خشنی، محمد
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 22 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/240761/خُشَنی،-محمد
چهارشنبه 22 اسفند 1403
چاپ شده
22
خُشَنی، محمد بن حارث، فقيه و محدث سدۀ 4 ق / 10 م در قيروان، و پديدآورندۀ آثار ماندگاری چون طبقات علماء افریقیة. خاستگاه وی خُشَن، قريهای در نزديکی قيروان بود (سمعانی، 2 / 370- 372؛ ياقوت، ذيل خشن). خشنی دروس اوليه را در قيروان نزد برخی از فقيهان آن ديار همچون ابوالفضل عباس بن عيسى ممسی (د ثلث سوم از سدۀ 4 ق)، ابن لباد، و افراد کمتر شناختهای چون احمد بن نصر، احمد بن زياد و احمد بن يوسف فراگرفت (قاضی عیاض، 4 / 531؛ ابن فرحون، 1 / 259؛ مخلوف، 94). در 12 سالگی بود که احتمالاً با پدرش (آويلا، 37) راهی سفر شد و به قرطبه رفت و در آن ديار متوطن شد و از مشايخی همچون محمد بن يحيی بن لبابه (د 314 ق)، ابوعبدالله محمد بن عبدالملک ابن ايمن (د 330 ق)، حسن بن سعد (د 331 ق) و قاسم بن اصبغ (د 340 ق) علم آموخت و به درجۀ قابل قبولی از دانش فقه دست يافت (مخلوف، 94-95؛ برای شرح احوال افراد نامبرده، نک : ذهبی، سير، 14 / 495، 15 / 241-242، 372، 435، 436). شاگردانی هم در همين دورهها نزد او آموزش ديدند که از جملۀ آنها میتوان از عبدالرحمان بن احمد تُجيبی، سعيد بن ابوحامد، اسماعيل بن احمد حجازی و سليمان بن عبدالرحمان نام برد (ابنفرضی، 1 / 13، 15، 16، جم ؛ ابن ناصرالدين، 2 / 231؛ مخلوف، 94). ابوسعید ابن یوسف مورخ مصری هم از او روایتی در موضوع وفیات رجال داشته است (ضبی، 71). به نظر میرسد اين مرحله از زندگی علمی وی، آخرين دورههای دانشاندوزی او بوده باشد؛ چه، از يک سو نام استاد جديدی در شرح حال او نيامده، و از سويی ديگر حضور استوار و محکم علمی او از آن پس در سبته و قرطبه و ديگر شهرهای آن سرزمين، در منابع به گونهای ثبت شده که نشان میدهد وی در سمت استادی حضور داشته است. در واقع بر پایۀ منابع شرح حال او، در حدود سال 320 ق / 932 م که سن چندانی نداشته، در دورۀ حکومت الناصرلدين الله، هفتمين خليفۀ اموی اندلس، به سبته رفته و در آنجا به سبب صدور فتوايی مربوط به تغيير جهت قبلۀ مسجد جامع آن ديار، از شهرت فراوانی برخوردار گشته است (ابن فرحون، همانجا). چون به قرطبه بازگشته، مورد عنايت و حمايت مستنصر باللٰه حکم بن عبدالرحمان اموی (حک 350-366 ق / 961-976 م) قرار گرفته است. با توجه به اینکه مستنصر در این زمان سمت ولايتعهدی داشت (قس: خشنی، قضاة ... ، 10-11)، میتوان دريافت که بدون شک خروج وی از سبته و حضور در قرطبه پيش از 350 ق بوده است. عملکرد وی در موضوع تغيير جهت قبله به روشنی نشاندهندۀ توان او در دانش رياضی بود و ازاینرو شايد به همين سبب مستنصر مسئوليت رسيدگی به امور مواريث در شهر بجايه را بدو سپرد (قاضی عياض، نیز ابن فرحون، همانجاها). مستنصر که اصلاً اهل دانش بود و عصر وی دورۀ طلايی آن منطقه به شمار میرود، از شخصيت علمی خشنی بيشترين بهره را برد. وی افزون بر آنکه از خشنی خواست تا تأليف برخی آثار مانند کتاب القضاة را برعهده گيرد (خشنی، همان، 11)، او را به سرپرستی «خطة الشورى» در قرطبه گماشت و در همين راستا خشنی نيز بسيار منتفع گشت. گويا پيش از اين زمان نيز مخصوصاً آن هنگامی که منابع شرح حال خشنی به سفرهای وی به برخی شهرهای مختلف اشاره میکنند، مستنصر او را به اموری در زمينۀ کيميا موظف داشته بوده است (عبدالوهاب، 2 / 162). اما رونق کار خشنی با درگذشت مستنصر باللٰه، و روی کار آمدن منصور بن ابی عامر (حک 366- 399 ق / 977- 1009 م) به پايان رسيد. در اين زمان او با دانستههايش در دانش رياضی و پيشينهای که در زمينۀ علم کيميا داشت، روزگار میگذراند (ابن فرحون، 1 / 260؛ قاضی عياض، 4 / 532)، تا آنکه در ربع چهارم سدۀ 4 ق از دنيا رفت. غالباً درگذشت او را در 361 ق آوردهاند، اما با توجه به آنکه وی پس از مرگ مستنصر زنده بوده، وفاتش بايد پس از 366 ق اتفاق افتاده باشد (نک : ذهبی، تذکرة ... ، 3 / 1002؛ نيز قاضی عياض، همانجا؛ ذهبی، سير، 16 / 166؛ ابن تغری بردی، 4 / 64). از نظر حوزۀ مطالعه، همانگونه که ضبی یادآور شده، فقه و حدیث او همپایه بوده است (ص 71). جايگاه خشنی در تاريخ فرهنگی غرب اسلامی را میتوان در مجموعۀ آثار او يافت: اخبار القضاة بالاندلس را خوليان ريويه با ترجمۀ اسپانيايی در 1914 م (مادريد) چاپ کرد؛ «طبقات علماء افريقية» هم که بسياری کسان آن را ادامۀ کار ابوالعرب دانستهاند، توسط محمد بن ابیشنب در 1914 م به همراه طبقات علماء افريقية و تونس ابوالعرب چاپ شد. سيد عزت عطار حسينی هر کتاب را در يک مجموعه با عنوان قضاة قرطبه و علماء افريقية در 1372 ق در بغداد منتشر ساخت. ابراهيم ابياری بار دیگر قضاة قرطبة را در 1402 ق چاپ کرده است. اخبار الفقهاء و المحدثين هم با مقدمهای مفصل به زبان اسپانيايی توسط ماريا لويسا آويلا و لويس مولينا در مادريد (1992 م) انتشار يافت. از شاخصههای بارز آثار وی مخصوصاً عدم تعهد به نام بردن از منبع سخن قابل ذکر است. ارجاعات گنگ وی در قالب «ذکر بعض اهل العلم»، «قال بعض الرواة» و از اين دست جملات به مثابۀ سند، که در آثار او فراوان است، از ارزش سندی روايت وی میکاهد (نک : اخبار ... ، 48، 58، 75، 122، 128، 129، 248، 368، قضاة، 14، 17، 28، 160)؛ در مقابل، خشنی در شرح حال افراد مختلف با وسواس فراوان تلاش کرده تا استادان هر کس را به تفکيک شهرهای گوناگون بياورد، که هر کس در کدام شهر از چه کسانی آموزش ديده است؛ اين امر تا بدانجا ست که حتى گاه شمار آنها را نيز بيان کرده است (مثلاً نک : اخبار، 27-30، 50- 55، جم ). اما واقعيتی است که کتابهای وی در طول تاريخ، در شمار اصلیترين منابع رجال مالکی و رجال غرب اسلامی تا سدۀ 4 ق به شمار میرفته است؛ ازاینرو بسياری از طبقات / رجالنويسان، از آثار او بهره بردهاند (برای نمونه، قاضی عياض، سراسر اثر؛ ابن ماکولا، 7 / 299). جز آثار يادشده که غالباً با رويکرد تدوين زندگینامۀ کسان تأليف يافته، خشنی در موضوعات فقهی نيز آثاری داشته است، مانند الاتفاق و الاختلاف فی مذهب مالک الذی خالفه فيه اصحابه (قاضی عياض، 4 / 531). اما استفادههای کسانی چون ابنحزم هم از روايات فقهی وی، بيشتر به قصد بهرهمندی در مباحث تاريخ فقه مالکی است (6 / 788، جم ). گفتنی است که خود وی در سخن از دانش فقه، غالباً اصطلاح «رأی» را (و گاه در عطف آن به «مسائل») در معنای فقه به کار میبرد (برای نمونه، نک : اخبار، 11، 27، 31، 47، 180، جم ، «طبقات ... »، 159، جم ). به رغم شهرت فراوان آثار وی (نک : مقری، 3 / 188)، اينکه در فهارس کتابشناسی از فهرسۀ ابن خير اشبيلی و وادی آشی گرفته تا فهرس الفهارس کتانی، ثَبَت بلوی و صلة الخلف رودانی هيچ يادی از او و آثارش نشده، شگفتانگيز است.
ابن تغری بردی، النجوم؛ ابن حزم، علی، الاحکام، به کوشش احمد شاکر، قاهره، مکتبة زکريا علی يوسف؛ ابن فرحون، ابراهيم، الديباج المذهب، بيروت، دار الکتب العلميه؛ ابن فرضی، عبدالله، تاريخ العلماء و الرواة بالاندلس، به کوشش عزت عطار حسينی، قاهره، 1373 ق / 1954 م؛ ابن ماکولا، علی، الاکمال، بیروت، 1411 ق؛ ابن ناصرالدين، محمد، توضيح المشتبه، به کوشش محمد نعیم عرقسوسی، بيروت، 1414 ق / 1993 م؛ خشنی، محمد، اخبار الفقهاء و المحدثين، به کوشش ماريا لويسا آويلا و لويس مولينا، مادريد، 1992 م؛ همو، «طبقات علماء افريقية»، همراه طبقات علماء افریقیة و تونس ابوالعرب، به کوشش محمد بن ابیشنب، الجزاير، 1332 ق / 1914 م؛ همو، قضاة قرطبة، به کوشش سيدعزت عطار حسينی، بغداد، 1372 ق؛ ذهبی، محمد، تذکرة الحفاظ، حيدرآباد دکن، 1388 ق / 1968 م؛ همو، سير؛ سمعانی، عبدالکريم، الانساب، بهکوششعبداللهعمر بارودی، بيروت، 1408 ق / 1988 م؛ ضبی، احمد، بغیة الملتمس، قاهره، 1967 م؛ عبدالوهاب، حسن حسنی، ورقات عن الحضارة العربية بافريقية، تونس، 1966 م؛ قاضی عياض، ترتيب المدارک، بهکوشش احمد بکير محمود، بيروت / طرابلس، 1387 ق / 1967 م؛ مخلوف، محمد، شجرة النور الزکية، قاهره، 1350 ق؛ مقری، محمد، نفح الطيب، به کوشش احسان عباس، بيروت، 1968 م؛ ياقوت، بلدان؛ نيز:
Avila, M. L. and L. Molina, introd. Ajbār al-fuqahā' wa-l-muḥadditīn Jušanī, Madrid, 1992. فرامرز حاجمنوچهری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید