تقتمیش
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 4 آبان 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224326/تقتمیش
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
16
تُقْتَمیش، ناصرالدین (غیاثالدین) تقتمیش (= توقتامیش = توقتمیش = توختامیش) خان، یکی از فرمانروایان قدرتمند و نامآور اردوی زرین و در حقیقت واپسین فرمانروای قدرتمند آن خاندان در دشت قپچاق. کلمۀ توقتمیش مرکب از فعل مغولی توغتا = آرمیدن/ آسودن + میش شناسۀ فعل ماضی ترکی به معنای آرامش یافته و برآسوده است (لسینگ، 815؛ رمزی، 1/ 568؛ IA, XII(1)/ 412). در زنجیرۀ نسب او میان تاریخنویسان اختلافنظر وجود دارد، اما رمزی بدون ارائۀ سلسله نسب، او را از اولاد باتو و وارث راستین فرمانروایی دانسته است و ابن تغری بردی و ابن خلدون (به روایت رمزی) او را به اشتباه پسر بردی بک انگاشتهاند. برخی دیگر او را از سلالۀ اوردا پسر جوچی میدانند؛ اما بیشتر برآناند که او از نوادگان توقای تیمور پسر جوچی است و نام پدر وی توی خواجه بوده است. در شجرهنامۀ موسوم به معزالانساب که در 830 ق/ 1427م در روزگار شاهرخ تیموری به قلم نویسندهای ناشناس تألیف شده است (گرچه ممکن است از ساختههای حافظ ابرو باشد)، نیز تقتمیش توسط پدرش توی خواجه با ٥ واسطه به توقای تیمور میپیوندد (ص 34). همین شجره با اندک تفاوتی در شجرۀ ترک ابوالغازی نیز آمده است (ص 178؛ نیز نک : رشیدالدین، 1/ 729؛ ابن تغری بردی، 4/ 106؛ منتخب...، 96؛ رمزی، 1/ 557؛ IA ، همانجا؛ روشن، 3/ 2194-2195). به هر حال پس از مرگ بردیبک در 672ق/ 1273م از او فرزند ذکوری بر جای نماند و حکومت خاندان باتو بر اردوی زرین پایان یافت، و آشفتگی اردوی زرین که در روزگار حکومت او آغاز شده بود، به اوج خود رسید و قلمرو او میان امیران و اعضای خاندان جوچی تقسیم شد و هریک در منطقۀ نفوذ خود استقلال یافتند (برای شرح این کشمکشها، خاصه استقلال روسها از اردوی زرین، و تسلط امیران مامای بر قپچاق غربی، نک : رمزی، 1/ 555-565؛ IA, XII(1)/ 414؛ نظامالدین، 78؛ ابوالغازی، 176). در این میان اُرُس خان که یکی از شاهزادگان همتبار تقتمیش (یعنی از سلالۀ توقای تیمور) بود، نخست بر بخش شرقی اردوی زرین تسلط یافت، سپس تا سرای، تختگاه اردوی زرین را تحت نفوذ خود درآورد. وی توی خواجه پدر تقتمیش را ــ که گویا حـاکم منقشلاق و از مخـالفـان او بـود ــ کشت، امـا تقتمیش به سبب خردسالی از مرگ نجات یافت. تقتمیش چند سال بعد در ایام جوانی، به امیر تیمور که در این زمان بر سرزمین جغتاییان استیلای تام یافته بود، پناه برد (777 یا 778ق/ 1375 یا 1376م). تیمور برای تضعیف ارسخان که در جوار سرزمینهای او قدرتی به هم زده بود، از این پیشامد سخت خشنود شد و به پذیرایی از او برخاست و پس از ورود به سمرقند بدین مناسبت جشنی برپا داشت و اموال بسیار به تقتمیش بخشید (نظامالدین، 74؛ غفاری، 307؛ ابوالغازی، 162؛ ابن تغری بردی، 4/ 80؛ رمزی، 1/ 582؛ لین پول، 361). تیمور اندکی بعد در همان سال، حکمرانی اُترار و سبران (ساوران ـ صبران)، و به روایتی آن دو شهر با سغناق را که در زمرۀ قلمرو ارسخان بهشمار میرفت، به تقتمیش واگذارد و سپاهی با وی همراه کرد تا آن سرزمینها را تصرف کند. در جنگی که درگرفت، اگرچه قتلغ بوقا پسر ارسخان و حاکم سغناق کشته شد، اما تقتمیش نیز شکست خورد و به سوی تیمور بازگشت. تیمور بار دیگر سپاهی بدو سپرد تا به سغناق حمله برد. اینبار پسر دیگر ارسخان به جنگ آمد. تقتمیش باز به سختی شکست خورد و زخمی شد و در نیزاری پنهان گردید. امیر ایدگو بارولاس (برلاس) سردار تیمور وی را در آن حال یافت و نجات بخشید و به نزد تیمور بازگردانید. ارسخان به سبب قتل پسرش به دست تقتمیش او را از تیمور طلب کرد، اما تیمور نپذیرفت و آمادۀ جنگ شد. با این حال برف و سرما و یخبندان مانع از آن شد که جنگی درگیرد. در این میان ارسخان و اندکی بعد پسر و جانشین او توقتاقیا نیز درگذشتند و پسر دیگرش تیمور ملک به فرمانروایی رسید. تقتمیش برای بار سوم در 778ق باز هم به یاری تیمور روی به جنگ آورد. گرچه اینبار هم شکست خورد، اما در چهارمین لشکرکشی در 780ق که همچنان از مدد بیدریغ تیمور برخوردار بود، پیروز شد و به سغناق درآمد و در آنجا سکه ضرب کرد. وی در جنگ دیگر با تیمور ملک در همان سال او را به کلی مغلوب ساخت و فرمانرواییاش بر سرزمینهای شرقی دشت قپچاق و قلمرو اردوی زرین تحقق قطعی یافت (رمزی، 1/ 570-571؛ IA, XII(1)/ 413؛ نظامالدین، 75- 78؛ شرفالدین، 1/ 204-209، 212-213؛ غفاری، 307- 308؛ ابوالغازی، 162-163؛ منتخب، همانجا؛ واله، 109 بب ). اندکی بعد امیر مامای را که بر اثر شکست از روسها به قدر کافی تضعیف شده بود، درهم کوبید و سرزمین او را تصرف کرد. سپس سرای و حاجی ترخان را تصرف کرد و در 782ق در آن شهرها به نام خویش سکه ضرب کرد. به این ترتیب یکپارچگی قلمرو اردوی زرین پس از 20 سال آشفتگی تأمین گردید. تقتمیش نتیجۀ پیروزیهای خویش را به آگاهی دیمیتری شاهزادۀ مسکو و یاکایلو شاهزادۀ لیتوانی رسانید. شاهزادگان روس ظاهراً به او گردن نهادند، اما این ابراز اطاعت کافی نبود و تقتمیش از آنان تابعیت مطلق و از آن مهمتر خراج میخواست. بنابراین در 783ق به سوی مسکو لشکر کشید و دیمیتری که تاب مقاومت و دل تسلیم نداشت، از برابر او گریخت و دیگر شاهزادگان روس، خراج سالانه را پذیرا شدند و او پس از کشتار و غارت به سرای بازگشت (رمزی، 1/ 577-582؛ IA, XII(1)/ 414؛ گروسه، 666-667؛ لین پول، 361-362). فرمانروایان اردوی زرین همواره بر سر خوارزم با چغتاییان، و بر سر اران و آذربایجان با ایلخانیان ایرانی سر ستیز داشتند. در این روزگار خوارزم در دست یوسف صوفی از امرای قنقرات بود، و جلایریان هم بر آذربایجان فرمان میراندند. یوسف صوفی به تقتمیش تمایل داشت و از او استقبال کرده، وی را به خوارزم فرا خواند؛ اما لشکرکشی یوسف صوفی به بخارا و غارت آن نواحی خشم تیمور را برانگیخت و در 781ق تیمور برای بار چهارم به خوارزم لشکر کشید و اورگنج (گرگانج) را چند ماه محاصره کرد و یوسف صوفی در میانۀ جنگ درگذشت و خوارزم به چنگ تیمور افتاد (IA, XII(1)/ 415؛ نظامالدین، 79-80؛ شرفالدین، 1/ 214-221؛ واله، 153-155). تقتمیش که همواره به انتظار فرصت مناسب بود، در 783ق که تیمور در داخل ایران به کشورگشایی مشغول بود، خوارزم را به تصرف درآورد. سکهای که وی در 785ق در خوارزم بهنام خود ضرب کرده، اکنون دردست است. در همان ایام تیمور آذربایجان را هم از چنگ احمد پسر شیخ اویس جلایری به درآورد. اما در 787ق/ 1385م که تیمور از آذربایجان خارج شد، احمد بار دیگر بدانجا بازگشت. تقتمیش که به سبب گزارش سفیر خود از احمد جلایر رنجیدهخاطر بود، در همان سال، وقتی احمد به بغداد رفت، از دربند گذشت و به تبریز حمله برد و آن را تخریب کرد و گروهی از مردم را کشت، اما نتوانست زمینۀ تسلط خویش بر آذربایجان را مهیا کند و به دیار خویش بازگشت. سال بعد تیمور دوباره آذربایجان را تسخیر کرد. در 789ق، سپاه تقتمیش از دربند به اران درآمد و تیمور سپاهی به مقابله فرستاد و با پشتیبانی پسرش میران شاه که بلافاصله به دنبال آن سپاه اعزام شده بود، سپاه تقتمیش شکست یافت و به دربند بازگشت. تقتمیش در همان سال، هنگامی که تیمور در شیراز بود، با قمرالدین فرمانروای کاشغر و از مخالفان تیمور، همپیمان شد و به ماوراءالنهر تاخت و کوشید سبران (صبران) را تصرف کند، اما توفیق نیافت. با اینهمه، در یک درگیری عمر شیخ پسر تیمور را شکست داد و شهرها و روستاهای ماوراءالنهر را غارت کرد؛ بخارا را محاصره کرد، اما به تصرف آن شهر توفیق نیافت و سپاهیانش قرشی و زنجیر سرای را نیز غارت کردند (نظامالدین، 101-102، 106؛ غفاری، 309، شرفالدین، 1/ 291-322؛ ابوالغازی، 162؛ منتخب، 336 بب ؛ واله، 140، 153-154؛ رمزی، 1/ 584 بب ). تیمور پس از دریافت این خبر به سرعت از شیراز به سوی سمرقند و به قصد تقتمیش به حرکت درآمد، ولی تقتمیش با نزدیک شدن او به دشت قپچاق بازپس نشست. تیمور در 790ق، خوارزم را به تصرف درآورد و سلیمان صوفی حاکم گماردۀ تقتمیش گریخت (نظامالدین، 107، 108؛ شرفالدین، 1/ 327). کوششهای مجدد تقتمیش برای تسخیر سبران راه به جایی نبرد و به قپچاق عقب نشست. تیمور که از این دستپروردۀ خود به ستوه آمده بود، در 793ق/ 1391م با سپاهی گران آهنگ دشت قپچاق کرد تا کار تقتمیش را یکسره کند. با آنکه تقتمیش از در صلح درآمد و سفیری به سوی تیمور فرستاد، اما تیمور نپذیرفت و روی به دشت قپچاق نهاد. تقتمیش شاهزادگان اردوی زرین را گرد هم آورد و با سپاهی بزرگ در 15 رجب 793 در محلی به نام قندوزجه (قندوزچه) با تیمور روبهرو گردید، اما شکست خورد و به درون دشت گریخت. تیمور پس از تعقیبی کوتاه، سرکوب نهایی تقتمیش را به زمان دیگر موکول کرد و به ماوراءالنهر بازگشت (نظامالدین، 112-125؛ شرفالدین، 1/ 331-396؛ منتخب،344؛ ابن عربشاه، 141 بب ؛ واله، 164 بب ؛ رمزی، 1/ 589 بب ؛ IA, XII(1)/ 417). پس از این شکست، تقتمیش که برای مقابله با تیمور به دنبال همپیمان بود، حسب سنت خانان دشت قپچاق با ممالیک مصر به مکاتبه برخاست و سفیرانی بدانجا فرستاد و برقوق فرمانروای مملوکی مصر را به اتحاد بر ضد تیمور فرا خواند. برقوق نیز ایلدرم بایزید عثمانی را با خویش همراه کرد، اما از این اتحاد نتیجهای حاصل نشد (همان، XII(1)/ 418؛ مقریزی، 5/ 337، 356؛ سویم، 389). با همۀ شکستها تقتمیش هنوز از تکاپو نیفتاده بود و بر بخشی از سرزمین خویش حتى روسیه تسلط داشت و فرمانی که در 795ق برای شاهزادگان لیتوانی صادر کرده، مؤید این نظر است. تیمور در 796ق در شکی اران بود که خبر یافت طلیعۀ سپاه تقتمیش از دربند گذشته، و به شیروان درآمده است. تیمور در 7 جمادیالاول 797 از دربند لشکرکشی دوم به سوی دشت قپچاق را آغاز کرد و در عین حال سفیری به سوی تقتمیش فرستاد. پاسخ تقتمیش که در ساحل رود سامور در حدود داغستان به وی رسید، بسیار تند و توهینآمیز بود؛ این نیز آهنگ لشکرکشی او را به جنگ با تقتمیش تشدید کرد. تیمور از دربند گذشت و نخست قایتاقها (قیتاغ) را که همپیمان تقتمیش بودند، تار و مار کرد و سپس طلیعۀ سپاه تقتمیش را درهم شکست. سرانجام تیمور و تقتمیش در ساحل رود ترک روبهرو شدند. تقتمیش پس از اندک مقاومتی شکست یافت و با گروهی از همراهان به سوی سرزمین بلغارهای ولگا گریخت؛ دیگر شاهزادگان اردوی زرین نیز هریک به سویی گریختند و برخی به تیمور پیوستند. تیمور او را تا شهر اوکک در ساحل رود ایتیل یا اتل (ولگا) تعقیب کرد، اما بر او دست نیافت؛ آنگاه فرمانرواییِ قپچاق شرقی را به قایرچاق پسر ارس خان اعطا کرد و خود تا نزدیک مسکو به سوی غرب تاخت (نظامالدین، 158-159؛ IA, XII(1)/ 418؛ رمزی، 1/ 597؛ غفاری، 312؛ شرفالدین، 1/ 522-558). تقتمیش پس از این شکست کارها را اندکی سر و سامان بخشید و با سود جستن از یاری نظامی روسها به جنگ شاهزاده تیمور قتلغ رفت، اما شکست خورد و به شاهزادۀ لیتوانی پناه برد. تیمور قتلغخان را از شاهزادۀ لیتوانی طلب کرد، اما وی نپذیرفت و سپاهی فراهم کرد و با تیمور قتلغ جنگید و شکست خورد و سپاه او و تقتمیش و سایر همپیمانان پراکنده و پریشان شدند. تقتمیش همچنان پنهان از عوامل تیمور دردشت قپچاق به اینسو و آنسو میرفت. بعدها کوشید رضایت تیمور را بهدست آورد. شاید تیمور هم اندک لطفی به وی یافته بود، اما تیمور در 807ق/ 1404م مرد و تقتمیش نیز در همان سال در سیبری غربی توسط مأموران امیر ایدگو به قتل رسید. پسر او جلالالدین سالها بعد، بر سالی فرمانروایی یافت، اما او نیز به دست برادر خویش محمد کشته شد؛ و محمد خود مدتی کوتاه حکومت کرد. برخی منابع تقتمیش را به عدالت و حسن خلق و صفات پسندیده ستودهاند؛ اگرچه او با همت و سیاست و پشتکار خویش اردوی زرین نیمهجان را احیا کرده بود، اما با خطای بزرگ مبادرت به درگیری با تیمور نخستین حامی خویش و مقتدرترین پادشاه روزگار، اردوی زرین را به انحطاط نهایی کشانید (IA، همانجا؛ ابوالغازی، 163؛ منتخب، 96-101؛ ابن عربشاه، 147-154؛ رمزی، 1/ 625).
ابن تغری بردی، المنهل الصافی، به کوشش محمد محمدامین، قاهره، 1986م؛ ابن عربشاه، احمد، عجائب المقدور، به کوشش احمد فایز حمصی، بیروت، 1407ق/ 1986م؛ ابوالغازی بهادرخان، شجرۀ ترک، به کوشش دمزون، سن پترزبورگ، 1287ق/ 1871م؛ رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، به کوشش محمد روشن و مصطفى موسوی، تهران، 1373ش؛ رمزی، محمد، من تلفیق الاخبار و تلقیح الآثار، اورنبورگ، 1908م؛ روشن، محمد و مصطفى موسوی، تعلیقات بر جامع التواریخ (نک : هم ، رشیدالدین فضلالله)؛ شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه، به کوشش محمد عباسی، تهران، 1336ش؛ غفاری، قاضی احمد، تاریخ نگارستان، به کوشش مرتضى مدرس گیلانی، تهران، 1404ق؛ گروسه، رنه، امپراطوری صحرانوردان، ترجمۀ عبدالحسین میکده، تهران، 1353ش؛ لینپول، استنلی، دول اسلامیه، ترجمۀ خلیل ادهم، استانبول، 1345ق/ 1927م؛ معزالانساب، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز؛ مقریزی، احمد، السلوک، به کوششعبدالقادر عطا، بیروت، 1418ق؛ منتخب التواریخ، منسوب به معینالدین نطنزی، به کوشش ژان اوبن، تهران، 1336ش؛ نظامالدین شامی، ظفرنامه، تهران، 1363ش؛ واله، محمد یوسف، خلد برین، به کوشش هاشم محدث، تهران، 1379ش؛ نیز:
IA; Lessing, F. D., Mongolian-English Dictionary, Bloomington, 1982; Sevim, A. and Y. Yücel, Türkiye tarihi, Ankara, 1989. مصطفى موسوی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید