ابن عقیل، ابومحمد
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/223657/ابن-عقیل،-ابومحمد
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
اِبْنِ عَقيل، ابومحمد بهاءالدين عبدالله بن عبدالرحمن (9 محرم 698 – 23 ربيعالاول 769ق / 17 اكتبر 1298-17 نوامبر 1367م)، نحوی، فقيه و قاضی شافعی. نسب وی به عقيل بن ابی طالب میرسد (صفدی، 17 / 252)، بنابراين اصلاً قرشی هاشمی است و اينكه او را آمدی (ابن رافع، 2 / 326-327؛ ابن جزری، 1 / 428) و هَمَدانی (سيوطی، 2 / 47) خواندهاند، محتمل است كه ناظر به اقامت برخی اجداد نزديكتر او در اين شهرها بوده باشد. وی به بالس و حلب نيز منسوب است (ابن قاضی شهبه، 3 / 129). ابن عقيل گرچه در قاهره باليد (ابن تغری بردی، 11 / 101)، اما از گفتۀ ابن حجر (3 / 42) كه او را «نزيل » قاهره میداند و به تهيدست بودن او هنگام ورود به قاهره اشاره میكند، چنين برمیآيد كه وی در آن شهر به دنيا نيامده بوده است، با اين حال ابن جزری (همانجا) تولد او را در مصر دانسته است .ابن عقيل در قاهره به محضر ابوحيان اندلسی راه يافت تا نحو بياموزد و ابوحيان او را تحت حمايت گرفت و ابن عقيل 12 سال در كنار استاد گذراند و در شمار بهترين شاگردان او درآمد (اسنوی، 2 / 240؛ ابن قاضی شهبه، ابن حجر، همانجاها). صفدی كه از شاگردان ابن عقيل در فقه و حديث به شمار میرود، شرح بالنسبه كاملی از مشايخ وی و ريز موادی كه ابن عقيل نزد آنان خوانده، به دست داده است (17 / 253- 255). ابن عقيل قرائتهای هفتگانه را نزد تقیالدين صائغ فراگرفت و در ميان استادان خود به علاءالدين قونوی بسيار نزديك بود و ادب عربی، فقه، اصول، منطق و تفسير را نزد او آموخت. همچنين از زينالدين كتانی، ابن صابونی و بدرالدين ابن جماعه بهره برد (همانجا). چون خطيب قزوينی در 727ق به مصر آمد و قاضی القضاة شد (ابن حجر، 5 / 251)، ابن عقيل در شمار نزديكان او درآمد و معلّم فرزندان وی شد. مدتی نيز در مدرسۀ قطبيۀ كبری تدريس كرد و در جامع ناصری به آموختن فقه پرداخت. درس تفسيری هم در جامع طولونی برقرار كرد (صفديی، 17 / 254-255؛ اسنوی، همانجا) كه دورۀ آن 23 سال طول كشيد (ابن قاضی شهبه، 3 / 130).ابن عقيل در كنار تدريس و تفسير چند بار نيز به امر قضا پرداخت. مدتی نيابت خطيب قزوينی و پس از آن نيابت قاضی القضاة عزالدين ابن جماعه را برعهده داشت، اما چندی بعد ابن جماعه او را به سبب سخن ناروايی كه دربارۀ قاضی موفق الدين حنبلی گفته بود از اين منصب عزل كرد. وی يك بار ديگر در 759ق تحت حمايت امير صرغتمش، پس از عزل ابن جماعه، جانشين او شد و به قاضی القضاتی مصر دست يافت. با آنكه ابن عقيل بيش از 80 روز در اين منصب باقی نماند، اما در همين مدت كوتاه برخی احكام را كه ناروا میدانست، لغو كرد و ثروتهای كلانی را ميان طلاب و فقها تقسيم نمود (اسنوی، همانجا؛ ابن قاضی شهبه، 3 / 131؛ ابن حجر، 3 / 44- 45). ابن عقيل در نحو نيز به درجهای رسيد كه استادش ابوحيان او را داناترين نحويان گيتی خوانده است (نک : ابن حجر، 3 / 42). از شاگردان برجستۀ او غير از صفدی بايد از سراجالدين بلقينی ياد كرد كه دختر استاد را به زنی گرفت. نوادهاش جلالالدين و ولیالدين عراقی نيز از او روايت كردند (سيوطی، 2 / 48). پسرش فتحالدين را هم از شاگردان او بايد دانست كه پس از مرگ پدر به جای او در زاويۀ خشّابيه از جامع عمری بر مسند تدریس نشست، اما برخلاف پدر از فضل مايۀ چندانی نداشت و به زودی بلقينی وی را كنار زد و به كرسی استاد دست يافت (سخاوی، 183).ابن جزری يك سال پيش از مرگ ابن عقيل در 768ق در موسم حج با وی ديدار كرده و در مكه و مدينه همراه او بوده است (ابن جزری، همانجا). ابن عقيل در قاهره درگذشت و او را در نزديكی آرامگاه شافعی به خاك سپردند (اسنوی، همانجا).
1. شرح الفيۀ ابن مالك. ابن عقيل اين شرح را ضمن تدريس برای فرزندان خطيب قزوينی به ايشان املا كرد (صفدی، 17 / 254). شرح مذكور از زمان خود او مورد توجه قرار گرفت و در نيمۀ اول سدۀ نهم شرحی معروف بود (ابن حجر، 3 / 44؛ قس: اسنوی، همانجا؛ ابن قاضی شهبه، 3 / 130). اين كتاب امروزه هم در برخی از مدارس دينی و دانشگاهها تدريس میشود. قديمترين چاپ اين اثر به سال 1251ق در بولاق صورت گرفت. پس از آن به كوشش محققان متعدد چندين بار ديگر به چاپ رسيده است كه از ميان آنها چاپ محمد محيیالدين عبدالحميد همراه با تأليفی از او موسوم به منحة الجليل در 1350ق در قاهره ياد كردنی است. اين شرح به آلمانی نيز ترجمه شده و در 1852م در برلين به چاپ رسيده است؛ 2. المساعد علی تسهيل الفوائد لابن مالك، كه در 1980م به كوشش محمد كامل بركات در دمشق به چاپ رسيده است .
تيسير الاستعداد لرتبة الاجتهاد، خلاصهای است از اثر مطول خود وی با نام الجامع النفيس كه آن را در ضمن املا به صورت اثر حاضر تلخيص كرد (ابن جزری، 1 / 428). از اين اثر نسخهای نفيس به خط مؤلف در 4 جلد در دارالكتب مصر نگهداری میشود (خديويه، 3 / 212).
1. الجامع النفيس فی مذهب الامام محمد بن ادريس. اين اثر بنا به وصفی كه صفدی (17 / 254-255) از آن به دست داده، تتّبعی است مفصل در مسائل خلاف و ادلّۀ مذهب شافعی از كتاب و سنت (نيز نك : ابن جزری، همانجا)؛ 2. الذخيرة، در تفسير بخشی از قرآن كه تا آخر سورۀ آل عمران (سيوطی، همانجا؛ قس: حاجی خليفه، 439) يا تا ميانۀ سورۀ نساء (اسنوی، همانجا) را دربر میگرفته است. ابن عقيل خود اين تفسير را با عنوان الاملاء الوجيز علی الكتاب العزيز مختصر كرده بوده است (ابن جزری، همانجا؛ قس: ابن رافع، 2 / 328)؛ 3. ذيل بر الجامع النفيس. ابن عقيل در اين ذيل به شيوۀ تهذيب الاسماء و اللغات نووی به بيان شرح حال همۀ كسانی كه در الجامع از آنها مطلبی نقل كرده بود، پرداخته و نيز دربارۀ واژگان الجامع و ضبط آنها شرحی آورده است (صفدی، 17 / 255؛ برای ديگر آثار وی، نك : صفدی، 17 / 254؛ ابن جزری، 1 / 428؛ بغدادی، 2 / 155).
ابن تغری بردی، النجوم؛ ابن جزری، محمدبن محمد، غاية النهاية، به كوشش گ. برگشترسر، قاهره، 1351ق / 1932م؛ ابن حجر، احمدبن علی، الدرر الكامنة، حيدرآباد دكن، 1394ق / 1974م؛ ابن رافع سلامی، محمد، الوفيات، به كوشش صالح مهدی عباس و بشار عواد معروف، بيروت، 1402ق / 1982م؛ ابن قاضی شهبه، ابوبكربن احمد، طبقات الشافعية، حيدرآباد دكن، 1399ق / 1979م؛ اسنوی، عبدالرحيم بن حسن، طبقات الشافعية، به كوشش عبدالله جبوری، بغداد، 1391ق؛ بغدادی، ايضاح؛ حاجی خليفه، كشف؛ خديويه، فهرست؛ سخاوی، عبدالرحمن، الذيل علی رفع الاصر، به كوشش جوده هلال و محمد محمود صبح، قاهره، الدار المصرية؛ سيوطی، عبدالرحمن، بغية الوعاة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1384ق / 1964م؛ صفدی، خليل ابن ایبک، الوافی بالوفيات، به كوشش دُرُتئا كراوولسكی، ويسبادن، 1401ق / 1981م.
رضا انزابی نژاد ـ محمدمهدی مؤذن جامی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید