زخرف
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 16 آذر 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/274178/زخرف
چهارشنبه 22 اسفند 1403
چاپ نشده
26
زُخْرُف، چهلوسومین سورۀ قرآن کریم به ترتیب مصحف، و شصتوسومین سوره در ترتیب نزول، پس از سورۀ شورى و پیش از سورۀ دخان. این سوره دارای 89 آیه، 833 کلمه، 400‘ 3 حرف، و از سور حوامیم و مکی است (طوسی، 9/ 179)؛ اگرچه برخیْ آیۀ 45 این سوره را بهدلیل نزول در بیتالمقدس استثنا کردهاند (نک : طبرسی، 9/ 51؛ آلوسی، 13/ 63). به نظر میرسد با توجه به معیار زمانی در تعیین آیات مکی و مدنی (نک : معرفت، 1/ 162-163)، براساس نزول پیش یا پس از هجرت، نازلشدن در بیتالمقدس منافاتی با مکیبودن این سوره نخواهد داشت. همچنین، این سوره را از سور مثانی دانستهاند (نک : رامیار، 595) و روایاتی در فضیلت قرائت آن وارد شده است (نک : حویزی، 4/ 591). این سوره با دیگر سور حوامیم، در مضامینی همچون اشاره به انکار توحید توسط منکران، بیان ویژگیهای قرآن و سرنوشت امتهای پیشین و تصویرسازی از روز قیامت و تهدید با آن، تناسب دارد.عنوان سوره برگرفته از آیۀ 35 و به معنای زیور و طلا ست (خلیل، 2/ 187). برخی از لغتنویسان گفتهاند که معنای اصلی این واژه طلا بوده، و سپس هر زینتی زخرف نـامیده شده اسـت (نک : ابنسیده، 5/ 336). برخی احتمال دادهاند که کلمۀ زخرف وامواژهای سریانی به معنای رنگ ارغوانی درخشان بوده، که بیشتر در تزیین استفاده میشده است (نک : جفری، 150). کلمۀ زخرف در 3 موضع دیگر در قرآن به کار رفته است (انعام/ 6/ 112؛ یونس/ 10/ 24؛ اسراء/ 17/ 93) که تنها در آیۀ 112 از سورۀ انعام با کاربردی دیگر، بهصورت کنایی در تعبیر «زُخْرُفَ الْقَوْل» به معنای «سخنی آراسته که بهرهای از حقیقت ندارد»، استفاده شده است (طبرسی، 4/ 105-104). این معنای کنایی در برخی از روایات نیز به کار رفته است؛ برای نمونه، در روایتی منقول از امام صادق (ع)، هر حدیثی که با قرآن مخالف باشد، زخرف شمرده شده است (کلینی، 1/ 69؛ حرعاملی، 27/ 111). سوره با اشاره به جایگاه رفیع قرآن، غرض از فرستادن آن، رویگردانی مشرکان از آن و فرجام ایشان، با استناد به عاقبت قومهای پیشین، آغاز میشود (آیات 1- 8). در ادامه، ضمن اشاره به اقرار مشرکان به خالقبودن الله، نعمتهای خداوند و ویژگیهایش را بیان میکند تا شکرگزار او باشند (آیات 9-14)؛ سپس، به رویگردانی مشرکان از پرستش خداوند و پرداختن به پرستش فرشتگان با بهانههایی نظیر خواست خداوند، تقلید از پیشینیان و ثروتمندنبودن پیامبر اسلام (ص) اشاره گردیده، و به رد این بهانهها پرداخته شده است (آیات 15-35). به گمان برخی، مراد از افرادی که «فرشتگان را دختر خدا میدانستند و آنها را میپرستیدند» (آیات 19-20)، فرقهای از یهودیان باشند که برخی فرشتگان را واسطههای خداوند در نظر میگرفتند (نک : رنُلدز، 734). یکـی از اعتراضهای مشرکان در این آیات این است که چرا قرآن بر «مردی بزرگ از دو شهر» نازل نشد؟ (آیۀ 31). در تفسیر این آیه، با تمرکز روایات بر دو شهر مکه و طائف، به کسانی همچون ولید بن مغیره از مکه و ابومسعود عمر بن مسعود ثقفی از طائف اشاره شده است که از بزرگان و صاحبان مکنت این دو شهر بوهاند (نک : طبرسی، 9/ 61؛ طبری، 20/ 580-584). در خلال این آیات، برای انکار مشرکبودن پیشینیان، اشارهای کوتاه به داستان ابراهیم (ع) میشود (آیات 26- 28). در آیات بعدی، بیان میشود که رویگردانی از یاد خداوند منجر به همنشینی با شیطان میگردد و سرانجامِ بدی به ارمغان میآورد؛ در ادامه، پیامبر را خطاب قرار میدهد و با اشاره به اینکه هدایت کوران و کرانِ گمراه وظیفۀ او نیست، ضمن امر به تمسک به وحی، بر درستی راه وی تصریح میکند (آیات 36-45). سپس، بهعنوان نمونهای از اعراض امتهای پیشین و برای عبرتپذیری مشرکان از آن، به داستان حضرت موسى (ع) و شباهت رفتار مشرکان با فرعونیان پرداخته میشود (آیات 46-56). بخش بعدی سوره، در باب ستیزهجویی و جدال مشرکان با پیامبر (ص) است؛ دربارۀ برتری بتهایشان نسبت به عیسى (ع)، که ایشان آن را همچون توجیهی برای پرستش بتها مطرح میکردند. در این آیات برای نقض این توجیهها به ماهیت عیسى (ع)، که بندۀ خداوند بود و نه فرزند خدا یا خود خدا، و داستان او اشاره میشود (آیات 57-65؛ همین معنا در سبب نزول این آیات نیز وارد شده است، نک : واحدی، 391). درنهـایت، ضمن اشـاره به فرجـام نیک خداپرستان و عاقبت بد مشرکان، بار دیگر با تنزیه خداوند از پندار مشرکان، تأکید بر یکتایی و استقلال خداوند و نیز دستور به رویگردانی پیامبر از مشرکان، سوره خاتمه مییابد (آیات 66- 89). برخی از مفسران مضمون کلی سوره را دربارۀ انذار و هشدار به بشر، با ذکر سنت الٰهی در ارسال پیامبران و سرنوشت تکذیبکنندگان ایشان دانستهاند (نک : طباطبایی، 18/ 83)؛ غرضهای دیگری همچون تصحیح انحرافات اعتقادی (قطب، 5/ 3174؛ زحیلی، 25، 112، 113)، و تحدی به قرآن و اشاره به عظمت آن (ابنعاشور، 25/ 158) برای این سوره ذکر شدهاند. آیۀ 18 از سورۀ زخرف را از مناقشهبرانگیزترین آیات این سوره در زمان معاصر میتوان تلقی کرد. این آیه بیان میکند: «و آيا آن كس كه در زيور پرورش میيابد و در چالش ناتوان است (شايستۀ فرزندی خداوند است)؟» (موسوی، 490). 3 تفسیر متفاوتی که برای این آیه به دست داده شده، بدین شرح است: اکثر مفسران این آیه را دربـارۀ زنـان در نظر گرفتهاند (نک : طبـری، 25/ 563- 565؛ آلوسی، 13/ 70)؛ مطابق با این تفسیر، آیه در صدد نفی پندار مشرکان است که ملائکه را دختران خداوند میدانستند و خداوند در جواب، به ترشرویی ایشان هنگام تولد فرزند دختر اشاره میکند (نک : آیۀ 17). برخی بیان آیه را متوجه بتها (نک : طبری، 25/ 565؛ طبرسی، 9/ 57)، و برخی دیگر، آن را با قصص فرعون و موسى (ع) مرتبط دانستهاند؛ به این نحو: مراد از کسی که در زینت پرورش یافته، فرعون است و ادامۀ آیه به لکنت موسى (ع) اشاره دارد (نک : بحرانی، 4/ 851؛ طیب، 12/ 13). تفسیر سوم با سیاق آیات کاملاً ناسازگار است و دو تفسیر نخست در میان مفسران بیشتر محل توجه بودهاند. ریشۀ اختلاف در معنای آیه را باید در اسم موصول «مَن» بازجست؛ زیرا اين اسم فارغ از تأنیث و تذکیر است و برای هر دو جنس یکسان به کـار میرود (نك : امین، 3/ 21). بیشتر ادیبـان «من» را در این آیه، مفعولٌبه برای فعل محذوفِ «یجعلون» یا مشتقاتی دیگر از همین ریشه دانستهاند (ابنعطیه، 5/ 49؛ صافی، 25/ 72-73؛ فراء، 3/ 29)؛ و برخی دیگر آن را مبتدا برای خبری محذوف نظیـر «جزء» یـا «ولد» در نظر گرفتهاند (نک : درویـش، 9/ 73). براساس هر دو تحلیل نحوی، که هر دو با دو تفسیر نخست از آیه سازگارند، مراد از آیه، استفهامی انکاری در جهت رد فرزندداشتن خداوند است که این منظور بنابر تفسیر نخست، با نفی جنسیت از ملائکه صـورت میپذیرد (نک : سیوطی، 517). بیشتـر مفسران این آیه را بیانگر ویژگی ذاتی زنان در نظر گرفتهاند که اشاره به غلبۀ عاطفه بر عقل در ایشان دارد (نک : طباطبایی، 18/ 90؛ طبرسی، 9/ 67؛ آلوسی، همانجا). برخی با این استدلال که این آیه در صدد بیان عیب و نقصان است، حرمت زیور برای مردان را از آن نتیجه گرفتهاند (نک : فخر رازی، 27/ 624). دربرابر، برخی مفسران براساس حضور زنان برجسته، چه در متون دینی و چه در تاریخ، خطاب آیه را با توجه به ویژگیهای تربیتی زنان آن عصر دانسته، و دو وصف یادشده را از ویژگیهای ذاتی برای زنان نمیدانند (نک : فضلالله، 20/ 222، 223).
آلوسی، محمود شکری، روح المعانی، بیروت، 1415 ق؛ ابنسیده، علی، المحكم و المحيط الاعظم، به کوشش عبدالحمید هنداوی، بیروت، 1421 ق؛ ابنعاشور، محمد طاهر، التحریر و التنویر، تونس، 1984 م؛ ابنعطيه، عبدالحق، المحرر الوجيز، بیروت، 1422 ق؛ امین استرابادی، محمد، شرح علی الکافیة، به کوشش یوسف حسن عمر، بنغازی، 1996 م؛ بحرانی، هاشم، البرهان، تهران، 1416 ق؛ حر عاملی، محمد، وسائل الشیعة، قم، 1414 ق؛ حویزی، عبد علی، تفسیر نور الثقلین، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، قم، 1415 ق؛ خلیل بن احمد، العین، به کوشش عبدالحمید هنداوی، بیروت، 1424 ق/ 2003 م؛ درویش، محییالدین، اعراب القرآن و بیانه، حمص، 1415 ق؛ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تهران، 1384 ش؛ زحیلی، وهبه، التفسير المنير، دمشق، 1418 ق؛ سیوطی، الاتقان، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، 1429 ق؛ صافی، محمود، الجدول فی اعراب القرآن، بیروت، 1418 ق؛ طباطبایی، محمدحسین، المیزان، قم، 1417 ق؛ طبرسی، فضل، مجمع البیان، بیروت، 1427 ق؛ طبری، تفسیر، بیروت، 1422 ق؛ طوسی، محمد، التبیان، به کوشش احمد حبیب قیصر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ طیب، عبدالحسین، اطيب البيان فی تفسير القرآن، تهران، 1378 ش؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، بیروت، 1420 ق؛ فراء، یحیى، معانی القرآن، بیروت، 1403 ق/ 1983 م؛ فضلالله، محمد حسین، من وحی القرآن، بیروت، 1419 ق؛ قرآن کریم؛ قطب، سید، فی ظلال القرآن، بیروت، 1412 ق؛ کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، 1363 ش؛ معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، 1432 ق؛ موسوی گرمارودی، علی، ترجمۀ قرآن، تهران، 1384 ش؛ واحدی، علی، اسباب النزول، بیروت، 1411 ق؛ نیز:
Jeffery, A., The Foreign Vocabulary of The Qurʾān, Leiden/ Boston, 2007; Reynolds, G. S., The Qurʾān and The Bible, New Haven, 2018. محمدجواد ورادی اصفهانی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید