تفسیر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 7 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224325/تفسیر
جمعه 24 اسفند 1403
چاپ شده
15
همچنین برهان الدین نسفی (د 687ق، ادرنوی، 256؛ زرکلی، 7/ 31)، محمد بن عبدالنور حمیری تونسی (د 726ق، داوودی، 2/ 242) و محمد ابنقاضی ایاثلوغ (د 840ق، ادرنوی، 330-331) تفسیر امام فخر رازی را مختصر کردند. در اواخر سدۀ 9ق، تفسیر بیضاوی نیز مورد توجه تلخیص کنندگان قرار گرفت و کسانی چون محمد بن محمد ابنامام الکاملیه (د 874ق، زرکلی، 7/ 48) و شمس الدین محمد بن محمد بلبیسی (د 887ق، ادرنوی، 348-349؛ زرکلی، 7/ 50) بدان پرداختند.نمونههایی منفرد از تلخیص دیگر تفاسیر نیز دیده میشود: تلخیص معالم التنزیل بغوی از سوی علی بن انجب ابنساعی (د 674ق، داوودی، 1/ 400)، تلخیص رموز الکنوز رسعنی توسط عبدالصمد بن ابراهیم خلیلی بغدادی (د پس از 734ق، صاحب معالم، «الاجازة ...»، 72)، مختصر تفسیر کبیر كواشی از محمد بن احمد شامی(ظاهراً اسعردی، د749ق، ادرنوی، 252)، مختصر البحر المحیط ابوحیان از برهان الدین ابراهیم صفاقسی (د 743ق، ثعالبی، 1/ 4؛ قس: ادرنوی، 276-277) و مختصر دیگری از عبدالرحمان بن احمد ابنبغدادی (د 781ق، ابنجزری، 1/ 364؛ زرکلی، 3/ 295)، مختصر تفسیر علی بن ابراهیم قمیاز عبدالرحمان بن محمد ابنعتائقی (د بعد 788ق)، عالم امامیحله (خطی: همو، 3/ 330)، مختصر تفسیر ابنکثیر از محمد بن علی یونینی (د 793ق، همو، 6/ 286-287) و تلخیص المحرر الوجیز ابنعطیه توسط عبدالرحمان بن محمد ثعالبی (د 876ق، ادرنوی، 342) کـه دستمایۀ اصلـی تألیف الجواهر الحسان توسط وی بوده است.
برخی از تفاسیر در سدههای میانه، نه به مقصود نشر دیدگاههای خاص و گسترش دانش تفسیر و نه به منظور کوشش برای فراهم آوردن امکان مقایسه و گزینش میان اقوال، بلکه تبلیغ و ترویج تفسیر در طیف وسیعی از مخاطبان را مد نظر داشتهاند. تفاسیری که برای مخاطبان عام نوشته میشدند، یا دست کم عامه را از طیف مخاطبان خود بیرون نمیانگاشتند، دارای ویژگیهای خاصی بودند که گاه در زبان ساده در طرح مباحث، گاه در گزینش مباحث و گاه حتى در بومیبودن زبان، خود را نشان میداد. این گرایش در مخاطب ساختن عامه موجب پدید آمدن مجموعهای از تفاسیر در سدههای میانه بود که از سوی برخی از صاحب نظران به عنوان «تفسیر واعظانه» نام گرفته است. در این مقاله تفسیر واعظانه یا تفسیر تبلیغی با توجه به تنوع و با توجه به همپوشی که با گونههای مختلف تفسیر نویسی دارد، به عنوان گونهای خاص معرفی نشده است.ویژگی مشترک میان تفاسیر تبلیغی آن است که در این تفاسیر استدلالات و موشکافیهای تفاسیر درایی و استنادات تفاسیر روایی دیده نمیشود و لحن خطابی بر آنها غلبه دارد. از آنجا که به سختی میتوان تفسیری یافت که کاملاً عاری از استدلال و استناد باشد، کمتر نمونهای قابل ارائه است که بتوان آن را تفسیر واعظانۀ ناب قلمداد کرد. در واقع ویژگی تبلیغی بودن را باید در تفاسیر سدههای میانه به صورت نسبی و نه مطلق جست و جو کرد.برخی از تفاسیر سدههای میانه با آنکه از سوی افرادی نوشته شدهاند که شهرت اصلی آنان وعظ بوده است، آشکارا دربردارندۀ حجم قابل ملاحظهای از مباحث تخصصی هستند و نمیتوانند به آسانی تفسیری واعظانه تلقی گردند. از این قبیل میتوان به تفسیر زاد المسیر از ابنجوزی (د 597ق)، واعظ بزرگ بغداد اشاره کرد که با وجود روانی در زبان، مشحون از استنادات و مباحث فنی است (نک : مآخذ پایانی). در نوشتههای امامیه نیز تفسیر ابوالفتوح رازی وضعی مشابه دارد. به هر روی در شرق اسلامی، بیشتر ویژگیهای تفسیر تبلیغی را میتوان در نوشتههای فارسی پیجویی کرد که به سبب زبان بومی، میتوانستهاند خوانندگان وسیعتری داشته باشند و بهسبب عربـی نبودن زبان، به طبع زمینهای برای طرح بسیاری از مباحث دقیق صرف و نحو و اشتقاق و معانی و بیان را نداشتهاند. حتى اخبار و احادیث وقتی به زبان بومیترجمه میشدند، اسانید آنها قابل تحمل نبود و متن آنها نیز نقل به معنا میشد؛ از اینرو در بسیاری موارد به نقل مضمون آنها اکتفا میشد و استناداتی عام برای آنها ارائه میگردید. با آنكه در تفاسیر فارسی از دقت فنی مباحث به طور طبیعی كاسته میشده است، از سدۀ 8ق است كه تفاسیر فارسی لحن تبلیغی و خطابی آشكاری به خود گرفتهاند.در نامبری از تفاسیر فارسی، نخست باید به تاج التراجم از شاهفور بن طاهر اسفراینی (د 473ق) (چ تهران، 1375ش) و سپس تفسیر ابوبکر عتیق نیشابوری معروف به سورآبادی (اواخر سدۀ 5ق، چ تهران، 1380ش) اشاره کرد. در سدۀ 6ق، از امامیه ابوالفتوح رازی (د 552ق) تفسیر روض الجنان، و از حنفیان عمر بن محمد نسفی (د 537ق) تفسیر نسفی (چ تهران، 1376ش) و محمد بن محمود نیشابوری (د پس از 599ق) تفسیر بصائر یمینی (چ تهران، 1358ش، ج 1) را نگاشتند كه همه حد فاصلی میان تفاسیر تخصصی و تفاسیر تبلیغی بودند. نمونهای از سدۀ 7ق نیز تفسیر 4جلدی البلابل القلاقل از ابوالمکارم حسنی واعظ است (چ تهران، 1376ش). به اینها باید تفسیر قرآن پاک (چ تهران، 1349ش)، تفسیر قرآن نسخۀ کمبریج (چ تهران، 1349ش)، تفسیر بر عشری از قرآن مجید (چ تهران، 1352ش)، تفسیر شنقشی (چ تهران، 1355ش) را افزود (نیز نک : آذرنوش، 97، 191). در اواسط سدۀ 9ق، علی بن محمد شاهرودی (د 875ق)، عالم حنفی مذهب هرات تفسیر ملتقی البحرین را به فارسی نگاشت که حتى برخلاف معمول در تفاسیر فارسی، مشتمل بر بسیاری مباحث تخصصی در نحو و معانی و بیان بود (ادرنوی، 302-303).نمونهای از تفسیر عرفانی متأخر به فارسی در مواهب علیه از مولا حسین واعظ کاشفی (د 910ق) دیده میشود (نک : مآخذ پایانی). به اینها باید تفسیر حدائق الحقائق از معین الدین دده زمجی صوفی آسیای صغیر را نیز افزود (ادرنوی، 356؛ برای موارد دیگر، نک : آذرنوش، جم ).افزون بر تفاسیر فارسی باید از تفسیری چند جلدی با گویش اصفهانی از قوام السنۀ اصفهانی یاد کرد (د 535ق، سیوطی، طبقات، 38).شماری از تفاسیر نیز به ترکی نوشته یا ترجمه شدهاند. از آن جمله باید به نوشتهای معروف به تفسیر آسیای میانه محفوظ در کتابخانۀ فرهنگستان سن پترزبورگ از سدۀ 5ق به ترکی شرقی در شمار تفاسیر نوشته شده به زبانهای بومیاشاره کرد (نک : بُرُوکف، «مقدمه»). تفسیری به ترکی چغتایی نیز به خط محمد بن یوسف اباری کتابت شده در 737ق/ 1337م وجود دارد که منشأ آن آسیای مرکزی است (برای نمونههای دیگر، نک : اینان، 324-327؛ جعفر اوغلو، 273).ترجمههایی نیز همراه با متن قرآن به زبان کهن اسپانیا و با خط عربی (الاعجمیه) پدید آمده که نسخی خطی از آنها بر جای مانده است (برای معرفی، نک : ورنت، 123-145). ترجمههای متعددی نیز از تفسیر ابولیث سمرقندی به ترکی صورت گرفته است (نک : ه د، 6/ 205).در سدههای میانه، منظومههای تخصصی در دانشهای مختلف بسیار تألیف شده است، اما در حوزۀ تفسیر در این سدهها تنها نمونههایی اندک شناخته شده است. نخست باید به البیان لما اشکل من متشابه القرآن و تتمۀ آن از ابوشامۀ مقدسی (د665ق) اشاره کرد که به نظم بوده است (نک : ه د، 5/ 588). در دو نمونۀ بعدی شناسایی شده، مؤلفان از صوفیه بودهاند: نخست التیسیر فی علم التفسیر از عبدالعزیز بن احمد دیرینی (د 694ق) صوفی و مفسر مصری که در قالب ارجوزه بوده (سبکی، 8/ 199؛ ابنقاضی شهبه، 2/ 182) و در سدههای بعد همچنان تداول داشته است (مثلاً نک : رودانی، 170؛ زرکلی، 4/ 13). چنانکه از عنوان برمیآید و از حیث حجم انتظار میرود، این اثر باید تألیفی موجز در اصول تفسیر بوده باشد؛ دیگر سید محمد نوربخش (د869ق)، از پیشوایان نامدار طریقۀ کبرویه که منظومهای در تفسیر سورۀ حشر داشته است (آقابزرگ، 23/ 97).
دهههای انتقال از سدۀ 9 به 10ق، در تاریخ جهان اسلام وقایع مهمیرا در بر داشته كه اثرات خود را در تحول تاریخ فرهنگی نیز برجای نهاده است. كشف راه دریایی اروپا به اقیانوس هند در 903ق/ 1498م به عنوان آغاز حضور اروپاییان در سواحل اسلامیاقیانوس اطلس و هند، تأسیس دولت صفوی در ایران در 907ق و تبدیل دولت عثمانی به خلافت در فاصلۀ سالهای 918-926ق برخی از این حوادثاند. طی سدههای 11 و 12ق، گرایش به تهذیب دین از پیرایهها و بازگشت به دین خالص به عنوان موجی گسترده در میان مذاهب گوناگون اسلامی، از حنبلی تا امامیو از دین رسمیتا صوفیانه دیده میشد. سلطان سلیم عثمانی (حك 918-926ق) با تسخیر شام و مصر و آنگاه الحاق گسترۀ وسیعتری از جهان اسلام به قلمرو دولت عثمانی، بخش مهمیاز جهان سنی نشین را از نظر سیاسی متحد كرد و تقابل صفویه با عثمانی، تقابل اقلیت شیعه و اكثریت سنی را بسیار بیش از گذشته رنگی سیاسی ـ اجتماعی بخشید. بی علاقه شدن محافل اهل سنت به ادامۀ روش تفسیرنویسی پیشین، دوام گونههای از پیش موجود را بسیار محدود ساخت و نوعی ركود نسبی در تألیف تفسیری به وجود آورد. فعال شدن محافل تهذیب گرا و بازگشتگرا، گونههای تفسیر سلفی نزد اهل سنت و اخباری نزد امامیه را توسعه داد و به طور كلی تقابل امامیه با اهل سنت در نوشتههای تفسیری، روی به فزونی نهاد.
تفسیـر مأثور كه در سـدههای میانـه، بهطور گسترده مورد توجه بود، در سدههای متأخر نزد اهل سنت به حاشیه رانده شد، به گونهای كه هیچ نمونۀ شاخصی از آن گزارش نشده است. نمونههای محدود چون الفتح السماوی در تخریج احادیث تفسیر بیضاوی، از زین الدین عبدالرئوف مناوی (د 1031ق، حاجی خلیفه، 1/ 193) و فتح القدیر الجامع بین فنی الدرایة و الروایة من علم التفسیر، از شوكانی (د 1250ق) نیز با وجود حدیثگرا بودن مؤلفان، تفسیر مأثور به معنای واقعی نیستند. در زمینۀ تفسیر فقهی و احكام القرآن نیز اثر شاخصی در مذاهب اهل سنت پدید نیامده است (حاجی خلیفه، 1/ 20؛ ه د، 6/ 679-680). این در حالی است كه هم در تفسیر مأثور و هم تفسیر فقهی نزد امامیه در سدههای متأخر رونقی چشمگیر دیده میشود (نك : بخش امامیه). در تفسیر با گرایش علوم عقلی چند اثر كوچك و كم اهمیت پدید آمده است: چند اثر پراكنده در تفسیر سورههای كافرون و اخلاص و نیز یك سؤال و جواب قرآنی از جلال الدین دوانی (د918ق)، حكیم نامدار (آقابزرگ، 4/ 336، 337؛ ادرنوی، 381؛ زركلی، 6/ 32)، تفسیر سورۀ انسان و حاشیهای بر الکشاف از غیاث الدین دشتكی (د 948ق)، متكلم و حكیم امامی (زركلی، 7/ 304)، تفسیر هروی از ملا علی قاری (د 1001ق، ادرنوی، 405؛ زركلی، 5/ 12)، كه با توجه به گرایش مؤلف آن احتمالاً ارزش كلامیداشته است، تفسیر آیۀ «لَیْسَ كَمِثْلِهِ شَیْء» (شورى/ 42/ 11)، از یوسف بن محمد خان قره باغی (د پس از 1030ق، زركلی، 8/ 252)، و تفسیری به فارسی از محمد بن محمد اسلم میر زاهد (د 1101ق)، عالم افغان كه به آگاهی بر كلام و فلسفه شهرت داشته است (همو، 7/ 65). تنها استثنای قابل توجه، آثار تفسیری صدرالدین شیرازی (د 1050ق) بنیانگذار حكمت متعالیه است: اثری با عنوان تفسیر القرآن الکریم (چ قم، 1366ش)، در بردارندۀ تفسیر شماری از سورههای قرآنی و كتاب اسرار الآیات (چ تهران، 1360ش) كه به صورت موضوعی ترتیب یافته است، فراتر باید از حواشی مولا علی نوری (د 1246ق) بر هر دو اثر ملاصدرا (چاپ گزیده به همراه هر دو متن؛ نیز کحاله، 7/ 54) و نیز تک نگاری مستقل او در تفسیر سورۀ اخلاص یاد كرد (خوانساری، 4/ 392).با توجه به اینكه در سدههای متأخر گرایش صوفیانه نزد بسیاری از عالمان رسمیوجود دارد، باید در اینكه تفسیر نوشته شده از سوی عالمیصوفی مشرب، تفسیر عرفانی خوانده شود، احتیاط ورزید. اما تفاسیری كه آموزههای عرفانی در آن وجه غالب باشد، طی این سدهها به طور محدود نوشته شدهاند؛ از آن جمله است: تفسیری از محمد بن عمر قورد افندی (د 996ق)، شیخ طریقۀ خلوتیه در عثمانی (زوخروایده، 4-5)، تفسیری 4 جلدی از تاج العارفین محمد بن محمد بكری (د 1007ق)، صوفی اهل مصر در تفسیر سورههای انعام، كهف و فتح (زركلی، 7/ 61)، تفسیر سورۀ اعلى، از محمد بن محمد بخشی بكفالونی (د 1098ق)، از شیوخ خلوتی در حلب (همو، 7/ 65) و تفسیر سورۀ یوسف از یعقوب بن مصطفى فنایی (د 1149ق)، از شیوخ جلوتی در آماسیه (همو، 8/ 202)، كه عموماً تفاسیر جزئیاند. از نمونههای استثنایی تفسیر عرفانی در سدههای متأخر باید به تفسیر روح البیان از اسماعیل حقی بروسوی (د 1137ق)، از شیوخ جلوتیه در عثمانی اشاره كرد كه یك دوره تفسیر بزرگ و كامل است. مؤلف در این اثر كوشیده است تا محتوای تفاسیر عرفانی پیشین و نیز مضامین تفسیری موجود در دیگر آثار عرفانی را گرد هم آورد و بدین ترتیب جامعترین مجموعۀ تفسیر عرفانی را تألیف كند (نک : ه د، 8/ 666-667). دیگر تألیف مهم، البحر المدید از احمد بن محمد ابنعجیبه (د 1224ق) پیوسته به طریقۀ درقاویۀ مغرب است (نک : ه د، 4/ 214).در سدههای متأخر تفاسیر جامع که اثری عمیق در ادبیات تفسیری برجای نهاده باشند، فراوان نیستند. از محدود نمونهها میتوان به تفسیر ارشاد العقل السلیم، معروف به تفسیر ابی السعود، نوشتۀ ابوالسعود محمد بن محمد عمادی (د 982ق)، مفتی و شیخ الاسلام نامیعثمانی اشاره کرد. وی در تدوین این کتاب دو تفسیر پرتداول زمخشری و بیضاوی را مبنای عمل قرار داد و با برداشتهای تفسیری خود آن را تکمیل کرد (نک : ابوالسعود، 1/ 4). در کار او هم بخش مهمیاز مزایای دو تفسیر یاد شده و هم مزیت اندیشههای نو در تفسیر دیده میشد و از همینرو این تفسیر رواجی درخور توجه یافت. البته ادامۀ نام این اثر «تفسیر القرآن على مذهب النعمان» به نوعی مدعی بود كه مضامین آن بر اساس مذهب ابوحنیفه نوشته شده و البته در مباحث فقهی چنین بوده است، اما هر چه باشد، با وجود حمایت دولت عثمانی از مذهب حنفی، چنین ادعایی میتواند موجب فزونی حمایت از این تفسیر بوده باشد كه مؤلفش خود مفتی اعظم بوده، و كتاب را به سلطان سلیمان عثمانی تقدیم كرده است. برخی از تفاسیر دیگر كه گویا شهرتی داشتهاند، چون فتح الرحمان مجیرالدین علیمی(د 928ق، زركلی، 3/ 331)، تفسیر فریابی از اسحاق بن ابراهیم فریابی (د 930ق، ادرنوی، 370)، تفسیر غزی از محمد بن محمد غزی (د 961ق، همو، 386)، السراج المنیر خطیب شربینی (د 977ق، زركلی، 6/ 6)، تفسیر منشی از محمد بن محمود صاروخانی آق حصاری (د 1001ق، همو، 6/ 51)، البرهان فی مشکلات القرآن از ابوالمعالی شیذلۀ مصری (د 1002ق، سیوطی، الاتقان، 1/ 31-32؛ ادرنوی، 407)، تفسیر عیشی از محمد بن مصطفى رومی( 1011ق، همو، 410)، تحریر التأویل عمادالدین عمادی (د 1051ق، زرکلی، 3/ 332)، ضیاء السبیل محمد علی علان بكری (د 1057ق، همو، 6/ 293)، تفسیر ابنابی السرور از محمد بن محمد بكری صدیقی (د1087ق، همو، 7/ 64)، تفسیر مخللاتی از محمد بن عبدالرحیم مخللاتی (د 1207ق) كه به غرابت در اسلوب وصف شده است (همو، 6/ 201) هیچ یك اثر ماندگار و عمیقی بر فرهنگ تفسیری ننهادند.در کوششهای تفسیرهای بعدی آنان که پیجویی اقوال تفسیری در سنت تفسیری بودند، بیشتر به حاشیه نویسی اکتفا کردند و در میان آنان که به دنبال گریز از تقلید تفسیری بودند، بیشتر گرایش به زدودن تفسیر به رأی و بازگشت به فهم سلف از قرآن دیده میشد.از نمونههای قابل ذکر میتوان به تفسیر سورۀ فاتحه از محمد بن عبدالوهاب (د 1206ق) بنیانگذار جریان وهابی (همو، 6/ 257)، فتح القدیر شوکانی (د 1250ق)، که کوششی برای جمع درایت و روایت با رویکرد سلف گرا بود (نک : 1/ 12-13) و فتح البیان فی مقاصد القرآن محمد صدیق خان قنوجی (د 1307ق)، که تفسیری کاملاً سلفی است (چ بیروت/ صیدا، 1412ق، 15 جلد) اشاره کرد. تنها نمونۀ یک تفسیر جامع درایی با رویکرد جمع میان ارج نهادن به سنت تفسیری و کوشش برای تهذیب میتوان به روح المعانی از محمود بن عبدالله آلوسی (د1270ق) یاد کرد که از ویژگیهای آن جامعیت در موضوعات و گردآوری اقوال، توجه منتقدانه و گزینشگرانه بر اقوال مفسران پیشین، گستردگی تدبر شخصی و مخالفت با اسرائیلیات است. این تفسیر بار نخست در قاهره، 1301ق، و بارها پس از آن به چاپ رسیده و از اثرگذارترین تفاسیر متأخر است.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید