ابن عصفور، ابوالحسن
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/223652/ابن-عصفور،-ابوالحسن
دوشنبه 1 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
اِبْن عُصْفُور، ابوالحسن علی بن مؤمن بن محمد بن عصفور اشبيلی حَضْرَمی) 597-670ق / 1201-1272م)، نحوی، اديب و شاعر. وی در اشبيليه چشم به جهان گشود (صفدی، 22 / 266؛ زركشی، 39) و نزد مشهورترين علمای عصر خود ابوالحسن دبّاج (ابنشاكر، 3 / 109) و ابوعلی شَلوبين (ابن زبير، 142) به تحصيل نحو پرداخت. مدت 10 سال در ملازمت شلوبين به سر برد و الكتاب سيبويه را نزد او خواند (صفدی، 22 / 265-266) و پساز اختلافیكه با او پيدا كرد، اشبيليه را ترك گفت و به ترتيب در شهرهای شريش، شذونه، مالقه، لورقه و مرسيه مدتی اقامت گزيد و به تدريس نحو پرداخت. او در مجالس درس خود كه طالبان علم را از اطراف و اكناف اندلس به خود جذب كرده بود، الكتاب سيبويه، الجمل زجّاجی و ايضاح ابوعلی فارسی را از حفظ شرح و املاء میكرد (ابنزبير، همانجا). پس از چندی اندلس را به قصد شمال افريقا ترك كرد و در تونس رحل اقامت افكند و به خدمت امير ابوعبدالله محمد بن زكريای هنتاتی ملقب به المستنصر بالله، كه قبل از رسيدن به حكومت مدتی شاگرد او بود، درآمد و از خواص او شد (صفدی، 22 / 266؛ غبرينی، 318).ابن عصفور پس از اقامتی كوتاه در تونس به همراه مخدوم خود راهی بجايه شد و سپس به تونس برگشت و از آنجا دوباره قصد اندلس كرد و به لورقه رفت و پس از آن، عازم غرب اندلس و سلا شد، اما ديری نپاييد كه به دعوت المستنصر بالله دوباره به تونس برگشت و تا آخر عمر نزد او ماند (ابن زبير، 142-143). بدينسان ملاحظه میكنيم كه وی بيشتر عمر خود را در سفر گذرانيد و در شهرهای مختلف نزد نخبگان علم و ادب دانش آموخت و شاگردان بسياری تربيت كرد. ابن سعيد عَنْسی (مقری، 2 / 271) و ابوزكريا يحيی يفرينی (غبرينی، همانجا) و احتمالاً ابوحيان غرناطی (نك : سيوطی، بغية، 1 / 280؛ قس: قباوه، 62) از جمله شاگردان معروف او بودهاند. ابن زبير (ص 143) معتقد است كه وی بجز نحو در ساير علوم اطلاع چندانی نداشت و قرائت و فقه و حديث را نمیدانست (قس: صفدی، همانجا)، اما از فهرست آثار او برمیآيد كه در شعر و قواعد آن نيز بسيار توانا بوده و كتاب ضرائر الشعر او كه اينك در دست است، بر اين امر دلالت آشكار دارد. ابن عصفور را، با توجه به آثاری كه در نحو از وی برجای مانده، نمیتوان به مكتب خاصی وابسته دانست. با اينهمه گويی به مكتب بصره تمايل بيشتری داشته است، اگرچه گاهی آراء كوفيان (نك : سيوطی، همع الهوامع، 1 / 149) و يا بغداديان (نك : همو، 1 / 141) را بر بصريان ترجيح میداده. بسياری از نحويان از جمله ابوحيان غرناطی (صص 40، 67) و ابن هشام (1 / 33، 51، 60) در آثار خود به آراء و نظرات او استناد كردهاند.ابن عصفور شعر نيز میسرود، اما از اشعار او بجز يك دو بيتی كه صفدی (22 / 267) نقل كرده، اثری بر جاي نمانده است. در اين دو بيتی وی به عدم تقيد خويش به احكام شرع اشاره میكند. صفدی (22 / 266) نيز او را از پارسايی دور میداند. علاوه بر اين زندگی او در دربار المستنصر و حكايتی كه دربارۀ مرگش نقل كردهاند، مؤيد اين قول است. او در دهۀ 670ق / 1272م (ابن زبير، 143) و به گفتهای در 669ق / 1271م (ذهبی، العبر، 3 / 320) و يا 663ق / 1265م (صفدی، همانجا) در تونس درگذشت و ابن منيّر در رثای او ابياتی سرود (سيوطی، بغية، 2 / 210). روايتی كه در اين باره شهرت يافته از اين قرار است كه گويند در مجلس شراب، نديمان با وی شوخيهای خشن كردند و او را با نارنج چندان بزدند كه جان داد (صفدی، همانجا)، اما به روايت زركشی (ص 39) سبب مرگ او، شوخی نابجای سلطان المستنصر بالله بود كه در مجلس عيش و نوش فرمود تا ابن عصفور را در حوض آبی انداختند و وی به علت سرمای شديد، بيمار شد و سه روز بعد درگذشت (قس: ابن ابی ضياف، 1 / 206). البته روايت صفدی غريب جلوه میكند و روايت دوم نيز بسيار متأخر است. از اين رو قباوه در كتاب ابن عصفور و تصريف (صص 58 -60) دو روايت را در هم آميخته و بهتر آن ديده كه وی نخست در اثر شوخی سلطان بيمار شود و سه روز بعد در اثر ضربات نارنج نديمان جان دهد. اما اين تحليل هم خالی از تكلف نيست. بنابراين امكان دارد كه در اصل روايت تحريفی رخ داده باشد.
1. المقرّب، مهمترين اثر او در نحو است و شايد بتوان گفت كه ابن عصفور، همۀ شهرت خويش را مديون همين اثر است. اين كتاب به زودی نظر نحويان را به خود جلب كرد و شرحها و تعليقات و تلخيصهای بسياری از جمله تلخيص معروف شاگردش ابوحيان غرناطی به نام تقريب المقّرب و دو شرح جداگانۀ ابن نحاس و تاجالدين احمد بن عثمان بر آن نوشته شد. نسخههایی از اين شروح در كتابخانههای مختلف موجود است (نك : جواری، 1 / 15-17). تأليف اين اثر انتقادات شديدی را نيز از طرف علمايی چون ابن هشام، ابن صائغ، ابن حاج و ابراهيم بن محمد جَزری (نك : مقری، 4 / 148، سيوطی، بغية، 1 / 406) به دنبال داشت و آثاری چند از جمله المنهج المعرّب فی الرد علی المقرّب و شد الزنار علی جَحْفَلة الحمار در رد آن نوشته شد. همۀ اين شروح و تعليقات و انتقادات نشان از ارزش و اهميت والای اين اثر دارد. تعريفات دقيق و بدعت در تقسيم بندی موضوعی از ويژگيهای منحصر به فرد اين كتاب است. ابن عصفور اين كتاب را به درخواست امير ابوزكريا يحيی بن ابی محمد هنتاتی تأليف و به وی تقديم كرد (نك : ابن عصفور، المقرب، 1 / 43-44). جزء اول اين كتاب در 1391ق / 1971م به كوشش احمد عبدالستار جواری و عبدالله جبوری و جزء دوم آن سال بعد در بغداد به چاپ رسيده است .2. المُمْتع، اثری است در تصريف كه در آن به بحث دربارۀ حروف زايد، ساختمان افعال و اسماء، ابدال، قلب و ادغام پرداخته است. اين كتاب را ابن عصفور به يكی از امرای المتوكل علی الله (حك 621-635ق / 1224-1238م) به نام امير ابوبكر عبدالله بن صاحب الرد كه خود شاعر و اديب نيز بوده، تقديم كرده است (نك : قباوه، 148-149؛ ابن خليل، 112). اين اثر به كوشش فخرالدين قباوه در 1970م در حلب به چاپ رسيده و در 1987م در بيروت تجديد چاپ شده است .3. شرح الجمل، كه شرح الجمل زجاجی است، اما حاجی خليفه (1 / 602-603) آن را شرح الجمل جرجانی میداند. الجمل زجاجی سه بار با نامهای الشرح الكبير يا احكام ابن عصفور، الشرح الاوسط و الشرح الصغير توسط ابن عصفور شرح شده است (قباوه، 66-67). نسخههایی از اين شروح در كتابخانههای ينیجامع استانبول، ليدن، آمبروزيانا موجود است (نك : قباوه، همانجا). جلد اول اين كتاب در 1980م به كوشش ابوجناح در بغداد به چاپ رسيده است .4. ضرائر الشعر. ابن عصفور در اين كتاب به ذكر انواع ضرورتهای شعری پرداخته و عموماً آنها را به 4 نوع: زيادت، نقصان، تأخير و تبديل تقسيم كرده است (ص 17). اين كتاب كه به درخواست المستنصر بالله تأليف شده (همان، 11)، يكی از مآخذ عمدۀ خزانة الادب عبدالقادر بغدادی است كه در بسياری از موارد مستقيماً از آن نقل قول كرده است (نك : بغدادی، 9). اين كتاب به كوشش ابراهيم محمد در بيروت (1980م) به چاپ رسيده و در 1402ق / 1982م در همانجا تجديد چاپ شده است.
1. ايضاح المشكل، كه شرح المقرّب است و نسخههایی از آن در كتابخانههای قرويين فاس (نك : فاسی، 2 / 14)، آمبروزيانا ( آمبروزيانا، I / 69)، چستربيتی ( آربری، VI / 31) موجود است. بروكلمان (GAL, I / 352) اين كتاب را شرح المُغْرِب فی ترتيب المُعْرِب مطرّری دانسته است؛ 2. السلك و العنوان و مرام اللؤلؤ و العقيان. نسخهای از آن در رباط (GAL, S, I / 546) موجود است؛ 3. المقنع، يك نسخه از آن در كتابخانۀ قرويين فاس موجود است (همانجا)؛ 4. منظومة فی النحو، نسخهای از اين اثر همراه شرحی كه صدقة بن ناصر ابن راشد حنبلی بر آن نوشته، در كتابخانۀ آستان قدس رضوی (آستان، 3 / 30) موجود است .
ديگر آثار ابن عصفور كه اثری از آنها بر جای نمانده عبارتند از: الازهار، انارة الدياجی، كتاب البديع كه شرح مقدمۀ جزوليه است، السالف و العذار، سرقات الشعراء، شرح الاشعار الستة، شرح الحماسة، شرح ديوان المتنبی، مختصر الغُرَّة، مختصر المحتسب، المفتاح، الهلال (صفدی، 22 / 266-267)، شرح الايضاح (فيروزآبادی، 170)، شرح كتاب سيبويه (EI2).
آستان قدس، فهرست؛ ابن ابی ضياف، احمد، اتحاف اهل الزمان، تونس، 1396ق / 1976م؛ ابن خليل، محمدبن عبدالله، اختصار القدح المعلی، تأليف ابن سعيد، به كوشش ابراهيم ابياری، قاهره، 1959م؛ ابن زبير، احمد، صلة الصلة، به كوشش لوی پرووانسال، رباط، 1937م؛ ابن شاكر كتبی، محمد، فوات الوفيات، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1974م؛ ابن عصفور، علی بن مؤمن، ضرائر الشعر، به كوشش ابراهيم محمد، بيروت، 1402ق / 1982م؛ همو، المقرب، به كوشش احمد عبدالستار جواری و عبدالله جبوری، بغداد، 1391ق / 1971م؛ ابن هشام، جمال الدين بن یوسف، مغنی اللبيب، به كوشش محمد محيی الدين عبدالحميد، بيروت، داراحياء التراث العربی؛ ابوحيان، محمدبن یوسف، تذكرة النحاة، به كوشش عفيف عبدالرحمن، بيروت، 1406ق / 1982م؛ بغدادی، عبدالقادر بن عمر، خزانة الادب، بيروت، دارصادر؛ جواری، احمد عبدالستار، مقدمه و تحشيه بر المقرب (نك : ابن عصفور در همين مآخذ)؛ حاجی خليفه، كشف؛ ذهبی، محمدبن احمد، العبر فی خبر من غبر، به كوشش محمد سعيد بن بسيونی زغلول، 1405ق / 1985م؛ زركشی، محمد بن ابراهیم، تاريخ الدولتين، به كوشش محمد ماضور، تونس، 1966م؛ سيوطی، بغية الوعاة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1384ق / 1964م؛ همو، همع الهوامع، به كوشش محمد بدرالدين نعسانی، قم، 1405ق؛ صفدی، خليل بن ایبک، الوافی بالوفيات، به كوشش رمزی بعلبكی، بيروت، 1404ق / 1983م؛ غبرينی، احمد، عنوان الدراية، به كوشش عادل نويهض، بيروت، 1969م؛ فاسی، محمد عابد، فهرس مخطوطات خزانة القرويين، مراكش، 1400ق / 1980م؛ فيروزآبادی، محمدبن یعقوب، البلغة، به كوشش محمد مصری، دمشق، 1392ق / 1972م؛ قباوه، فخرالدين، ابن عصفور و التصريف، بيروت، 1401ق / 1981م؛ مقری، احمد بن محمد، نفح الطيب، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1388ق / 1968م؛ نيز:
Amborosiana; Arberry; EI2; GAL; GAL, S.
عنایتالله فاتحی نژاد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید