تاجالافاضل
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 22 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/225340/تاجالافاضل
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
چاپ شده
14
تاجُ الْاَفاضِل، ابوسعد فخرالدین خالدبن ربیع کاتب طورانی هروی، دبیر، خوشنویس و شاعرپارسیگوی دربار سلجوقیان بهویژه دربار سلطان سنجر (سل 511-552ق / 1117-1157م). او اهل طوران از روستاهای هرات بود (سمعانی، 1 / 263؛ یاقوت، 3 / 557). ظاهراً تحصیلات وی نیز در همین منطقه بوده است، چنان که سمعانی و یاقوت به سماع حدیث از او در هرات اشاره دارند (همانجاها). وی در خوشنویسی و دبیری دستی داشت و به دو زبان فارسی و عربی شعر میسرود (سمعانی، همانجا). عوفی او را به فصاحت، بلاغت و تازگی شعر و نثر ستوده است (ص 342) و صفا برپایۀ سرودههای اندکی که از این شاعر باقی مانده، غزلهای وی را لطیف و زیبا، قصایدش را قوی، و در مجموع او را ماهر در سرودن شعر دانسته است (2 / 605). به گواهی غزلی که از این شاعر باقی مانده، تخلص او «خالد» بوده است (عوفی، 347). هدایت نیز این معنا را تأیید کرده است (2 / 937). تاجالافاضل به لحاظ ویژگیهای فردی، شخصی خوشمشرب، ظریف و مهرورز بود (سمعانی، همانجا). ویژگیهای علمی و خصوصیات فردی او سبب شده بود تا دوستان و همنشینانی از میان رجال علم و ادب به دست آورد؛ از آن جمله سمعانی است که مکاتبات و دوستی عمیقی میان آن دو برقرار بود (همانجا؛ برای مبادلۀ کتاب، نك : فروزانفر، 358، به نقل از سمعانی). انوری از دیگر یاران تاجالافاضل بود. میان آن دو، مشاعره، مکاتبه و رابطهای دوستانه وجود داشت و یک بار نیز انوری به واسطۀ دریافت ابیاتی از تاج الافاضل از توطئهای که سلطان علاءالدین حسین غوری ملکالجبال برای وی ترتیب داده بود، آگاه شد و از خطر مرگ رهایی یافت (عوفی، 342-343؛ صفا، 2 / 604). انوری نیز در قصیدهای به ستایش وی پرداخته است (ص 253-255). از دیگر معاشران و همنشینان تاجالافاضل، باید به مجدالدین ابوالفضل محمدبن عمر انصاری ادیب اشاره کرد (ابنفوطی، 4 / 522). صفا در جنب تمام ویژگیهای علمی و ادبی تاجالافاضل، وی را از جمله امیران و رجال نظامی دورۀ سلجوقی نیز به شمار آورده است (2 / 604، 605). وی دستکم در دو دربار سلطان سنجر (511-552ق) و سلطان علاءالدین حسین غوری (545-556ق) به خدمت پرداخته است (نك : عوفی، همانجا؛ خواندمیر، 2 / 509).تاریخ مرگ تاجالافاضل ثبت نشده، ولی صفا با قیاس به برخی از رویدادهای تاریخی، مرگ او را پس از 548ق / 1153م دانسته است (همانجا). تاکنون اثری از وی به طور مستقل به دست نیامده، اما سرودههایی در قالب قطعه، غزل و رباعی به صورت پراکنده در برخی منابع از او درج شده است (نك : یاقوت، همانجا؛ عوفی، 343، 344-347؛ شروانی، 87، 243، جم ؛ هدایت، همانجا).
ابنفوطی، عبدالرزاق، مجمعالآداب، به کوشش محمدکاظم، تهران، 1416ق؛ انوری، محمد، دیوان، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 1337ش؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیبالسیر، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، 1353ش؛ سمعانی، عبدالکریم، التحبیر، به کوشش منیره ناجی سالم، بغداد، 1395ق / 1975م؛ شروانی، جمال خلیل، نزهة المجالس، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، 1366ش؛ صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1363ش؛ عوفی، محمد، لباب الالباب، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 1335ش؛ فروزانفر، بدیعالزمان، سخن و سخنوران، تهران، 1350ش؛ هدایت، رضاقلی، مجمعالفصحا، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، 1339ش؛ یاقوت، بلدان.
علی میرانصاری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید