صفحه اصلی / مقالات / آذربایجان /

فهرست مطالب

آذربایجان


آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 18 دی 1398 تاریخچه مقاله

در نهضت مشروطیت، آذربایجان پس از تهران بزرگ‌ترین كانون آزادیخواهی و جنبش ضداستبداد و خودكامگی بود. پس از شهریور 1320ش و اشغال آذربایجان به‌وسیلۀ ارتش شوروی عده‌ای به بهانۀ خودمختاری با پشتیبانی قوای اشغالی، آذربایجان را خودمختار اعلام كردند كه در حقیقت به معنی تجزیه و الحاق آن به كشوری دیگر بود، ولی مردم آذربایجان با علایق مستحكم و ناگسستنی خود به تاریخ و فرهنگ ایران ره‌آوردی را كه در خارج از مرزهای كشور برای تجزیۀ آن تهیه شده بود، نپذیرفتند.

مآخذ

ابن اثیر، عزالدین، الكامل، بیروت، دارصادر، 1966م؛ ابن حوقل، محمدبن علی، صورة‌الارض، لیدن، افست 1967م؛ ابن خرداذبه، ابوالقاسم عبدالله، المسالك و الممالك، به كوشش میخائیل یان دخویه، لیدن، 1889م؛ ابن فقیه، احمدبن محمد، البلدان، لیدن، بریل، افست 1967م؛ ابودلف، مسعربن مهلهل، سفرنامه، به كوشش ولادیمیر مینورسكی، ترجمۀ ابوالفضل طباطبائی، تهران، 1342ش؛ ابوعلی مسكویه، احمدبن محمد، تجارب‌الامم، ج 5 و 6، به كوشش ه‍ ف آمدروز، قاهره، شركة‌التمدن الصناعیة، 1914م؛ اصطخری، ابراهیم بن محمد، مسالك الممالك، به كوشش میخائیل یان دخویه، لیدن، 1894م؛ بلاذری، احمدبن یحیی، فتوح‌البلدان، قاهره، 1319ق؛ بندهشن، به كوشش انكلساریا، بمبئی، 1908م؛ پاولی؛ حدودالعالم، به كوشش منوچهر ستوده، دانشگاه تهران، 1340ش؛ دایرة‌المعارف اسلام (اول)؛ دیاكونوف، ا، م، تاریخ ماد، ترجمۀ كریم كشاورز، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1345ش؛ رشیدالدین فضل‌الله همدانی، جامع‌التواریخ، به كوشش برزین، پترزبورگ، 1858- 1888م؛ سازمان برنامه (دفتر فنی)، عمران منطقۀ آذربایجان، گزارش مقدماتی، تهران، 1344ش، نشریۀ شمارۀ 96م؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ، به كوشش میخائیل یان دخویه، لیدن، 1879-1890م؛ فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، به كوشش ی، ا، برتلس و دیگران، مسكو، 1966- 1968م؛ قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ترجمۀ حسن بن علی قمی، به كوشش جلال‌الدین تهرانی، 1313ش؛ مستوفی، حمدالله، نزهة‌القلوب، به كوشش گای لسترنج، لیدن، 1331ق / 1913م؛ مسعودی، علی بن حسین، التنبیة و الاشراف، به كوشش میخائیل یان دخویه، لیدن، 1893م؛ همو، مروج الذهب، به كوشش باربیه دومنار، پاریس، كتابخانه ملی، 1914م؛ مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم، به كوشش میخائیل یان دخویه، لیدن، 1906م؛ یاقوت، ابوعبدالله، معجم‌البلدان، به كوشش فردیناند ووستنفلد، لایپزیک، 1866-1870م؛ یعقوبی، احمد بن واضح، تاریخ، به كوشش مارتین هوتسما، لیدن، 1883م؛ نیز:

Geiger, W., Grundriss der Iranischen Philologie, Strassburg, 1896-1904; Hudūd al-‘Ālam, trans. W. Minorsky, London, 1937; Justi, F., Iranisches Namenbuch, Hildesheim, 1983; Marquart, Josef, Ērānsahr, Berlin, 1901; Minorsky, V., «Roman and Byzantine Campaigns in Atropatene», Iranica, University of  Tehran, 1964.

عباس زریاب

II. جغرافیای طبیعی

آذربایجان شمالی‌ترین بخش سرزمینهای كوهستانی غربی ایران است، این رشته‌كوه به نام عمومی زاگرس (نك‍ : زاگرس و ایران) نامیده می‌شود. عده‌ای از جغرافی‌دانان آن را جزء رشته‌های زاگرس می‌دانند و چنین عنوان می‌كنند كه منطقۀ كوهستانی زاگرس سراسر مغرب و بخشی از جنوب ایران را دربر می‌گیرد. آنها رشته‌های زاگرس را به 2 بخش تقسیم می‌كنند: یكی در شمال غرب در فاصلۀ بین مرز ایران و اتحاد جماهیر شوروی و تركیه و عراق از یك طرف و خطی كه از قزوین و همدان و باختران می‌گذرد از طرف دیگر و دیگری در جنوب این خط تا حدود بندرعباس (فیشر، I / 8)؛ عده‌ای دیگر با درنظر گرفتن واحدهای ساختمانی و زمین‌ساختی و نوع ناهمواریهای ژئومورفولوژیك تعلق آذربایجان را به رشته‌كوههای حاشیه‌ای غربی یا زاگرس مورد سؤال قرار می‌دهند (اهلرز، 82). آذربایجان دارای شكلی تقریباً چهارضلعی است و زمینهای آن همه در ارتفاع نسبتاً زیادی از سطح دریا قرارگرفته‌اند. اگر از نواحی حاشیه‌ای مغان در شمال شرق منطقه و قسمتی از درۀ رود ارس صرف‌‌نظر كنیم، پست‌ترین قسمت آن گودال ارومیه است كه خود در ارتفاع 275‘1 متری از سطح دریا واقع شده است. در حدود 80٪ از وسعت آذربایجان را ارتفاعات و كوهستانها به وجود می‌آورد كه به‌وسیلۀ جلگه‌ها و دشتهای میان‌كوهی از یكدیگر جدا شده‌اند. ارتفاعات آذربایجان در دورانهای مختلف زمین‌شناسی درنتیجۀ چین‌خوردگی و شكست طبقات كه به مقیاس وسیعی با فعالیت آتشفشانی همراه بوده، به وجود آمده است و درنتیجه آثار و خاكهای آتشفشانی در این منطقه به مراتب بیشتر از سایر قسمتهای ایران دیده می‌شود. 20٪ بقیۀ آذربایجان را دشتها و جلگه‌های نسبتاً كم‌عارضه و كم‌ارتفاع دربرگرفته‌اند (نقشۀ شمارۀ 1).
رشته‌كوههای مهم آذربایجان را می‌توان تحت عناوین زیر تقسیم‌بندی كرد:
1- قره‌داغ یا قراچه‌داغ ـ ارسباران در شمال كه از حوالی مخروط آرارات در گوشۀ شمال غربی فلات ایران شروع شده و مانند قوسی به موازات رود ارس كشیده می‌شود و به جبال طالش در مشرق آذربایجان می‌پیوندد. طول این رشته‌ها از 230 تا 320 و عرض آنها از 30 تا 50 كم‍ تفاوت می‌كند. ارتفاع قلل آنها بین 440‘ 3  و 660‘ 3 متر است و خط‌الرأس آنها حوضه‌های ارومیه و دریای خزر را از یكدیگر جدا می‌سازد. رشته‌های اصلی قره‌داغ ـ ارسباران دارای تعدادی رشته‌های فرعی می‌باشند كه اغلب به سمت جنوب امتداد می‌یابند و نامهای مختلف دارند (سازمان برنامه (دفتر فنی)، 4) از آن جمله می‌توان كوههای آق‌داغ و پیرسقا در شهرستان اهر، خروسلو در شهرستان اردبیل و صوفیان در شهرستان تبریز را نام برد كه همه از لحاظ انسانی و از نظر اینكه مراكز ییلاقی كوچ‌نشینهای منطقه‌اند اهمیت فراوان دارند.
2- تودۀ آتشفشانی سبلان به طول 60 و عرض 20 تا 40 كم‍ در شرق منطقه واقع شده و با امتدادی شرقی ـ غربی در بخش انتهایی و شرقی قره‌داغ و به موازات آن قرار گرفته است. خط‌الرأس تودۀ سبلان، مانند قره‌داغ، حوضه‌های دریای خزر و ارومیه را از یكدیگر جدا می‌سازد. اكثر قلل سبلان دارای ارتفاعی بیشتر از 500’4 متر است و مرتفع‌ترین قلۀ آن 844’4 متر از سطح دریا بلندی دارد. در دامنه‌های این تودۀ آتشفشانی از همه طرف چشمه‌های آب گرم معدنی زیادی وجود دارد كه دارای اهمیت پزشكی و اقتصادی فراوانند. 
قلل مرتفع سبلان در بیشتر ماههای سال پوشیده از برف است و دامنه‌های آنها از زمانهای گذشته ییلاق ایلات معروف شاهسون بوده است. شهرستانهای مهم اردبیل، اهر و مشكین‌شهر در دامنه‌های این توده قرار دارند (همانجا).
3- میشوداغ در شمال دریاچۀ ارومیه كه از مغرب به مشرق كشیده شده و جلگه‌های معتبر مرند و تبریز را از یكدیگر جدا می‌سازد. بلندترین قلۀ این رشته به نام علمدار 200’3 متر از سطح دریا از ارتفاع دارد (همان، 5).
4- بزقوش كه با امتداد شرقی ـ غربی در جنوب سبلان قرار گرفته است و از مغرب به تودۀ آتشفشانی سهند منتهی می‌گردد. ارتفاع قلل بزقوش از 000’ 3 متر تجاوز می‌كند و بلندترین قلۀ آن 302’ 3 متر ارتفاع دارد (مركز آمار ایران، 80). از این رشته هم كوههای فرعی چندی به شمال و جنوب منشعب می‌شود مانند كوه عون بن علی (800’1 متر) در شمال شرقی تبریز كه مقبرۀ شاهزاده عون بن علی از اولاد حضرت علی‌(ع) در آن واقع شده است و نیز موروداغ كه در شمال تبریز است.
5- كوهستان سهند كه یك تودۀ تمام آتشفشانی در جنوب تبریز و دارای 3 قلۀ مخروطی نزدیك به هم است بلندترین آنها 710’3 متر از سطح دریا ارتفاع دارد (سازمان برنامه، 8). تودۀ سهند هم مانند سبلان در بیشتر ماههای سال پوشیده از برف است.
6- شاه‌مردی برخلاف رشته‌های داخلی آذربایجان دارای امتداد شمالی جنوبی است و از شمال به تودۀ سهند می‌پیوندد. بلندترین قلۀ آن 285’ 3 متر ارتفاع دارد و خط‌الرأس آن آبهای حوضۀ ارومیه (سرشاخه‌های جغتو) را از سرشاخه‌های قزل‌اوزون یا حوضۀ خزر جدا می‌سازد.
7- كوههای طالش در منتهى‌الیه شرقی آذربایجان كه به موازات ساحل غربی دریای خزر از شمال به جنوب كشیده شده است و منطقۀ آذربایجان را از زمینهای ساحلی و پست گیلان جدا می‌سازد. طالش از نظر زمین‌شناسی دنبالۀ كوههای سلسلۀ البرز است و ارتفاع قلل آن تا 750’2 متر می‌رسد.
8- كوههای مرزی كه در منتهى‌الیه غربی آذربایجان قرار گرفته‌اند و مانند دیواری از آرارات به سمت جنوب امتداد دارند. مرز سیاسی بین ایران و تركیه و عراق در بیشتر جاها از خط‌الرأس این كوهها می‌گذرد. رشته‌های متعدد كوههای مرزی به عنوان محل تقسیم آبها، حوضۀ دریاچه ارومیه را از رودهای كوچك و بزرگی كه از این رشته‌كوهها سرچشمه می‌گیرند و وارد عراق می‌شوند جدا می‌سازند. قلل معروف این كوهها قوشچی (409’ 3 متر)، بلندشیخان (730’2 متر) و سرمستان (812’1 متر) هستند. اولی بر جلگۀ ارومیه و دو قلۀ دیگر بر جلگۀ مهاباد مشرفند. در شمال دریاچۀ ارومیه پیشكوههای رشته‌های مرزی به داخل آذربایجان كشیده می‌شوند و قلل چندی از آنها در شهرستانهای ماكو (ساری چمن 700’2 متر، كوه شكار 050’ 3 متر و كوه چركین 000’3 متر)، خوی (قُطور و قوچ‌داغ و گیربران و چله‌خانه) و سلماس (هراویل 490’ 3 متر) به چشم می‌خورند.
9- كوههای سلطان احمد كه در انتهای جنوبی منطقه قرار دارند و درواقع مرز منطقۀ آذربایجان با كردستان به‌شمار می‌روند. این رشته كه بلندترین قلۀ آن 500’2 متر ارتفاع دارد از حوالی سنندج آغاز می‌شود و تا حدود میانه ادامه پیدا می‌كند.
در میان رشته‌كوههای آذربایجان تعدادی جلگه و دشت میان‌كوهی وجود دارد كه از نظر انسانی و اقتصادی حائز اهمیتند زیرا اكثر جمعیت آذربایجان در همین دشتها و جلگه‌ها سكونت گزیده‌اند و تمام شهرهای مهم منطقه در همین جلگه‌ها به وجود آمده‌اند.
ارتفاع نواحی جلگه‌ای آذربایجان بین 100’1 تا 800’1 متر و ارتفاع متوسط آنها 460’1 متر است. با توجه به سطح دریاچۀ ارومیه (275’1 متر بالاتر از سطح آبهای آزاد) می‌توان سطح پایۀ فلات آذربایجان را از نظر جغرافیایی 200’1 متر بالاتر از سطح دریا دانست كه كلیۀ عوارض زمین‌ساختی بر روی آن تكامل یافته است. اسامی و مشخصات عمدۀ جلگه‌ها و دشتهای منطقه در جدول صفحۀ بعد نشان داده شده است.

زمین‌شناسی

از نظر زمین‌شناسی دو خط تكتونیكی مهم، منطقۀ آذربایجان را به 3 بخش تقسیم كرده است كه هریك از این 3 بخش در مراحل مختلف كوهزایی به‌طور متفاوت از نیروهای وارده متأثر شده‌اند و درنتیجه جنس سنگها و ساختارهای زمین‌شناسی هر بخش با ویژگیهای خاصی خودنمایی می‌كند. خط اول «گسل تبریز» است كه با امتدادی شمال غربی ـ جنوب شرقی، از ماكو آغاز می‌شود و به میانه می‌پیوندد و آذربایجان شمالی را از دو بخش دیگر جدا می‌سازد. امتداد جنوب شرقی این خط گودال زنجان را تا دشت قزوین دنبال می‌كند و جادۀ تهران ـ تبریز ـ بازرگان از سه‌راهی تاكستان تا مرز ایران و تركیه به موازات و در مجاورت این خط ساخته شده است.
خط دوم «گسل ارومیه» و امتداد آنست كه در حاشیۀ غربی دریاچۀ ارومیه از شمال به جنوب كشیده شده است. امتداد این گسل در شمال ناحیۀ خوی به گسل تبریز می‌‌پیوندد و در جنوب با تعقیب كنارۀ جنوبی دریاچۀ ارومیه و درۀ زرینه‌رود به سوی گودال اراك (توزِلوگل) كشیده می‌شود (نبوی، 64).
در چهارچوب ساختمانی ایران بخش شمالی آذربایجان، یعنی 
آن قسمت از این منطقه كه در مشرق گسل تبریز واقع است، درحقیقت دنبالۀ غربی البرز و طالش است كه جزو ناحیۀ «البرز ـ آذربایجان» به‌شمار می‌آید. بخش مركزی یعنی آن قسمت از آذربایجان كه میان دو خط تكتونیك یادشده قرارگرفته است، جزء ناحیۀ «ایران مركزی» به‌شمار‌ می‌آید، در حالی كه بخش غربی یعنی آن بخش از آذربایجان كه در مغرب گسل ارومیه واقع است و از نظر تقسیمات سیاسی كشور با استان آذربایجان غربی انطباق دارد در حقیقت امتداد شمالی یك كمربند ساختمانی  است كه بلافاصله بعد از تراست (راندگی) اصلی زاگرس و در شمال‌شرقی آن قرارگرفته است و به نامهای مختلف از قبیل: اسفندقه ـ ارومیه، اسفندقه ـ مریوان،‌ سنندج ـ سرجان نامیده شده است.
سرگذشت زمین‌شناسی آذربایجان تا اواخر دورۀ پركامبرین مانند دیگر نواحی ایران مبهم است. از مجموع مطالعاتی كه تاكنون به عمل آمده و نظراتی كه ابراز شده چنین استنباط می‌شود كه در آغاز دورۀ انفراكامبرین (آخرین دورۀ كامبرین) سرزمین ایران و نواحی مجاور آن درنتیجۀ چین‌خوردگیها، دگرگونیها و نفوذ توده‌های درونی و برون‌ریزیهای آتشفشانی و فرسایشهای طولانی بالأخره به صورت یك پلاتفرم گرانیتی و دگرگون‌شدۀ نسبتاً پایدار درآمده كه به‌وسیلۀ گسلهای متعدد به چندین قطعه تقسیم شده است. آخرین مرحلۀ كوهزایی پركامبرین كه شواهد و آثار آن در اغلب نقاط ایران و ازجمله آذربایجان غربی به خوبی شناخته شده مربوط به زمانی بین 750 تا 850 میلیون سال پیش است. حركات تقریباً همزمان با این كوهزایی را در اروپا «آسنتیك» و در شوروی بایكالین و در افریقا كاتانگایی نامیده‌‌اند (تهرانی ـ درویش‌زاده، 67).
سنگهای پركامبرین كه پی سنگ این پلاتفرم را تشكیل می‌دهند، عموماً از سنگهای دگرگونی از قبیل شیست آمفیبولیت و گنیس و مرمر است كه در ارتفاعات غربی و جنوبی گودال ارومیه و همچنین در ارتفاعات طالش دیده می‌شوند. در شمال شرقی ماكو همراه این سنگهای دگرگونی، سنگهای آتشفشانی نیز دیده می‌شود. در بعضی نقاط شِیْلهای بدون دگرگونی هم دیده شده كه آنها را جزء پركامبرین دانسته‌اند. سنگهای انفراكامبرین و پالئوزوئیك با دگرشیبی بر روی این پی‌سنگها قرارگرفته‌اند. تمام سنگهای رسوبی كه از انفراكامبرین تا شروع حركات آلپی در اواسط دورۀ تریاس (نخستین دوره از دوران دوم) بر روی این پی‌سنگ تشكیل شده‌اند، عموماً رخسارۀ دریای كم‌عمق دارند و همین سنگهای مربوط به این دورۀ طولانی را «پوشش پلاتفرم» می‌نامند. سنگهای پوشش پلاتفرم بیشتر از آهك و دولومیت و سنگهای آواری از قبیل ماسه‌سنگ و شِیْل است. در برخی نواحی مانند رشتۀ طالش سنگهای آتشفشانی نیز وجود دارد (همو،‌ 69).

صفحه 1 از14

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: