دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • ثالس |
  • ثانی‌خان | ثانیْ‌‌خان، علی‌اکبر هروی، معروف به ثانی‌خان، از شاعران پارسی‌گوی هند در سدۀ 11ق/ 17م. وی از امیران دورۀ سلطنت همایون‌شاه (سل‍ 937-963ق/ 1531-1556م) و جلال‌الدین اکبرشاه (سل‍‍ 963-1014ق/ 1556/ 1605م) بود (اوحدی، 1/ 246؛ واله، 1/ 463؛ سلیم اختر، 309)، چنان که از نسبتش پیدا ست، موطن او هرات بود و نسبش به طایفۀ ...
  • ثاوذوسیوس |
  • ثاوفرسطس |
  • ثاون اسکندرانی |
  • ثبت | ثَبْت، واژه‌ای عربی به معنای «قرار‌دادن»، «برجای بودن»، «استواری»، «حجت و دلیل»، «نوشته شده» و «مرقوم»، و در اصطلاح حقوق به معنای نوشتن قرارداد یا یک عمل حقوقی یا احوال شخصیه یا یک حق (مانند حق اختراع) و یا هر چیز دیگر (مانند علامات) در دفاتر مخصوصی است که قانون معین می‌کند، مانند ثبت املاک، ثبت معاملات غیر م...
  • ثبوت | ثُبوت، اصطلاحی در فلسفه و حکمت اسلامی. در تداولِ حکمای اسلامی اصطلاحِ ثبوتْ مترادف و مساوق با وجود به کار رفته است، چنان‌که گفته می‌شود «ثبوتِ شیء برای شیء ضروری است» (احمد نگری، 1/ 374). ثبوت نزد معتزله نیز معنایی خاص و متفاوت با معنای یاد شده دارد که عبارت است از شیئیت و تقرر ذوات در مرتبه‌ای میان وجود و عد...
  • ثروت فنون | ثِرْوَتِ فُنون، جریانی ادبی در عثمانی که نام خود را از مجله‌ای به همین نام گرفته است. ثروت فنون به طوری که از نامش برمی‌آید، مجله‌ای بود که بیشتر مطالبش به علوم و فنون و تازه‌های طب، حفظ الصحه، کشاورزی، دامداری و... مربوط می‌شد و در عین حال، از مطالب ادبی نیز خالی نبود؛ چنان‌که احمد احسان توق‌گوز (1868-1942م/...
  • ثریا |
  • ثریا، نشریه | ثُرَیّا، نشریۀ سیاسی ـ خبری که در فاصلۀ سالهای 1316- حداقل 1328ق/ 1898-1910م، در 3 دورۀ انتشاراتی در شهرهای قاهره، تهران و کاشان منتشر می‎شد:
  • ثریا تهرانی | ثُرَیّا تِهْرانی، میرزا حیدرعلـی (1250-1318ق/ 1834-1900م)، شاعر، ادیب و خوشنویس، متخلص به ثریا و ملقب به مجدالادبا، در دورۀ ناصرالدین شاه قاجار. او گاهی مجد نیز تخلص می‌کرد. ثریا در کرمانشاه متولد شد. وی تحصیلاتش را در همان شهر به پایان رساند، سپس به تهران رفت و نزد حاج سیدصادق طباطبایی ظاهراً به پیشۀ محرری ا...
  • ثعلب | ثَعْلَب، ابوالعباس احمد بن یحیى شیبانی (200-291ق/ 816-904م)، ادیب، لغت‌شناس و پیشوای مکتب نحوی کوفه.
  • ثعالبه | ثَعالِبه، از شاخه‌های خوارج که در اواخر سدۀ نخست و سراسر سدۀ 2ق مسکن اصلی آنان مناطقی از شرق ایران بوده است. همچون دیگر شاخه‌های خوارج، ثعالبه را باید دارای یک هستۀ اصلی تلقی کرد که خود زمینۀ انشعاب چندین فرقه بوده است. خاستگاه هستۀ اصلی ثعالبه، اردوی عَطَویه در سیستان و در دورۀ ریاست عبدالکریم بن عجرد بر این...
  • ثعلبه، بنی | ثَعْلَبه، بَنی، نام شمار بسیاری از قبیله‌ها و بطنها و شاخه‌های کوچک‌تر عرب و نیز نام گروهی از یهودیان یثرب. بنی ثعلبه در مآخذ تاریخی و کتابهای انساب عرب، ثعالب و ثعالبه نیز نامیده می‌شوند (نک‍ : ابن حزم، 399، 476؛ یاقوت، المقتضب، 293). دسته‌ای از قبایل و بطنهای ثعلبه، قحطانی و شماری دیگر عدنانی‌اند.
  • ثعالبی، ابومنصور | ثَعالِبی، ابومنصور عبدالملک بن محمد نیشابوری (350-429ق/ 961-1038م)، ادیب، لغت‌شناس و یکی از بزرگ‌ترین گزیده‌نگاران شعر و نثر عربی، و به قول برخی، ناقد زبردست. نویسندگان کهن با آنکه در ثعالبی به چشم شخصیتی بزرگ می‌نگریستند، دربارۀ زندگی‌اش، چندان اطلاعی به دست نداده‌اند. شاگردش باخرزی (د 467ق) و نیز حصری (د 45...
  • ثعالبی، ابوزید | ثَعالِبی، ابوزید عبدالرحمان بن محمد بن مخلوف (ح 786-875 ق/ 1384-1470م)، مفسر و فقیه مالکی الجزایر. وی در 786 یا 787ق در ناحیۀ وادی‎یسر نزدیک الجزیره به دنیا آمد (باباتنبکتی، 260؛ جیلالی، 2/ 272). سال وفات او نیز در برخی منابع، 876 ق ثبت شده است (ابن‎قاضی، 3/ 84).
  • ثعلبة بن سلامه | ثَعْلَبَةِ بْنِ سَلامه، یا ثعلبة بن سلامۀ عاملی (یا جذامی) (د 132ق/ 750م)، سردار جنگاور و والی اندلس و اردن در عصر خلافت امویان. او از تیرۀ بنی عامله یا بنی جذام، از قبایل قیسی بود (نک‍ : ابن درید، 373-374؛ ابن حزم، 419). بدین‌سبب وی را عاملی و جذامی (نک‍ : ابن قوطیه، 39؛ ابن حزم، همانجا؛ ضبی، 255؛ حمیدی، 185...
  • ثعلبة بن مشکان |
  • ثعلبة بن صعیر بن خزاعی | ثَعْلَبَةِ بْنِ صُعَیْرِ بْنِ خُزاعی، شاعر جاهلی که تبارش را به تمیم و سرانجام به عدنان رسانده‌اند. همۀ شهرت ثعلبه به‌سبب قصیده‌ای است در 26 بیت که مُفَضَّل ضَبّی (ص 128-131) در جُنگ مشهور خود، المفضلیات نقل کرده است. تنها خبری که از زندگی وی به ما رسیده آن است که او، به قول اصمعی، از جدّ لبید (شاعر مخضرم) نی...
  • ثعلبی، محمد | ثَعْلَبی، محمد بن حارث ( نیمۀ سدۀ 3ق/ 9م)، مؤلف کتاب اخلاق الملوک، کتابی که با عنوان التاج فی اخلاق الملوک،اثری از جاحظ یا منسوب به او شناخته می‌شده است.
  • ثعلبی، ابواسحاق | ثَعْلَبی، ابواسحاق احمد بن محمد نیشابوری (د 427ق/ 1036م)، مفسر برجستۀ خراسانی و صاحب دو تألیف ماندگار در تفسیر و قصص قرآنی که هرکدام به نوبۀ خود در تاریخ فرهنگ اسلامی آثار ژرفی بر جای نهاده‌اند. خاستگاه ثعلبی شهر نیشابور بود و عبدالغافر فارسی در السیاق خود از او یاد کرده است (نک‍ : صریفینی، 109). نسبت یا به ق...
  • ثقفی، ابوالعباس |
  • ثقفی، خلیل خان | ثَقَفی، خلیل‌خان (شعبان 1279ق - 7 فروردین 1323ش/ فوریۀ 1863- 27 مارس 1944م)، ملقب به اعلم‌الدوله، از پزشکان مشهور دورۀ ناصری و مظفری و نخستین کسی که با تحصیل در ایران، لقب دکتر گرفت. او فرزند حاج میرزا عبدالباقی اعتضادالاطباء از پزشکان و دانشمندان نامی عصر قاجار بود (اعتمادالسلطنه، 223). وی در تهران متولد شد ...
  • ثقه |
  • ثقیف | ثَقيف، نام قبيله‌ای سرشناس از قبايل عرب شمالی که در وقايع صدر اسلام و سده‌های پسين همواره نقشی پراهميت ايفا کرده است.
  • ثقلین، حدیث | ثَقَلَيْن، حَديث، حدیثی از پيامبر اسلام (ص) در يادکرد پايگاه ارزشی و استنادی کتاب خدا و «عترت» که براساس متن حدیث، پس از درگذشت آن حضرت راهگشای امت، و تمسک بدانها، اسباب دوری از گمراهی و ضلالت خواهد بود؛ این حدیث وصیت‌گونه از آخرین سخنان ایراد شده از سوی حضرت بود که به تواتر از سوی مسلمانان نقل شد. در اين حدي...
  • ثقة ‌الاسلام تبریزی | ثِقَةُ الْاِسْلامِ تَبْریزی، حاج میرزاعلی (7 رجب 1277-10 محرم 1330ق/ 19 ژانویۀ 1861-2 ژانویۀ 1912م)، از علمای مشروطه‌خواه و از شهدای این جنبش در آذربایجان، رهبر فرقۀ شیخیۀ تبریز و صاحب تألیفات و نوشته‌های متعدد. او در تبریز دیده به جهان گشود (طاهرزاده بهزاد، 451). میرزاشفیع، جد ثقةالاسلام شاگرد سیدکاظم رشتی و...
  • ثغور و عواصم | ثُغورْ وَ عَواصِم، عناوینی که اصطلاحاً بر مرزها و نیز دژها و شهرهای واقع بر سرحدات قلمرو مسلمانان(دارالاسلام) و غیر مسلمانان (دارالحرب)، خاصه بر نقاط نظامی و استحکامات مرزی قلمرو اسلام و بیزانس در سوریه و جزیره، و مرزهای میان اندلس اسلامی و قلمرو فرانکها و شاهان مسیحی اسپانیا، به شرحی که در این مقاله خواهد آم...
  • ثلاث باباجانی | ثَلاثِ باباجانی، شهرستانـی در استـان کرمانشاه. ایـن شهرستان مرزی از شمال به شهرستان پاوه، از شرق به شهرستان جوانرود، از جنوب به شهرستان سرپل ذهاب و از غرب به کشور عراق محدود است (نک‍ : اطلس، 160).
  • ثلث، خط |
  • ثلا | ثُـلا، یا ثِلا، شهرستان، شهر و قلعه‌ای کهن در یمن:
  • ثمال بن صالح |
  • ثمانینی | ثَمانینی، عمر بن‌ ثابت، ادیب و نحوشناس‌ نابینای سدۀ 5 ق/ 11م. کنیۀ او ابوالقاسم و لقب وی ثمانینی، برخاسته از نام زادگاهش، شهرک ثمانین در جزیرۀ ابن‎عمر (شمال عراق) است که بنا بر برخی روایات کهن، پس از طوفان نوح بنا شد و چون 80 تنی که از طوفان جان بدر بردند و این شهر را ساختند، ثمانین خوانده شده است (یاقوت، بلد...
  • ثمامة بن اشرس | ثُمامَةِ بْنِ اَشْرَس، ابومَعن ثمامة بن اشرس نُمیری بصری، از بزرگان معتزله در اواخر سدۀ 2 و اوایل سدۀ 3ق/ 8 و 9م. کنیۀ وی را ابو بشر نیز گفته‌اند (ابن خلکان، 6/ 177). از نخستین سالهای زندگی و نیز نسب وی اطلاعات کافی و دقیق در دست نیست. بیشتر منابع او را غیرعرب و از موالی بنونُمیر دانسته‌اند، اما برخی دیگر در ...
  • ثلایی | ثُلایی، نجم‎الدین یوسف‌بن احمدبن عثمان (د جمادی ‎الآخر 832/ مارس 1429)، فقیه و مفسر زیدی یمنی. نیاکان وی در صَرْم از ناحیۀ خُبّان و اعمال حصن یریم، در جنوب صنعا اقامت داشتند (شوکانی، البدر...، 2/ 350؛ حجری، 2/ 779؛ فضیل، 4/ 288)؛ اما او خود با رایزنی و اشارت پیشوای زیدی، ناصر صلاح‎الدین به ثلا (در شمال غرب صن...
  • ثمر نائینی | ثَمَرِ نائینی، سید حسین (د 1280 یا 1282ق/ 1863 یا 1865م)، از سادات طباطبایی نائین، شاعر و تذکره‌نویس دورۀ محمدشاه قاجار. وی با تخلص «ثمر» یا «سمر» شعر می‌سرود و برخی اشعارش نیز در ستایش از محمدشاه است (محمود میرزا، 2/ 493؛ بقایی، 61). ثمر نائینی در الٰهیات و علوم طبیعی بهره‌ای داشت (گروسی، 509). او از هم‌نشین...
  • ابن عجرد |
  • ابن عثمان | ابوعبدالله محمد بن عبدالوهاب بن عثمان مکناسی (د 1213ق / 1799م)، نویسنده و دولتمرد در عصر سه تن از پادشاهان مغرب.
  • ابن عدیم |
  • ابن عدی |
  • ابن عتائقی | کمال‌الدین عبدالرحمن بن محمدبن ابراهیم حِلّی (د بعد از 788ق / 1386م)، عالم و مؤلف امامی. از جزئیات زندگی وی اطلاع چندانی در دست نیست، لیکن آثار او که بین 732 تا788ق تألیف شده است، حدود زمان زندگی او را نشان می‌دهد (نک‍ : آقابزرگ، الذریعة، 3 / 356، 14 / 259).
  • ابن عدی، ابواحمد | ابواحمد عبدالله بن عدی‌بن عبدالله جرجانی (277-365ق / 890-976م)، رجالی و محدث.
  • ابن عراق |
  • ابن عراق، ابوعلی | ابوعلی شمس‌الدین محمدبن علی بن عبدالرحمن (878 ـ صفر 933ق / 1473 ـ نوامبر 1526م)، عارف و شاعر.
  • ابن عجیبه | ابوالعباس احمدبن محمدبن مهدی‌بن عجیبۀ حسنی، عارف، مفسر و دانشمند مراکشی (1160 یا 1161- شوال 1224ق / 1747 یا 1748- نوامبر 1809م).
  • ابن عبری | در سریانی: بر عبرایا و در لاتینی: بارهبرایوس) ابوالفرج یوحنّا مارغریغوریوس بن تاج‌الدین اَهْرون بن توما مَلَطی (623-685ق / 1226-1286م)، سراسقف و دانشمند برجستۀ یعقوبی.
  • ابن عراقی | ابوزرعة ولی‌الدین احمدبن عبدالرحیم (3 ذیحجۀ 762 ـ 27 شعبان 826ق / 4 اکتبر 1361 ـ 6 اوت 1423م)، فقیه و قاضی شافعی مصری. پدرش عالم مشهور حدیث، حافظ زین‌الدین عراقی است.
  • ابن عذاری | ابوالعباس (یا ابوعبدالله) احمدبن محمد عذاری مراکشی (د ح 720ق / 1320م)، تاریخ‌نویس مغربی. از وی آگاهی بسیار اندکی در دست است.
  • ابن عدلان | شمس‌الدین ابوعبدالله محمدبن احمدبن عثمان کنانی (صفر 663- ذیقعدۀ 749 / دسامبر 1264- ژانویۀ 1349)، فقیه، شافعی مصری.
  • ابن عربشاه، شهاب الدین | شهاب‌الدین ابوالعباس احمدبن محمدبن عبدالله ابن ابراهیم حنفی دمشقی (791-854ق / 1389-1450م)، مورخ، ادیب. فقیه، لغوی و قاضی. وی به سبب اقامت طولانی در آسیای صغیر «رومی» نیز خوانده شده است.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: