دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • جوینی، معین‌الدین | معین‌الدین، عارف، صوفی، نویسنده و شاعر سدۀ 8 ق / 14م. وی در اشعار خود «معینی» و گاه «معین» تخلص می‌کرد (صفا، گنجینه... ، 4 / 323). جوینی بنا به اظهار واله داغستانی (4 / 2044) از قریۀ آوه، و به گفتۀ علی حسن خان (ص 435) از قریۀ انداده از توابع اسفراینِ خراسان بود. او را انسانی خداشناس و حق‌پرست توصیف کرده‌اند (...
  • جی |
  • جیاش |
  • جیان | شهر و مرکز ناحیه‌ای به همین نام در جنوب اندلس، که امروزه جزو ناحیۀ آندالوثیا ست. جیان میان دشتی حاصلخیز که در جنوب رود گواذالکیویر3 (وادی الکبیر) گسترده است، قرار دارد. شمال شهر تا کنار رودخانه پوشیده از زمینهای کشاورزی و باغهای زیتون است.
  • جیانی، ابوعبدالله | ابوعبدالله محمد بن معاذ (د ح 485ق / 1092م)، ریاضی‌دان و اخترشناس اندلسی. به احتمال نزدیک به یقین، وی همان محمد بن ابراهیم بن محمد بن معاذ شعبانی است که ضبّی او را قاضی جیّان1 (ه‍ م) و فیلسوف معرفی کرده است (ص 46؛ نک‍ : ریشتربرنبورگ، 381).
  • جیانی، ابوعلی | ابوعلی حسین بن محمد بن احمد غسانی (427- 498ق / 1036-1105م)، محدث و رجال‌شناس مالکی اندلس. وی در «الزهرا» شهری در نزدیکی قرطبه متولد شد. پدرش در زمان حملۀ بربرها، به جیان (ه‍ م) پناه آورد و از آن‌رو نسبت جیانی گرفت (یاقوت، 2 / 169؛ ابن ابار، 77- 78). وی هرگز اندلس را ترک نکرد (ذهبی، 19 / 149).
  • جیب | تابعی ریاضی، تقریباً معادل تابع سینوس در مثلثات امروزی و مهم‌ترین تابع مثلثاتی نجوم در دورۀ اسلامی. جیب که امروزه آن را با Sin نمایش می دهند
  • جیبوتی | کشوری در شمال شرقی افریقا (شاخ افریقا) و نام پایتخت آن. جیبوتی با مساحتی حدود 200‘ 23 کمـ 2، از شمال به اریتره، از شمال غربی و غرب و جنوب به کشور اتیوپی، از شرق به خلیج عدن و تنگۀ باب‌المندب و از جنوب شرقی به کشور سومالی محدود است («کتابخانه ...2»، npn.).
  • جیپور | مرکز ایالت راجستان هند و شهرستانی به همین نام در آن ایالت.
  • جیحان | رودی در جنوب ترکیه. جیحان از رودهای معتبر آناتولی است که یونانیان در دوران باستان آن را پیراموس می‌خواندند؛ رود دیگری که در غرب آن جاری است، سیحان (ساروس‌باستان) نام دارد (نک‍ : استرابن، V / 353؛ گزنفن، III / 35).
  • جیحون |
  • جیحون آبادی | نـعـمت الله (1288- 1338ق / 1871-1920م)، از بزرگان و اندیشمندان اهل حق در ایران.
  • جیحون یزدی | آقا محمد، متخلص به «جیحون» و ملقب به «نواب» و «تاج‌الشعرا»، از شاعران روزگار ناصرالدین شاه قاجار (سل‍ 1264-1313ق / 1848-1896م).
  • جیرفت | شهرستان و شهری تاریخی در استان کرمان:
  • جیزان |
  • جیزه | شهر و استانی به همین نام در غرب رود نیل در مصر علیا. نام جیزه در عربی واژه‌ای مفرد (جمع: جیز / جِیَز)، به معنی ناحیه و جانب، کنار وادی (ابن سیده، 7 / 523)، وادی، یا بهترین بخش وادی است (یاقوت، 2 / 176) و چون مسلمانان در این محل از نیل عبور کردند، آن را جیزه (گذرگاه) نامیدند (ابن تغری بردی، 5 / 348، حاشیۀ 1).
  • جیش، دیوان | یا دیوان جُند، در فارسی دیوان سپاه، کهن‌ترین و از مهم‌ترین دواوین و دوایر دولتی در سراسر قلمرو اسلام.
  • جیطالی | ابوطاهر اسماعیل بن موسى جیطالی نفوسی (د 750 ق / 1349م)، فقیه و متکلم اباضی. لقب او را به صورت جطالی نیز آورده‌اند (شماخی، 2 / 195؛ برای ضبطهای دیگر این اسم، نک‍ : لویتسکی، I / 33).
  • جیلی، ابوالفضل | ابوالفضل مجدالدین یوسف بن نصر، حکیم، فقیه و متکلم سدۀ 6 ق / 12م. وی به‌رغم آنکه از شهرت چندانی برخوردار نیست، در انتقال سنت فلسفی و منطقی به نیمۀ دوم سدۀ 6 ‌ق سهم داشته است.
  • جیلی، عبدالکریم | عبدالکریم بن عفیف‌الدین ابراهیم بن عبدالکریم، ملقب به قطب‌الدین و نیز محیی‌الدین ثانی (محرم 767- ح 832 ق / 1365- 1428م)، عارف پرآوازه و نویسندۀ پرتألیف که نام و شهرت او با مهم‌ترین و معروف‌ترین اثرش، یعنی الانسان الکامل فی معرفة الاواخر و الاوائل پیوند خورده است.
  • جیهانی، خاندان | از دودمانهای وزارت‌پیشه و نام‌آور ایران در سدۀ 4ق / 10م. جیهان شهری در خراسان بر کرانۀ وادی هروز بود که مردم آن را جیحون می‌خواندند (نک‍ : یاقوت، بلدان، 2 / 181). محمد قزوینی به اختصار از جیهانی یاد کرده (7 / 258)، اما سعید نفیسی در مقالۀ مفصلی که دربارۀ وزرای ساسانی نوشته است («وزرا ...»، شم‍ 2، ص 82-91، شم‍...
  • جیوشی | مسجد یا آرامگاهی واقع در مصر، بازمانده از سدۀ 5 ق / 11م، متعلق به دورۀ خلفای فاطمی. این ساختمان در 478ق / 1085م بر حاشیۀ بلندی شرقی قاهره به نام مُقطّم ساخته شده است، و روبه‌روی برج و باروی ایوبی و مشرف به قُرافه یا گورستان جنوب غربی شهر قرار دارد
  • جیوه | عنصر شیمیایی فلزی (نماد: Hg) با عددِ اتمیِ 80؛ نقره‌ای رنگ، و در دمای اتاق مایع. این عنصر سمی است و از دوران باستان شناخته بوده (بردرسن، 641)، و ظاهراً نخستین بار ارسطو از آن یاد کرده است (EI2, XI / 495).
  • چ | هفتمین حرف از الفبای فارسی. این حرف در کتابهای لغت به نام جیم فارسی، جیم عجمی و جیم معقوده، مشهور است و نام «چِ» (= če) برای آن ضبط شده است ( لغت‌نامه ... ؛ انوری؛ سپهر، 147؛ معین، حاشیه ... ، 607) و به صورتهای چ‍ ، ـچ‍ ، ـچ، چ در آغاز، وسط و آخر واژه نوشته می‌شود (همو، فرهنگ ... ؛ رضوی؛ مشیری).
  • چابهار | شهرستان و شهر بندری مهم در جنوب استان سیستان و بلوچستان.
  • چاپار |
  • چاچ |
  • چاد | کشوری در افریقای مرکزی که بیشتر مردم آن مسلمان‌اند. این کشور با 000‘284‘1 کمـ2 مساحت و 545‘179‘9 تن جمعیت ( 2009م / 1388ش) از شمال به کشور لیبی، از جنوب به جمهوری افریقای مرکزی، از جنوب غربی (از طریق دریاچۀ چاد) به کامرون و نیجریه، از غرب به نیجر و از شرق به سـودان محدود است. طـول مرزهای آن با همسایگان 968‘5 ...
  • چادر | پوششی از پوششهای سراسری زنان که آن را بر روی سر می‌اندازند. این پوشش با توجه به اشارۀ منابع پیش از اسلام دارای قدمت بسیار است، و در دورۀ اسلامی به‌ویژه در میان مسلمانان ایرانی و کشورهای شیعه‌نشین نمونه‌های مشابه دارد.
  • چادرنشینی |
  • چادگان | شهرستان و شهری در استان اصفهان:
  • چادی، زبانها | گـروهی از زبانهای افریقایی ـ آسیایی، یا حامی ـ سامی. زبانهای افریقایی ـ آسیایی خود به 6 شاخه تقسیم می‌شوند که چادی یکی از آن شاخه‌ها ست (کراس، 49).
  • چارپاره |
  • چارجوی |
  • چاریکار | شهری در شرق افغانستان و مرکز ولایت پروان در آن کشور. این شهر با جمعیتی حدود 580‘38 تن (1388ش / 2009م) در°35 و´2 عرض شمالی و°69 و´17 طول شرقی در ارتفاع 600‘1 متری از سطح دریا و در 65 کیلومتری شمال کابل بر سر شاهراهی واقع است که کابل را به استانهای شمالی افغانستان متصل می‌سازد («فرهنگ جهانی ...1»، npn.؛ بریتانی...
  • چال ترخان | یا چال‌تـرخان ـ عشق‌آبـاد، محوطه‌ای باستانی در 20کیلومتری شرق شهرری با طول جغرافیایی˚51 و‌΄28 و عرض جغرافیایی˚ 35 و‌΄30 که در ارتفاع 83 متری از سطح دریا واقع شده است. این محوطه با بقایایی از اواخر دورۀ ساسانی و اوایل دورۀ اسلامی در کنار روستای عشق‌آباد از دهستان قلعه‌نو، بخش کهریزک شهرستان ری (کلایس، 309-310؛...
  • چالانچی | واژه‌ای ترکی به معنای سازنده، نوازنده و ساز‌ زن ( لغت‌نامه ... ). در متون دورۀ صفوی این واژه به صورتهای مختلف ذکر شده است. چالچی در دورۀ صفوی با «باشی»، و چالانچی در دورۀ قاجار با «خان» ترکیب شده‌اند که هر دو پسوند معنای رئیس را نیز دربر دارند (همانجا). ظاهراً این عنوان پس از دوران ترک‌زبانان صفوی در ایران رو...
  • چالانچی، دلقک |
  • چالدران | شهرستان و دشتی واقع در شمال استان آذربایجان غربی و نیز جنگی به همین نام که در 920ق / 1514م میان شاه اسماعیل صفوی و سلطان سلیم عثمانی در این دشت روی داد. نام چالدران را برگرفته از «چهاردیران» دانسته‌اند که به‌تدریج بر اثر کثرت استعمال به چالدران بدل شده است (زاهدی، 576).
  • چالدران، جنگ | (2 رجب 920ق / 23 اوت 1514م)، جنگی که در ادامۀ لشکرکشی سلطان سلیم اول عثمانی به قلمرو دولت صفوی، میان قوای او با نیروهای شاه اسماعیل اول صفوی (سل‍‍ 906-930ق / 1500-1524م) در دشت چالدران (ه‍ م) روی داد.
  • چالوس | شهرستان و شهری در استان مازندران.
  • چامه |
  • چاو |
  • چاولی | لقب چند تن از امیران دولت سلجوقی در سدۀ 5-6 ق / 11-12م، که از آن میان دو تن از همه مشهورترند.
  • چاووش و چاووشی | (چاووشی‌خوانی یا چاووش‌خوانی)، خواندن اشعار مذهبی همراه با آواز در پیشاپیش زائرانِ خانۀ خدا، عتبات عالیات و مشهد، به‌ویژه به هنگام مشایعت و استقبال از آنان.
  • چاکری رومی | سنان‌بیگ بن سلیمان، متخلص به چاکری، از شاعران و نظیره‌گویان ترک‌زبان اواخر سدۀ 9 و اوایل سدۀ 10ق / 15 و 16م.
  • چایخانه |
  • چترال | شهر و بخشی به همین نام در شهرستان مالاکند در ایالت سرحدی شمالی غرب پاکستان.
  • چترال، زبانها | زَبانْها، گروهی از زبانها که در منطقۀ چترال بدانها تکلم می‌شود.
  • چتکه | یا چُرتکه، چُرتگه، ابزاری کمکی برای انجام دادن عملیات سادۀ حسابی. نام فارسی آن برگرفته از واژۀ روسی15 است ( لغت‌نامه ... ، ذیل چرتکه؛ «فرهنگ ... 16»، 257)، و در عربی آن را «مِعداد» (جمع آن: معادید) می‌نامند (آذرنوش، ذیل عدَّ).

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: