صفحه اصلی / مقالات / ابن شهید /

فهرست مطالب

ابن شهید


آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

ابْن‌شُهَیْد، عنوان چند تن از افراد خاندان اندلسی بنوشهید که در سده‌های 2-4 ق وزارت یافتند و در فقه و حدیث و شعر و ادب نیز دست داشتند. این خاندان نژاد خود را به قبیلۀ اَشجع از بنی غَطَفان برمی‌کشیدند (سمعانی، 1 / 263؛ ابن‌اثیر، اللباب، 1 / 64)، اما گفته‌اند که نیای بزرگشان، وضّاح بن رزّاح، مولای معاویة بن مروان بن حَکَم اموی (ابن‌ابّار، الحلة، 1 / 238) و از نژاد بربر یا رومی بوده که به دست مسلمانان گرفتار آمده بود (مقری، نفح، 3 / 45) و پیش از آنکه به خدمت معاویة بن مروان درآید، کارش بیطاری بوده است (نک‍ : ضبّی، 178؛ ابن‌ابار، همانجا).
مشهورترین افراد این خاندان عبارتند از:

1.شُهَید بن عیسی بن شهید

(د 188 ق / 804 م)، نخستین فرد از بنوشهید است که در روزگار فرمانروایی عبدالرحمن بن معاویه معروف به داخل (113-172 ق / 741- 788 م)، نخستین امیر اموی اندلس، به آن سرزمین وارد شد و در زمرۀ فرماندهان نظامی وی درآمد و در 162 ق / 778 م از سوی او فرماندهی لشکری را که به قصد سرکوبی شورشیان اِلبیره روانه شده بود، به عهده گرفت (ابن‌خلدون، 4(2) / 268- 269؛ ابن‌اثیر، الکامل، 6 / 58). سپس در 174 ق / 790 م نیز امارت لشکر دیگری به او محوّل گردید (ابن‌عذاری، 2 / 63). امیر عبدالرحمن وزیر خاصی نداشت، اما عملاً پیران کار‌آزموده‌ای را برای مشاوره و تبادل نظر در امور مملکتی برگزیده بود که یکی از آنان شهید بود (مقری، همانجا). ابن‌شهید ادیبی توانا و شاعری چیره‌دست بود (حمیدی، 1 / 370؛ ضبی، 317) و بی‌گمان به همین جهت مورد عنایت خاص امیر که خود در ادب و شعر دستی داشت (نک‍ : ابن‌عذاری، 2 / 60-62)، قرار گرفته بود.

2. عیسی بن شهید

وی وزارت حکم بن هشام بن عبدالرحمن (حک‍ 180-206 ق / 796-822 م) سومین امیر اموی اندلس را به عهده داشت. سپس بنا به وصیّت حَکَم وزیر اعظم فرزندش عبدالرحمن بن حکم (حک‍ 206- 238 ق / 822-852 م) شد (ابن‌قوطیه، 78، 88؛ ابن‌حیان، 25، 26- 28؛ ابن‌سعید، 1 / 50؛ عنان، 1(1) / 272 و در زمان وی یک‌بار نیز به قصد بسیج اهالی اشبیلیه برای جهاد مأمور گردید (ابن‌قوطیه، 89). عیسى پس از درگذشت عبدالرحمن بن حکم، برای محمد بن عبدالرحمن (حک‍ 238-273 ق / 852-886 م) بیعت گرفت (نک‍ : ابن‌حیان، 102) و در آغاز خود صدر وزیران دربار او شد (ابن‌عذاری ، 2 / 93؛ قس: عنان، 1(1) / 308). وی به متانت و بردباری و نیک‌رایی و دلاوری شهرت داشت و نزد امیران اندلس از همۀ صاحب منصبان دیگر عزیزتر بود (ابن‌قوطیه، 88؛ ابن‌سعید، همانجا؛ عنان، 1(1) / 272). ابن‌قوطیه (ص 89) به پاکدامنی و پرهیز او از رشوه‌خواری تصریح کرده است.

3. ابومروان عبدالملک بن عمر

(د322 ق / 934 م) که نبیرۀ عیسی بن شهید است، از 317 تا 321 ق / 929 تا 933 م وزارت خلیفه عبدالرحمن الناصر (300-350 ق / 912-961 م) را برعهده داشت (ابن‌سعید، 1 / 77؛ ابن‌عذاری، 2 / 201؛ ضبی، 381؛ قس: ابن‌کتّانی، 301؛ ابن‌ابار، التکملة، 3 / 604). وی علاوه بر ادب در حدیث نیز تبحّر داشت و از محدّثان بزرگی چون محمد بن وضّاح و محمد بن عبدالسلام خشنی روایت حدیث می‌کرد (ابن‌ابار، همانجا). با شاعر معاصر ابو‌مروان عبدالملک جزیری به شعر مکاتبه داشت (نک‍ : حمیری، 121؛ ابن‌کتانی، همانجا)، اما از اشعار وی جز ابیاتی چند، چیزی برجای نمانده است (نک‍ : حمیدی، 2 / 452؛ ضبی، 381؛ ابن‌سعید، همانجا؛ ابن‌کتانی، 242، 254، 301). وی کتابی با عنوان اصلاح الخُلق برای ولیعهدِ الناصر، حکم بن عبدالرحمن تألیف کرد (ابن‌ابار، همانجا؛ ابن‌کتانی، 301).

4.ابوعمر احمد بن عبدالملک.

وی که از زمان پدر بی‌صبرانه در انتظار احراز منصب وزارت بود (نک‍ : ابن‌سعید، ابن‌کتانی، همانجاها)، پس از درگذشت پدر به وزارت خلیفه عبدالرحمن الناصر رسید (حمیدی، 1 / 207؛ ضبی، 190). او نخستین کسی است که در اندلس لقب دوالوزارتین گرفت (ابن‌کتانی، 283). مقری تلمسانی شرح مفصلی از حسن خدمت وی و هدایای فراوان و کم‌نظیری که به حضور خلیفه تقدیم کرده و لقب مزبور را گرفته، آورده است ( ازهار، 2 / 261-265). ابو‌عمر ادیب و شاعر و در بدیهه‌سرایی چیره‌دست بود (نک‍ : ثعالبی، 2 / 43؛ حمیدی، ضبی، همانجاها؛ ابن‌ابار، الحلة، 1 / 238). ثعالبی هم شعر او را به ملاحت وصف کرده و هم نثرش را در غایت فصاحت دانسته (همانجا) و آنگاه نمونه‌هایی از شعر (2 / 30- 38، 44؛ نیز نک‍ : ابن‌کتانی، 121، 161-162، 202، 264؛ ابن‌ابار، همان، 1 / 239) و نثر او (2 / 38-43) را آورده است. مقری نیز ( ازهار، 263-265) قسمتهایی از نامۀ مفصل و ادیبانۀ او را که خطاب به خلیفه بوده، نقل کرده است. از روایت ابن‌عذاری (3 / 60) چنین برمی‌آید که وی به‌ویژه در کهن‌سالی بزرگ اهل قرطبه به شمار می‌آمده و نزد مردم و رجال دولت جایگاه خاصی داشته است.

5. ابومروان عبدالملک بن احمد

(323-393 ق / 935-1003 م)، وزیر امیر‌منصور عامری و از ندیمان و نزدیکان وی بود (حمیدی، 2 / 444) و مانند بیشتر بزرگان دولت عامری در محلۀ زیبای مُنیة المعیرة در نزدیکی المدینة الزاهرة اقامت داشت که در اواخر عمر امیر او را به یکی از منازل مجاور قصر خویش انتقال داد (نک‍ : ابن‌بشکوال، 1 / 339). ابومروان شاعری ادیب بود و در پرتو دوستی و صمیمیت با امیر‌منصور، زندگی را سراسر به عیش و عشرت گذرانید (نک‍ : ابن‌بسام، 1(4) / 29-30؛ ابن‌ابار، همان، 1 / 276؛ مقری، نفح، 1 / 400-401، 585-586). وی در لغت، شعر، تاریخ و تراجم تبحّر داشت. از قاسم بن اصبع و وهب بن مسرة روایت می‌کرد و ابوعبدالله ابن عائذ از او روایت می‌کرده، چنانکه در فهرست شیوخش از وی نام برده و به 10 سال مصاحبت با او اشاره کرده است (ابن‌بشکوال، 1 / 338- 339؛ ذهبی، 228). ابومروان کتاب التاریخ‌الکبیر را در بیش از 100 جلد مشتمل بر وقایع و اخبار تاریخ اسلام به ترتیب سنوات از 40 ق / 661 م تا سال وفات خود تألیف کرد (ابن‌بشکوال، 1 / 338؛ ذهبی، همانجا؛ قس: حاجی خلیفه، 1 / 281، که نام این کتاب را تاریخ ابی مروان ذکر کرده است). وی با آنکه در روایت شعر از شعرای مشرق و تراجم و احوال آنان متبحر بود، نسبت به اندلس نیز تعصب می‌ورزید و به اظهارات صاعد بغدادی که در باب فضایل بلاد مشرق در مجلس امیر منصور بسیار سخن گفته بود، در قطعه شعری خطاب به امیر منصور پاسخ داد و از اندلس سخت دفاع کرد (ابن‌بسام، 4(1) / 26-27؛ ابن‌ظافر، 354؛ مقری، نفح، 3 / 260). اشعار وی را ابن‌بسام (4(1) / 26-30)، ابن‌بشکوال (1 / 339)، حمیدی (2 / 444)، ضبی (ص 374)، ابن‌کتانی (ص 166)، ابن‌ابار ( الحلة، 1 / 240، 276-277) و ابن‌سعید (1 / 198- 199) آورده‌اند. اخیراً اشعار او در مجموعه‌ای گردآوری و چاپ شده است (زرکلی، 4 / 156).
مشاهیر این خاندان بسیارند و می‌توان نامهای ایشان را در منابع اندلسی یافت، اما هیچ‌کدام از حیث شهرت و منزلت به پای ابوعامر احمد نمی‌رسند (نک‍ ‍: ه‍ د، ابن‌شهید اشجعی).

مآخذ

ابن‌ابار، محمد بن عبدالله، التکملة لکتاب الصلة، به کوشش فرانسیسکو کودرا، مادرید، 1882 م؛ همو: الحلّة السیراء، به کوشش حسین مؤنس، قاهره، 1963 م؛ ابن‌اثیر، الکامل؛ همو، اللباب، بغداد، مکتبة المثنی؛ ابن‌بسام، علی، الذخیرة، به کوشش احسان عباس، تونس، 1399 ق / 1979 م؛ ابن‌بشکوال، خلف بن عبدالملک، الصلة، به کوشش عزت عطار حسینی، قاهره، 1374 ق / 1955 م؛ ابن‌حیان، حیان بن خلف، المقتبس، به کوشش محمود علی مکی، بیروت، 1393 ق / 1973 م؛ ابن‌خلدون، العبر؛ ابن سعید، المغرب فی حلی المغرب، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، 1953 م؛ ابن‌ظافر ازدی، علی، بدائع البدائه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره. 1970 م؛ ابن‌عذاری، محمد، البیان المغرب، به کوشش ژ. س. کولن و لوی پرووانسال، لیدن، 1951 م؛ ابن‌قوطیه، محمد بن عمر، تاریخ افتتاح الاندلس، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، 1402 ق / 1982 م؛ ابن‌کتّانی، محمد بن حسن، کتاب التشبیهات، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1406 ق؛ ثعالبی، یتیمة الدهر، به کوشش علی محمد عبداللطیف، مصر 1352 ق / 1934 م؛ حاجی خلیفه، کشف؛ حمیدی، محمد بن فتوح، جذوة المقتبس، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ حمیری، اسماعیل بن عامر، البدیع فی وصف الربیع، به کوشش هانری پرس، رباط، 1359 ق / 1940 م؛ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، (حوادث 381-400 ق)، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، 1409 ق / 1988 م؛ زرکلی، اعلام؛ سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، به کوشش یحیی معلّمی یمانی، حیدرآباد، 1382 ق / 1962 م؛ ضبّی، احمد بن یحیى، بغیة الملتمس، قاهره، 1967 م؛ عنان، محمد عبدالله، دولة الاسلام فی الاندلس، قاهره، 1380 ق / 1960 م؛ مقری، تلمسانی، احمد بن محمد، ازهار الریاض، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، 1359 ق / 1940 م؛ همو، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1398 ق / 1978 م.

محمدعلی لسانی فشارکی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: