تاجالدین بن حناء
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 22 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/225347/تاجالدین-بن-حناء
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
چاپ شده
14
تاجُ الدّینِ بْنِ حِنّاء، محمدبن محمد، مشهور به ابنحنا و ملقب بهصاحب (640- 707ق / 1242- 1307م). او از میان خاندانی از رؤسای دولت ممالیک برخاست و جدش بهاءالدین ابنحنا و جد مادریاش شرفالدین صاعد فائزی، خود از وزیران وقت بودند. تاجالدین از بزرگانی همچون سبط سلفی، شرف مرسی، ابنعبدالدائم و ابنابییسر حدیث شنید (ابنشاکر، 3 / 255؛ صفدی، 1 / 217؛ ابنتغری بردی، 8 / 229؛ عینی، 476).وی در صفر 693، در اوایل حکومت ملک ناصر محمدبن قلاوون به صلاحدید سلطان و دیگر امیران پس از ابنسلعوس به وزارت رسید (ابنحجر، 5 / 468؛ عینی، 244). تاجالدین شوکت و اقتدار بسیار کسب کرد، چندان که چون از کار برکنار شد، جانشینش صاحب فخرالدین ابنخلیلی تا از او کسب اجازه نکرد، بـه کار وزارت نپرداخت (ابنشاکر، 3 / 256؛ صفدی، 1 / 218؛ ابنحجر، 5 / 469). وی با همۀ ارجمندی مقام، مردی فروتن بود و علاوه بر وجاهت ظاهری، به خوش اخلاقی و دینداری شهرت داشت. گویند: همواره روزهدار بود و در حق فقرا و کودکان بخششها میکرد (ابنشاکر، 3 / 255؛ صفدی، 1 / 217؛ ابنحجر، همانجا؛ عینی، 476). از کارهای مشهور او یکی آن است که آثار باقی مانده از حضرت پیامبر (ص) را به قیمت 60 هزار درهمخریداری کرد و سپس برای نگهداری از آنها مکانی را که به خود او منسوب شد، بنا، و بـاغ مشهور معشـوق را وقف آن کرد (ابنشاکر، همانجا؛ صفدی، 1 / 217- 218؛ ابنحجر، 5 / 468؛ قس: عینی، همانجا). صفدی که خود از این آثار دیدن کرده، فهرست آنها را چنین آورده است: یک قطعه پوست بز، تکهای از یک عصا، قاشقی از نقره، تکهای از یک بشقاب، و یک درفش (مخصف). وی سپس میافزاید «که چشمانش از دیدن آنها نورانی شد» (1 / 218؛ نیز نك : ابنشاکر، همانجا). تاجالدین بهتعمیر بناهای مذهبی (مثلاً مسجد جامع دیرالطین) نیز همت گماشت (ابنحجر، همانجا). این اقدام او را سراج وراق در ابیاتی ستوده است (نك : صفدی، 1 / 225). به روایت ابنفضل الله عمری، بنـا بر وقفنامهای از تاجالدین، در جوار قبر او مکتب خانهای برای ایتام دایر گردیده بود که شاگردان مکتبخانه هر گاه لوحههای کتابت خود را پاک میکردند و میشستند، آب آن را برگور تاج الدین میریختند (نك : همانجا؛ نیز ابنشاکر، 3 / 256؛ ابنحجر، عینی، همانجاها). گویند که او در جنگهایی نیز شرکت داشته است (نك : صفدی، 1 / 223). وی در 680ق هنگامی که از نبرد حمص باز میگشت، مورد ستایش ابندانیال قرار گرفت (نك : صفدی، 1 / 227، که 6بیت از قصیده را آورده است). وی شاعران را بسیار ارج مینهاد و با سراج وراق مراوده داشت (ابنشاکر، 3 / 257- 258؛ صفدی، 1 / 219). ابنحجر که شعر او را نیکو وصف کرده است، اشاره میکند که وی دیوان شعری نیز داشته است (همانجا). اشعاری که اینک از مجموعۀ آثار او به جای مانده، بیشتر اشعار مناسبتی و آمیخته با شوخی و هزل است که گاه خالی از لطافت هم نیست. اما آنچه بیش از همه موجب شهرت او شده، موشحی است که بیشتر در مصر رواج داشت و 5 بنـد از آن را صفدی (1 / 221-222) نقل کرده است. وی همچنین قصیدۀ معروفی در ستایش پروردگار داشته که 5 بیت از آن در منابع آمده است (نك : عینی، همانجا).
اابن تغری بردی، النجوم؛ ابن حجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، حیدرآباددکن، 1396ق / 1976م؛ ابن شاکر کتبی، محمد، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1394ق / 1974م؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، 1381ق / 1962م؛ عینی، محمود، عقدالجمان، به کوشش محمد محمدامین، قاهره، 1412ق / 1992م.
مریم شمس
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید