دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • تذکرۀ انجمن آرا* |
  • تذکرۀ معاصرین* |
  • تذکرۀ میخانه | تَذْکِرۀ مِیْخانه، نخستین تذکرۀ مشتمل بر زندگی‌نامۀ ساقی‌نامه‌سرایان و ذکر ساقی‌نامه‌‌های آنان که ملاعبدالنبی فخرالزمانی قزوینی، متخلص به «عزتی» و «نبی» در سدۀ 11ق / 17م در هندوستان تألیف کرده است
  • تذکرۀ نصرآبادی | تَذْکِرۀ نَصْرآبادی، تذکره‌ای به فارسی، تألیفِ میرزا محمدطاهرِ نصرآبادی. مؤلف اثر خود را در ۱۰۸۳ق / ۱۶۷۲م، آغاز کرده، و تا 1089ق / 1678م به تکمیلِ آن سرگرم بوده است.
  • تذکیه* |
  • تراب اصفهانی | تُرابِ اِصْفَهانی، میرزا ابوتراب، متخلص به غبار و تراب (مقـ 1143ق / 1730م)، از پارسی‌سرایان هند در دورۀ عالمگیر.
  • ترابی | تُرابی، تخلص چند شاعر پارسی‌گوی در ایران و شبه قارۀ هند در سده‌های 11-13 ق / 17- 19م: 1. ترابی بلخی، از شاعران اواسط سدۀ 11ق. او در روستای خواجه خیران بلخ زاده شد...
  • ترانسیلوانیا* |
  • ترانه و ترانه‌سرایی | تَرانه وَ تَرانه‌سَرایی، ترانه (= ترانک، ترنگه، ترنگ، رنگ) از مادۀ «تَر» در لغت به معنای خُرد، تر و تازه و جوان خوش‌چهره، از ریشۀ اوستاییِ تَئورونَه ...
  • تراویح | تَراویح، از مصطلحات فقهی اهل سنّت، و ناظر به نوافلی است که در شبهای ماه رمضان به جماعت و با آدابی خاص اقامه می‌گردد. تراویح که از مادۀ روح، و مفرد آن ترویحه است
  • تراکیه | تَراکیه، یا تراکی، تراس، سرزمینی کهن در جنوب شرقی شبه جزیرۀ بالکان. نام این سرزمین برگرفته از نام قوم باستانی تراک است...
  • تربت | تُرْبَت، خاک اطراف مرقد پیامبر اکرم (ص) و آرامگاه امامان و امام‌زادگان، به ویژه خاک‌کربلا، قتلگاه امام حسین‌ (ع) که نزد شیعیان حرمت و قداست ویژه‌ای دارد.
  • تربت جام | تُرْبَتِ‌‌جام، شهرستان و شهری در استان خراسان رضوی. شهرستان تربت جام: این شهرستان با 185،8 کم‍ 2 وسعت، در شمال غرب استان خراسان رضوی واقع شده...
  • تربت حیدریه | تُرْبَتِ حِیْدَریّه، شهرستان و شهری در استان خراسان رضوی. شهرستان تربت حیدریه: این شهرستـان بـا 5 / 287،9 کمـ 2 وسعت و 870‘322 تن جمعیت
  • تربه | تُرَبه، وادی و شهری در غرب کشور عربستان سعودی. شهر تربه در 160 کیلومتری‌جنوب شرقی شهر طائف، بر سر راه مکه به یمن در °21 و ´21 عرض شمالی و °41 و ´65 طول شرقی در ارتفاع 177،1 متری از سطح دریا قرار دارد
  • تربیت، میرزا محمدعلی | میرزا محمدعلی‌‌خان(1256- 26 دی 1318ش/ 1877- 16 ژانویۀ 1940م)، روزنامه‌نگار و از رجال فرهنگی و سیاسی آذربایجان در تاریخ معاصر ایران. او را بیشتر منابع فرزند میرزا صادق، پسر میرزا جواد، پسر میرزا علی‌اکبر، پسر میرزا مهدی‌خان استرابادی (د ح 1173ق)، وزیر نادرشاه افشار و مؤلف درۀ نادری و تاریخ جهانگشای نادری دانست...
  • تربیع دایره |
  • ترتیل | اصطلاحی قرآنی به معنای شمرده، درست، روان، سنگین و آهنگین خواندن متن قرآن کریم که در سیره و سنت نبوی (ص) تبیین شده، و از طریق اخبار و آثار به کتابهای لغت راه یافته، و به عنوان وصفی ممتاز برای هر سخن و کلام شناخته شده است؛ چنان‌که در خبر است که «در کلام رسول الله(ص) ترتیل بود» (ابوداوود، 4/ 260؛ ابن ابی شیبه، 5...
  • ترجاله | شهر و ناحیه‌ای در غرب اسپانیا. ترجاله که محرّف و معرب تروخیو در اسپانیایی است، اصلاً از نام رومی تورگالیوم گرفته شده است (EUE, LXIV/ 1146؛ «تروخیو»). این نام در منابع اسلامی به صورتهای مختلف چون تُرجَله، تَرجیله و تُرجیله آمده است (ابن سعید، 1/ 360؛ مقدسی، 57؛ ابن حوقل، 110؛ ابن فرضی، 2/ 116؛ عبدالمؤمن، 1/ 25...
  • ترجمان | ابومحمد عبدالله بن عبدالله میورقی (ح 756-832ق/ 1355-1429م)، کشیش و متکلم مسیحی که اسلام آورد. نام او پیش از پذیرفتن اسلام «آنسلم تورمدا» بود (محفوظ، 225) و در میورقه واقع در جنوب اسپانیا در خانواده‌ای مسیحی زاده شد (GAL, II/ 322) و پدرش از شهرنشینان آنجا به حساب می‌آمد (ترجمان، 61-62). او را از 6 سالگی به کشی...
  • ترجمان البلاغه | نخستین کتاب بلاغی به زبان فارسی تألیف محمد بن عمر رادویانی (سدۀ 5ق/ 11م)، در زمینۀ برخی از صنایع مربوط به هنر شعر، اعم از صنایع بدیعی و بیانی.
  • ترجمه تفسیر طبری | از کهن‌ترین آثار منثور زبان فارسی، برجای مانده از اوایل نیمۀ دوم سدۀ 4ق. این کتاب نخستین ترجمۀ قرآن به زبان فارسی است که در دوران سلطنت منصور بن نوح یا منصور اول سامانی (350-365ق/ 961-976م) و هم به دستور او، محتملاً در 352ق/ 963م از روی تفسیر محمد ابن جریر طبری به زبان فارسی نگارش یافته است. ابوجعفر محمد بن ج...
  • ترجمه قرآن | کوششی برای بازگرداندن معانی قرآنی از اصل عربی به زبانهای مختلف که در طول تاریخ اسلام با جلوه‌های مختلف تفسیری، ادبی و هنری قرین شده است.
  • ترجیع‎بند و ترکیب بند | قالبهای شعر فارسی با شمارۀ ابیات متنوع، شامل بندهای مستقل، با قافیه‎های جداگانه در هر بند، هم‎وزن و مرتبط با بیتی مقفا.
  • ترحیم، مجلس | مجلس سوگواری و آمرزش‌خواهی برای درگذشتگان که معمولاً در روز سوم، شب هفت، شب چله و شب سال برپا می‌شود و به آن مجلس فاتحه‌خوانی، ختم و تذکر هم می‌گویند.
  • ترخان | اصطلاح واژه‌ای ترکی برای لقبی ویژه و عنوانی اشرافی. این اصطلاح پیشینه‌ای کهن دارد و نخستین کاربرد کتبی آن با اندک تفاوتی در صورت آن در سنگ‌نبشته‌های ترکی بر جای مانده است.
  • ترسل |
  • ترشیز |
  • ترصیع |
  • ترصیع | در لغت به معنای آراستن، گوهر نشان کردن و زینت دادن (با زر یا گوهر) (نک‍ : ابن‌ منظور، ذیل رصع؛ لین، III/ 1093)، و در دانش بدیع به معنای همسانی در وزن و رَویّ میان یک یا چند لفظ از مصراع اولِ یک بیت یا بخش اول یک جمله با یک یا چند لفظ در مصراع یا بخش دوم جمله؛ مانند این عبارت از حریری (د 516ق/ 1222م): فَهُوَ ی...
  • ترقی | عنوان دو نشریۀ فارسی زبان که در دو مقطع جدا از هم، در دوره‌های قاجار و پهلوی در تهران منتشر می‌شد:
  • ترمذ | شهری کهن در کرانۀ آمودریا. این شهر در جنوبی‌ترین نقطۀ خاک ازبکستان در مجاورت مرز آن کشور با افغانستان، در کرانۀ راست آمودریا در محل تلاقی رودخانۀ سرخان با آن رود واقع است («دائرةالمعارف ازبکستان»، XI/ 63). ترمذ با 824‘ 143 تن جمعیت (1385ش/ 2006م) مرکز استان سرخان دریای ازبکستان است و از گرم‌ترین نقاط آن کشور ...
  • ترمذی |
  • ترمذی، ابوعیسى | ابوعیسى محمد بن عیسی بن سَوره (ح 210-279ق/ 825-892م)، از محدثان نامدار ماوراءالنهر. وی شهرت خود را بیشتر از کتاب الجامع الکبیر یا سنن گرفته است که یکی از صحاح سته به‌شمار می‌رود.
  • ترمذی، برهان‌الدین |
  • ترمذی، میرمحمد | میرمحمدصالح حسینی اکبرآبادی (د 1060 یا 1061ق/ 1650 یا 1651م)، متخلص به کشفی و سبحانی، محدث، شاعر و خوش‌نویس ایرانی‌تبار و از عرفای سلسلۀ قادریۀ هند. نیاکان وی در زمان پادشاهی شاهرخ تیموری (779-850ق) به هند رفتند. او خود از معاصران شیخ بهایی (حر عاملی، 2/ 277؛ آقابزرگ، 22/ 334؛ قمی، 546؛ احمد، 239؛ افندی، 5/ 1...
  • ترمسی | محمد محفوظ بن عبدالله جاوی(12 جمادی‌الاول 1285 ـ رجب 1338ق / 1 سپتامبر 1868 ـ آوریل 1920م)، فقیه، محدث، مُقری، عالم شافعی و یکی از ارکان اصلی «مدرسۀ» جاوه‌ایهای مکه.
  • ترمه | بافته‌ای فاخر پشمی نقش‌دار با بافت «کج راه» از گروه شالها که در کشمیر آن را «شال کانی» می‌خوانند ( لغت‌نامه...؛ ایمز، 13؛ لوی ـ استروس، 19).
  • ترنابازی | از بازیهای کهن ایرانی که تا چندی پیش در نقاط مختلف ایران رواج عمومی داشت و در فرهنگ و ادب فارسی به بازی «میر و وزیر» و «شاه و وزیر» شهرت یافته بود.
  • ترنج | طرحی تزیینی اغلب به صورت نقش مرکزی بر روی آثار گوناگون هنری سرزمینهای اسلامی. ترنج (در پهلوی واترنگ) نام میوه‌ای از دستۀ مرکبات به شکل بیضی با کشیدگی در دو طرف آن و همچنین به معنی چین و شکنج است ( لغت‌نامه...، نیز آنندراج، ذیل واژه؛ نک‍ : حسن‌دوست، 338).
  • ترنم | در لغت به‌معنی خواندن شعر با صوت یا آواز خوش، اما در اصطلاح موسیقی به مفهوم خواندن هجاهایی غالباً بی‌معنی است که با عنوان «الفاظ نقرات» در تصنیفهای کلاسیک‌ترکی و ایرانی در سده‌های 9 تا 12ق/ 15 تا 18م متداول بوده است.
  • ترک | رودخانه‌ای در شمال قفقاز. این رود با درازای حدود 600 کم‍ ، در شمال شرقی قفقاز در دو کشور جمهوری گرجستان و جمهوری فدرال روسیه جریان دارد و مساحت حوضۀ آبریز آن حدود 43 هزار کمـ2 است.
  • ترک | مجموعۀ اقوام و قبایلی کوچنده که در سدۀ 6م امپراتوری کوچندۀ بزرگی را در گسترۀ وسیعی از اراضی مغولستان و مرزهای شمالی چین تا حدود دریای سیاه پدید آوردند (بارتولد، V/ 576).
  • ترک و تجرید |
  • ترکاشوند | نام یکی از ایلات شیعی مذهب ساکن در استان همدان، کرمانشاه و برخی از نواحی مجاور.
  • ترکان جوان | عنوانی که عموماً بر هر نهضت و جریان سیاسی ضداستبداد عثمانی در سدۀ 13ق/ 19م و به‌خصوص بر نهضت مخالفان سلطان عبدالحمید دوم در درون و برون قلمرو امپراتوری عثمانی اطلاق می‌شد. این جریان روشن‌فکرانه با شعار و هدف اصلاح ساختار اداری، دفاع از آزادی و برابری، و برچیده شدن استبداد، بیش از نیم قرن (1277-1337ق/ 1860-191...
  • ترکان خاتون | ترکان یا درست‌تر ترکن (د ح 630ق/ 1233م)، نام یا لقب همسر سلطانْ تکش و مادر سلطان محمد خوارزمشاه. وی از سوی تاریخ‌نویسان به خردمندی، حسن تدبیر و بخشندگی و در عین حال، به سنگ‌دلی، خون‌ریزی، خودخواهی، قدرت جویی و خوش‌گذرانی مشهور و منسوب شده است. واژۀ ترکان، که در برخی نوشته‌ها به صورت تُرکان و یا تورگان ضبط شده...
  • ترکستان | نام ایرانی سرزمینهایی در قارۀ آسیا. این نام پس از ورود ترکان به آسیای مرکزی پدید آمد و بعدها با آشفتگیهایی همراه شد. برخی از محققان چنین پنداشته‌اند که نام ترکستان را روسها به اراضی فرارود (ماوراءالنهر) داده‌اند. در «دائرة المعارف بزرگ شوروی» نیز آمده است که نام ترکستان در سدۀ 19 و اوایل سدۀ 20م به بخشهایی از...
  • ترکمان فراهی |
  • ترکمانچای، عهدنامه | عهدنامه‌ای که پس از دورۀ دوم جنگهای ایران و روس، میان دو دولت در شعبان 1243/ فوریۀ 1828منعقدشد و به‌موجب‌آن بخشهای مهمی‌از قفقاز و آذربایجان از ایران جدا گردید.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: