دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • ابن عریف، ابوالقاسم | ابوالقاسم حسین بن ولیدبن نصر (د رجب 390 / ژوئن 1000)، ادیب، نحوی و شاعر اواخر عصر امویان در اندلس.
  • ابن عربی، ابوبکر | ابوبکر محمدبن عبدالله بن محمد بن عبدالله بن احمد مَعافِری اشبیلی (468-543ق / 1076-1148م)، فقیه مالکی و محدث نامدار اندلس.
  • ابن عربشاه، ابونصر | ابونصرهبةالله عبدالوهاب بن احمدحاج‌طرخانی (18 شوال 813-15 رجب 901ق / 13 فوریۀ 1411-30 مارس 1496م)، ملقب به تاج‌الدین، فقیه و ادیب حنفی.
  • ابن عرفه | ابوعبدالله محمدبن محمد وَرعَمّی (716-803ق / 1316-1401م)، فقیه مالکی در تونس در عهد حَفْصیان.
  • ابن عریف، ابوالعباس | ابوالعباس احمدبن محمد بن موسی بن عطاءالله صَنهاجی، فقیه، محدث و صوفی مشهور اندلسی (481 ـ صفر 536ق / 1088 ـ سپتامبر 1141م).
  • ابن عروس | ابوالعباس احمدبن عبدالله بن محمد بن ابی‌بکر ابن‌علی‌بن یشکر بن یحیی بن وتران بن عروس (د 868ق / 1464م)، از صوفیان مشهور تونس در عصر حفصیان.
  • ابن عزوز | محمد المکی بن مصطفی بن محمد حسنی ادریسی (1270-1334ق / 1854-1916م)، عالم جامع الاطراف مالکی.
  • ابن عزم | ابوعبدالله شمس‌الدین محمدبن عمربن محمدبن احمدبن عزم تمیمی (816-891ق / 1413-1486م)، تاریخ‌نگار مالکی مذهب.
  • ابن عزیز |
  • ابن عزرا | ابراهام بن مئیر (مایر) (ح 484-562ق / 1091-1167م)، مفسّر تورات، ادیب، مترجم آثار عربی به عبری، منجم و ریاضی‌دان یهودی اندلسی.
  • ابن عسکر، ابوعبدالله محمد بن علی | ابوعبدالله‌ محمد بن‌ علی‌ (584-636ق‌ / 1188-1239م‌)، راوی‌، فقیه‌، مورخ‌ و اديب‌ عصر موحدون‌ اندلس‌.
  • ابن عسال | نام مشترک اعضای خاندانی مسیحی از قبطیان که افراد شاخص آن در سدۀ 7ق / 13م می‌زیسته‌اند و به «اولاد عسال» نیز مشهور بوده‌اند.
  • ابن عسکر، ابوعبدالله محمد بن علی بن عمر | ابوعبدالله محمد بن علی بن عمر بن حسين بن مصباح حسنی سريفی معروف به ابن عسكر (ح 936- مق‍ 30 جمادی‌الاول 986ق / 1530-4 اوت 1578م)، قاضی، مورخ و صوفی مراكشی.
  • ابن عصفور |
  • ابن عطا | ابوالعباس احمد بن محمد بن سهل اَدَمی بغدادی (مق‍ ‍309ق / 922م)، عارف، شاعر، مفسر و محدث حنبلی.
  • ابن عصفور، ابوالحسن | ابوالحسن ‌علی ‌بن‌ مؤمن ‌بن ‌محمد بن ‌عصفور اشبيلی ‌حَضْرَمی) 597-670ق / 1201-1272م‌)، نحوی‌، اديب‌ و شاعر.
  • ابن عطیه، عبدالملک | عبدالملك بن محمد سعدی (مق‍ ‍130ق / 748م)، فرمانده سپاه اموی، والی مكه و مدينه در دوران مروان دوم، آخرين خليفۀ اموی.
  • ابن عطاءالله | ابوالعباس (ابوالفضل) تاج‌الدين احمد بن محمد بن عبدالكريم سكندری جذامی (د 709ق / 1309م)، ملقب به شيخ كبير، عارف، شاعر، نحوی، محدث، مفسر و فقيه مالكی و از مشايخ بزرگ طريقت شاذليه.
  • ابن عطیه، ابومحمد | ابومحمد عبدالحق بن غالب بن عبدالرحمن بن غالب محاربی (481-25 رمضان 541ق / 1088- 28 فوريۀ 1147م)، مفسر و محدث مالكی مذهب و از رجال سياسی اندلس در دورۀ مرابطون.
  • ابن عساکر | نام تنی چند از دودمان بنی عساکر که پس از درگذشت ابوالقاسم علی بن عساکر چهرۀ نامدار این خاندان به این عنوان خوانده شدند.
  • ابن عقیل، ابومحمد | ابومحمد بهاءالدين عبدالله بن عبدالرحمن (9 محرم 698 – 23 ربيع‌الاول 769ق / 17 اكتبر 1298-17 نوامبر 1367م)، نحوی، فقيه و قاضی شافعی.
  • ابن عقیله | ابوعبدالله جمال‌الدين محمد بن احمد بن سعيد حنفی مكی، ملقب به ظاهر (د 1150ق / 1737م)، محدث، صوفی و مورخ. او در مكه زاده شد و در همانجا نشأت يافت.
  • ابن عقده | ابوالعباس احمد بن محمد بن سعيد همدانی (15 محرم 249-7 ذيقعدۀ 332ق / 10 فوريۀ 863 - اول ژوئيۀ 944م)، محدث بزرگ شيعی.
  • ابن عفیف تلمسانی | محمد بن سليمان (661 - 688ق / 1263- 1289م)، معروف به الشاب الظريف (جوان شوخ طبعِ نكته‌سنج)، شاعر و اديب عصر مماليك.
  • ابن علاء قشیری |
  • ابن علان، شهاب الدین | شهاب‌الدين احمد بن ابراهيم بن محمد علان شافعی (975- رمضان 1033ق / 1567- ژوئن 1624م)، از صوفيان نقشبندی كه به استناد نسب‌نامه‌ای منظوم كه خودش سروده، نسبتش با 20 واسطه به ابوبكر می‌رسيده است.
  • ابن علاف | ابوبكر حسن بن علی نهروانی (ح 218-318ق / 833-930م)، شاعر.
  • ابن علان، محمدعلی | محمدعلی بن محمد علان بكری صدّيقی (20 صفر 996-21 ذيحجۀ 1057ق / 10 ژانويۀ 1588-7 ژانويۀ 1648م)، عالم جامع الاطراف شافعی. نسب وی به ابوبكر برمی‌گردد.
  • ابن عقیل، ابوالوفاء | ابوالوفاء علی بن عقيل بن محمد ظفری بغدادی (431-12 جمادی‌الاول 513ق / 1040-22 اوت 1119م)، فقيه، متكلم و واعظ حنبلی.
  • ابن عطاش | احمد بن عبدالملك عطاش (مق‍ ‍500ق / 1107م)، طبيب و داعی مشهور اسماعيليان در ايران به روزگار سلجوقيان.
  • ابن عربی، ابوعبدالله | ابوعبدالله محیی‌الدین محمدبن علی بن محمدبن العربی الحاتمی (560-638ق / 1165-1240م)، معروف به شیخ اکبر، اندیشمند، عارف و صوفی بزرگ جهان اسلام.
  • ثمره | ثَمَره، رساله‌ای شامل 102 جمله در احکام نجوم، منسوب به بطلیموس (ه‍ م). نام این رساله در متون عربی و فارسی به صورتهای الثمرة ( فی احکام النجوم)، رسالة فی الفلک (عمر، 16)، مائة کلمة (حاجی خلیفه، 2/ 496)، صد بند (منزوی، 4/ 2895)، یا صد کلمه (استوری، II(1)/ 36) نقل شده است.
  • ثناء الله پانی پتی |
  • ثمینی | ثَمینی، ضیاء‎الدین عبدالعزیز بن عبدالله (1130-11 رجب 1223ق/ 1718- 2 سپتامبر 1808م)، از بزرگان فقهای اباضیه. شهرت وی بیشتر به سبب اهتمامش به فقه اباضی، به‌ویژه احکام مربوط به مسائل اجتماعی است؛ هر چند به علومی دیگر هم می‎پرداخته است.
  • ثنایی مشهدی | ثَناییِ مَشْهَدی، خواجـه حسین بن غیاث‌الـدین محمـد (د 996ق/ 1588م)، از پیشگامان برجستۀ سبک هندی و از قصیده سرایان بزرگ قرن 10ق/ 16م. ثنایی چنان که خود در مقدمۀ دیوانش یاد کرده، نامش حسین و نام و لقب پدرش غیاث‌الدین محمد المشهدی، و شهرتش ثنایی است (ص 4). از این‌رو، قول عبدالنبی فخرالزمانی (ص 198) و اسماعیل پاش...
  • ثنویت | ثَنَویّت، باور به وجود دو اصل عِلّی، یا دو بُن در ورای پدیدارهای عالم، که اغلب به صورت دو خدا، دو نیرو یا دو مجموعه از ایزدان و دیوان که در تقابل با یکدیگر و دست در کار ادارۀ عالم‌اند، بیان می‌شود.
  • ثمن |
  • ثنویه | ثَنَویّه، عنوانی برای برخی نحل و ملل در کلام و فرقه‌نگاری اسلامی. این عنوان به صورت اصحاب الاثنین و اهل التثنیه (اشعری،327، 485؛ باقلانی، 60) نیز آمده است.
  • ثوریه | ثوریّه، عنوان مذهبی فقهی از مذاهب اهل سنت که به پیشوای آن سفیان ثوری منسوب شده، و دست کم تا سدۀ 4ق/ 10م پیروانی داشته است. از این مذهب گاه به تعبیر ثوریه (مثلاً نک‍‌ : مقدسی، 44، 45) و گاه با عبارت «اصحاب الثوری» (مثلاً نک‍ : بغدادی، 21، 189) یاد شده است.
  • ثواب و عقاب | ثَواب و عِقاب، دو اصطلاح قرآنی به معنی پاداش و کیفر الٰهی برای اعمال نیک و بد انسان.
  • ثوری |
  • ثور، دومین برج | ثور، دومین برج از برجهای دائرةالبروج، به صورت گاوی که نیمۀ پایین او رو به مغرب است و نیمۀ بالایی او رو به مشرق، و کفل و دو پا ندارد (صوفی، 186). بیرونی در توصیف این صورت می‌گوید: چون نیمۀ پیشینِ گاوی است که آن را از ناف به دو نیمه کرده‌اند و سرش پایین است و به محل زخم می‌نگرد ( التفهیم، 90).
  • ثور، نام کوه | ثور، نام کوهی در جنوب مسجد‌الحرام، در فاصلۀ دورتری نسبت به مکه، و دارای غار معروفی به همین نام. ثور در لغت به معنی گاو نر است.
  • ثمود | ثَمود، نام قومی از اعراب باستان یا «اعراب بائده» که با انکار دعوت پيامبر خود، حضرت صالح(ع)، به عذاب الٰهی گرفتار آمدند. قصص قوم ثمود در قرآن کريم به کرات آمده، و از آنها به عنوان قومی مشرک ياد شده است. يافته‌های باستان‌شناسی نیز وجود چنين قومی را تأييد کرده، و برخی يادمانهای تاريخی از آنها به دست آمده است.
  • ثوینی بن سعید |
  • ثئوفراستوس |
  • جابر بن حیان | جابِرِ بْنِ حَیّان، ابوعبدالله جابر بن حیان بن عبدالله ــ که با نسبتهای ازدی، کوفی و طوسی و لقب صوفی شناخته شده است ــ عالم کیمیا و فیلسوف شیعی سدۀ 2ق/ 8 م که مجموعۀ بزرگی از آثار در کیمیا و فلسفۀ طبیعی به او منسوب شده است.
  • جابر بن زید |
  • ج (جیم) | ج (جیم)، حرف ششم از الفبای فارسی، پنجم از حروف هجای عربی و سوم از حروف ابجد. آن را از زمرۀ حروف معجمه یا منقوطه، موحّده یعنی یک نقطه‌ای، حروف صحّۀ عربی، مصمّت، و ملفوظی یعنی 3 حرفی (ج ـ ی ـ م) دانسته‌اند و از آنجا که هنگام تلفظِ جیم متحرک، نَفَس حبس، و به علت تکیۀ گوینده بر حرف، صدا بلند می‌شود، از حروف مجهور...
  • جابر بن عبدالله انصاری | جابِرِ بْنِ عَبْدُاللهِ اَنْصاری، ابوعبدالله (د ح 74ق/ 693 م)، از مشهورترين اصحاب پيامبر اسلام (ص). کنيۀ او را ابومحمد و ابوعبدالرحمان نيز نوشته‌اند (ابن ابی حاتم، 1(1)/ 492؛ ابن عبدالبر، 1/ 220).

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: