چهرهنما
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 26 آذر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224776/چهرهنما
سه شنبه 9 اردیبهشت 1404
چاپ شده
19
چِهْرهنَما، نشریـۀ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی به مدیریت و سردبیری میرزا عبدالمحمد ایرانی، ملقب به مؤدبالسلطان، و سپس فرزندش منوچهر مؤدبزاده که از 30 محرم 1322ق / 15 آوریل 1904م در مصر منتشر میشد.برخی از نویسندگان میرزا عبدالمحمد را زادۀ سال 1250ش در اصفهان دانستهاند (صدرهاشمی، 2 / 197)، ولی زندگینامۀ خود نوشت او که نخستین بار در این مقاله از آن استفاده شده است، نشان میدهد که وی در 22 ذیحجۀ 1289ق / 20 فوریۀ 1873م به دنیا آمده است ( چهرهنما، س 34، شم 1، ص 28-31).او پساز گذراندن تحصیلات مقدماتی در اصفهان، ابتدا به شیراز و سپس به عتبات عالیات رفت و پس از بازگشت به ایران در 1314ق شرکتی تجارتی در تهران تأسیس کرد. چند سال بعد رهسپار بادکوبه (باکو) شد و پس از مدتی وکالت شرکت تجارتی «اسلامیه» را در این شهر به عهده گرفت. مهمترین اتفاقی که در این زمان در زندگی او رخ داد و شاید بتوان آن را یکی از عوامل اصلی رویآوردن وی به روزنامهنگاری بهشمار آورد، آشنایی با زینالعابدین تقیاف، تاجر مشهور و حامی مالی روزنامههای حبـلالمتین، ادب و تربیت بود (همان، س 34، شم 2، ص 21-22، شم 3، ص 14-15).مؤدبالسلطان پس از چند سال اقامت در باکو در 1319ق / 1901م به استانبول و سپس اسکندریه رفت و در آنجا کتاب مشاهدات ایرانی در شرح حال تقیاف را چاپ کرد. وی چندی بعد به ایران بازگشت، ولی پس از اقامتی کوتاه، در 1321ق / 1904م و به قولی در 1322ق جلای وطن کرد و در اسکندریۀ مصـر اقـامت گـزیـد (همـان، شم 3، ص 15، 23، شم 4، ص 23، شم 6، ص 26؛ صدرهاشمی، همانجا). او روزنامۀ چهرهنما را در 30 محرم 1322 در این شهر منتشر کرد (نک : س 1، شم 1، ص 1).مؤدبالسلطان افزون بر انتشار مداوم چهرهنما در طول 32 سال، کتابهایی مانند اجملالتواریخ در تاریخ ایران، سراج التواریخ در تاریخ افغانستان، فؤاد التواریخ در تاریخ مصر، زردشت باستانی و فلسفۀ او، و پیدایش خط و خطاطان را نیز منتشر کرد (نک : ایرانی، پیدایش ... ، 2-3، زردشت ... ، 1-2؛ سالنامۀ پارس، 180؛ صدرهاشمی، 2 / 198).پس از درگذشت او در 1314ش فرزندش منوچهر مؤدبزاده مدیریت روزنامه را به عهده گرفت. وی که فارغالتحصیل مدرسۀ آمریکایـی بیـروت ( چهرهنمـا، س 27، شم 14، ص 17) و استـاد ریاضیات دانشگاه قاهره بود (سالنامۀ دنیا، 149؛ صدرهاشمی، 2 / 199)، توانست چهرهنما را به مدت 21 سال تا 1335ش به چاپ رساند و در این سال انتشار آن به پایان رسید.برخی از پژوهشگران، دورۀ 50 سالۀ انتشار چهرهنما را به 4 بخش متفاوت تقسیم کردهاند (پروین، 2 / 461-462؛ قاسملو، 209- 210): دورۀ اول، که از آغاز انتشار در 1322ق تا پیروزی مشروطیت در اواخر سال 1324ق / 1285ش ادامه یافت. مؤدبالسلطان در نخستین شمارۀ چهرهنما هدف خود از انتشار این نشریه را اقتضای مقام انسانیت، صلاح اسلامیت، خدمت به دولت و ملت، حب وطن مقدس و اهالی آن معرفی میکنـد (س 1، شم 1، ص 3). در این مدت، چهرهنما از کلیت سلطنت قاجار و مظفرالدینشاه (سل 1313-1324ق / 1895-1906م) دفاع میکرد، ولی نقدهای او به عینالدوله (1261-1345ق / 1845-1926م) باعث ممنوعیت ورود آن به ایران گردید (صدرهاشمی، 2 / 193؛ کهن، 1 / 227)؛ تا اینکه سرانجام با وساطت میرزا حسن رشدیه (1267-1363ق / 1851-1944م) این دستور لغو شد و چهرهنما اجازۀ ورود یافت (چهرهنما، س 1، شم 14، ص 8- 9؛ صدرهاشمی، 2 / 193-194).هنگام انتشار شمارۀ دوم از سال دوم چهرهنما، چاپخانۀ روزنامه آتش گرفت و مدیر آن پس از چند ماه سرگردانی سرانجام به دعوت میرزا مهدیخان زعیمالدوله مدیر روزنامۀ حکمت به قاهره رفت و با کمک او نشر چهرهنما در رمضان 1323 از سر گرفتـه شـد (حکمت، س 13، شم 86؛ چهـرهنما، س2، شم 3، ص 1-2؛ نیـز نک : صدرهـاشمی، 2 / 195- 198).این دوره از حیات چهرهنما با مسافرت مدیر این روزنامه به ایران خاتمه یافت. هر چند در مدت 15 ماه اقامت او در ایران روزنامه تعطیل بود، ولی مدیر آن بیانیهای را با عنوان «تقریر چهرهنما» صادر کرد و در آن از نظام مشروطه و حقوق مردم دفاع کرد («تقریر ... »، 1- 8).دومین دورۀ روزنامه از جمادیالاول 1326ق و همزمان با کودتای محمدعلی شاه (سل 1324-1327ق / 1906- 1909م) آغاز شد. در این دوره که روزنامههای داخل کشور تعطیل شده بودند، چهرهنما سخنگوی آزادیخواهان و افشاگر جنایات محمدعلیشاه شد. این بخش از چهرهنما یکی از مهمترین منابع برای بررسی تاریخ استبداد صغیر و پیروزی مشروطهخواهان است. در سالهای پس از 1329ق تا جنگ جهانی اول که مجلس دوم تعطیل شد و روزنامهها منتشر نمیشدند، چهرهنما مانند گذشته به نگارش آزاد دربارۀ رخدادهای ایران ادامه داد، و از ایـن نظـر ارزش بسیـاری در تـاریخنگاری آن دوران دارد (نک : س 9، شم 1، ص 2).پس از شروع جنگ جهانی اول چهرهنما بهتدریج از سیاستِ حمایت از اتحاد اسلام و عثمانی دست کشید و از انگلستان ــ که بر مصر مسلط بود ــ حمایت کرد و با اتخاذ این شیوه به فعالیت خود ادامه داد و همانند حبلالمتین کلکته ــ کـه به گناه عدم حمایت از انگلیسیها تعطیـل شد ــ متوقف نگردید و گزارشها، خبرها و تحلیلهای ارزشمند بسیاری را دربارۀ جنگ جهانی اول منتشر کرد و به منبعی درجه اول دربارۀ اخبار نخستین جنگ جهانی، در عالم اسلام بدل گشت (نک : اخبار و مقالههای چهرهنما، از 1342 تا 1337ق).سومین دوره از حیات روزنامه با ظهور رضاخان در تاریخ ایران آغاز شد. در این دوره مدیر چهرهنما از گرایشهای پیشین خود مبنی بر حمایت از نظام مشروطه دست کشید و به دولت متمرکز اقتدارگرا تمایل یافت که نماد آن رضاخان بود (س 18، شم 97، ص 1-3، س 21، شم 3، ص 2، س 22، شم 4 و 5، ص 2). او با وجود سانسور روزنامهاش توسط کارگزاران رضاشاه، به انتقادی ملایم بسنـده کرد (س 25، شم 21، ص 2-3)، ولی با تکیه بر استراتژی بقا عملاً به سانسور دولتی تن داد؛ تا جایی که در برخی شمارهها از مجموع 32 صفحۀ روزنامه، بیش از 20 صفحۀ آن به تبلیغ اقدامات و افکار رضاشاه و دولتش اختصاص یافت (بهعنوان مثال ، نک : همانجا). این مسئله پس از مسافرت مؤدبالسلطان در 1309ش به تهران و ملاقات با رضاشاه شدت گرفت (همان، س 27، شم 15، 16، ص 2- 8، نیز س 28، شم 18، ص 6).چهارمین دورۀ حیات چهرهنما با فوت مؤدبالسلطان در آبانماه 1314 آغاز شد. در این دوره منوچهر مؤدبزاده، فرزند مؤدبالسلطان که عملاً ادارۀ روزنامه را در سالهای آخر عمر پدرش به عهده داشت و مقالههای اصلی را مینوشت، رسماً مدیریت روزنامـه را نیز عهـدهدار شد (س 27، شم 1، ص 3-5، نیـز، شم 6، ص 8- 9). در دورۀ مدیریت او چهرهنما بیش از گذشته سمت و سوی سیاسی و تجارتی پیدا کرد و از مشی فرهنگی و اجتماعی پیشین خود فاصله گرفت. انتشار ویژهنامههای مفصل، در این دوره میتواند گویای این تغییر مشی باشد (س 34، شم 1، فروردین 1316). این سیاست که با حمایت از ایدئولوژی حاکم توأم بود، بهویژه پس از ازدواج محمدرضا شاه با فوزیه و پیوند دو خـانوادۀ پهلـوی و ملک فاروق گسترش یـافت (نک : س 35، شم 5-11، نیز س 6، شم 1-3).مؤدبزاده حتى پس از سقوط رضاشاه که بیشتر روزنامهها به انتقاد علنی پرداختند، به حمایت از او و جانشینش ادامه داد (س 38، شم 7، ص 1-6). چهرهنما در سالهای ملی شدن صنعت نفت مانند روزنامهای ملی از این نهضت و رهبری آن حمایت کرد (س 50، شم 1، ص 1-2، نیـز شم 2، ص 1-2)، اما پساز سقوط مصدق و کودتای 28 مرداد به حمایت از دولت کودتا پرداخت (س 50، شم 5، ص 2-4، شم 7، ص 3-4). این سیاست که لازمۀ تبلیغ سیاستهای رژیم پهلوی و حمایت از غرب و حمله به اتحاد شوروی و حزب توده بود، تا آخرین سال انتشار چهرهنما ادامـه یافت (س 51، شم 5، نیز شم 7، ص 3). سرانجام چاپ روزنامۀ چهرهنما پس از نیم قرن در 1335ش متوقف شد.
برخی نویسندگان ترتیب انتشار چهرهنما را هر دو هفته یکبار (موسوی، 231)، و به روایتی هر ماه 3 شماره و سپس هفتگی نوشتهاند (رابینو، 120؛ مهدیزاده، 266)، ولی حقیقت آن است که بهرغم وعدههای مدیر چهرهنما در سال اول و دوم برای انتشار منظم (س 1، شم 1، ص 1، س 2، شم 3، ص 1-3)، تنها در سال اول 20 شماره، و در سالهای دوم و سوم هم بیش از 34 شماره منتشر نشد. این وضع بهویژه، در سالهای جنگ جهانی اول تشدید شد، به نوعی که در سال سیزدهم، تنها 9 شماره انتشار یافت. مدیر چهرهنما عامل این تأخیرها را در مسائلی مانند عرب بودن اعضای چاپخانه (س1، شم 1، ص 1)، آتشسوزی دفتر روزنامه در اسکندریه (صـدرهـاشمـی، 2 / 194-195؛ چهرهنما، س 2، شم 3، ص 1-3)، مسافرتهـای مـدیـر روزنـامـه (س 21، شم 1، ص 23-24؛ پرویـن، 2 / 694) و عدم پرداخت بـه موقع حق اشتـراک روزنـامه توسط مشترکان (س 2، شم 23، ص 10) دانسته است. یکی از مهمترین مشکلات انتشار منظم روزنـامه، فقدان نظام واحـد و مشخص شمارهگذاری (نک : س 1، شم 1، س 5، شم 4، س 16، شم 1، س 21، شم 1)، مشخص نبودن روز و زمان انتشار روزنامه و گاه چاپ دو شمـاره در یک شمـاره بـود (نک : س 23، شم 4 و 5، س 18، شم 100 و 101).چهرهنما توسط ناوگان دریایی انگلیس ــ که پیشرفتهترین سیستـم پستـی آن زمـان را در اختیـار داشـت ــ تـوزیع میشد (حکمت، 100) و به بیشتر شهرهای ایران، عثمانی، هندوستان، افغانستان، قفقاز، ترکستان، اروپـا، آمریکا و چیـن میرسید (نک : شناسنامۀ روزنامه در ابتدای هر شماره، و مکتوب ارسالی از شهـرهـا، مثـلاً س 2، شم 24، ص 12، س 2، شم 23، ص 15). در بیشتر این شهرها و ازجمله شهرهای ایران نشریۀ چهرهنما دارای امنا و وکلایی بود که وظیفۀ توزیع و جمعآوری آبونمان و ارسال آن بـه مؤدبالسلطان را بـه عهـده داشتند (س 1، شم 14، ص 16، س 5، شم 2، ص 16، نیز شم 4، ص 15-16).یکی از مهمترین مشکلات توزیع روزنامه، سانسور و توقیف آن در کشورهای ایران و عثمانی آن زمان بود (کهن، 1 / 226؛ پروین، 2 / 359، 461). از این نظر توزیعکنندگان روزنامه آن را بهصورت پنهانی و در لابهلای کالاهای وارداتی و در پاکتهای ضخیم به این مناطق میفرستادند (کهن، 2 / 502؛ وطندوست، 149).قیمت اشتراک روزنامه در ایران در آغاز سالانه 4 تومان، و پس از انتقال دفتر روزنامه به قاهره 3 تومان بود و این مبلغ در طول 30 سال هیچ تغییری نکرد. در عثمانی هم 4 مجیدی، در هندوستان 3 روپیه، و در اروپا و چین 20 فرانک بود (س 1، شم 1، ص 1، نیز نک : شمارههای دیگر، ص 1). قیمت سالانۀ روزنامه در ایران در 1317ش به 8 تومان افزایش یافت و در 1322ش برای همۀ دنیا 2 لیره تعیین شد (س 50، 1322ش). البته روزنامه در دورۀ مؤدبالسلطان برای کتابخانههای مدارس و فضلا و ادبا به صورت رایگان فرستاده میشد (س 13، شم 32، ص 12).هزینۀ چاپ روزنامه از طریق فروش و بیشتر از آن توسط افراد سرمایهدار و متنفذ که نامشان در روزنامه چاپ میشد، تأمین میگردید («نامهها ... »، س 19، شم 7- 9، ص 752؛ چهرهنما، س 15، شم 5، ص 1-2، شم 51، ص 5). در برخی از موارد هم از دولت تقاضای کمک میکرد که البته ظاهراً به نتیجهای نمیرسید (بیات، 1 / 429-431). در طول جنگ جهانی اول که راهها بسته و بانکها تعطیل شدند و ادارات سانسور در همهجا دایرگردید، شمارههای بسیاری از روزنامه از میان رفت و این وضعیت دگرگون شد (س 11، شم 18، ص 3-4، س 12، شم 26، ص 1-2) و در نتیجه ارسال رایگان هم متوقف گردید (س 13، شم 32، ص 2).
چهرهنما در 16 صفحه به قطع خشتی، و در اندازۀ 5 / 9 در 5 / 6 با حروف سربی در مطبعۀ المکارم در شهر اسکندریه به چاپ میرسید (صدرهاشمی، 2 / 194؛ براون، 73؛ پروین، 2 / 744-745، 751-752)؛ هرچند با انتقال دفتر روزنامه به قاهره و تغییر چاپخانۀ آن، تغییراتی جزئی در قطع و شمارهبندی صفحات داده شد (همو، 2 / 462). در سالهای بعد و بهویژه در دورۀ منوچهر مؤدبزاده، ظاهر روزنامه و شمار صفحات آن تغییر کرد و گاه به 34 صفحه رسید. روزنامه گاه به خط نستعلیق چاپ میشد، ولی در بیشتر موارد شیوۀ چاپی بر آن حاکم بود. نام مؤسس و صاحب امتیاز روزنامه تا اواسط سال هفدهم (1338ق) در صفحۀ مشخصات درج نمیشد و برخلاف دیگر روزنامهها سردبیر هم نداشت. در ابتدا همۀ کارها به عهدۀ مؤدبالسلطان، و پس از وی، پسرش بود. شعار اصلی روزنامه در ابتدا «مصور و آزاد و بدون القاب» (س 1، شم 1، ص 1) بود و پس از مشروطه «اصطلاحات منسوخه» هم به القاب افزوده شد (س 5، شم 1، ص 1)، اما از آنجا که در نظام مشروطه هم القاب عملاً حذف شد، ظاهراً بهناچار مدیر روزنامه این شعار را از صفحۀ اول حذف کرد (س 6، شم 16، ص 1).تاریخ روزنامه در ابتدا با سال قمری و میلادی میآمد. در سال 21 نخستینبار ماههای شمسی نیز در کنار سال میلادی نوشته شد و در زمان مؤدبزاده سالشمار شمسی جایگزین تقویم قمری گردید. نثر روزنامه در ابتدا نثری شاعرانه و آمیخته به زبان عربی و فارسی سره بود (س 25، شم 1 و 2، ص 2) و همین امر باعث شد که برخی آن را ضعیف و کهنه بشمارند (کهن، 1 / 227). نثر شاعرانۀ روزنامه به مرور به نثری ساده تغییر یافت (س 25، شم 1 و 2، ص 2). در نثر چهرهنما گاه به مناسبت سال جدید، سرمقالهها و اخباری به زبان عربی نیز به چاپ میرسید (س 2، شم 3، ص 1-2، س 8، شم 1، ص 1، س 21، شم 1، ص 16). گاه نیز از نوعی نثر سره برای حفظ و پالایش زبان فـارسی استفـاده میشـد (س 7، شم 5، ص 6-7). نثـر چهرهنما را میتوان نمونهای از نثر ایرانیان مقیم خارج در نیمۀ اول قرن بیستم دانست.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید