو، 83).نشانۀ مصدر در گویش بنارویی a- است: čared-a «چریدن»، čarenad-a «چراندن». نشانۀ معرفه در این گویش، eka- و ō/ -u است، برای نمونه: mard-eka «مرد مشخص»، ʔasp-u/ ʔasp-ō «اسب مشخص» (همو، 84-85). نشانۀ نکره در این گویش، مانند دیگر گویشهای لاری، i- است: bač-i «بچهای». نشانۀ جمع، â- است. اگر اسمی به همخوان ختم شود، اغلب واکۀ [i] اضافه میشود و درنتیجه، نشانۀ جمع بهصورت yâ- و iyâ- درمیآید. افزونبر â-، در این گویش از / on-/ نیز استفاده میشود که همان پسوند جمعساز فارسی معیار است: zen-iy-â «زنها» (همو، 86-87).
ساختار جمله در گویشهای لاری، برای فعلهای لازم، در مضارع و ماضی، حالت فاعلی است. برای فعلهای متعدی، در ماضی، ساخت ارگاتیو به کار میرود که با مطابقت منظم با مفعول همراه است. در این حالت، فاعل معمولاً با ضمیرهای متصل بیان میشود، مثال: biz oš-xâsed-em «زنبور مرا نیش زد» (مالچانوا، 186).گویشهای لاری معاصر و لاری قدیم، بهلحاظ مطابقه، «نظام مطابقۀ دوگانه» و مشخصاً نظام مطابقۀ «فاعلی ـ مفعولی» و «کُنایی ـ مطلق» دارند (دبیرمقدم، 1/ 428- 429). این الگوها نظام مطابقۀ گویشهای لاری را نشان میدهند: الف ـ نظام مطابقه در فعلهای ساختهشده با ستاک حال در گویشهای لاری: فاعلِ فعل لازم (S) و فاعلِ فعل متعدی (A) (مطابقۀ مستقیم)/ مفعول (O) (مطابقۀ غیرفاعلی). ب ـ نظام مطابقه در فعلهای ساختهشده با ستاک گذشته در گویشهای لاری: فاعل فعل لازم (S) و مفعول (O) (مطابقۀ مستقیم) / فاعل فعل متعدی (A) (مطابقۀ غیرفاعلی). ج ـ انطباق نقشهای دستوری بهلحاظ مطابقه در فعلهای متعدی: فعلهای دارای ستاک حال، فاعل فعل متعدی (A) و مفعول (O) (مطابقۀ مستقیم)/ فعلهای دارای ستاک گذشته، فاعل فعل متعدی (A) و مفعول (O) (مطابقۀ غیرفاعلی) (همو، 1/ 428-430).
ʔorosi/ kōš «کفش»، yakka «یقه»، ʔormâ «خرما»، bâlang «خیار»، seyb «سیب»، podona «پونه»، dare-e za «زردچوبه»، nu «نان»، kand «قند»، gesara «گوساله»، ʔoštor «شتر» (سلامی، 150 بب ).نمونۀ جملههای بنارویی: ?kodom xune-y xo-š še-nke «کدام خانه را خودش ساخت؟»، ?ma one-š našnâsedâ-yey «مگر او را نمیشناسید؟»، hama oz kerdâr-oš nârâzi-yet «همه از رفتار او ناراضی هستند»، har ka-š ded-om salâm-om oš-ke «هرکه مرا دید، به من سلام کرد»، yak livân- ō made (ō om-hâde) «یک لیوان آب به من بده»، tâ lâ da: vela raft-om a-mašad «تا به امروز ده بار به مشهد رفتهام» (همو، 338 بب ).
دبیرمقدم، محمد، ردهشناسی زبانهای ایرانی، تهران، 1392 ش؛ سلامی، عبدالنبی، گنجینۀ گویششناسی فارس (دفتر پنجم)، تهران، 1388 ش؛ شروو، پ. ا.، «زبانهای جنوب شرق ایران: لارستانی، کُمزاری، بشکردی»، راهنمای زبانهای ایرانی، به کوشش ر. اشمیث، ترجمۀ حسن رضایی باغبیدی و دیگران، تهران، 1378 ش، ج 2؛ مالچانوا، ای. ک.، «گویشهای لاری»، ترجمۀ معصومه احسانی، نامۀ فرهنگستان، تهران، 1380 ش، دورۀ 5، شم 2؛ نیز:
Mirdehghan Farashah, M. and M. Ourang, «An Analytical Study of Grammatical Tenses in Lari Language», International Review of Social Sciences and Humanities, 2013, vol. VI, no. 1 (www.irssh.com).عالیه کرد زعفرانلو کامبوزیا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید