دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • تابعین | تابِعين، عنوانی برای نسلی از عالمان دينی که به درک پيامبر (ص) نايل نشده، اما اصحاب آن حضرت را درک کرده‌اند. اين اصطلاح در حوزه‌های مختلف از علوم اسلامی، از حديث و تاريخ گرفته تا فقه و تفسير اهميت داشته، و بيانگر مرحله‌ای از انتقال و نيز سامان‌دهی علوم اسلامی است.
  • تابوت | تابوت، صندوقی چوبی یا فلزی که پیکر مرده را در آن گذارند و با مراسم تشییع به گورستان حمل کنند.
  • تابوت‌گردانی | تابوتْ‌‌گَرْدانی، حمل و گرداندن تابوت‌واره‌های تمثیلی به قصد تشییع نمادین پیکرۀ شهیدان در آیینهای سوگواری.
  • تابوره | تابوره، استانی در تانزانیا و شهری به همین نام در مرکز آن. استان تابوره با 151 ،76 کم‍ 2 وسعت و 321 ،869،1 تن جمعیت (1384ش / 2005م)، در نواحی غربی بخش مرکزی تانزانیا جای دارد
  • تات | تات، نام گرو‌ههایی پراکنده در نواحی شمالی ایران و کوهستانهای‌قفقاز و شهرهای‌جمهوریهای‌آذربایجان و داغستان. واژۀ تات را مردم ترک‌زبان به همسایگان غیرترک خود اطلاق می‌کردند.
  • تاتار | تاتار، یکی از اقوام آسیای مرکزی. این نام در متون اسلامی به صورتهای تتار و تتر نیز نوشته شده است (نرشخی، 36؛ گردیزی، 258؛ یاقوت، 1 / 191؛ شرف‌الدین، 54). این واژه در ادوار مختلف به معانی متفاوت آمده است
  • تاتارستان | تاتارِسْتان، از جمهوریهای خودمختار فدراسیون روسیه. این جمهوری با 836‘ 67 کمـ 2 وسعت و 329‘786‘ 3 تن جمعیت (1384ش / 2005م) در مرکز فدراسیون روسیه و در خاور بخش اروپایی آن کشور در قسمت میانی رود ولگا جای دارد.
  • تاتارهای کریمه* |
  • تاج | تاج، کلاه جواهرنشانی که شاهان معمولاً در آیینهای رسمی دربار، به عنوان نشانه و نماد پادشاهی بر سر می‌گذارند.
  • تاج | تاج، تخلص، نام یا لقب چند شاعر پارسی‌گوی سدۀ ‌6ق / 12م: 1. تاج‌‌بخارایی، تاج‌الدین‌عمربن مسعود، ملقب ‌به برهان‌الاسلام و صدرالشریعه. وی از خاندان آل برهان (ه‍ م) و از بزرگان ماوراء‌النهر و‌ معاصر سلطان قلج طمغاج‌خان ابراهیـم و پسرش نصرت‌الدین قلج ارسلان عثمان...
  • تاج محل | تاجْ مَحَلّ، آرامگاه ارجمند بانو همسر محبوب شاه‌جهان، در شهر آگرۀ هندوستان و یکی از پرآوازه‌ترین بناهای تاریخی.جهان. ارجمند بانو، ملقب به ممتاز محل مهین بانوی شاه‌جهان (سل‍ 1037- 1068ق / 1628- 1658م) امپراتور مغول هند ایرانی تبار بود.
  • تاج‌الاسلام* |
  • تاج‌الافاضل | تاجُ‌ الْاَفاضِل، ابوسعد فخرالدین خالدبن ربیع کاتب طورانی هروی، دبیر، خوش‌نویس و شاعرپارسی‌گوی دربار سلجوقیان به‌ویژه دربار سلطان سنجر (سل‍ 511-552ق / 1117-1157م).
  • تاج‌الدولةبن اسکندر* |
  • تاج‌الدوله تتش* |
  • تاج‌الدوله، زیاربن کیخسرو* |
  • تاج‌الدولۀ اصفهانی |
  • تاج‌الدین ابراهیم زاهد گیلانی* |
  • تاج‌الدین ابوالفضل* |
  • تاج‌الدین احمد غازی* |
  • تاج‌الدین التین‌باش* |
  • تاج‌الدین بن حناء | تاجُ الدّینِ بْنِ حِنّاء، محمدبن محمد، مشهور به ابن‌حنا و ملقب به‌صاحب (640- 707ق / 1242- 1307م). او از میان خاندانی از رؤسای دولت ممالیک برخاست و جدش بهاء‌الدین ابن‌‌حنا و جد مادری‌اش شرف‌الدین صاعد فائزی، خود از وزیران وقت بودند.
  • تاج‌الدین بن زکریا | تاجُ الدّینِ‌ بْنِ ‌زَکَریّا، عَبشَمی‌ نقشبندی‌ حنفی‌ سنبهلی ‌(د ‌1050ق‌ / 1640م)، نوادۀ سلطان عثمانی، صوفی مشهور و از مشایخ سلسلۀ نقشبندیۀ هند. وی در سنبهل هند به دنیا آمد و در همان‌جا مقدمات علوم را فرا گرفت.
  • تاج‌الدین بن قطب‌الدین* |
  • تاج‌الدین بن محمد* |
  • تاج‌الدین تبریزی | تاجُ ‌‌الدّینِ تَبْریزی، علی بن عبدالله (677 – رمضان 746ق / 1278- ژانویۀ 1346م)، محدث و فقیه شافعی با گرایشهای صوفیانه.
  • تاج‌الدین حرب‌بن محمد* |
  • تاج‌الدین حسین* |
  • تاج‌الدین شاه لر* |
  • تاج‌الدین علی بن انجب* |
  • تاج‌الدین علیشاه | تاجُ ‌الدّینْ‌عَلیشاه(د ۷۲۴ق / ۱۳۲۴م)، وزیر‌ایرانی دو تن‌ از فرمانروایان ایلخانی، اولجایتو و ابوسعید بهادرخان. در منـابع فارسی و عربـی تاج‌الدین علیشاه را تبریزی و گاه جیلانـی خوانده‌اند
  • تاج‌الدین مکی | تاجُ ‌الدّینِ‌مَکّی‌(د ربیع‌الاول 1066 / دسامبر 1655)، ‌فرزند احمد بن ابراهیم، معروف به ابن‌یعقوب، شاعر، کاتب و قاضی مالکی عصر والیان دولت عثمانی در مکه.
  • تاج‌الدین یلدز* |
  • تاج‌العروس | تاجُ الْعَروس، فرهنگ عربی به عربی سدۀ 12ق / 18م اثر زبیدی (د 1205ق / 1791م). تاج العروس من جو‌اهر القاموس خود شرحی است بر القاموس فیروزآبادی.
  • تاج‌العلما | تاجُ الْعُلَما، علی محمد فرزند محمد بن دلدارعلی نقوی نصيرآبادی (1262-1312ق / 1846-1894م)، فقيه و اصولی شيعی و نويسندۀ پرکار لکهنوی.
  • تاج‌القراء | تاجُ الْقُرّاء، محمود بن حمزة بن نصر کرمانی، مفسر، قاری و نحوی شافعی مذهب که در نیمۀ دوم سدۀ 5 و اوایل سدۀ 6ق می‌زیسته است. چنان که در برخی از منابع و نیز در مقدمۀ یکی از آثارش آمده، از دیگر القاب او برهان‌الدین بوده است (جنید، 406؛ حاجی‌خلیفه، 2 / 1541؛ ریو، 60). حاجی‌خلیفه لقب او را نورالدین نیز آورده است (...
  • تاج‌المآثر* |
  • تاج‌المصادر* |
  • تاج‌الملوک بوری بن ایوب* |
  • تاج‌الملوک بوری* |
  • تاج‌الملک | تاجُ ‌الْمُلْک، ابوالغنائم مرزبان پسر خسرو فیروز (د 12 محرم 486ق / 12 فوریۀ 1093م)، از دولتمردان و دیوانیان دورۀ اوج قدرت سلجوقیان ایران. وی تا مرز دست‌یابی به وزارت سلطان ملکشاه (به جای خواجه نظام‌الملک) و پسرش سلطان برکیارق هم پیش رفت.
  • تاج‌نامه | تاجْ‌نامه، یا تاج نامگ، عنوان یک یا چند کتاب از دورۀ ساسانی که در دورۀ اسلامی به عربی ترجمه شد و بر ادبیات این زبان تأثیر بسیار گذاشت، چنان‌که کتابهایی نیز به تقلید از تاج‌نامه‌های ساسانی به دست عرب‌زبانان و عربی‌دانان نگاشته شد.
  • تاجماه | تاجْماه، آفاق‌الدوله، از زنان فرهیخته و میهن‌دوست دورۀ مشروطه و نخستین زن ایرانی که به ترجمۀ متون نمایشی دست یازید.
  • تاجوری | تاجوری، ابوزید عبدالرحمان بن محمدبن احمد مغربی طرابلسی، مشهور به تاجوری (سدۀ 10ق / 16م)، فقیه مالکی و عالم علم میقات. زادگاه وی احتمالاً تاجوره، در حومۀ شرقی طرابلس غرب (پایتخت کنونی جمهوری لیبی) یا محلۀ باب تاجورۀ این شهر (دروازۀ شرقی طرابلس) بوده است.
  • تاجیه | تاجیّه، مدرسه‌ای مشهور در بغداد، منسوب به مؤسس آن تاج‌الملک ابوالغنائم (ﻫ م). تاج‌الملک‌ به سبب رقابت با خواجه نظام‌الملک طوسی (مق‍ 485ق / 1092م)، وزیر صاحب اقتدار ملکشاه سلجوقی (حک‍ 465-485ق)، و از جهت ارادتی که به شیخ ابواسحاق شیرازی (د 476ق / 1083م)، داشت
  • تاجیک | تاجیک، نام قومی مسلمان و فارسی زبان، از اقوام آریایی. تاجیکان از کهن‌‌ترین ساکنان بومی آسیای مرکزی و افغانستان بوده‌اند و امروزه افزون بر این مناطق، در ایران، پاکستان، شمال هندوستان و ‌در ناحیۀ ‌سین‌کیانگ چین نیز ‌‌‌‌‌به ‌سر ‌می‌بـرند (نک‍‌‍‍ : ‌بارتـولـد، «تاجیکان»، 73؛ عمرزاده، 262، 268؛ افشار، 82-84؛ دیوان...
  • تاجیکستان | تاجیکِسْتان، کشوری در آسیای مرکزی. این کشور با 100‘ 143کمـ 2 مساحت و 000‘540‘6 تن جمعیت (1383ش / 2004م) از شمال با قرقیزستان و ازبکستان، از غرب با ازبکستان، از شرق با چین، و از جنوب با افغانستان هم‎مرز است ( انکارتا1؛ «فرهنگ... 2»).
  • تادلا | تادْلا، یا تادله، منطقه‌ای وسیع در نواحی مرکزی مراکش. این منطقه مشتمل بر دشتـی مثلثی شکلِ وسیع و اراضی کوهپایه‌ای و کوهستانی است. منطقۀ تادلا با میانگین 500 متر بلندی از سطح دریا...
  • تادلی، ابومحمد | تادَلی، ابومحمد عبدالله بن محمد (511-597ق / 1117-1201م)، فقیه، ادیب، شاعر و محدث مالکی مذهب. وی در تادَله، شهری در نزدیکی فاس و تلمسان (نک‍‌‍‍ : یاقوت، 1 / 810) زاده شد و در مکناسه درگذشت (ابن ابار، 2 / 921-922؛ مراکشی، 8 / 201-202).
  • تادلی، علی | تادَلی، علی بن موسی بن عبدالله (د 816ق / 1413م)، مشهور به ابن هیدور، ریاضی‌دان و منجم مراکشی. از زندگی وی آگاهی چندانی در دست نیست، جز آنکه اهل فاس و منسوب به تادله بود و در نیمۀ دوم سدۀ 8 و اوایل سدۀ 9ق می‌زیست (رنو، 179).

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: