دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • خراسانی، سبک | خُراسانی، سَبْک، ویژگیهای مشترک فکری، زبانی و ادبی در نظم و نثر فارسی دری از ابتدای ظهور (میانۀ سدۀ 3 ق / 9 م) تا پایان سدۀ 5 ق / 11 م.
  • خربة البیضاء | خِرْبَةُ الْبَیْضاء، بازماندۀ بنایی در سوریه، در حدود 100 کیلومتری جنوب شرقی دمشق، که از شرق رو به سوی رُحبه ــ زمینی پست کـه حد شمالـی جزیرةالعرب دانسته شده
  • خربة المفجر | مَجْموعه، یا «قصر هشام»، ویرانه‌های باقی‌مانده از مجموعه‌ای شامل قصر، مسجد و حمام، از دورۀ امویان (41-132 ق / 661-750 م)، واقع در وادی النعیمه، در درۀ رود اردن و شمال اریحا.
  • خرچنگ* |
  • خرطوم | خُرْطوم، یا خَرطوم، پایتخت سودان شمالی، و استانی به همین نام در آن کشور. خرطوم در محل تلاقی رود نیل سفید و آبی، در ارتفاع 400 متری از سطح دریا...
  • خرقان، برجهای آرامگاهی | خَرَقان، بُرْجْهایِ آرامْگاهی، از مشهورترین برجهای آرامگاهی دورۀ سلجوقی در ایران؛ برج شرقی مدفن ابوسعید بیجر پسر صد ... (د 460 ق / 1068 م)...
  • خرقانی | خَرَقانی، ابوالحسن علی بن جعفر (احمد) سلمان (351- 425 ق / 962-1033 م)، از صوفیان نامدار خراسان در سده‌های 4 و 5 ق / 10 و 11 م. وی در روستای خرقان از توابع بسطام (در قومس قدیم که امروزه در استان سمنان قرار دارد)
  • خرقه | خِرْقه، اصطلاحی در تصوف، به معنی جامه‌ای پشمین و خشن، که صوفیه به‌عنوان نماد ظاهریِ منش و مسلک خود می‌پوشیدند.
  • خرقی | خِرَقی، ابوالقاسم عمر بن حسین بن عبدالله (د 334 ق / 946 م)، فقیه حنبلی و صاحب کتاب مشهور المختصر فی الفقه در مذهب حنبلی.
  • خرقی | خَرَقی، ابومحمد عبدالجبار بن عبدالجبار بن محمد بن ثابت بن احمد ثابتی خرقی، دانشمند و فقیه سدۀ 6 ق / 12 م و نویسندۀ آثار مهمی در علم هیئت.
  • خرگرد، مدرسه* |
  • خرگوشی | خَرْگوشی، ابوسعد عبدالملک بن ابوعثمان محمد بن ابراهیم خرگوشی نیشابوری (د 406 یا 407 ق / 1015 یا 1016 م)، معروف به ابوسعد واعظ و عبدالملک واعظ، عالم، زاهد، سیره‌نویس و واعظ شافعی‌مذهب.
  • خرم آباد | خُرَّمْ‌آباد، شهرستان و شهری در استان لرستان و مرکز آن، واقع در غرب ایران: شهرستان خرم‌آباد: این شهرستان بنا بر تقسیمات کشوری در ۱۳۹۱ ش، از ۴ بخش به نامهای بیرانوند،
  • خرم دره | خُرَّمْ‌دَرّه، شهرستان، شهر و دهستانی در جنوب شرقی استان زنجان. امروزه روستایی نیز با همین نام در 37کیلومتری جنوب خاوری زنجان قرار دارد
  • خرم دینان | خُرَّمْ‌دینان (خرّمیه، خرّم‌دینیه)، فعالان جنبشی ایرانی در اواخر سدۀ 2 و اوایل سدۀ 3 ق / 8- 9 م. کمتر پدیده‌ای در سده‌های نخست هجری قمری به اندازۀ خرمیه یا خرم‌دینی، تا این حد مبهم و رازآلود به نظر می‌رسد
  • خرما* |
  • خرمشهر | خُرَّمْشَهْر، شهری بندری و مرکز شهرستانی به همین نام در استان خوزستان. شهرستان خرمشهر در جنوب ‌غربی استان خوزستان واقع است
  • خزاز | خَزّاز، ابوالحسین (ابوالحسن) عبد‌الله بن محمد بن سفیان (د ربیع‌الاول 325 / فوریۀ 937)، ادیب، شارحِ قرآن و نحوشناس بغدادی.
  • خزاعه | خُزاعه، از قبایل قحطانی عرب، و شاخه‌ای از قبیلۀ بزرگ ‌ازد که در حجاز، مقارن بعثت پیامبر اکرم (ص) و تا حدود یک سده بعد از رحلت ایشان، نقشهای مهم سیاسی و اجتماعی داشتند
  • خزانة الحکمه* |
  • خزانه* |
  • خزر، دریا* |
  • خزر، قوم | خَزَر، قوم، نام مردمانی وابسته به گروه نژادی آلتایی که از حدود سدۀ 6 تا 10 م (4 ق)، بر دشتهای میان نواحی پایین‌دست رودخانۀ ولگا تا کرانه‌های شرقی دریای سیاه و نواحی شمال قفقاز فرمانروایی داشتند.
  • خزرج* |
  • خزرجی، ضیاءالدین ابوالحسن | خَزْرَجی، ضیاء‌الدین ابوالحسن علی بن محمد بن یوسف بن عفیف (د 686 ق / 1287 م)، شاعر ادیب و صوفی اندلسی.
  • خزرجی، ضیاءالدین ابومحمد | خَزْرَجی، ضیاء‌الدین ابومحمد عبد‌الله، ادیب اندلسی سدۀ 7 ق / 13 م، و سرایندۀ قصیدۀ الرامزة فی علمی العروض و القافیة.
  • خزعل، شیخ | خَزْعَل، شِیْخ، امیر نامدار و قدرتمند خوزستان و از چهره‌های مؤثر سیاسی ایران در اواخر دورۀ قاجار و اوایل دورۀ پهلوی. خزعل پسر سوم شیخ جابر نصرت‌الملک...
  • خزل | خِزِل، از ایلات لُر شیعی‌مذهب که به گویش لکی سخن می‌گویند و در شهرستانهای شیـروان ـ چرداول و مرکزیِ استـان ایلام زندگی می‌کنند.
  • خزیمة بن خازم | خُزَیْمَةِ بْنِ خازِم، ابوالعباس، از سرداران مشهور آغازِ خلافت عباسی (د شعبان 203 / فوریۀ 819).
  • خزینة الأصفیاء | خَزینَةُ الْاَصْفیاء، تذکره‌ای فارسی از سدۀ 13 ق / 19 م، نوشتۀ غلام سرور لاهوری، شامل اخبار و احوال مشایخ صوفیه و چهره‌های شاخص تاریخ اسلام، به‌ویژه در شبه‌قاره و پنجاب.
  • خسرو انوشیروان | خُسْرو اَنوشیرَوان، خسرو اول انوشیروان، مشهور به دادگر (سل‍‌ 531- 579 م)، مشهورترین و تأثیرگذارترین پادشاه ساسانی و مورد اشاره‌های بسیار در ادب فارسی.
  • خسرو و شیرین | خُسْرو و شیرین، دومین مثنوی از مثنویهای پنج‌گانۀ (= پنج‌گنج) نظامی گنجه‌ای، که پس از مثنوی مخزن‌ الاسرار (ه‍ م) سروده شده است.
  • خسروانی | خُسْرَوانی، سخنی آهنگین و نوعی شعر هجایی کهن، با وزن نامنتظم غیر عروضی، که در عصر ساسانیان و به‌ویژه در دربار خسرو پرویز، توسط رامشگران، همراه با موسیقی، خوانده می‌شده است.
  • خسروپاشا | خُسْرو پاشا، محمد (1170 ؟-1271 ق / 1756-1855 م)، دولتمرد و صدر اعظم عثمانی. نام اصلی‌ وی محمد‌خسرو است. در خردسالی در زمرۀ غلامان سعید افندیِ چاووش‌باشی به استانبول آورده شد
  • خسروشاه غزنوی* |
  • خسروشاهی | خُسْروشاهی، ابومحمد عبدالحمید بن عیسى تبریزی، ملقب به شمس‌الدین (580 -652 ق / 1184-1254 م)، فیلسوف و متکلم شافعی‌مذهب.
  • خسروفیروز* |
  • خسروی | خُسْرَوی، تخلص چند شاعر: ابوبکر محمد سرخسی، فرزند علی (سدۀ 4 ق / 10 م)، اندیشمند پارسی‌گو و عربی‌سُرای خراسانی. با‌خرزی
  • خسوف و کسوف* |
  • خشبیه | خَشَبیّه، عنوانی که نخستین بار به پیروان مختار بن ابی‌عبید ثقفی در 66 ق / 686 م داده شد و پس از شکست قیام مختار...
  • خشخاش* |
  • خشقدم | خُشْقَدَم (خوشقدم)، سیف‌الدین ابوسعید، ملقب به الملک الظاهر (د 10 ربیع‌الاول 872 ق / 9 اکتبر 1467 م)، سلطان مصر از سلسلۀ مملوکان برجی. خشقدم پسر عبدالله، اصلاً از غلامانی بود که او را از آسیای صغیر به مصر بردند
  • خشم* |
  • خشنی، ابوذر | خُشَنی، ابوذر مُصْعَب بن محمد بن مسعود بن ابی رُکَب، ادیب، راوی، لغت‌شناس و نحوی اندلسی قرن 6 ق / 12 م.
  • خشنی، محمد | خُشَنی، محمد بن حارث، فقيه و محدث سدۀ 4 ق / 10 م در قيروان، و پديدآورندۀ آثار ماندگاری چون طبقات علماء افریقیة. خاستگاه وی خُشَن، قريه‌ای در نزديکی قيروان بود (سمعانی، 2 / 370- 372؛ ياقوت، ذيل خشن).
  • خصیبی، ابوالعباس | خَصیبی، ابوالعباس احمد بن عبیدالله بن احمد بن خصیب (د 328 ق / 940 م)، دیوان‌سالار و وزیر خلفای عباسی.
  • خصیبی، حسین | خَصیبی، حسین بن حمدان خصیبی جُنبُلانی (260-346 ق / 874-957 م)، محدث و نظریه‌پرداز مؤثر در اندیشۀ فرقه‌ای علویان.
  • خضر | خِضْر، نام شخصیتی اسطوره‌ای، اسرارآمیز و پیامبرگونه که افزون بر پیوستگی با آیاتی از قرآن کریم، روایتها، افسانه‌ها و حکایتهای گوناگونی را در فرهنگ دینی و متون ادبی و عرفان به خود اختصاص داده است.
  • خضر خان* |
  • خضربیگ رومی | خِضْرْبِیْگِ رومی (د 863 ق / 1459 م)، از علمای دورۀ عثمانی و نخستین قاضی استانبول.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: