دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • تغلبی | هشام بن عمرو (د ح 158ق/ 775م)، دولتمرد عرب در اواخر دورۀ اموی و عهد منصور عباسی. چنان‌که از نام و عنوان تغلبی پیدا ست، نسب او به تغلب بن وائل می‌رسید (نک‍ ‍: کلبی، 571؛ ابن حزم، 306). در میان مآخذ موجود، تنها ازدی از او با نسبت زُهَیری یاد کرده (مثلاً ص 76، 107) که نام یکی از نیاکان اوست (برای این نام در سلسل...
  • تغلق تیمور، خاندان | تُغْلُقْ تِیْمور، خانْدان (تغلق= توغ = درفش، پرچـم، علم لوق ~ لوغ = پسوند نسبت در زبان تركی)، نام سلسله‌ای مغول‌تبار منسوب به خاندان جغتای، پسر دوم چنگيزخان كه روزگاری دراز بر تمام يا قسمتی از تركستان شرقی يا تركستان چين، يعنی ايالت سين كيانگ (شين‌جيان)، كاشغر، ختن، تورفان، واحۀ تریم (طـرم ~ طـارم) و شايد بخش...
  • تغلق شاهیان | خاندانی از سلاطین مسلمان دهلی که حدود یک سده(720-815ق/ 1320-1412م) بر قلمرو نسبتاً وسیعی در شبه قاره فرمان راندند. بنیان‌گذار این سلسله،غیاث‌الدین تغلق (سل‍‍ 720-725ق/ 1320-1325م) فرزند تغلق خان و متعلق به یکی از قبایل ترک ساکن نواحی مرزی شبه قارۀ هند و آسیای مرکزی بود.
  • تغنی | اصطلاحی در تلاوت قرآن به معنای تلاوت آهنگین قرآن. این اصطلاح که غالباً به صورت «تغنی به قرآن» در متون مختلف دیده می‌شود، ریشه در دو روایت دارد که در آنها پیامبر اکرم(ص) در تلاوت قرآن، به تغنی توصیه کرده است (نک‍ : دارمی، 2/ 563؛ ابن ماجه، 1/ 424؛ حاکم، 1/ 570؛ مجلسی، 89/ 191-192). این روایات اندکی پس از پیامب...
  • تغیر | اصطلاحی فلسفی به معنای انتقالِ چیزی از حالتی به حالتی دیگر و تبدّل صفاتِ موصوف. تغیر شاملِ هر گونه‌ای از دیگر شدن است، خواه این دیگر شدن در مقوّمات شیء باشد، خواه در اَعراضِ آن. تغیرْ اعمِّ حوادث است، چنان‌که چیز گرم سرد، نطفه حیوان، یا متحرک ساکن می‌شود (ابوالبرکات، 2/ 160). بدین‌سان،مفهوم تغیر چشمگیرترین و ...
  • تفأل و تطیر |
  • تفت | شهرستان و شهری در استان یزد. نام تفت در زبان فارسی به معنای گرمی و حرارت و برگرفته از واژۀ پهلوی تَپ است. همچنین در گویش اهالیِ این شهرستان، تفت به معنای سبد میوه است که برخی به واسطۀ باغهای میوۀ فراوانی که پیرامون این شهر وجود دارد، معنای اخیر را معتبر می‌دانند (فره‌وشی، 428؛ سیرو، 89، نیز حاشیۀ 1؛ توکلی مقد...
  • تفتازانی | سعدالدین مسعود بن عمر بن عبدالله تفتازانی، ادیب، متکلم و منطق‌دان سدۀ 8 ق/ 14م. در پایان نسخه‌ای از المطول (ص 483)، به نقل از خود تفتازانی آمده است که وی در 728ق و در 16 سالگی، کتاب شرح التصریف را تألیف کرده است که بر طبق آن، سال ولادت او می‌بایست 712ق باشد (برای روایتی متفاوت، نک‍ : خوانساری، 4/ 36). ابن حجر...
  • تفتان | رشته‌کوه و آتش‌فشانی نیمه‌خاموش در استان سیستان و بلوچستان. نام تفتان برگرفته از واژۀ تب و تفت، و در زبان پهلوی به معنی گرم، سوزان و درخشان است (نک‍ : مکنزی، 81؛ فره‌وشی، 425). سبب نام‌گذاری این کوه به نام تفتان، خروج دمه‌های آتش‌فشانی مرکب از بخار آب و گاز گوگرد از دهانۀ آن و وجود چشمه‌های آب گرم و سوزان در ...
  • تفرش | تفرش
  • تفرشی | مصطفی بن حسین، نویسندۀ کتاب نقد الرجال و عالم رجالی سدۀ 10 و 11ق/ 16 و 17م. نسب تفرشی از طریق حسن افطس، به امام زین‌العابدین (ع) می‌رسد (نک‍ ‍: ریحان‌یزدی، 257-258). در نوشته‌های تذکره‌نویسان، اطلاعات چندانی دربارۀ زندگانی او در دست نیست؛ جز آنکه خوانساری محتمل دانسته است که وی از عموزادگان فیض‌الله بن عبدالق...
  • تفسیر | اصطلاحی در علوم اسلامی‌ناظر به توضیح معانی آیات قرآن كریم و استخراج معارف از آن. این واژه در تركیب «علم تفسیر‌» به یكی از گسترده‌ترین زمینه‌های علوم اسلامی‌اشاره دارد كه موضوع آن تفسیر قرآن كریم است.
  • تفسیر امام حسن عسکری(ع) | تفسیری منسوب به امام حسن عسکری (ع) (232-260ق/ 846-874م)، امام یازدهم شیعیان. تفسیر حاوی یک خطبه، تفسیر سورۀ حمد و تفسیر بخشی از سورۀ بقره است. قطعۀ اول تفسیر، شامل تفسیر استعاذه، بسم‌الله الرحمٰن الرحیم، سورۀ فاتحه و تفسیر سورۀ بقره تا پایان آیۀ 114 است (نک‍ : التفسیر…، 13-567). در قطعۀ دوم، تفسیر آیات 158 تا...
  • تفسیر بیضاوی | از تفاسیر مختصر و بسیار مشهور از سدۀ 8ق/ 14م، تألیف ناصرالدین عبدالله بن عمر بیضاوی (ه‍ م). نام اصلی این اثر چنان که در مقدمۀ مؤلف آمده، انوارالتنزیل و اسرارالتأویل است. این تفسیر که به اتفاق آراء اهل نظر در میان تفاسیر کم‌حجم قرآن کریم از محققانه‌ترین تفسیرها ست و سالیان دراز یکی از کتابهای درسی مجامع دینی ب...
  • تفسیر طبری | يکی از کهن‌ترين و مهم‌ترين تفاسير جامع در حوزۀ فرهنگ و معارف اسلامی، اثر ابو جعفر محمد بن جرير طبری (د 310ق/ 922م) که مجموعه‌ای گسترده و انتقادی از روايات مستند تفسيری است.
  • تفسیر نعمانی | رساله‌ای در علوم قرآنی با نگاه شیعی که در قرون اخیر با این نام شهرت یافته است. این رساله در مجموعۀ بحار الانوار به طور کامل درج شده (مجلسی، 1/ 90- 97)، و بعدها چند بار با همین عنوان یا با عنوان المحکم و المتشابه سیدمرتضى به چاپ رسیده است. برخلاف نام تفسیر که بر این رساله نهاده شده، مباحث مطرح شده در آن بیشتر ...
  • تفلیس | تِفْلیس، شهر و استانی در جمهوری گرجستان که مرکز سیاسی، اداری، اقتصادی، فرهنگی و علمیِ آن جمهوری است («دائرةالمعارف تفلیس»، 1033). نام کهنِ این شهر متسختا بوده، و در قرنهای 2-4م به همین نام شناخته می‌شده است (BSE3, VII/ 363, XXV/ 313). آثار باستانی مؤیدِ آن است که تفلیس در سدۀ 4م شهری قلعه‌مانند بود که به سبب ...
  • تفلیسی | عیسى رَقّی (منسوب به رقّه)، مشهور به تفلیسی (د پس از 381ق/ 991م)، پزشک و مترجم دربار حمدانیان حلب. آگاهی ما دربارۀ احوال و آثار او بسیار اندک است. ابن ندیم در میان مترجمان «از زبانهای دیگر به عربی» از فردی به نام تفلیسی یاد کرده (ص 244)، اما چیز دیگری دربارۀ وی نیاورده است.
  • تفویض |
  • تقابل | تَقابُل، اصطلاحی منطقی در دو حوزۀ تصورات و تصدیقات:
  • تقتمیش | تُقْتَمیش، ناصرالدین (غیاث‌الدین) تقتمیش (= توقتامیش = توقتمیش = توختامیش) خان، یکی از فرمانروایان قدرتمند و نام‌آور اردوی زرین و در حقیقت واپسین فرمانروای قدرتمند آن خاندان در دشت قپچاق. کلمۀ توقتمیش مرکب از فعل مغولی توغتا = آرمیدن/ آسودن + میش شناسۀ فعل ماضی ترکی به معنای آرامش یافته و برآسوده است (لسینگ، ...
  • تقدم و تأخر | تَقَدُّمْ وَ تَأَخُّر، دو مفهوم نسبیِ وابسته به هم که در فلسفه در مباحث هستی‌شناسی کاربرد دارند. در متون فلسفی، مبحث تقدم و تأخر و اقسامِ آن ‌گاه در ضمن یا در جنب مباحث دیگری مانند «حدوث و قدم» مطرح شده است (ابن‌سینا، الاشارات، 3/ 109؛ سهروردی، 1/ 307؛ علامۀ حلی، 34-35). علاوه بر این دو لفظ، معادلهای دیگری چو...
  • تقدمة المعرفه | در لغت به معنی پیش‌آگهی از وقوع رخدادهای مختلف و به‌ویژه در پزشکی به معنی پیش‌بینی پزشک دربارۀ سیر بیماری و سرانجام بیمار (ابن سینا، 3/ 41؛ جرجانی، الاغراض...، 178) برپایۀ نشانه‌های موجود (بقراط، «تقدمة...‍1»، بند 1؛ یعقوبی، 1/ 116)، از جمله رنگ چهره (بقراط، همان، بند 2؛ یعقوبی، همانجا)، نحوۀ تنفس (بقراط، هما...
  • تقدیر |
  • تقدیر |
  • تقدیم اعتدالین | تَقْدیمِ اِعْتِدالَیْن، جابه‌جایی نقاط اعتدال ربیعی و خریفی که به صورت تابعی خطی از زمان، و مقدار دقیق آن °1 در هر 6/ 71 سال (2564/ 50 در هر سال) است. این پدیده ناشی از حرکت تقدیمی محور زمین است که علت آن گشتاوری است که ماه و خورشید بر زمین وارد می‌کنند. این گشتاور سبب می‌شود که محور زمین در هر 163‘26 سال یک ...
  • تقریظ | درآمد ستایش‌آمیز بر یک اثر همراه با تأیید و ستایش نویسنده، و نیز معرفی کتاب. تقریظ، مصدر باب تفعیل از ریشۀ «ق، ر، ظ» در لغت به معنی مطلقِ مدح کردن و ستودن، و نیز به معنی ستودن شخص زنده، به حق یا به باطل ( تاج...، ذیل قرظ؛ ابن منظور، ذیل واژه؛ زوزنی، 570) است. تقریظ در اصطلاح دارای دو معنا ست:
  • تقطیع |
  • تقلید | اصطلاحی در حيطۀ کلام و فقه اسلامی ناظر به پذيرش سخن غير بدون پي‌جويی ادلۀ آن. از حيث ريشه‌شناسی منشأ ساخت کلمه، واژۀ «قِلادة» به معنای گردن‌بند است که در سريانی نيز به صورت قلودا1 يافت می‌شود (کوستاز، 320) و گاه حتى واژۀ عربی، وام واژه‌ای از اين واژۀ سريانی دانسته شده است (نک‍ : فرانکل، 54). تقليد در ساخت لغو...
  • تقوا | اصطلاحی در فرهنگ اسلامی ناظر به گونه‌ای مراقبت از نفس و اعمال که دربارۀ معنای دقيق آن، سخن فراوان در منابع گفته شده است. به طور سنتی اين اصطلاح در فارسی به «پرهيزکاری» برگردان شده است. تقوا از جملۀ مفاهيمی است که در آموزه‌های قرآن کريم به طور محوری بدان توجه شده، و همين امر زمينه‌ساز بوده است تا در احاديث و ت...
  • تقویم | مصدر عربی از ریشۀ قوم، در لغت به معنی راست کردن کژی، به صلاح آوردن مردمان؛ و در اصطلاح، حساب یک سالـۀ اوضاع ستارگان توسط منجمـان ــ که می‌توانست پیشگوییهای احکام نجومی و جدول اختیارات هر روز را نیز شامل باشد ــ و نیز سالنامه یا دفتری که در آن اتفاقات روزانۀ یک سال (گاه ذیل همان اطلاعات نجومی و احکامی هر روز) ...
  • تقویم البلدان |
  • تقی الدین حصنی | ابوبکر بن محمد بن عبدالمؤمن (752-829 ق/ 1351-1426م)، فقیه صوفی‌مشرب شافعی در عصر ممالیک شام. نسب او را از طریق امامان شیعه به امام حسین(ع) رسانده‌اند (سخاوی، 11/ 81) که احتمالاً اهمیت دادن او به مسئلۀ امامت (نک‍ : آثار) و محبت به اهل بیت پیامبر(ص)، در ساختن این نسب بی‌تأثیر نبوده است. او نزد دانشمندان زمان خو...
  • تقی الدین راصد | محمدبن معروف (د 993ق/ 1585م)، ریاضی‌دان، مهندس، نورشناس و منجم معروف سدۀ 10ق/ 16م، از بزرگ‌ترین چهره‌های علمی دوران عثمانی و یکی از آخرین دانشمندان شاخص دورۀ اسلامی. وی را دمشقی (حاجی خلیفه، 1/ 940)، مصری، صهیونی (EI2, X/ 132) و راصد شامی نیز نامیده‌اند. بنابر دستخط خود او در نسخۀ منحصر به فرد کتاب الطرق السن...
  • تقی الدین شوشتری | محمد (زنده در 1035ق/ 1626م)، ادیب، مترجم و شاعر ایرانی در دربار اکبرشاه (حک‍ 963-1014ق/ 1556-1605م) و فرزند او،جهانگیر (1014-1037ق/ 1605-1628م).
  • تقی الدین فارسی |
  • تقی الدین کاشی | محمد، فرزند شرف‌الدین ‌علی ‌حسینی ‌‌کاشانی معروف به «میر تذکره» و متخلص به «ذکری»، شاعر و ادیب دورۀ صفوی و مؤلف یکی از تذکره‌های مهم شاعران پارسی‌گوی. استوری برپایۀ گزارش خودِ تقی‌الدین در ذیل خلاصة‌الاشعار مورخ 993ق/ 1585م تولد او را حدود سال 943ق/ 1536م تخمین زده است (I(2)/ 803)، در حالی‌که بیشتر منابع بدون...
  • تقی زاده | سیدحسن، از مشهورتـرین رجال صدر مشروطۀ ایران، سیاستمدار، محقق نامدار و صاحب آثاری برجسته در تاریخ و فرهنگ ایران و اسلام.
  • تقیه | کتمان عقیده و یا ابراز عقیدۀ مخالف برخلاف نظر قلبی برای اجتناب از زیانی دینی یا دنیایی. این واژه از ریشۀ «وقی» به معنای محافظت (جوهری، نیز ابن منظور ذیل وقی)، پرهیز و برحذرداشتن ( تاج...، ذیل وقی) است.
  • تقیه بنت غیث | ام علی (505-579ق/ 1111-1183م)، از بانوان شاعر و ادیب شامی، ملقب به ستُّ النِعَم (بانوی نعمتها). وی در خانواده‌ای اهل دانش در دمشق زاده شد. جدش ابوالحسن علی بن عبدالسلام (د 478ق) از شاعران صور و پدرش ابوالفرج غیث معروف به ابن اَرْمنازی (د 509 ق)، خطیب و کاتب بود (ابن خلکان، 1/ 299؛ یاقوت، 1/ 159).
  • تگرگ | تَگَرْگ، در عربی: بَرَد، از پدیده‌های جوی که برخی طبیعی‌دانان یونانی و مسلمان، در چگونگی پیدایش آن سخن رانده‌اند. در این مقاله نخست آراء یونانیان، با تکیه بر الآثار العلویة، نوشتۀ ارسطو،‌ و رساله‌ای به همین نام از تئوفراستوس و نیز الآراء الطبیعیـة منسوب به پلـوتارک ــ که امروزه آن‌ را از آئتیوس می‌دانند ــ نق...
  • تل باشر | تَلِّ باشِر، شهر و دژی مشهور در شمال سوریه به فاصلۀ حدود 40 کیلومتر از حلب که به روزگار جنگهای صلیبی به سبب موقعیتش، از اهمیتی خاص برخوردار بود و چندین بار میان فرمانروایان مسلمان و صلیبی دست به دست شد.
  • تلبیس ابلیس |
  • تلعفری | تَلَّعْفَری، ابوالمکارم محمدبن یوسف شیبانی (593-675ق/ 1197-1277م)، شاعر دورۀ ایوبی. نسبش به تَلَّ اَعْفَر (یا تَلَّ یعفر) میان سنجار و موصل می‌رسد (نک‍ : یاقوت، 1/ 863؛ قس: سیوطی، 54، که این نام را با تخفیف لام تَلَعفری ضبط کرده است).
  • تلعکبری | تَلّعُکْبَری، ابومحمد هارون بن موسی بن احمد (د 385ق/ 995م)، از محدثان امامیه در عراق. وی چنان‌که از نسبتش برمی‌آید، از تل عکبرا، تلی در کنار روستای عکبرا در نزدیکی بغداد، برخاسته (نک‍ : خطیب، 11/ 242؛ سمعانی، 1/ 474)، و نسب به قبیلۀ عرب بنی‌شیبان می‌رسانده است (نجاشی، 439).
  • تلقین |
  • تلمسان | تِلِمْسان، شهری در شمال غربی الجزایر و مرکز استانی به همین نام. این شهر در دورۀ رومیها پوماریا1 (= باغهای میوه) خوانده می‌شد (EI2)؛ در برخی از منابع نیز به صورت تلمسین آمده است و در لهجۀ مغربی به آن تِنِسمان نیز می‌گفتند (یاقوت، 1/ 870-871؛ ابن‌حوقل، 1/ 89؛ ابن خردادبه، 88؛ ابن فقیه، 80). نویسندگان کهن این کل...
  • تلمسان، جامع | تِلِمْسان، جامِع، یکی از مهم‌ترین و زیباترین مساجد سه‌گانۀ الجزایر، ساخته شده در دورۀ مرابطون (حک‍ 480-540 ق/ 1087-1145م).
  • تلمسانی | تِلِمْسانی، ابوربیع سلیمان بن علی کومّی (و نه کوفی)، ملقب به عفیف‌الدین (د 690ق/ 1291م)، شاعر، ادیب و عارف سدۀ 7ق. اصل او از قبیلۀ کومّیه در مراکش بود (نک‍ : ذهبی، تاریخ...، 406؛ ابن کثیر، 13/ 345). صفدی نیز نام یکی از نیاکان وی را یاتینَن نوشته (15/ 408) که تصحیف فاحشی از اسم یاسین است که در منابع کهن (مثلاً...
  • تلمیح | تلمیح، اشاره به آیه، حدیث، ضرب‌المثل، بیت و داستان در شعر. تلمیح از ریشۀ «لمح»، در لغت به این معانی آمده است: به سوی چیزی نگاه اجمالی و مختصر کردن (لین، VII/ 2672؛ نیز نک‍ : غیاث‌اللغات، 1/ 254)، درخشیدن برق و ستاره (زوزنی، 1/ 228؛ شمس قیس، 325)، شباهت داشتن (علوی، 171)، و به گوشۀ چشم اشاره کردن (همایی، 1/ 32...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: