ابن عربشاه، شهاب الدین
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/223636/ابن-عربشاه،-شهاب-الدین
پنج شنبه 23 اسفند 1403
چاپ شده
4
اِبْنِ عَرَبْشاه، شهابالدین ابوالعباس احمدبن محمدبن عبدالله ابن ابراهیم حنفی دمشقی (791-854ق / 1389-1450م)، مورخ، ادیب. فقیه، لغوی و قاضی. وی به سبب اقامت طولانی در آسیای صغیر «رومی» نیز خوانده شده است.معتبرترین سند پیرامون زندگیِ ابن عربشاه اجازهای است که خود وی در خانقاه سعیدالسعداء قاهره در اول ذیحجۀ 853ق به دوست نزدیکش ابن تغری بردی (ه م) نوشت و چند بار نیز متن آن را برای او خواند. ابن تغری بردی متن کامل این نوشته را در المنهل الصافی آورده است (2 / 131-144) و دیگر مؤلفان از جمله سخاوی و ابن عماد مطالب خود را از او برگرفتهاند. ابن عربشاه در دمشق زاده شد و در همانجا پرورش یافت (ابن تغری بردی، المنهل، 2 / 140). قرآن را در زادگاهش نزد زین بن عمر اللبّان مُقری (سخاوی، 2 / 127) فرا گرفت. در 803ق، هنگام حملۀ تیمور به شام همراه با مادر و برادران (ابن تغری بردی، همانجا) و خواهرزادهاش عبدالرحمن بن ابراهیم بن خولان (سخاوی، همانجا) به سمرقند رفت. سمرقند در روزگار تیمور کانون ارباب فضل و هنر و صنعت بود (ابن عربشاه، عجائب المقدور، 114-115). به همین جهت میتوان گفت که اقامت در این شهر در رشد فکری و پرورش شخصیت ابن عربشاه، نقش مؤثر داشته است. پس از آن به بلاد ختا و ماوراءالنهر رفت، بعد ازمدتی به سمرقند بازگشت و نزد دو تن از استادان طراز اول آن روزگار: سید محمد شریف جرجانی و شمسالدین ابن جزری، و نیز خواجه عبدالاول، محمد بخاری و دیگران علوم رایج زمان را آموخت (ابن تغری بردی، سخاوی، همانجاها؛ شوکانی، 1 / 110). همچنین زبانهای فارسی و مغولی را فرا گرفت (سخاوی، همانجا). آنگاه برای تکمیل آموختههایش و به دست آوردن تجربه، به سیر و سفر پرداخت: در سرزمین مغول با شیخ برهانالدین اندکانی و قاضی جلالالدین سیرامی دیدار و از آنها کسب فیض کرد (سخاوی، همانجا؛ ابن تغری بردی، المنهل، 2 / 141)، سپس به خوارزم آمد و از آنجا به دشت و سَرای و حاجی ترخان (آستارا خان) رفت و مدت 4 سال در آنجا اقامت گزید و به تکمیل فقه و اصول و معانی و بیان پرداخت (همانجاها؛ قنوجی، 327). سپس به شبه جزیرۀ کریمه رهسپار شد و با دانشمندان آن دیار از جمله عبدالمجید، شاعر و ادیب و پردازندۀ داستان مؤنس العشاق (به زبان ترکی) دیدار و گفتوگو کرد (ابن تغری بردی، المنهل، 2 / 142). آنگاه به دربار عثمانی نزد سلطان محمد اول معروف به چلبی به ادرنه رفت و مورد احترام فراوان قرار گرفت. اقامت او در آسیای صغیر 10 سال به طول انجامید. در این مدت با مولانا برهانالدین خوافی دیدار کرد و در محضر وی دانش اندوخت (همانجا؛ سخاوی، همانجا). وی به سبب مهارت و تسلط به زبانهای گوناگون در دیوان انشاء (دیوان همایون) سمت منشیگری را برعهده گرفت و مکاتبات دربار عثمانی با فرمانروایان سایر کشورها را به زبانهای عربی، فارسی و ترکی انجام میداد و در این مدت آثار بسیاری را برای پادشاه عثمانی از زبانهای فارسی و عربی به زبان ترکی ترجمه کرد (همانجاها).ابن عربشاه بعد از درگذشت سلطان محمد اول (824ق) به موطن خویش بازگشت و پس از 4 ماه اقامت در حلب، در 825ق به دمشق رفت (ابن تغری بردی، 2 / 143). سخاوی (همانجا) مدت اقامت او را در حلب 3 سال نوشته است که در مقایسه با تاریخی (824ق) که وی آسیای صغیر را ترک کرد و وارد دمشق شد، درست به نظر نمیرسد. وی در دمشق در یکی از حجرههای مسجد القصب گوشۀ عزلت گزید و در همانجا صحیح مسلم را نزد قاضی شهابالدین حنبلی خواند (سخاوی، 2 / 127-128). در بازگشتِ مولانا علاءالدین محمد بخاری از مکه به شام، به ملازمت او در آمد و تا هنگام درگذشت وی (841ق) هرگز او را ترک نگفت (ابن تغری بردی، همان، 2 / 143-144). بعد از فوت بخاری به زیارت حج رفت و در مراجعت در قاهره رحل اقامت افکند و تا پایان عمر در همانجا ماند.ایام اقامت ابن عربشاه در قاهره با دوران پادشاهی ملک ظاهر سیفالدین چقمق (چقماق) مصادف بود و او رویدادهای زمان این حاکم مصری را در کتابی به رشتۀ تحریر درآورده است (نک : آثار). ابن عربشاه بسیار مورد توجه ملک ظاهر بود، از این رو درباریان بر او رشک بردند، چنانکه سرانجام بر اثر سعایت آنان پادشاه او را به زندان افکند و اگرچه پس از 5 روز آزاد شد، اما این واقعه چنان او را آزرد که 12 روز پس از آزادی در اقامتگاهش در خانقاه سعید السعداء درگذشت (ابن تغری بردی، النجوم، 15 / 549؛ سخاوی، 2 / 129). ابن عربشاه نویسندهای توانا، ادیبی پرمایه و آگاه به علوم قرآنی، فقه و حدیث، و شاعری چیرهدست بود و در شعر بیشتر به مدح و غزل میپرداخت و از اصطلاحات نحو، منطق، کلام و فقه در مضامین اشعار خود بهره میبرد. آثار منثورش به رغم ادعای وی در سادهنویسی (ابن عربشاه، عجائب المقدور، 242؛ همو، زندگانی ... 337)، مسجع و پرتکلف است. جامعیت وی در فنون ادب و به کار بردن انواع کنایات و استعارات و الفاظ مترادف، فهم آثار او را دشوار ساخته است.ابن عربشاه بیشترین شهرت خود را به تاریخنگاری مدیون است. وی در گزارش رویدادها و مشاهداتش غالباً از بیان احساسات شخصی خود نیز فروگذار نکرده است؛ به همین جهت استفادۀ درست از آثار وی مستلزم اعمال دقت بیشتری است (IA, V(2) / 701).
1. عجائب المقدور فی نوائب التیمور، در تاریخ تیمور لنگ. این کتاب مشهورترین اثر ابن عربشاه و یکی از مآخذ مهم دربارۀ شخصیت، زندگی و فتوحات تیمور است. کتاب، بعد از مقدمهای کوتاه، با ذکر نام و تبار و قدرت گرفتن تیمور آغاز میشود. آنگاه مؤلف یورشهای تیمور به خوارزم، خراسان، سیستان، اصفهان، آسیای صغیر و جنگ با ایلدرم با یزید عثمانی را به تفصیل بیان میکند. بیش از یک چهارم حجم کتاب به حوادث بعد از مرگ تیمور و جانشینان وی اختصاص دارد. اگرچه ابن عربشاه در جای جای کتاب از تیمور با کلمات و عبارات تند و ناهنجار یاد کرده است، لیکن فصلی از آن را نیز به صفات تیمور اختصاص داده (ص 209 به بعد) و در آن او را به مردانگی و شجاعت و سیاست و تدبیر ستوده است. فصلی کوتاه از کتاب نیز دربارۀ سمرقند و آبادیهای آن (ص 220 به بعد) و در پایان آن نام و نسب مؤلف و سبب تألیف کتاب آمده است (صص 238-243).این کتاب نخستین بار در 1636م به وسیلۀ گولیوس به لاتینی و بار دیگر در 1767 و 1772م توسط منگر با عنوان «تاریخ تیمور لنگ بزرگ» منتشر شده است (GAL, II / 36-37). در 1111ق / 1698م مرتضی نظمیزاده آن را به ترکی ترجمه کرد (بروسه لی، 3 / 153) و چون ترجمۀ ترکی آن معلق و غیر مفهوم بود، در 1277ق / 1860م مورد تجدید نظر قرار گرفت و با نام تاریخ تیمور گورکان چاپ گردید (IA, V(2) / 700). ترجمۀ انگلیسی آن نیز توسط ساندرز در 1936م در لندن چاپ شد (فولتون، 112). متن عربی آن نیز بارها در کلکته و بولاق چاپ شده است (سرکیس، 174) و ترجمۀ فارسی آن توسط محمد علی نجاتی با عنوان زندگانی شگفتآور تیمور در 1339ش در تهران منتشر شده است.2. فاکهة الخلفاء و مفاکهة الظرفاء، که به گفتۀ خود مؤلف کتابی است از نوع کلیله و دمنه و سلوان المطاع، مشتمل بر داستانهای پندآموز که از زبان حیوانات نقل شده است. وی معتقد است که اندرزهای سیاسی و سخنان پندآمیز از زبان حیوانات، در امیران و فرمانروایان کارسازتر خواهد بود (فاکهة، 7-8). تألیف این اثر در 852ق، دو سال پیش از مرگ مؤلف پایان یافته است (حاجی خلیفه، 2 / 1216).کتاب مشتمل بر یک مقدمه و 10 باب است. در باب اول تا سوم، عناوین وصایا و احکام ملوک عرب و عجم و ترک، داستانهایی از انوشیروان (ص 19)، ضحاک (ص 22)، قابوس بن وشمگیر (ص 29)، بهرام گور (ص 31) آمده است. در باب چهارم تا نهم داستانهایی از زبان حیوانات، دربارۀ انس و جن و عفریت و جز آن نقل شده است و باب دهم در رفتار و اخلاق اجتماعی است و بخشی از آن نیز دربارۀ چنگیز و استیلای مغول است (ص 464 و بعد). این کتاب بارها ـ در بولاق (1276ق)، موصل (1869م) و قاهره (1300ق) ـ چاپ شده است. چاپ اول آن با ترجمۀ لاتینی در 1832م از سوی فرایتاگ، در 2 جلد در بُن انتشار یافته است (GAL, II / 37). بابهای چهارم تا هفتم آن در زمان سلطان مراد سوم عثمانی (953-1004ق) توسط دُکالینزاده عثمان بیک به زبان ترکی ترجمه شده است که نسخ خطی آن در کتابخانۀ نور عثمانیه به شمارۀ 3730 و خالص افندی به شمارۀ 7269 موجود است (IA, V(2) / 701). همچنین بخش مربوط به چنگیز از فصل دهم کتاب به وسیلۀ شرفالدین یالتقایا به ترکی ترجمه و در نشریۀ دانشکدۀ ادبیات استانبول (1925م، دورۀ 4، شم 1-2) چاپ شده است (همانجا). نثر این کتاب نیز مانند سایر آثار ابن عربشاه مسجّع است. شووَن این کتاب را روایتی از مرزباننامه میداند (EI2).3. ترجمۀ مرزباننامه. ابن عربشاه آن را از روی ترجمۀ ترکی مرزباننامه ـ که در حدود 782ق توسط شیخ اوغلو و به نام سلیمان شاه از حکمرانان آل گِرمیان انجام گرفته است (اوزون چارشیلی، 217) ـ هنگام اقامت در ادرنه به عربی ترجمه کرده است. این کتاب در 1861م همراه با تصاویری در مصر چاپ شده است (GAL، همانجا؛ شوربجی، 224).
1. ترجمان المترجم بمنتهی الارب فی لعة الترک و العجم والعرب (ابن تغری بردی، المنهل، 2 / 139؛ حاجی خلیفه، 1 / 397). کتابی است در لغت عربی با معانی فارسی و ترکی و احتمالاً در 2 جلد. نسخهای از جلد اول آن (IA، همانجا) به شمارۀ 6043 در کتابخانۀ ملی پاریس موجود است (GAL, S, II / 25؛ بلوشه، 170) و نسخۀ منحصر به فرد جلد دوم آن در کتابخانۀ توپکاپی به شمارۀ 88 نگاهداری میشود. این جلد که شامل بخش افعال است، به ترتیب الفباییِ مصادر و بابها با معادل ترکی و فارسی آنها تنظیم یافته است (IA, V(2) / 699-700)؛ 2. جلوة الامداح الجمالیة فی حلّتی العروض و العربیة (ابن تغری بردی، همان، 2 / 134)، منظومهای است در عروض و مختصری در نحو. نسخهای از آن شامل 183 بیت (GAL, II / 37) به شمارۀ 6764 در برلین موجود است ( آلورات، VI / 161)؛ 3. سیرة السلطان الشهیر الملک الظاهر چقمق (سید، 2(2) / 87) یا التألیف الطاهر فی شیم الملک الظاهر القائم بنصرة الحق ابی سعید چقمق (GAL، همانجا). وی این کتاب را در دو بخش در 843ق تألیف کرده است. بخش اول آن که در موضوعاتی اخلاقی مانند فضیلت، تواضع، حلم و شفقت است، در واقع اندرزنامهای است همچون سایر اندرزنامهها که در آن مطالبی از جوامع الحکایات، سیاستنامه، ابوسعید ابوالخیر و جز آنها نقل شده است (IA، همانجا). بخش دوم شامل رویدادهای تاریخی زمان ملک ظاهر از 841-843ق است (GAL، همانجا). ابنعربشاه در این اثر خود از تیمور و ستمهای وی در شام، اصفهان، بغداد و نیز از صلاحالدین ایوبی و خاندان ذوالقدریه بحث میکند. نسخهای از آن در کتابخانۀ توپکاپی به شمارۀ 2992 موجود است (سید، همانجا؛ IA, V(2) / 700)؛ 4. قصیدهای است با عنوان عقود النصیحة (ابن تغری بردی، همان، 2 / 139) که نسخهای از آن در گوتا نگاهداری میشود (پرچ، I / 171).
برهان الفارض بقول المعارض (بغدادی، 1 / 130)؛ ترجمۀ ترکی تعبیر القادری تألیف یعقوب دینوری (حاجی خلیفه، 1 / 417)؛ ترجمۀ ترکی تفسیر ابی اللیث، تألیف نصربن محمد سمرقندی (همو، 1 / 441)؛ ترجمۀ ترکی جوامع الحکایات و لوامع الروایات تألیف محمود عوفی (همو، 540) و در چند جلد (سخاوی، 2 / 127)؛ خطاب الاهاب الناقب و جواب الشهاب الثاقب (ابن تغری بردی، همانجا؛ حاجی خلیفه، 1 / 714)؛ العقد الفرید، منظومهای در توحید (سخاوی، 128؛ حاجی خلیفه، 2 / 1152)؛ غرة السیّر فی دول الترک و التتّر (همو، 2 / 1198؛ ابن عماد، 7 / 283)؛ مرآة الادب به نظم و نثر در علم معانی و بیان (ابن عربشاه، عجائب المقدور، 240؛ سخاوی، 2 / 128). نمونهای از آن در المنهل (ابن تغری بردی، 2 / 134) مندرج است.
ابن تغری بردی، النجوم؛ همو، المنهل الصافی، به کوشش محمد محمدامین، قاهره، 1984م؛ ابن عربشاه، احمد، عجائب المقدور فی اخبار تیمور، قاهره، 1305ق؛ همو، زندگانی شگفتآور تیمور (ترجمۀ عجائب المقدور)، ترجمۀ محمدعلی نجاتی، تهران، 1356ش؛ همو، فاکهة الخلفاء و مفاکهة الظرفاء، موصل، 1869م؛ ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، 1351ق؛ بروسهلی، محمدطاهر، عثمانلی مؤلف لری، استانبول، 1342ق؛ بغدادی، هدیه؛ حاجی خلیفه، کشف؛ سخاوی، محمدبن عبدالرحمن، الضوء اللامع، قاهره، 1354ق؛ سرکیس، چاپی؛ سید، خطی؛ شوکانی، محمد، البدر الطالع، قاهره، 1348ق؛ شوربجی، محمد جمالالدین، المطبوعات العربیة، قاهره، 1383ق / 1963م؛ قنوجی، صدیق بن حسن، التاج المکلل، به کوشش عبدالحکیم شرفالدین، بمبئی، 1383ق / 1963؛ نیز:
Ahlwardt; Blochet; EI2; Fulton, Second Supplementary Catalogus of Arabic Printed Books in the British Museum, London, 1959; GAL; GAL, S; IA; Pertsch; Uzunçarsih, I. H., Anadolu Beylikleri ve Akkoyunlu, Kara-koyunlu Devletleri, Ankara, 1969.
علیاکبر دیانت
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید