ترنج
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 7 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224220/ترنج
پنج شنبه 23 اسفند 1403
چاپ شده
15
تُرَنْج، طرحی تزیینی اغلب به صورت نقش مرکزی بر روی آثار گوناگون هنری سرزمینهای اسلامی. ترنج (در پهلوی واترنگ) نام میوهای از دستۀ مرکبات به شکل بیضی با کشیدگی در دو طرف آن و همچنین به معنی چین و شکنج است ( لغتنامه...، نیز آنندراج، ذیل واژه؛ نک : حسندوست، 338). در طراحی بر آثار هنری نام ترنج دست کم از سدۀ 11ق/ 17م برای نقشی شبیه این میوه به کار رفته است (قاضی احمد،159؛ سفیانی، 9). امروزه ترنج به نقش مرکزی هندسی و غیرهندسی برخی از آثار هنری که گاه شباهتی به ترنج ندارد نیز گفته میشود (نک : بیانی، «فهرست...»، 26، نیز تصویر 31؛ بهرامی، 61؛ مایل هروی، 596). ترنج بیشتر به صورت نقشی بزرگ و مستقل بر زمینۀ اثر طراحی میشود و میان آن با نقوش گوناگون گیاهی، ختایی، اسلیمی، انسانی و حیوانی و گاهی نوشتههایی با خطوط متنوع آراسته میشود (نک : هالدین، تصویرهای 78-80, 82, 88, 91-93؛ جیمز، تصویرهای 57-59؛ ریشار، تصویرهای 21, 28, 37, 39). طرحی رایج در هنر دورۀ اسلامی ایران به نام «لچک ترنج» وجود دارد که بر آثار هنری گوناگون چون، قالی، گلیم، ظروف تخت فلزی (سینی)، جلد، صفحات تذهیب،کاشیکاری، گچکاری، حجاری، پارچه (مانند قلمکار و سوزندوزی) و... که دارای سطح محصور مستطیل شکل هستند، طراحی شده و میشود که به سبب کثرت کاربرد، آن را «طرح ملی ایرانیان» نامیدهاند (بیانی، کتابشناسی...، 30). نقشمایۀ اصلی طرح عبارت است از یک ترنج بزرگ به عنوان نقش اصلی در میانۀ اثر و دو ترنج کوچکتر در دو سرترنج به نام «سرترنج»، 4 طرح 4/ 1 ترنج در 4 گوشه به نام «لچک» و گاه دو نیمه ترنج در دو طرف بالا و پایین ترنج بهطور مجزا به نام «نیم ترنج» (همان، 29-30). کاربرد ترنج در جلدسازی کتاب، و روند تحول طراحی آن اهمیت بسیار داشته، و برخی معتقدند که این روند در ابداع طرح لچک ترنج بر روی قالی مؤثر بوده است (دیماند، «قالیها...»، 33). نقش موزائیکهای مربوط به آغاز مسیحیت که در آنها جلدهای دارای نقش میانی به شکل قوس تیزهدار و 4 نقش در 4 گوشه است و همچنین جلدهای چرمی قبطی که دارای نقش کوبیده به شکل صلیب در میان بودند، در ایجاد یکنقش میانی بر جلدآرایی اولیۀ دورۀ اسلامی اثر گذاشته است (گراتسل، 1976-1977؛ هالدین، 11). طرحهای میانی با 4 نقش در گوشهها از اواخر سدۀ 3ق/ 9م وجود داشته که اینگونه طرحها پس از تغییرات در اجزاء تشکیلدهندۀ آن در جلدسازی دورههای بعد در سرزمینهای اسلامی بهکار رفته، و نقش مسلط در آرایش جلد شده است (جیمز، 118, 119، نیز تصویر 96؛ برند، 234). نقش ترنج پس از سدۀ 6 و 7ق/ 12 و 13م به صورت ترنج ساده ظاهر میشود (بیانی، همان، 38). و بر روی جلدهای اواخر سدۀ 7 و در طول سدۀ 8ق دیده میشود. جلد نسخۀ خطی منافع الحیوان (694-699ق/ 1294- 1298م) که دارای نقش ترنج و لچک است، از کهنترین جلدها با این نقش بهشمار میرود (اتینگهاوزن، «جلدسازی...»، 522-523، تصویر 344). جلدهای دیگری از سدۀ 8ق در ایران و دیگر کشورهای اسلامی معرفی شده، و در کتابها به چاپ رسیدهاند که گواهی بر رونق این نقش در این دوران است (نک : همان، تصویرهای 354, 359؛ بهرامی،همانجا؛ سکیسیان، تصویرهای 3, 4؛ جیمز، تصویر 105؛ هالدین، جم ). از سدۀ 9ق/ 15م نقشهای پیچیدهتری از لچک و ترنج بر روی جلدها دیده میشود. در آثار هنری ایران نقش ترنجهایی پرکار و ظریف برای اولینبار با پیکر انسان و گاه حیوانات افسانهای ــ که در برخی از آنها سنت ایرانی رعایت شده و برخـی عناصر متأثر از آثار چینی است ــ آراسته میشدهاند (بهرامی، 62؛ گراتسل، 1979؛ نیز نک : سکیسیان، تصویرهای 7-9؛ جیمز، هالدین، نیز برند، جم ). کاربرد ترنجهای ظریف بر روی جلد تا دورههای جدیدتر ادامه مییابد (نک : بهرامی، تصویر 34؛ جیمز، نیز هالدین، جم ). از سدۀ 10ق/ 16م قالبهایی به شکل ترنج در دست است که به نام مهر «ترنج» معروف بود (سفیانی، 9؛ اتینگهاوزن، «منشأ...»، 124، تصویر 21؛ هالدین، شکلهای 27, 28, 30).
نقش ترنج در قالی ابتدا در آثار نقاشی اواخر سدۀ 9ق دیده میشود (اردمان، 25-26؛ دیماند، همان، 37). شمار کمی از قالیهای برجای ماندۀ منسوب به اواخر سدۀ 9ق، ترنج بزرگی تقریباً به اندازۀ عرض قالی دارند (همان 39، نیز تصویر 59). در دورۀ صفویه قالیهای طرح لچک ترنج رواج یافت و یکی از متداولترین طرحهای قالی ایران شد (همان، 33؛ اشپولر، 70؛ حسن، 152). امروزه طرح ترنجدار و لچک ترنج در اکثر مناطق ایران که در آنها قالیبافی رایج است، بافته میشود. قالیهای عشایری و روستایی نیز که با نقوش هندسی بافته میشوند، ترنجهای هندسی، مانند لوزی، مربع و مستطیل دارند (ادواردز، 41-42؛ فورد، 238-268, 270-323؛ پرهام، دستبافتها...، 1/ 86، شاهکارها...، جم ). در تذهیب کتابها نیز نقش ترنج بهکار میرفت. معمولاً در پشت صفحۀ اول ترنجی که در میان و اطراف آن نوشتههایی به زر یا سفیدآب بوده است، طراحی، تذهیب و ترصیع میشد (بیانی، همان، 29؛ جیمز، تصویر 59؛ ریشار، تصویرهای 28, 37, 39, 83). علاوه بر آن در سرلوحها و سرسورهها و در حاشیۀ برخی از قرآنهای سدۀ 5ق به بعد، نقش ترنج با دو سرکشیده با خطوط بیرونی صاف دیده میشود (اتینگهاوزن، «قرآن...»، 517، نیز تصویر 4c، «تذهیب»، تصویر 929؛ گلچین معانی، 49، نیز تصویر 21؛ لینگز، تصویرهای 14, 15, 18؛ سراجالدین، 67، نیز تصویرهای 16، 19؛ جیمز، تصویرهای 20, 32). در سدههای بعدی در صفحات تمام مذهّب و مرصع، نقش ترنج به اشکال و در جهات مختلف کشیده میشد (اتینگهاوزن، همان، تصویرهای 941, 943, 945، «نقاشی ابری»، 786، تصویر 1). در آثار فلزی سدههای مختلف نیز نقش ترنج در نواری دورادور ظرف و بر روی اشیاء دیده میشود که با تزیینات مختلفی آراسته شدهاند. در آثار سدههای 6-8ق/ 14-16م ترنجها نقش انسانی دارند (ملکیان، تصویرهای 76, 76a, 87, 87a, 99؛ اتیل، تصویرهای 7, 8, 11, 15). در تزیینات معماری علاوه بر استفاده از نقش ترنج در کاشیکاری، گچبری و جز آن، در گره و کاربندی نیز نقشی به شکل یک لوزی نامنظم به نام ترنج وجود دارد که اغلب در اطراف شمسه قرار میگیرد و به دو صورت «تند» و «کند» طراحی میشود (شعرباف، 9، 11، 15؛ فلاحفر، 61؛ جذبی، 80).
نقش ترنج در طول زمان، به سبب کاربرد فراوان و اعمال سلیقههای گوناگون دگرگونیهای بسیار یافته است. کاملترین ترنجها در دورۀ تیموری و صفوی دیده میشود. در این دوره نقش ترنج با خطوط بیرونی دالبردار به همراه سرترنج طراحی میشد (گراتسل، تصویرهای 952, 959, 960) و در برخی آثار از تکرار ترنجها در دو جهت، نقشی به هم پیوسته به نام بند رومی پدید آمده است (نک : شکل 1) (دیماند، «راهنما...»، تصویرهای 169, 172؛ انتیل، تصویر 16؛ بهرامی، تصویر 124). در برخی از اینگونه طرحها خطوط بیرونی حالتی مانند ساقه و برگ دارد که به هم نزدیک و از هم دور شدهاند و گاه نقشهای پیچیدهتری از ترنجهای در کنار هم قرار گرفته را پدید میآورند (شیشه...، 95؛ نیز نک : شکل 2).
بر آثار فلزی و سفالی گاهی در میان گردش اسلیمی و از ساقههای بههم پیوسته نقش مستقل ترنجهای پیدرپی پدید میآید (شکل3؛ نیز نک : ملکیان، تصویر40؛ فرواری، تصویر 149). چنین نقشی از سدههای 2و3ق/ 8 و9م بر لوحههای کندهکاری شده چوبی قبةالصخره و مسجدالاقصى (کرسول، تصویر II/ 25c, d, g, 26h, i) و در کندهکاری محراب مرمرین مسجد جامع بغداد (منصور) (همو، شکل / 304(1)I) وجود دارد که در برخی از آنها ترنجهایی به صورت مستقل و منفرد در یک لوحه و در برخی دیگر به صورت گردشهای گیاهی با تزیینات گوناگون پدید آمده است (نک : شکلهـای 4-8). از دورۀ امـویـان ــ اوایـل سـدۀ 2ق ــ در قبةالصخره نقش برجستههایی بر سنگ برجا ست که در آن ترنجهایی به صورت نقش اصلی که از ساقههای به هم نزدیک شده بهوجود آمدهاند (شکل 9) و همچنین بر آثار فلزی از سدۀ 1ق/ 7م نیز ترنجهای حاصل از ساقههای گیاهی دیده میشود (شکل10) (همو، تصویرهای I(1)/ 3b, 10a, b, 27b, e, 28d, 29e). نقشهای همانند آن را در سامرا نیز میتوان دید (شکل 11) (همو، تصویر II/ 72).
در آثار ایران پیش از اسلام، در قلعۀ کهنۀ کرمانشاه (واندنبرگ، تصویر 132a, b) و ظرفی فلزی از دورۀ ساسانی (شکل 12) (پوپ، تصویر 223) و حتى پیشتر بر روی ظرف سفالی ساسانی یا پارتی (همو، تصویر 179) و نقش برجستۀ مرد پارتی در پالمیر (کیل، تصویر 6) نیز چنین نقشهایی وجود دارند و به نظر میرسد که نقش ترنج از نقشهای گیاهی در هم بافته که ریشهای بسیار کهن دارد، گرفته شده باشد.
آننددراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1335ش؛ بهرامی، مهدی، «تدوین قرآن و مقام آن در تاریخ»، راهنمای گنجینۀ قرآن، تهران، 1328ش؛ بیانی، مهدی، «فهرست قرآنها و قطعاتی از قرآن مجید»، همان؛ همو، کتابشناسی کتابهای خطی، به کوشش حسین محبوبی اردکانی، تهران، 1353ش؛ پرهام، سیروس، دستبافتهای عشایری و روستایی فارس، تهران، 1364ش؛ همو، شاهکارهای فرشبافی فارس، تهران، 1375ش؛ جذبی، علیرضا، «ضمیمۀ پنجم»، همراه رسالۀ طاق و ازج غیاثالدین جمشید کاشانی، تهران، 1366ش؛ حسن، زکی محمد، الفنون الایرانیة فیالعصرالاسلامی، بیروت، 1401ق؛ حسندوست، محمد، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، به کوشش بهمن سرکاراتی، تهران، 1383ش؛ سراجالدین، ابوبکر، روائع فن الخط و التذهیب القرآنی، قاهره، 2005م؛ سفیانی، احمد، صناعة تسفیرالکتب و حل الذهب، به کوشش پ. ریکار، قاهره، 1918م؛ شعرباف، اصغر، گره و کاربندی، تهران، 1361ش؛ شیشه، مجموعۀ مرز بازرگان، به کوشش هلن علیاکبر زادۀ کرد مهینی، تهران، 1373ش؛ فلاحفر، سعید، فرهنگ واژههای معماری سنتی ایران، تهران، 1379ش؛ قاضی احمد قمی، گلستان هنر، به کوشش احمد سهیلی خوانساری، تهران، 1366ش؛ گلچین معانی، احمد، راهنمای گنجینۀ قرآن، مشهد، 1347ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ مایل هروی، نجیب، کتابآرایی در تمدن اسلامی، مشهد، 1372ش؛ نیز:
Atil, E. et al., Islamic Metalwork in the Freer Gallery of Art, Washington, 1985; Bahrami, M., Gurgan Faiences, Tehran, 1988; Brend, B., «The Arts of the Book», The Arts of Persia, New Haven, 1989; Creswell, K. A. C., Early Muslim Architecture, New York, 1979; Dimand, M. S., A Handbook of Muhammadan Art, New York, 1958; id, Oriental Rugs in the Metropolitan Museum of Art, New York, 1973; Edwards, A. C., The Persian Carpet, London, 1962; Erdman, K., Seven Hundred Years of Oriental Carpet, ed. H. Erdmann, tr. M. H. Beattie and H. Herzog, London, 1970; Ettinghausen, R., «Abri Painting», «The Covers of the Morgan Manāfiª Manuscript and Other Early Persian Bookbinding», «Originality and Conformity in Islamic Art», «A Signed and Dated Seljuq Qur’an», Islamic Art and Archaeology, Collected Papers, eds. M. Rosen-Ayalon et al., Berlin, 1984; id, «Illumination», A Survey of Persian Art, vol. V, ed. A. U. Pope, Tehran, 1967; Fehérvári, G., Ceramics of the Islamic World in the Tareq Rajab Museum, London, 2000; Ford, P. R. J., Oriental Carpet Design, London, 1989; Gratzl, E., «Book Covers», A Survey of Persian Art, vol.V, ed. A. U. Pope, Tehran, 1967; Haldane, D., Islamic Bookbinding in the Victoria and Albert Museum, London, 1983; James, D., Qur’ans and Bindings from the Chester Beatty Library, London, 1980; Keal, E., «Parthian Art», The Arts of Persia, New Haven, 1989; Lings, M., The Quranic Art of Calligraphy and Illumination, Westerham, 1976; Melikian-Chirvani, A. S., Islamic Metalwork from the Iranian World 8th-18th Centuries, London, 1982; Pope, A. U., A Survey of Persian Art, Tehran, 1976, vol. II; Richard, F., Splendeurs Persanes, Manuscrits du XIIe au XVIIe siècle, Paris, 1997; Sakisian, A., «La Reliure dans la Perse occidentale, sous les Mongols, au XIVe et au début du XVe siècle», Ars Islamica, New York, 1968, vol. I; Spuhler, F., Oriental Carpets in the Museum of Islamic Art, Berlin, tr. R. Pinner, London, 1987; Vanden Berghe, L., Archéologie de l’Iran ancien, Leiden, 1959. فریبا افتخار
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید