دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • جابر بن افلح | جابِرِ بْنِ اَفْلَح، ابو محمد، از منجمان بنام اندلس. از آنجا که ابن میمون (2/ 297) و بطروجی (I/ 53) او را اشبیلی خوانده‌‌اند، احتمالاً اهل اشبیلیه بوده است. از زندگی او اطلاعی در دست نیست. ابن میمون (530-601 ق/ 1135-1204م) به آشنایی خود با پسر جابر اشاره کرده است (همانجا)، از این‌رو، می‌توان گفت که جابر احتما...
  • جابیه | جابیه، روستایی از توابع دمشق در سده‌های نخستین اسلامی که امروزه به صورت خرابه‌ای باستانی در حوران، از توابع منطقۀ اِزرع، در استان درعای سوریه واقع است. این خرابه بر «تلّ جابیه» ــ که مخروطی آتش‌فشانی در حدود 80 کیلومتری جنوب دمشق و 4 کیلومتری شمال غربی شهر نَوى واقع است و از سمت غرب بر دشتی هموار مشرف است ــ ...
  • جاثی على رکبتیه | جاثی عَلى رُکْبَتَیْه، هفتمین صورت از صور فلکی نیمکرۀ شمالی که به صورت مردی بر زانو نشسته با دو دست باز و کشیده، یکی به سمت ستارگان اِکلیل شمالی و دیگری به سمت ستارگان نَسر واقع، تصور شده است (بیرونی، التفهیم، 92؛ صوفی، 77، نیز ترجمۀ فارسی، 54).
  • جاثیه | جاثیه، چهل و پنجمین سورۀ قرآن کریم به ترتیب مصحف و شصت و پنجمین سوره به ترتیب نزول (زهری، 28؛ ابن ضریس، 74؛ ابن ندیم، 28؛ زرکشی، 1/ 193؛ سیوطی، الاتقان، 1/ 38-39، 78، 175-176؛ رامیار، 586). این سوره مکی است (قرطبی، 16/ 156؛ سیوطی، الدر...، 7/ 422)، در حالی که مفسرانی از تابعین چون حسن بصری و جابربن زید و عکرم...
  • جابر جعفی | جابِرِ جُعْفی، ابـومحمـد جابـر بـن یزیـد (د 128ق/ 746م)، محدثِ مفسر، فقیه و متکلم کوفی، و از اصحاب برجستۀ امام باقر و امام صادق(ع). او کوفی و از خاندان جعفی، یکی از تیره‌های قبیلۀ مذحج بود که از یمن به کوفه کوچ کردند (کشی، 192‌؛ سمعانی، 2/ 67-68‌؛ ابن منظور، ذیل جعف؛ برای اختلاف در تاریخ وفات وی، نک‍ : بخاری،...
  • جاجرم | جاجَرْم، شهرستان و شهری تاریخی در استان خراسان شمالی.
  • جاجرمی، محمد | جاجَرْمی، محمد بن بدر، از شاعران و ادیبان سدۀ 7-8 ق/ 13-14م، و گردآورندۀ اثر معروف مونس الاحرار فی دقائق الاشعار. دانسته‌های اندکی از زندگی او در دست است؛ حتى از اثر او نیز جز چند اشارۀ کوتاه، اطلاعات چندانی به دست نمی‌آید. جاجرمی در مونس الاحرار، نام خود را به گونه‌های مختلفی آورده است، از جمله: محمد بن بدر ...
  • جاجیم | جاجیم، دست بافته‌ای فاقد پرز که عموماً با استفاده از دار افقی و به شیوۀ «تارِ رو» بافته می‌شود. برخی آن را واژه‌ای فارسی ( آنندراج، ذیل جاجم؛ داعی‌الاسلام، نیز گلکاریان، ذیل واژه) و برخی دیگر ترکی ( غیاث‌اللغات؛ ردهاوس، 633 ؛ پرهام، 2/ 39) و مرتبط با واژۀ ترکی میانۀ یادیم، به معنای فرش و قالیچه می‌دانند (کلاو...
  • جاجرمی، طالب | جاجَرْمی، طالب، از شاعران فارسی‌گوی سدۀ 9ق/ 15م. او اهل جاجرم از توابع بسطام خراسان، و از بزرگ‌زادگان و شاعران معروف آن دیار بود (دولتشاه، 424؛ آفتاب رای، 1/ 409؛ هدایت، 377؛ نفیسی، 1/ 301). وی در شعر و شاعری شاگرد شیخ نورالدین آذری طوسی به شمار می‌آید (دولتشاه، هدایت، همانجاها؛ طاشکندی، 99؛ آذر، 74؛ نفیسی، ه...
  • جابلسا و جابلقا | جابُلْسا وَ جابُلْقا، نام دو شهر افسانه‌ای یا تمثیلی که نام آنها در اخبار و روایات، قصص و تواریخ، و عرفان و فلسفه با شروح، تفاسیر و تأویلهای گوناگون آمده است. در منابع مختلف صورتهای دیگر نام جابلسا و جابلقا عبارت‌اند از: جابَلسا، جابَلس، جابَلَص یا جابَلْص، جابَلصا، جابُلصا، جابَرص، جابَرس، جابَرسا، جابَرصا؛ ...
  • جادری | جادَری، ابوزید عبدالرحمان بن محمد، فقیه و محدث مالکی اواخر سدۀ 8 ق/ 14م و اوایل سدۀ 9ق/ 15م. نسبت وی در منابع به صورتهای جادیری و جدیری هم یاد شده، و در المعیار المعرب ونشریسی به عنوان قدیم‌ترین منبع دربارۀ وی، اصل و خاستگاه او تلمسان آمده است (3/ 357؛ نیز نک‍ : ابن غازی، الروض...، 85؛ ابن قاضی، 2/ 404). جادر...
  • جاده بخور | جادّۀ بُخور، راه دریایی قدیمی که از سواحل چین و هند تا جنوب عربستان امتداد داشت و به سرزمینهای اطراف دریای مدیترانه و دریای سرخ منتهی می‌شد.
  • جادو | جادو، یا سِحر، مجموعۀ باورها، اعمال، فنون و روشهایی که به کارگیری آنها برای کنترل یا دگرگون کردن شرایط فراطبیعی، طبیعی و محیط زیست، و رسیدن به مقاصد و اهداف نیک یا بد، مؤثر و سودمند پنداشته می‌شده است. در این امر، جادوگر یا از توان روحی و ارادۀ شخصی خود و یا از برخی ابزارها، وسایل، اوراد، افسونها، طلسمات و تع...
  • جاد المولی | جادَ الْمولى، محمـد احمد (1300-1363ق/ 1883-1944م)، ادیب، دانشمند و مؤلف مصری. شرح حال جامعی از زندگی این نویسنده و محقق معاصر در دست نیست. اشارات منابع نیز جملگی مختصر و گاه تکراری است. جاد المولى در 1300ق زاده شد (کحاله، 8/ 244؛ زرکلی، 6/ 23)، اما به زادگاه او اشاره نشده است.
  • جاده ابریشم | جادّۀ اَبْریشَم، مجموعه‌ای از راههای بازرگانی و کاروان‌رو قدیمی که منطقۀ مدیترانه را با چین شرقی مرتبط می‌کرده است. کالاهای بسیاری از این راهها میان شرق و غرب آسیا و حوضۀ دریای مدیترانه مبادله می‌شد، اما چون ابریشم مهم‌ترین و گرانبهاترین کالایی بود که از این راهها می‌گذشت، بعدها به جادۀ ابریشم شهرت یافت. ابری...
  • جاربردی | جارَبَرْدی، فخرالدین احمد بن حسن (د رمضان 746/ ژانویۀ 1346)، ادیب، شارح و عالم نحوی. وی در جاربرد (به معنی قلعۀ آب، از مضافات‌ ارّان ــ در آن سوی ارس و شمال‌آذربایجان‌ــ که در حال حاضر در منطقۀ خودگردان قره‌باغ واقع شده است) به دنیا آمد (نسوی، سیرۀ جلال‌الدین...، 200: جاربرد، قس: سیرت جلال‌الدین...، 259: جاری...
  • جارودیه | جارودیه، از نخستیـن شـاخـه‌هـای زیـدیـه، منسـوب بـه ابوالجارود (ه‍ م) زیاد بن منذر. این فرقه را به سبب لقب ابوالجارود به سُرحوب (دربارۀ این لقب، نک‍ : فان اس، I/ 255)، سرحوبیه نیز نامیده‌اند (نک‍ : نوبختی، 48؛ سعد، 71).
  • جارالله رومی | جارُ اللّٰهِ رومی، ابوعبدالله ولی الدین بن مصطفى (د 1151ق/ 1738م)، فقیه و قاضی حنفی که بر علوم عقلی نیز چیرگی داشت.
  • جاحظ | جاحِظ، ابوعثمان عمرو بن بَحْر کنانی فُقیمی بصری، نویسنده‌ای کلان با ابعادی سخت گوناگون (د 255ق/ 869 م).
  • جاریة بن قدامه | جاریَةِ بْنِ قُدامه، از مـردان مشهــور دورۀ خـلافـت امیرالمؤمنین(ع) و از یاران آن حضرت. وی چون از تیرۀ بنی سعد قبیلۀ بزرگ تمیم بود، نسبت سعدی یافت (نک‍ : کلبی، 242؛ ابن سعد،7/ 56؛ برای سلسله نسب او، نک‍ : ابن عساکر،72/ 7). کنیۀ او را ابوایوب، ابویزید، ابوقدامه یا ابوعمرو نیز گفته‌اند (بلاذری، انساب...، 12/ 37...
  • جازان | جازان، یا جیزان، استان و شهری بندری در جنوب غربی عربستان سعودی. نام صحیح و تاریخی این منطقه که در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نیز آمده (نک‍ : ابن آدم، 115، حاشیۀ 1؛ ابن سعد، 1/ 296)، جازان است، اما تلفظ محلی جیزان از سوی مردم آنجا، سبب شد که نام جیزان نیز رایج شود. در 1376ش/ 1997م جانشین امیر این استان، بخشنامه‌ا...
  • جازمیه |
  • جاسوسی | جاسوسی، مفهومی در فقه و حقوق موضوعه ناظر به فعالیت کسی که پنهانی یا تحت عنوان نادرست به گردآوری اطلاعات به نفع دشمن پردازد؛ چنین کسی با شرایطی که در فقه و حقوق مقرر است، به عنوان مجرم شناخته می‌شود و بسته به نوع فعالیت، محکومیتهایی برای او منظور می‌گردد.
  • جاسک | جاسْک، شهرستان و شهری بندری در استان هرمزگان:
  • جازموریان | جازْموریان، یا جَزْموریان، حوضه‌ای آبریز و دریاچه‌ای به همین نام در جنوب شرقی ایران. حوضۀ آبریز جازموریان با وسعـت 600‘69 کمـ‍‍ 2 ، از لحاظ تقسیم‌بندی هیدرولوژیکی ایران بخشی از حوضۀ مسدود میانی ایران به شمار می‌آید. نیمـۀ باختری این حوضـه بـه وسعت 600‘35 کمـ‍ 2 در استان کرمان، و نیمۀ خاوری آن به وسعـت 000‘34 ...
  • جاف | جاف، نام اتحادیۀ ایلی متشکل از گروهی از ایلات و طایفه‌های بزرگ و کوچک کُرد شافعی مذهبِ ساکن در مناطقی از سرزمین غرب ایران و کشور عراق.
  • جاگیر |
  • جالوت | جالوت، نام شخصیتی منفور در قرآن کریم که در جنگ با قوم طالوت، به دست داوود نبی کشته شد؛ قصص جالوت با روایات کتاب مقدس دربارۀ شخصیت جُلیات (گُلیات) دارای هماهنگی بسیار است.
  • جاط |
  • جاکارتا | جاکارْتا، پایتخت و بزرگ‌ترین شهر اندونزی. این شهر بندری و تجارتی همچنین مرکز یکی از ایالتهای اندونزی در جزیرۀ جاوه است («فرهنگ جهانی»؛ بریتانیکا). شهر جاکارتا در غرب جزیرۀ جاوه، در کرانۀ دریای جاوه جای دارد و رودخانۀ سیلیونگ (لیونگ) از میان آن می‌گذرد. جاکارتا در دشتی هموار و پست واقع شده است که در فصلهای بار...
  • جاکی | جاکی، یکی از ایلات بزرگ گروه لر شیعه مذهب کهگیلویه که به دو دستۀ لیراوی و چهار بنیچه منشعب می‌شدند. امروزه دیگر نامی از ایل جاکی و شاخه‌های آن در میان نیست و هر یک از ایلات و طوایف وابسته به آن به طور مستقل در استان کهگیلویه و بویراحمد پراکنده‌اند (‌فسایی، 2/ 1478؛ امان‌اللٰهی، 204-205؛ EI2, V/ 822؛ دومورنی، ...
  • جام |
  • جالینوس | جالینوس، پزشک، فیلسوف، منطق‌دان و عالم بلاغت یونانی. وی بزرگ‌ترین پزشك دوران متأخر باستان، و در کنار افلاطون، ارسطو، اقلیدس، ارشمیدس، بقراط، و بطلمیوس، یكی از مهم‌ترین و اثرگذارترین چهره‌های علمی و فلسفی دوران باستان است که آثار او قرنها در جهان اسلام و اروپا اساسِ آموزش و عمل پزشکی بود.
  • جام، مناره | جام، مِناره، از معدود یادمانهای باقی‌مانده از سلاطین غوری (حک‍ ح 390-612 ق/ 1000-1215م)، واقع در ایالت غور افغانستان. این مناره در ساحل چپ هریرود در محل تلاقی آن با جام رود، در دره‌ای دورافتاده سر برافراشته، و در 1381ش/ 2002م به عنوان نخستین اثر فرهنگی افغانستان در فهرست میراث فرهنگی جهان توسط سازمان یونسکو ب...
  • جام جم | جامِ جَم، جام منسوب به جم یا جمشید، شخصیت اسطوره‌ای هند‌و‌ایرانی که هم ظرفی برای شراب، و هم ابزاری برای پیشگویی و بازنمایی رویدادهای جهان بوده است.
  • جاماسپ‌نامه | جاماسْپْ‌نامه، عنوان رساله یا رساله‌هایی به نام جاماسپ حکیم، وزیر و دانشمند ایرانیِ یادشده در روایتهای تاریخی و دینی. در نوشته‌های اوستایی و پهلوی، جاماسپ که بِدَخشِ (= وزیر اعظمِ) گشتاسپ، پادشاه کیانی و از نخستین گروندگان به زردشت، و پس از او موبدان موبد است، شخصیتی خردمند تصویر شده است که به ویژه به سبب پیش...
  • جام جهان‌نما | جامِ جَهانْ‌نَما، از نشریات فارسی‌زبانِ هند که در 5 رجب 1237ق/ 28 مارس 1822م در شهر کلکته آغاز به انتشار کرد و به مدت 54 سال، یعنی تا 1293ق/ 1876م، به حیات خود ادامه داد.
  • جامد و مشتق | جامِدْ وَ مُشْتَق، دو اصطلاح در دستور زبان عربی. دستورـ نویسان عرب دو قسم از اقسام کلمه، یعنی اسم و فعل را به جامد (غیرمأخوذ) و مشتق (مأخوذ) تقسیم کرده‌اند. اسم جامد آن است که برگرفته از فعل نباشد و آن خود به دو نوع تقسیم می‌شود: 1. اسم ذات که بر اشیاء محسوس و مجسم دلالت دارد مانند حَجَر، سَقْف، رَجُل، فَرَس،...
  • جام جم | جامِ ‌جَم، منظومه‌ای به زبان فارسی و در قالب مثنوی، از اوحدی مراغه‌ای (ه‍ م، د 738ق/ 1338م)، شاعر و عارف ایرانی.
  • جامع |
  • جامع | جامِع، تخلص چند شاعر:
  • جامع البیان |
  • جامع الالحان | جامِعُ الْاَلْحان، از مهم‌ترین و مفصل‌ترین کتابهای فارسی موسیقی، تألیف عبدالقادر بن غیبی حافظ مراغی (ح 757- 838 ق/ 1356-1435م). در آغازِ اقدم نسخ به دست آمده به خط مؤلف (محفوظ در کتابخانۀ بادلیان، شم‍ Marsh 282)، در کنار عنوان کتاب و نام نویسنده، تاریخ محرم 808 ثبت شده، اما در پایان همین نسخه که مهر مؤلف را ن...
  • جامع | جامِع، عنوانی کلی برای کتابهایی که دربر دارندۀ احاديث پیامبر(ص) با جامعيتی در موضوعات گوناگون است و به طور طبيعی نزد شيعيان احاديث امامان معصوم (ع) را نيز شامل می‌‌گردد. اين شيوۀ تأليف که نزد فريقين دارای نمونه‌های پرشمار و گاه بسيار پراهميت است، افزون بر محدثان نزد بسياری ديگر از عالمان و نويسندگان مسلمان هم...
  • جامع التواریخ | جامِعُ التَّواریخ، کتابی مشهور، تألیف خواجه‌ رشیدالدین فضل‌الله طبیب همدانی. این کتاب از مهم‌ترین منابع تاریخ ایران و جهان به زبان فارسی است که خاصه بخش مربوط به دورۀ مغولان آن از اهمیت و ارزشی یگانه برخوردار است؛ چنان‌که برخی از دانشمندان آن‌ را «تاریخ کبیر» و اثری «عدیم النظیر»، «یکی از اعاظم کتب تاریخی» (ن...
  • جامع الازهر |
  • الجامع لمفردات الادویة و الاغذیة |
  • جامع الحکمتین | جامِعُ الْحِکْمَتَیْن، عنوان کتابی از ابومعین حمید الدین قبادیانی مروزی، مشهور به ناصرخسرو در حکمت اسماعیلی. این رساله شرحی بر قصیده‌‌ای از ابوالهیثم احمد بن حسن جرجانی (ه‍ م) است که گویا به خواهش عین‌ الدین ابوالمعالی علی بن اسد بن حارث، امیرِ اسماعیلیِ بدخشان، نوشته شده است. به گزارش ناصرخسرو، ابوالمعالی در...
  • جامعه | جامِعه، کتـابـی نـام‌بـردار در روایـات شیعـه، بـه امـلای رسول‌الله (ص) و خط امیرالمؤمنین علی(ع). غالباً از جامعه در کنار متنی مشابه با عنوان جَـفر که آن نیز نگاشتۀ امام علی(ع) دانسته می‌شود، یاد شده است (تهانوی، 1/ 568). روایاتی از امام صادق و امام رضا(ع) جامعه را صحیفه‌ای از پوست به طول 70 ذراع، متن آن را ام...
  • جام کیخسرو |

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: