چهل دختران
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 18 دی 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/224778/چهل-دختران
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
19
چِهِلْدُخْتَران، نام چند بنا در برخی شهرهای ایران، که از میان آنها میتوان به مناری در اصفهان (گدار، آندره، II(1) / 27)، برج آرامگاهی در سمنان (مخلصی، 61)، مقبرهای در قزوین ( لغتنامه ... )، 3 بقعه در کاشان (شریف، 29-31)، حسینیهای در نائین («نائین ... »، 1)، و برج آرامگاهی در دامغان اشاره کرد. چهل دختران دامغان (نک : دنبالۀ مقاله)، بهسبب ویژگیهای معماری برتر، قدمت بیشتر، و کمترین آسیبدیدگی یا تغییر، بیشتر مورد توجه و بررسی محققان قرارگرفته است.
برج آرامگاهی واقع در مجموعۀ امامزاده جعفر (ه م) این شهر، که با فاصلۀ بسیار اندکی در جبهۀ شمال غربی بنای امامزاده قرار دارد. سبب نامگذاری بنا با افسانه درآمیخته، و منشأ آن روشن نیست (نک : یغمایی، 49؛ اعتمادالسلطنه، 3 / 278- 279). بر پایۀ کتیبۀ بنیان بنا، این برج به فرمان ابوشجاع اسفاربکی در 446ق / 1054م بنا شده است، اما بهسبب ناخوانا بودن چند واژه از متن کتیبه مشخص نیست که ابوشجاع بنا را بهعنوان مدفنی برای خود و فرزندانش ساخته، یا برای «پیر اصفهان» نامی که در کتیبه آمده است؟ هرتسفلد «ابوشجاع اسفاربکی» را همان «ابناصفهان» دانسته (زیرا همچون خانیکُف و یدا گدار واژۀ «پیر» را «بن» خوانده است) و آرامگاه را متعلق به او و فرزندانش میداند («گزارش ... »، 282 ، نیز نک : خانیکف، 87؛ گدار، یدا، 110-111)؛ اما عدل معتقد است این بنا به فرمان ابوشجاع، برای آرامگاه پیراصفهان و اولاد او برپا شده است (ص 236).از لحاظ تاریخی آگاهی دقیقی از زندگی ابوشجاع اسفاربکی در دست نیست، اما با توجه به نزدیکی سال ساخت بنا با حضور اسفاربن کردویه در منطقۀ طبرستان و دامغان (نک : ابناسفندیار، 2 / 8؛ ابناثیر، 9 / 41-42، 509)، عدل یکی بودن او را با بانی برج محتمل میداند (ص 282-283).نخستین کسی که از این بنا گزارش کوتاهی داده، فریزر در 1236ق / 1821م است. وی چندین سنگ گور را در درون برج دیده، اما کتیبۀ بنیان بنا را نخوانده، و نام دیگر این بنا را «چهلسران» ذکر کرده است (ص 314)، نامی که پس از او جکسن نیز بدان اشاره دارد (ص 170). سپس خانیکف طی سفرش در سالهای 1274-1276ق / 1858-1860م به ایران ضمن شرح مختصری از برج ــ بیآنکه از نـام بنا سخن گوید ــ بخش کمتری از کتیبه و تاریخ ساخت آن را ــ با لغزشهایی در ضبط برخی کلمات و محـل قرارگرفتـن سال کتیبه ــ خوانـد (همانجا). اعتمادالسلطنه نیز از این برج بازدید کرده، و آن را مشابه برج طغرل و میل رادکان دانسته است. وی آغاز کتیبه را خوانده، اما سال ساخت بنا را به اشتباه «ثلثمائه» ثبت نموده است (همانجا).طی سدۀ گذشتۀ میلادی جهانگردان و پژوهشگران بسیاری از این برج گزارش و عکس تهیه کرده (ویلسن، 159؛ یغمایی، 49-50؛ طاهریا، 116-117؛ پوپ، 340، تصویرهای A و B ؛ هیل، 59 ، تصویر 199)، و یا کوشیدهاند کتیبۀ آن را بخوانند (هرتسفلد، «خراسان ... »، 168؛ دیتس، I / 89 ؛ گدار، یدا، همانجا)؛ اما سرانجام عدل (ص 235-238) وملکیان شیروانی (ص 256-259) در اوایل دهۀ 1350ش / 1970م با ارائۀ گزارشی جامع از بنا، کتیبه را هم به طور کامل خواندند.برج چهلدختران از گونۀ برجهای مدور کهن متداول در شمال ایران مانند لاجیم و رسگت است که پس از قرن 5ق / 11م، جز چند نمونه ساخت آنها منسوخ گردید (شرودر، 1022؛ نیز نک : گدار، آندره، I(1) / 111, 117 ، تصویرها).بنا از آجر ساخته شده، با قطر داخلی 45 / 5 متر و قطر خارجی 80 / 7 متر، که نزدیک به 1 متر بیشتر از ابعاد برج پیرعلمدار (ه م) است. ارتفاع کل برج 80 / 14متر، و ارتفاع بدنۀ استوانهای شکل آن تا زیرگنبد 30 / 9 متر است (عدل، 237-238).بدنۀ برج دارای 2 بخش است: بخش پایینی با آجرچینی حصیربافت بهصورت یکنواخت حدود 3 /2 ارتفاع بنا از سطح زمین را شامل میشود، و بخش بالایی، که تا زیرگنبد ادامه مییابد، و دارای 5 ردیف نوار تزیینی و یک کتیبه بهترتیب از پایین به بالا ست: دو ردیف نوار پهن یکسان با نقشمایۀ دونگارۀ کهن ایرانی، چلیپا و گردونۀ مهر که کتیبۀ بنا میان آنها قرار دارد. کتیبه که نوار سوم بهشمار میآید و در قسمتهای کوچکی آسیب دیده، بهشیوۀ کوفی تزیینی با ساقههای کشیده است، که انتهای حروف عمودی آن به شکل برگهای 3 پر درآمدهاند (همو، 238 ؛ همایونی افشار)، و متن آن بر اساس خواندن ملکیان شیروانی (ص 256-257) چنین است: «بسم الله الرحمن الرحیم امر ببناء هذه القبة الامیرالجلیل ابوشجاع اسفاربکی (؟) پیر (؟) اصفهان رضیالله عنه و ذنوبه مستعداً لنومه تربة له ولاولاده غفرالله لهم والفه (؟) بنبینا محمد صلی الله علیه فی سنة ست واربعین واربعمائه» (قس: گدار، یدا، 110).
طرح نوار تزیینی چهارم با نوارهای تزیینی ردیفهای پایینتر تفاوت دارد و باریکتر از آنها، و ملهم از یکی از طرحهای آجری برج پیرعلمدار است (عدل، همانجا؛ نیز نک : کاتلی، 869-870، طرح). نوار پنجم شامل آجرکاری زیگزاگی برجسته در دو ردیف است، و ردیف ششم نوار باریکی به شکل لانهزنبوری است. در حد فاصل هر نوار تزیینی با نوار دیگر، یک ردیف آجرچینی ساده قرار دارد (همایونی افشار). در انتهای قرنیز تزیینی، گنبد برج با آجرچینی ساده به ارتفاع 5 / 5 متر قرار دارد که با یک لبۀ باریک برای جلوگیری از ریزش باران بر بدنۀ برج، کمی از استوانۀ بدنه عقب نشسته است و همان تصویر سایه نمایی را دارد که در برجهای رسگت و لاجیم دیده میشود (عدل، همانجا).
ورودی بنا در جهت جنوب است و درِ کوچک آن مانند برج آرامگاههای دیگر، تناسبی با بلندای برج ندارد، اما همانند بنای پیرعلمدار در مجموع با قاب تزیینی پیرامون اندازۀ بزرگتری را القا میکند. این قاب نسبت به بدنۀ برج کمی عقب نشسته، و شامل یک طاقنمای جناغی و فضایی در بالای طاق آن است که زمینۀ آن با آجرکاری صلیبیشکل پر شده است. بر بالای تیزۀ طاق، تزیین گچبری قرار داشته، که امروزه تقریباً از میان رفته است، اما میتوان با تصاویری که در دست است، آن را بازسازی کرد (همایونی افشار). پیرامون قوس طاق را کتیبۀ کوفی تزیینی گچبری شدهای فراگرفته که شیوۀ نگارش آن همانند کتیبۀ آجری بدنه است، اما بهسبب محدودیت فضای نوشتن از کشیدگی ساقهها کاسته شده، و تا حدی جنبۀ تزیینی آن فزونی یافته است (نک : بلر، 125). نخستینبار یدا گدار متن کتیبه را چنین منتشر ساخت: «بسم الله الامیر الجلیل ابوشجاع اسفان بک (؟) بن اصفهان الملک للٰه» (ص 111)؛ و پس از گذشت سالها ملکیان شیروانی با مرور دوبارۀ آن با تفاوتهایی در ضبط 3 واژه آن را چنین خواند: «بسم الله الامیر الجلیل ابوشجاع اسفاربکی (؟) پیر (؟) اصفهان الملک للٰه» (ص 259). که با توجه به مفهوم جمله آنچه ملکیان ثبت نموده، درستتر مینماید.دو سوی در ورودی را دو ستون سهربعی توکار مشابه ستونهای آرامگاه اسماعیل سامانی با سرستونهای سادۀ چهارگوش دربردارد، و تمامی درگاه درون یک مستطیل 80 / 1×70 / 3 متر قرار گرفته است (عدل، همانجا؛ نیز نک : ه د، 8 / 645). ورود به داخل برج از طریق پلهای به ارتفاع 75 سانتیمتر امکانپذیر است (بنیاسدی، 1 / 463). با توجه به تصاویر پیشین برج، ورودی پایینتر از سطح زمینهای پیرامون قرار داشته (عدل، تصویر 23)، اکنون پس از پاکسازی، کف اصلی محوطه آشکار گردیده است (همایونی افشار).درون برج ساده، بدون هیچ آرایهای، و سراسر آن گچاندود شده است و در محل انتقال بدنه به گنبد تنها یک پیشآمدگی در قسمت گردنی گنبد به چشم میخورد (همو). در میان بنا گور کوچک سادهای قرار دارد که پیش از این گچی بوده (یغمایی، 49؛ بنیاسدی، همانجا؛ کشاورز، 97)، اما امروزه آجری است (همایونی افشار).این بنا به شمارۀ 83 به ثبت آثار تاریخی رسیده است (مشکوٰتی، 283).
ابناثیر، الکامل؛ ابناسفندیار، محمد، تاریخ طبرستان، به کوشش عباس اقبال آشتیانی و محمد رمضانی، تهران، 1320ش؛ اعتمادالسلطنه، محمد حسن، مطلع الشمس، تهران، 1355ش؛ بنیاسدی، علی، سیمای استان سمنان، سمنان، 1374ش؛ خانیکُف، ن. و.، سفرنامه، ترجمۀ اقدس یغمایی و ابوالقاسم بیگناه، مشهد، 1375ش؛ شریف، علی، راهنمای آثار و بناهای تاریخی شهرستان کاشان، ادارۀ فرهنگ و هنر شهرستان کاشان؛ طاهریا، محمدعلی، دامغان شش هزار ساله، دامغان، 1347ش؛ کشاورز دامغانی، علیاصغر، صد دروازه، تهران، 1352ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ مخلصی، محمدعلی، آثار تاریخی سمنان، تهران، 1356ش؛ مشکوٰتی، نصرتالله، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، تهران، 1349ش؛ «نـائیـن ـ آثـار تاریخـی [گـزارش]»، ایکوداک (مل )؛ ویـلسن، ج. ک.، تاریخ صنایع ایران، ترجمۀ عبدالله فریار، تهران، 1317ش؛ همایونی افشار، مریم، تحقیقات میدانی؛ یغمایی، اقبال، جغرافیای تاریخی دامغان، تهران، 1326ش؛ نیز:
Adle, Ch. «Les Monuments du XIe siècle du Dâmân (I. Dècouverte ... , III. Problèmes ... , IV. Note ... )», Studia Iranica, Paris, 1972, vol. I; Blair, Sh. S., The Monumental Inscriptions from Early Islmaic Iran and Transoxiana, Koln. etc., 1992; Catelli, M. A., «Seljuk Art», Encyclopedia of World Art, New York etc., 1966, vol. XII; Diez, E., Churasanische Baudenkmäler, Berlin, 1918; Fraser, J. B., Narrative of a Journey into Khorasān, New York, 1984; Godard, A., Āthār-é Ľrān, Haarlem, 1936-1937; Godard, Y., «Dāmghān», Répertoire chronologique d’épigraphie arabe, ed. J. Sauvaget and G. Wiet, Cairo, 1936, vol. VII; Herzfeld, E., «Khorasan, Denkmalsgeographische Studien zur Kulturgeschichte des Islam in Iran», Der Islam, Berlin, 1921, vol. XI; id, «Reisebericht», ZDMG, 1926, vol. LXXX; Hill, D. and O. Grabar, Islamic Architecture and its Decoration (A. D. 800-1500), London, 1967; Ichodoc, www.Ichodoc.ir / scripts / www.i32.exe; Jackson, W., From Constantinople to the Home of Omar Khayyam, New York, 1911; Melikian-Chirvani, A. S., «Les Monuments du XIe siècle du Dâmân (II. L’épigraphie des monuments du Dāmān)», Studia Iranica , Paris, 1972, vol. I; Pope, A. U., A Survey of Persian Art, eds. id and Ph. Ackerman, Tehran, 1977, vol. VIII; Schroeder, E., «The Seljūq Period», ibid, vol. III.
مریم همایونی افشار
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید