دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • چنته پابرهنه | نشریۀ طنزآمیز و کاریکاتوری چاپ تهران. 29 شماره از نشریۀ هفتگی چنتۀ پابرهنه از ذیحجۀ 1328 یا محرم 1329 تا میانه‌های ربیع‌الآخر 1330 (آذر یا دی 1298 ـ میانه‌های فروردین 1290) در تهران منتشر شده است (براون، 72؛ بیات، 1 / 427). صدرهاشمی به نادرست احتمال داده که شمارۀ نخست آن جنگل مولا نام داشته است و نام جدید را ...
  • چندربهان منشی | (برهمن لاهوری)، ادیب و شاعر هندی ـ تبار پارسی‌گوی در سدۀ 11ق / 17م، و از منشیان و خوش‌نویسان دربار شاه جهان (سل‍ 1037- 1069ق / 1628- 1658م).
  • چنگ | از سازهای زهی مطلق (نک‍ : درویشی، 1 / 28-45). در الواح سومری بین‌النهرین «قیش ضاق ـ سال» (GIS ZAG-SAL) به معنی ساز چوبی با زه کشیده (آل / AL) خطاب می‌شده (گالپین، 58)، و زه / پیت‌نویِ (Pitnu) این ساز از جنس روده بـوده است (همانجـا).
  • چنگانه |
  • چنگیز | یا چینگگیزخان (549-624 ق؟ / 1154-1227م)، لقب بنیان‌گذار امپراتوری مغول و از بزرگ‌ترین و نام‌آورترین جهان‌گشایان تاریخ.
  • چهار اویماق (شهرستان) | یا چاراویماق، شهرستانی واقع در جنوب استان آذربایجـان شرقـی. این شهرستان بـا 208‘ 3 کمـ 2 وسعت و 665‘34 تن جمعیت، از شمال به شهرستان هشترود، از شمال شرقی به شهرستان میانه، از جنوب شرقی به شهرستان ماه‌نشان واقع در استان زنجان، از غرب به شهرستان مراغه، و از جنوب غربی به شهرستان شاهین‌دژ و تکاب واقع در استان آذرب...
  • چهار اویماق (گروه ایلی) | یا چار اویماق (اَیماق)، نام یک گروه ایلی نیمه کوچنده، متشکل از 4 شعبۀ بزرگ در ولایات شمال‌غربی و غرب افغانستان و مناطقی از ایران و ترکمنستان.
  • چهارباغ |
  • چهارباغ، مدرسه | یا مدرسۀ سلطانی (یا مادرشاه)، که امروزه مدرسۀ علمیۀ امام صادق(ع) نامیده می‌شود. این بنا در شهر اصفهان، کنار خیابان چهارباغ واقع شده، و گنجینۀ نفیس‌ترین مجموعۀ کاشی‌کاری بازمانده از اواخر دورۀ صفوی است.
  • چهارشنبه‌سوری | یا چهارشنبۀ آخر سال، نام جشنی همگانی از آیینهای نوروزی در گسترۀ حوزۀ فرهنگ ایران زمین که در هر سال شمسی، در غروب سه‌شنبه، شبِ پیش از آخرین چهارشنبۀ (در زبان گفتاری، چارشنبه) ماه اسفند به سنت کهن و با افروختن آتش و برخی رفتارهای نمادین دیگر، به‌صورت جمعی در فضای باز درون و بیرون خانه برگزار می‌شود.
  • چهارطاق | یا چهارطاقی، اصطلاحی در معماری ایرانی؛ در اصل بنایی چهارگوش است، مشتمل بر 4 قوس میان جرزهای 4گوشۀ آن، و یا 4 دیوار محدودۀ آن، که فضای مربع داخلی را گنبدی استوار بر سه‌کنجها پوشانده است (هوف، «گنبد ... »، 400). ساختار آن در دورۀ ساسانی به پیشرفته‌ترین شکل خود رسید، و بدون وقفه در معماری دورۀ اسلامی ایران تداوم...
  • چهارگاه |
  • چهارلنگ |
  • چهارمحال و بختیاری | استانی در حدود نواحی جنوب غربی ایران. این استان بـا وسعتی حـدود 190‘16 کمـ‍ 2 ناحیه‌ای است کوهستانی در بخش مرکزی رشته‌کوههای زاگرس میان °31 و ´10 تا °32 و ´45 عرض شمالی و °49 و ´35 تا °51 و ´21 طول شرقی. استان چهارمحال و بختیاری از سمت شمال و شرق به استان اصفهان، از غرب به استان خوزستان، از جنوب به استان کهگی...
  • چهارمضراب | یکی از قالب‌های اصلی آهنگ‌سازی و اجرا در موسیقی کلاسیک ایران. چهارمضراب قطعه‌ای موزون، بدون کلام و سازی است و مهارت در نواختن آن یکی از معیارهای مهم سنجش توانایی نوازندۀ موسیقی کلاسیک ایرانی به‌شمار می‌آید.
  • چهارمقاله | نام و عنوان مشهور کتاب مجمع النوادر و یکی از بهترین نمونه‌های آثار منثور زبان فارسی (همایی، 100؛ صفا، 2 / 961-962)، تألیف ابوالحسن نظام‌الدین ــ یا نجم‌الدین ــ احمد بن عمر بن علی سمرقندی معروف به نظامی عروضی، نویسنده و شاعر سدۀ 6 ق / 12م.
  • چهرآباد، مردان نمکی | بقایای اجساد و اشیائی از هزارۀ 1 ق‌م تا سدۀ 3م، مدفون در معدن نمک چهرآباد. این معدن در منطقه‌ای نیمه‌کوهستانی در حدود 8 کیلومتری شمال روستای چهرآباد، و حدود 75 کیلومتری شمال‌غرب شهر زنجان قرار دارد (عالی، «معدن ... »، 26-27).
  • چهره‌نما | نشریـۀ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی به مدیریت و سردبیری میرزا عبدالمحمد ایرانی، ملقب به مؤدب‌السلطان، و سپس فرزندش منوچهر مؤدب‌زاده که از 30 محرم 1322ق / 15 آوریل 1904م در مصر منتشر می‌شد.
  • چهل دختران | نام چند بنا در برخی شهرهای ایران، که از میان آنها می‌توان به مناری در اصفهان (گدار، آندره، II(1) / 27)، برج آرامگاهی در سمنان (مخلصی، 61)، مقبره‌ای در قزوین ( لغت‌نامه ... )، 3 بقعه در کاشان (شریف، 29-31)، حسینیه‌ای در نائین («نائین ... »، 1)، و برج آرامگاهی در دامغان اشاره کرد.
  • چهل ستون، اصفهان | (اصفهان)، کاخی تشریفاتی متعلق به دورۀ صفویه (ح905- 1135ق / 1500-1723م) در اصفهان، واقع در میان بـاغی بـه همین نـام بـه وسعت 000‘ 67 مـ‍ 2 در حـد فاصل میدان نقش جهان و خیابان چهارباغ. این باغ براساس متون تاریخی، در اصل بخشی از باغ نقش‌جهان بوده، و شاه‌اسماعیل دوم صفوی (سل‍ 984- 985ق / 1576-1577م) عمارتی در آن ...
  • چهل ستون، قزوین | (قزوین)، کاخی از دورۀ صفوی واقع‌در باغ سعادت‌آباد و دولت‌خانۀ قزوین.
  • چهل طوطی | یا طوطی‌نامه، از متون داستانی و کهن هند به زبان سنسکریت که به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. دو متن معتبر از این کتاب به زبان فارسی در دست است.
  • چهل کلید، جام | کاسۀ کوچکی برنجین یا مسین که به آن چهل قطعۀ فلزی کلیدمانند آویخته شده است و بر دیوارۀ بیرون و درون آن آیات و دعاهایی نوشته‌اند و آن را همچون طلسم و تعویذ برای دفع شرّ و بلا و باطل کردن سحر و جادو و دور کردن آسیب چشم‌زخم به‌کار می‌برند (شریعت‌زاده، 2 / 517).
  • چو، | نام رودی در اراضی جمهوریهای قرقیزستان و قزاقستان، و نیز نام شهرستان و شهری در قرقیزستان.
  • چوپان اوغوللاری | ز خانواده‌های حکومتگر (بَیْلیک) ترکمن (ح 624- 708ق / 1227- 1308م)، که روزگاری به عنوان تابع دولت سلاجقۀ روم و سپس مغولان بر بخشی از آناتولی شمال غربی به مرکزیت شهر قسطمونی فرمان راندند.
  • چوپان نویان |
  • چوپانیان | خاندانی حکومتگر از قبایل مغول، منسوب به امیر‌چوپان، که در دستگاه ایلخانیان (ه‍ م) از گیخاتو، پنجمین ایلخان تا ابوسعید بهادرخان، نهمین و آخرین ایلخان بزرگ، صاحب مقام و شهرت بودند و پس از آن تا استیلای تیمور بر بخش بزرگی از قلمرو غربی مغول به استقلال فرمان می‌راندند.
  • چوگان | چوبی که با آن گوی زنند. این واژه بعدها بر بازی چوگان نیز اطلاق گردید.
  • چوواش | مردمی که در جمهوری خودمختار چوواش واقع در مرکز بخش اروپایی جمهوری فدراتیو روسیه سکنا دارند.
  • چک | (اصطلاحی حقوقی)، واژه‌ای فارسی بـه معنی قباله، براتِ وظیفه و مواجب و مانند آن (نک‍ : نخجوانی، صحاح ... ؛ نیز لغت فرس؛ برهان ... ).
  • چکامه |
  • چیتاگنگ | استان و شهری بندری در جنوب شرقی بنگلادش: استـان چیتاگنْگ بـا 6 منطقۀ بندربـان، چیتـاگنْگ، چیتاگنْگ H. T، کومیلا، نوخالی و سیهلت، پس از استان داکا بزرگ‌ترین استان کشور بنگلادش است (فرزین‌نیا، 174).
  • چیستان | واژه‌ای مرکب از دو جزء «چیست» و «آن» و مترادف لُغَز در معنای پیچیدگی، پوشیدگی و کژمژی.
  • چین (مسلمانان) |
  • ح، | حرف هشتم از الفبای فارسی و ابجدی، و ششم از حروف هجای عربی و ابتثی. نام آن در مآخذ گوناگون به‌صورت حِ، حا، حی، حای حُطّی و حای جیمی ضبط شده، و از اصوات صامت یا جامد است و به‌سبب نداشتن نقطه به حای مهمله، بی‌نقطه و غیرمنقوط نیز مشهور است.
  • حائری، ابو الفتح | حائِری، ابوالفتح نصرالله بن حسین موسوی فائزی، ملقب به عزالدین (یا صفی‌الدین)، ادیب، شاعر، خطیب، محدث و مورخ امامی سدۀ 12ق / 18م.
  • حائطیه* |
  • حائل | حائِل، استان و شهری در شمال عربستان سعودی. استان حائل با 887‘ 103 کمـ 2 مساحت و 970‘585 تن جمعیت (2010م / 1389ش) در منطقۀ کوهستانی نجد واقع شده است
  • حابس صعدی | شمس‌الدین احمد بن یحیى (د 1061ق / 1651م)، فقیه، متکلم و قاضی زیدی یمنی. در منابع به تاریخ ولادت او اشاره‌ای نشده است، اما ازآنجاکه وی کتاب شرح التکملة للاحکام را در 1019ق و در 18 سالگی به رشتۀ تحریر درآورده است، می‌توان تولد او را حدود سال 1001ق / 1593م رقم زد (ابن ‌ابی الرجال، 227).
  • حاتم اصم | ابوعبدالرحمان حاتم بن عنوان، معروف به اصم (د 237ق / 851 م)، از عارفان بنام خراسان. تذکره‌نویسان نام پدر حاتم را عنوان، یوسف، و عنوان بن یوسف یاد کرده‌اند (ابونعیم، 8 / 83).
  • حاتم بلخی |
  • حاتم بن غشیم |
  • حاتم بن هرثمه | (د ح 201ق / 816 م)، از رجال دورۀ خلافت امین و مأمونِ عباسی. وی فرزند هرثمة بن اعین سردار مشهور دورۀ خلافت هـارون الرشید و مأمون است (دربارۀ او، نک‍ :EI2, V / 297-298).
  • حاتم طایی | شخصیت نیمه‌‌افسانه‌ای پیش از اسلام، شاعر و نماد بخشندگی. در ادب اخلاقی «سخاوت»، هیچ‌کس در جهان عرب به پای حاتم نمی‌رسد و عباراتی مانند «اجود من حاتم» و «جود حاتم» به‌صورت مثل سائر رواج یافته است (میدانی، 1 / 253).
  • حاتمی | ابوعلی محمد بن حسن بن مظفر، ادیب، شاعر، لغوی و ناقد نامور سدۀ 4ق / 10م. ثعالبی او را محمد بن حسین معرفی کرده، و ابوعلی را کنیۀ پدرش دانسته است (3 / 103).
  • حاج سیاح | (1252-1344ق (1304ش) / 1836-1925م)، میرزا محمدعلی (ولی‌الله) محلاتی، روشنفکر، سیاح و سفرنامه‌نویس دورۀ قاجار که به واسطۀ سیاحت در بیشتر نقاط دنیا و نیز ارتباط نزدیک با رجال دربارِ قاجار و همچنین روشنفکران و اصلاح‌طلبان آن دوره، از جایگاهی ویژه در تاریخ روشنفکری و اندیشۀ سیاسی ایران در سدۀ 13ق / 19م برخوردار اس...
  • حاج علی پاشا | (ح 1050-1110ق / 1640- 1698م)، صدراعظم عثمانی در دوران سلطان احمد دوم (سل‍ 1102-1106ق / 1691-1695م).
  • حاج علی خان مقدم مراغه‌ای | (ح 1221-1284ق / 1807-1867م)، از دولتمردان عصر قاجار. سلسله نسب حاج علی خان را فرزند بزرگش، عبدالعلی خان ادیب الملک (نک‍ : ص 1580)، به واسطۀ 7 پشت به بردی بیگ، نوادۀ جوجی، پسر چنگیزخان مغول رسانده، و آورده است
  • حاج علیلو | یا «حاج ال لو» از طایفه‌های مهم ایلات قره داغی ساکن در قره داغ (نام کوه و منطقۀ اطراف آن) ارسباران. ایل یا ایلات قره‌داغی یا قره‌داغلو منتسب به این محل‌اند و مدتها به تمام طوایف ساکن در این منطقه، ازجمله طایفۀ حاج‌علیلو، قره‌داغلو اطلاق می‌کردند.
  • حاج عمر تال | (1208-1281ق / 1794-1864م)، عمر بن سعید تال فوتی توری کَدیوی، مشهور به شیخ المرتضى، از مشایخ نامدار طریقۀ تیجانیه در غرب افریقا و بنیان‌گذار بزرگ‌ترین حکومت اسلامی در آنجا.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: