دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • تبت | تَبَّت، سرزمینی در آسیای مرکزی، واقع در فلات تبت کـه در زبـان تبتی بـود ـ یول1 و پویول2 نامیده می‌شود. این سرزمیـن به گونۀ سنتی شامل 3 بخش اوـ تسانگ3 (مرکزی و غربی)، آمْدو (شمال شرقی) و کام (شرقی و جنوب شرقی) بوده است.
  • تبرائیان و تولائیان* |
  • تبرک | تَبَرُّک، برکت جویی یا درخواست خجستگی، میمنت و شگون و نوعی طلب التفات و مراحم از خداوند و موجودات قدسی فراطبیعی.
  • تبریز | تَبْریز، روزنامه‌ای سیاسی و خبری که به زبان فارسی و در فاصلۀ سالهای 1328ق / 1910م و دست کم تا اواخر دهۀ 40ش، در 3 دورۀ جداگانه در شهر تبریز منتشر می‌شد...
  • تبریز | تَبْریز، مرکز استان آذربایجان شرقی و شهرستانی به همین نام در آن استان.
  • تبریز، انجمن | تَبْریْز، اَنْجُمَن، نهادی سیاسی در تبریز که در دورۀ مجلس اول و نیز پس از انحلال آن در انقلاب نقش مهمی ایفا کرد.
  • تبریزی، امین‌الدین | تَبْریزی، امین‌الدین مظفر بن ابی محمد (ابی‌الخیر) بن اسماعیل وارانی (558- ذیحجۀ 621ق / 1163- دسامبر 1224م)، فقیه شافعی و صاحب المختصر فی الفروع.
  • تبریزی، خطیب* |
  • تبریزی، محمدتقی* |
  • تبریزی، ملارجبعلی | تَبْریزی، ملّا رجبعلی (د 1080ق / 1669م)، حکیم مشائی حوزۀ فلسفی اصفهان. او در تبریز به دنیا آمد. اهل سفر بود و مدتی در بغداد به ریاضت و سلوک اشتغال داشت
  • تبریزی، میرزاآقا | تَبْریزی، میرزا آقا، از نمایشنامه‌نویسان ایرانی در سدۀ 13ق / 19م که برای نخستین بار در تاریخ ادبیات نمایشی ایران، نمایشنامه‌هایی به زبان فارسی تصنیف کرده است.
  • تبریزی، نجیب‌الدین* |
  • تبریزی، یارعلی | تَبْریزی ، یار علی بن عبدالله، ادیب، شاعر و نویسندۀ ایرانی در نیمۀ دوم سدۀ ۹ و اوایل سدۀ ۱۰ق / 15 و 16م. وی اهل تبریز بود و در همین شهر پرورش یافت و به کمال رسید.
  • تبریزی، یعقوب | تَبْریزی، یعقوب بن جعفر حلّی نجفی(1270- 1329ق / 1854- 1911م)، واعظ، خطیب و شاعر شیعی ایرانی تبار. نیاکان وی از تبریز به نجف کوچیدند، به همین سبب، وی را عجم تبریزی لقب داده بودند
  • تبسه | تِبِسّه، شهری کهن و استانی به همین نام در الجزایر: استان تبسه: این استان با 427،1 کمـ 2 وسعت و 235، 673 تن جمعیت (1385ش / 2006م) در شمال شرقی الجزایر در مجاورت مرزهای این کشور با تونس واقع است
  • تبصرة العوام | تَبْصِرَةُ الْعَوام، کتابی در بیان عقاید ادیان و مذاهب، به‌ویژه فرقه‌های اسلامی، به زبان فارسی، نوشتۀ جمال‌الدین محمدبن حسین بن حسن رازی (د پس از 630ق / 1233م).
  • تبع | تُبَّع، نامی یاد شده در قرآن کریم که در ترکیب به صورت «قوم تبع» آمده، و با قوم حمیر، در تاریخ جنوب شبه جزیره قابل انطباق است.
  • تبع بن حسان* |
  • تبع حمیری* |
  • تبنین | تِبْنین، شهری کوچک واقع در شهرستان بنت جُبَیل، از شهرستانهای استان جنوبی لبنان، و از دژهای مشهور دوران جنگهای صلیبی. این شهر در °33 و ´12 عرض شمالی و °35 و´25 طول شرقی ...
  • تبوک | تَبوک، واپسین غزوۀ پیامبر(ص). در9ق / 630م، بازرگانانی که از شام به سرزمین حجاز وارد می‌شدند، به مسلمانان خبر دادند که هرقل (هراکلیوس)، امپراتور روم شرقی، سپاهی عظیم برای جنگ با مسلمانان و حمله به مدینه گرد آورده...
  • تتایی | تَتایی، ابوعبدالله محمدبن ابراهیم بن خلیل(د 942ق / 1535م)،فقیه و قاضی‌مصری، نسب او به‌تَتا، از روستاهای منوفیۀ مصر می‌رسد (موسوعة…، 8 / 371). برخی نیز وفات او را 937ق آورده‌اند (ابن غـزی، 2 / 17؛ قس: غـزی، 2 / 21؛ ابن عمـاد، 8 / 224)
  • تتر* |
  • تتش | تُتُش، ابوسعیـد تـاج‌الـدولـه (458- 488ق / 1066-1095م)، فرزند آلب‌ارسلان و برادر ملکشاه سلجوقی، بنیان‌گذار سلسلۀ سلجوقیان شام. ملکشاه پیش از سلطنت، یکی از امیران ترک‌تبار خود به‌نام اَتْسِز بن اُوَق (ﻫ م) را با سپاهی برای تصرف شام و فلسطین که قلمرو فاطمیان مصر بود، فرستاد.
  • تتمة الیتیمة* |
  • تتوی | تَتَوی‌، احمد بن‌ نصرالله‌ فاروقی‌ (د 996ق‌ / 1588م‌)، معروف‌ به‌ قاضی‌ احمد يا ملااحمد تتوی‌، تاریخ‌نویس‌ عصر تیموریان‌ هند. تاریخ‌ و محل‌ دقیق‌ ولادت‌ او دانسته نیست‌ (الیت،V / 150 )، اما‌ نقوی‌ تولد او را پیش‌ از 940ق‌ و در شهر تته‌ (تهتهه‌) دانسته‌ است‌
  • تثلیث زاویه | تَثْلیثِ زاویه، یکی از مسائل کهن ریاضی که موضوع آن بخش کردنِ زاویه به 3 قسمت مساوی است. در برخی از نوشته‌های دوران اسلامی در این موضوع، این مسئله با همین عنوانِ «تثلیث زاویه» و در برخی دیگر با عناوین دیگر نامیده شده است (نک‍ : دنبالۀ مقاله).
  • تجارب‌الامم | تَجارِبُ الْاُمَم، عنوان یکی از مشهورترین منابع تاریخی، نوشتۀ ابوعلی مسکویه (ه‍ م)، مورخ، فیلسوف، پزشک و ادیب پرآوازۀ ایرانی.
  • تجارت | تِجارَت، بازرگانی، سوداگری، در لغت به معنی خرید و فروش به قصد سود بردن.
  • تجانی | تِجانی، خاندانی بزرگ، از اهل علم و ادب و متصدی امور دیوانی در دولت حفصیان تونس (حک‍ 625-981ق / 1228-1573م). این خاندان به قبیلۀ تِجان در مراکش منسوب است
  • تجاهل العارف | تَجاهُلُ الْعارِف، از مباحث رایج در بدیع معنوی. این اصطلاح را تجاهل العارفین نیز خوانده‌اند (نک‍ : هدایت، 90). تجاهل در باب تفاعل، یعنی خود را نادان و نادانسته وانمودن (آنندراج، 2 / 1029) و یا نمایش نادانی و تظاهر به نادانی کردن
  • تجدد | تَجَدُّد، نشریۀ سیاسی و ارگان رسمی «کمیتۀ ایالتی آذربایجان، فرقۀ دموکرات ایران»، به صاحب امتیازی شیخ محمد خیابانی. این نشریه در یک دورۀ 3 ساله (16 جمادی‌الآخر 1335-14 ذیحجۀ 1338ق / 7 آوریل 1917- 29 اوت 1920م)، به زبان فارسی در تبریز منتشر می‌شد.
  • تجدد ادبی | تَجَدُّدِ اَدَبی، اندیشۀحاکم بر حرکتهای با هدف روشنگری و طرح مسائل انتقادی، سیاسی و اجتماعی درادبیات که از آغاز سدۀ 13ش / 19م، محافل ادبی را در بر گرفت.
  • تجدد امثال | تَجَدُّدِ اَمْثال، اصطلاحی کلامی، عرفانی و فلسفی، به معنای از بین رفتن چیزی و پدید آمدن همانند آن. این اصطلاح از نظرگاههای متفاوت دربارۀ رابطۀ موجودات با مبدأ آفرینش...
  • تجدد و تجددطلبی* |
  • تجربةالاحرار و تسلیةالابرار* |
  • تجرید | تَجْـرید، در لغت به معنی برهنه کردن و پیراستن، و در حوزۀ بلاغت (ه‍ م) اصطلاحی مشترک در دانش بیان (ه‍ م) ــ در زمینۀ یکی‌از طبقه‌بندیهای استعارۀ مصرحه (نک‍ : ذیل، استعاره)‌ــ و در دانش بدیع (ه‍ م)
  • تجرید | تَجْرید، اصطلاحی در تصوف که در مراتب پایین‌تر به معنای در تملک نداشتن چیزی از امور دنیوی، و خواستار نبودن پاداش اخروی در ازای ترک دنیا ست، و در مراتب بالاتر به زدودن ماسوای حق (از جمله شوائب انانیّت) از سرّ سالک تعبیر شده است
  • تجرید | تَجْرید، اصطلاحی فلسفی در حوزۀ معرفت‌شناسی. تجرید فرایندی ذهنی است که طی آن صورت شی‌ء محسوس، با تفکیک از جزئیات و لواحق مادی، به صورت معقول و کلی تبدیل می‌شود.
  • تجرید | تَجْرید، تخلص چند شاعر پارسی‌گوی در ایران و شبه‌قارۀ هند در سدۀ 12ق / 18 م: 1. تجرید اصفهانی، محمدشریف، خوش‌نویس و شاعر پارسی‌گوی...
  • تجریدالاعتقاد | تَجْریدُ الْاِعْتِقاد، معروف‌ترین متن مَدْرسی در کلام شیعۀ امامیه‌(ه‍ م) و از مؤثرترین‌آثار درتاریخ کلام‌شیعه در 7 سدۀ ‌اخیر از خواجۀ نصیرالدین طوسی (597-672ق / 1201-1273م). مؤلف این اثر به عنوان پژوهشگری روشمند و اهل دقت مورد توجه و ستایش بیشتر دانشمندان فرقه‌های مختلف کلامی و فیلسوفان متأخر است
  • تجریش* |
  • تجسم اعمال | تَجَسُّمِ اَعْمال، یا تجسّد اعمال به معنی مجسم شدن کارها، یا پیکر پذیرفتن کردارهاست و در اصطلاح بدین‌معنا ست که کردارهای نیک و بد آدمی پس از مرگ وی، در عالم برزخ و نیز در رستاخیز مجسم می‌گردند
  • تجلی | تَجَلّی، تخلص چند شاعر پارسی‌سرا که در سدۀ 11ق / 17م، در ایران و هند زندگی می‌کردند: 1. تجلی اردکانی شیرازی، علی‌رضا (د 1088ق / 1677م)، از شاعران نیمۀ دوم سدۀ 11ق، او فرزند کمال‌الدین حسینی، از کدخدایان اردکان فارس بود.
  • تجلی | تَجَلّی، در لغت به معنی جلوه کردن، آشکارا شدن و ظهور (طریحی، 1 / 89 ؛ زوزنی، 2 / 570)، و در اصطلاح عارفان به معنی جلوه‌گر شدنِ حقیقت در جلوه‌گاه جهان و نیز در جلوه‌گاه دل صافی انسان.
  • تجن | تَجَن، رودخانه‌ای در استان مازندران و نیز نام بخش سفلای رودخانۀ هریرود که قسمتی از مرز طبیعی ایران و ترکمنستان را تشکیل می‌دهد.
  • تجوید | تَجْوید، عنوان دانشی دیرپای در مجموعۀ علوم قرآنی و فنون عربیت که از آغاز با مطالعات آواشناسی زبان عربی همراه بوده، و مسائل و مباحث آن همواره با علم وقف و ابتدا، علم الاداء و علم قرائات هم‌پوشانی داشته است
  • تجیب* |
  • تحدی | تَحَدّی، اصطلاحی در علوم قرآنی و کلام اسلامی، به معنای هماورد جویی قرآن کریم، یا در تعریف گسترده‌تر آن، هماورد جویی هر پیامبر آورندۀ معجزه با هدف اثبات عجز مخالفان.
  • تحریر | تَحْریر، اصطلاحی که در عنوان روایتهای بازنویسی شدۀ ترجمـه‌های ‌عربی شمـاری از آثار ریاضی و نجومی‌یونانی ــ و در مواردی انگشت‌شمار، برخی آثار تألیف شده

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: