مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • شگون | شُگون، تأویل، تعبیر یا به فال نیک و بد گرفتن انواع پدیده‌ها، اعمال، حرکات و سکنات انسانها و حیوانها، نحوۀ قرارگیری اشیاء، اعمال غیرعادی و همچنین باورها و اعتقادات مردم دربارۀ آنها.
  • شک، رقص |
  • شکسته بند | شِکَسْته‌بَنْد، کسی که دانش بستن و درمان استخوانهای شکستۀ انسان و برخی از حیوانات را دارد. عمل و شغل شکسته‎بند را شکسته‎بندی می‎نامند.
  • شکسته |
  • شکر طعام | شِکَرْ‌طَعام، مثنوی‌ای اندرزی از متون مکتب‌خانه‌ای و از شاعری با تخلص طوطی. شاعر تخلص خود را در 4 جای این مثنوی آورده است: طوطی دل‌خسته را ای بی‌نیاز / در روانم ساز او را سرفراز (ص 407، نیز 400، 402، 403). طوطی مثنوی دیگری هم با عنوان گرگ و روباه سروده است که آن نیز از متون مکتب‌خانه‌ای به شمار می‌رود.
  • شکر تلخ | شِکَرِ تَلْخ، داستانی بلند، برپایۀ شناخت جامعۀ شهریِ اواخر دورۀ قاجار، نوشتۀ جعفر شهری (1293- 1378 ش / 1914- 1999 م). شکر تلخ، همچنین گزنه و قلم سرنوشت 3 داستان برگرفته از دوران کودکی، نوجوانی و میان‌سالی نویسنده است (دربارۀ زندگی و آثار نویسنده، نک‍ : ه‍ د، شهری).
  • شکارچی |
  • شکار |
  • ابن شهید | عنوان چند تن از افراد خاندان اندلسی بنوشهید که در سده‌های 2-4 ق وزارت یافتند و در فقه و حدیث و شعر و ادب نیز دست داشتند.
  • شقایق سوزان | شَقایِقِ سوزان، فیلمی مستند از زندگی روزمرۀ کوچ زمستانی عشایر بختیاری، ساختۀ هوشنگ شفتی.
  • شقاقل | شَقاقُل، گونه‌ای گزر دشتی (زردک صحرایی) از خانوادۀ چتریان، که همۀ قسمتهای آن، به‌ویژه ریشه و میوه‌اش، مصرف دارویی و خوراکی دارد.
  • شفا، آیینهای |
  • شغال | شُغال، پستانداری گوشت‌خوار از تیرۀ «کانیس»، عضو خانوادۀ سگ‌سانان، و دارای صفات و ویژگیهای باورساز در اساطیر، ادبیات، و فرهنگ و اندیشۀ ایرانی.
  • شعربافی | شَعْرْبافی، گونه‌ای پارچه‌بافی با الیاف ابریشم، به‌وسیلۀ دستگاه نساجی سنتی. شعر نوعی جامۀ ابریشمین است (زمخشری، 1 / 355) که به‌گفتۀ برخی سیاه‌رنگ است
  • شعبده بازی | شُعْبَده‌بازی، نمایشی سرگرم‌کننده که با نیرنگ و زیرکی موجب شگفتی بیننده می‌گردد. شعبده‌بازی را چشم‌بندی، نظربندی، حقه‌بازی، نیرنگ، تردستی، سبک‌دستی و علم ریمیا نیز نامیده‌اند
  • شطرنج |
  • شعبان |
  • شصت‌ و‌ سه‌ سالگی | شَصْت‌و‌سه‌سالِگی، جشنی که زنان و مردان ترکمن هنگام رسیدن به 63‌سالگی، به پاس بزرگداشت 63 سال زندگی حضرت محمد (ص)، در یکی از روزهایی برگزار می‌کنند که روز تولد آن حضرت ــ به روایتی، ربیع‌الاول و به روایتی، رمضان ــ می‌دانند (نک‍ : دنبالۀ مقاله).
  • باشقیرستان | باشْقیرسْتان، از جمهوریهای خودمختار فدراسیون روسیه. مردم بومی آن، خود را باشقورت، و سرزمین خویش را باشقورستان می‌‌‌‌نامند (ESB3, III/ 59,67). نام باشقیر در آثار مؤلفان اسلامی به گونه‌‌‌‌های مختلف باشغرد، باشجرد، بشجرد، بسجرت (اصطخری، 225؛ ابن حوقل، 335)، باشغرت (قزوینی، 609)، باشقرد (دمشقی، 106؛ ابوالفدا، 206...
  • ابن شبل | ابوعلی محمد بن حسین بن عبدلله بن احمد بن یوسف (د 473 ق / 1080 م)، شاعر، ادیب، فیلسوف، عالم نحو و لغت، محدث و طبیب بغدادی.
  • زمین | زَمین، از سیاره‌های منظومۀ شمسی که در زبان فارسی آن را کرۀ خاک، خاک، سطح کرۀ خاکی، ملک، کشور، همچنین ارض و تراب نامیده‌اند.
  • زمستان | زِمِسْتان، فصل چهارم و آخرین فصل سال خورشیدی / جلالی، مشتمل بر ماههای دی، بهمن، اسفند (برجهای جدی، دلو، و حوت). زمستان مرکب از «زم» به معنی سردی و «ستان» پسوند زمان است که برای کثرت و نیز ظرفیت به کار می‌رود ( لغت‌نامه ... ).
  • زمزم | زَمْزَم، نام چشمه یا چاهی مشهور، نزدیک خانۀ کعبه که در فرهنگ مسلمانان اعتقادات و باورهای گوناگونی دربارۀ آن وجود دارد. معروف است که این چشمه با ساییدن پای اسماعیل (ع)، پسر (نوزاد) ابراهیم (ع) بر زمین، گشوده شد. زمزم در ضلع شرقی مسجد‌الحرام و در نزدیکی مقام ابراهیم قرار دارد (یاقوت، 2/ 941-943؛ ابن‌بطوطه، 126-...
  • زمرد | زُمُرُّد، ازجمله کانیهای بلوری ارزشمند که در گوهرنشانی و تزیین زیورهای تاج و تخت شاهان، و همچنین در پزشکی مردمی به کار می‌رود و باورهایی نیز دربارۀ آن وجود دارد.
  • زمجی نامه |
  • زمان سنجی | زَمانْ‌سَنْجی، سنجش زمان برای آب‌رسانی و تقسیم عادلانۀ سهم آب در کشاورزی سنتی و گاهی برای شناخت اوقات شرعی، تقویم و گاه‌شماری در فرهنگ مردم. زمان‌سنجی تا پیش از واردشدن دستگاه ساعت به ایران، با این شیوه‌ها صورت می‌گرفته است:
  • زلزله | زِلْزِله، یا زمین‌لرزه، لرزیدن آرام یا شدید بخشی از زمین که در فرهنگ مردم باورهایی دربارۀ آن وجود دارد.
  • زگیل | زِگیل، زائده‌ای گوشتی بر سطح پوست. بیماری زگیل در لغت فرس (سدۀ 5 ق) به صورتهای آژَخ و بالو ثبت شده و در تعریف آن آمده است: چیزی باشد چون عدس؛ از تن مردم برآید و دیر بماند (نک‍ : ص 79، 407). آژخ با صورتهای دیگری ازجمله آزخ، ازخ، ازغ، اژخ، ژخ و زخ در لغت‎نامۀ دهخدا (ذیل واژه‌ها) و فرهنگهای دیگر نیـز آمده است (ب...
  • زکام | زُکام (سرماخوردگی/ نَزله)، از بیماریهای همه‌گیر، همراه با باورهای گوناگون در فرهنگ مردم.
  • زفت انداختن |
  • زفاف | زَفاف، هم‌بستری عروس و داماد (زوجین) در شب عروسی که با آدابی خاص همراه است.
  • زغال فروشی |
  • زغال | زُغال، چوب سوخته‌ای که پیش از خاکسترشدن، به روشی خاص خاموش شود و تبدیل به شیء سیاهی گردد که برای آتش‌افروختن به کار می‌رود.
  • زعفر جنی | زَعْفَرِ جِنّی، شاه جنیان مسلمان، که در ظهر عاشورا، با سپاه خود برای یاری امام حسین (ع) در کربلا حاضر شد.
  • زعفران | زَعْفِران، گیاهی علفی ‌از تیرۀ زنبقیان با گلهایی معطر، و مصارف خوراکی و درمانی.
  • زرین قبانامه | زَرّینْ‌قَبا‌نامه، از بلندترین منظومه‌های پهلوانی پس از شاهنامه، با موضوع لشکرکشی پهلوانی به نام زرین‌قبا ــ از سوی سلیمان (ع) ــ به ایران و مبارزۀ او با پهلوانان ایرانی.
  • زری بافی | زَری‌بافی، گونه‌ای پارچه‌بافی با الیاف ابریشمی با روکش طلا یا نقره که در اصطلاح به این الیاف گلابتون می‌گویند. محصول زری‌بافی را زری، زربفت (روح‌فر، نگاهی بر ... ،40)، زربافته ( آنندراج، ذیل واژه)، یا زرتاری (نفیسی، علی‌اکبر، ذیل واژه) می‌نامند. فردوسی نیز در شاهنامه، از دیبای زربفت یاد می‌کند: چهل را ز دیبای...
  • زره | زِرِه، نوعی تن‌پوش برای پاسداری از جنگاوران به هنگام جنگ. زره از حلقه‌های ریز سیمی به هم بافتۀ آهنین ساخته شده است که آن را همچون لباسی آستین‌کوتاه، به هنگام جنگ روی لباسهای دیگر می‌پوشیدند (نفیسی، 3/ 1756؛ معین، 2/ 1737- 1738). این جنگ‌افزار در زبان پهلوی زَره (zarēh) نامیده می‌شد (فره‌وشی، 660).
  • زرگری | زَرْگَری، کار با زر، و ساخت مصنوعات و زیورآلات زرین، و نیز کارگاه و دکانی که زرگر در آن به کار و خرید‌و‌فروش محصولات خود می‌پردازد.
  • زرگری، زبان | زَرْگَری، زَبان، از زبانهای رمزی و ساختگی در ایران. اگرچه زبان زرگری یکی از انواع زبانهای رمزی یا لوتَر به شمار می‌آید، اما در مواردی نیز، برای اشاره به تمامی انواع زبانهای رمزی، و معادل لوتر به کار می‌رود (داعی‌الاسلام، ذیل لوترا؛ فرهنگ جهانگیری، 2/ 2094-2095؛ نفیسی، ذیل لوتر؛ بلوکباشی، «زبانها ... »، 23)؛ ا...
  • زرعلی | زَرْعَلی، نیزه‎دار و یار و یاور رستم در داستانهای حماسی غرب کشور. نام و شخصیت زرعلی در بسیاری از حماسه‎های فارسی نیامده است (اکبری). این نام در برخی از حماسه‎های گورانی با خوانشهای متنوع دیده می‌شود. در اندک مواردی، در طومارهای کهن نقالی فارسی، برای نمونه، در داستانوارۀ کوتاه «رفتن رستم به مغرب‌زمین برای نجات...
  • زرشک پلو | زِرِشْکْ‌پُلو، غذایی از گروه پلوهای ایرانی با چاشنی زرشک.
  • زرشک | زِرِشْک، میوه‎ای به شکل سرشک (اشک)، سرخ‎رنگ و ترش‎مزه، از درختچه‎ای خاردار، با جایگاهی ویژه در مصارف خوراکی و درمانی در فرهنگ مردم.
  • زردی | زَرْدی، یا یرقان، نوعی بیماری که نشانۀ آن زرد‌شدن پوست يا قسمت سفيد چشم است.
  • زردوزی | زَرْدوزی، از انواع رودوزی که در آن، الیاف ظریف و بسیار نازک طلا به کار می‌رود. ردپای هنر زردوزی را می‌توان تا 000‘2 ق‌م پی گرفت. در میان آثار یافت‌شده از همان دوره، یکی صفحۀ مدور سنجاقی برنزی است که روی آن، الٰهۀ زیبایی در حال رقص است و روی موهای وی، نواری با نقوش هندسی قرار دارد که در اصل زردوزی یا جواهر‌نشا...
  • زردکوه |
  • زردشتیان | زَرْدُشْتیان، پیروانِ زردشت، پیامبر باستانی ایران. دین زردشت با تاریخی بیش از 000‘ 3 سال، از مهم‌ترین ادیان ایرانی پیش از اسلام است که اکنون نیز پیروانی دارد. نام این دین از نام بنیان‌گذارش، زردشت گرفته شده است. پیروان این دین، به‌جز نام رایج «زردشتی»، خود را در کتابها، «مزدیسنا» و «بهدین»، و در گویش زردشتی، ...
  • زردچوبه | زَرْدْچوبه، گیاهی علفی و پایا، از خانوادۀ زنجبیلیان و از راستۀ تک‌لپه‌ایها، که ساقۀ زیرزمینی آن (ریشه) کاربرد خوراکی، دارویی و صنعتی دارد.
  • زر |
  • زائو |

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: