افریقا
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 29 فروردین 1401
https://cgie.org.ir/fa/article/242256/افریقا
جمعه 24 اسفند 1403
چاپ شده
9
نداشتند كه حتى احیاء العلوم غزالی را طعمۀ آتش سازند (نك : عبدالواحد، 173؛ نیز ابنخلدون، 6(2) / 466). در دورۀ موحدون شرایط تا اندازهای تعدیل گردید و از زمان جانشینی عبدالمؤمن (حك 528- 558 ق / 1134-1163م)، مذهب اشعری مورد حمایت موحدون قرار گرفت (نك : دمیری، 1 / 279).گفتنی است كه مذهب كرامیه نیز در سدۀ 4 ق / 10م، در مصر اندك پیروانی داشت و كرامیان مصر بیشتر در محلهای در پایتخت مجتمع بودند (نك : مقدسی، 172)؛ اما در مورد مغرب گفتنی است كه مقدسی ادعاهای كرامیان مشرق در مورد كثرت پیروانشان در آن دیار را مورد اعتراض قرار داده است (ص 197) و شاید به عنوان ماحصل گفتار او، وجود یك جمعیت محدود كرامی در مغرب اسلامی در سدۀ 4 ق قابل پذیرش بوده باشد.مذاهب فقهی: آغازگر رواج فقه حنفی در مصر، اسماعیل بن یسع قاضی آن دیار از 164 ق / 781م بود كه براساس این مذهب داوری میكرد. شماری از طالبان اهل افریقیه كه در محافل درس شاگردان ابوحنیفه حاضر بودند، اگرچه بر اصول مذهب او پابر جا نبودند، اما نقش مؤثری در رساندن تعالیم ابوحنیفه به مغرب اسلامی ایفا كردند؛ از آن میان به ویژه باید اسد بن فرات (ه م) را یاد كرد (نیز نك : همو، 195-196؛ برای شماری از عالمان قدیم حنفی در افریقیه، نك : خشنی، 187، 190، جم ). از اوایل سدۀ 3ق / 9 م برخی عالمان متنفذ مالكی سعی داشتند تا فتوا به غیر مذهب مالك را ممنوع سازند (نك : حجی، 321)، اما این كوشش آنان ثمر عاجلی نبخشید.برخلاف مذهب حنفی كه مراحل شكلگیری خود را در خارج از قاره گذرانده بود، بخش مهمی از مراحل تشكل مذهب مالكی با همت عالمانی در مصر و افریقیه طی شد. نخستین مروجان فقه مالك در مصر، و نیز مهمترین شاگردان محفل مالك، یعنی ابن قاسم عتقی (د 191 ق / 807 م) و اشهب بن عبدالعزیز (د 204 ق / 819 م)، در نسل پس از مالك، پایگاه فقه او را به مصر منتقل كردند و در آن دیار به توسعۀ دامنۀ این مذهب پرداختند. ابن قاسم بیشترین اهمیت خود را در تاریخ مذهب مالكی، مرهون نقشی است كه در فراهم آوردن مجموعۀ بزرگ المدونه بر عهده داشته كه پس از موطأ مالك، اساسیترین منبع در فقه مالكی به شمار میآید. تألیف المدونه حاصل جریانی تدریجی است كه با آموزشها و محاضرات ابن قاسم آغاز گشته، در مرحلهای توسط اسد بن فرات شاگرد ابن قاسم نوشته شده، و سپس به دست سحنون بن سعید، شاگرد ابنقاسم و اشهب به صورت نهایی تدوین و تكمیل گردیده است (نك : ابن خلكان، 3 / 181؛ نیز ه د، 4 / 433-434).در گسترش روی به غرب، باید به گروهی از شاگردان مالك اشاره كرد كه مذهب او را فراتر از مصر، در بلاد مغرب تبلیغ نمودند؛ و از آن میان باید علی بن زیاد و ابن اشوس از افریقیه را نام برد (نك : ابواسحاق، 156-157). در افریقیه اسد بن فرات (ه م) مروج مذهب مالكی بود و پس از او به تدریج این مذهب در آن سرزمین و فراسوی آن در مغرب گسترش یافت.در مورد مذهب شافعی، نخست باید به یاد آورد كه شافعی پیشوای این مذهب، 4 سال پایانی عمر خود را در مصر گذرانید؛ این سالها برهۀ تدوین نهایی تعالیم فقهی و اصولی او بود و فقه مصری او در نوشتههای فقه تطبیقی به عنوان فقه جدید شافعی شناخته میشود. در میان شاگردان شافعی و مروجان فقه او نیز شخصیتهایی مصری، همچون اسماعیل بن یحیى مزنی، ربیع بن سلیمان مرادی، یوسف بن یحیى بویطی و حرملة بن یحیى تجیبی در توسعه و گسترش مذهب شافعی نقشی اساس ایفا كردند (نك : همو، 109-112). مذهب شافعی اندك زمانی پس از درگذشت او، مذهب مالكی را در آن دیار تحت الشعاع قرار داد و به تدریج مذهب غالب بر مصر شد، اما هرگز در بخشهای غربی آن، در افریقیه و مغرب توفیقی به دست نیاورد (نك : مقدسی، 195).در نگرشی بر توزیع این 3 مذهب در سدۀ 4ق / 10م باید گفت كه در مصر، مذهب مالكی نسبت به گذشته محدودتر شده، نفوذ مذهب حنفی به حداقل رسیده، و مذهب شافعی رونقی افزون داشته است (نك : همو، 172؛ ابن حزم، 1 / 192)، در حالی كه در افریقیه و مغرب، مذهب حنفی هنوز با مذهب مالكی هماوردی داشته است (مقدسی، 195). در این دوره، در مصر همچنین یك اقلیت كوچك حنبلی دیده میشد (همو، 172). این تعادل در دورههای بعدی كمتر به هم خورده، و تنها برخی تحولات تاریخی، تغییراتی محدود در آن به وجود آورده است. از جمله اینكه در افریقیه و مغرب، معز بن بادیس (د 454ق / 1062م) از امیران زیری، حنفیان را برای ترك مذهبشان تحت فشار قرار داد و تعمیم مذهب مالك را سیاست خود ساخت (نك : ابنخلكان، 5 / 234؛ عبدالقادر قرشی، 1 / 5). در مقابل، از دورۀ استیلای ممالیك ترك بر مصر (مقریزی، الخطط، 2 / 272) و در دورهای پسین دولت عثمانی در مصر و شمال افریقا، حمایت این دولتها از مذهب حنفی و تأسیس مدارسی برای ترویج آن، اهمیت این مذهب در منطقه را تا اندازهای افزایش داد. به هر روی، طی هزارۀ اخیر، همواره مذهب مالكی به عنوان مذهب غالب در شمال افریقا، ایفای نقش كرده است؛ ارتباط نزدیك میان حوزههای مالكیِ شمال افریقا با حوزههای اندلس، در بررسی تاریخ مذهب مالكی در این منطقه، مطالعۀ پیوسته با اندلس را اجتنابناپذیر میسازد.افزون بر این، مذهب حنبلی در پی تحولات اجتماعی و دینی سدۀ 7 ق / 13 م، در عهد ممالیك بحری (حك 651-784 ق / 1253-1382 م) و شاید با حمایت آنان در مصر اهمیتی فراوان یافت كه به خصوص فعالیتهای ابن تیمیه (د 728 ق / 1328 م) در این باره مؤثر بود (نك : لائوست، 1-71). همچنین با ظهور ابن حزم در اندلس، مذهب ظاهری به طور كلی در مغرب اسلامی ریشه دوانید و برای مقطعی در تاریخ مغرب، به روزگار ابویوسف یعقوب منصور از موحدون (حك 580-595 ق)، مذهب ظاهری در قلمرو او مذهب رسمی بود (نك : عبدالواحد، 336 به بعد) و در دورههای بعد نیز در حد مذهبی محدود و غیر متمركز به بقای خود ادامه داد.
ابن اثیر، الكامل؛ ابن تومرت، محمد، اعز ما یطلب، به كوشش عمار طالبی، الجزایر، 1985 م؛ ابن حجر عسقلانی، احمد، تقریب التهذیب، به كوشش محمد عوامه، حلب، 1408 ق / 1988 م؛ همو، لسان المیزان، حیدرآباد دكن، 1329-1331 ق؛ ابن حزم، علی، الاحكام، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ ابن حماد، محمد، اخبار ملوك بنی عبید و سیرتهم، الجزایر، 1346 ق؛ ابن حمزه، عبدالله، الشافی، صنعا / بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ ابنخلدون، العبر؛ ابن خلكان، وفیات؛ ابن عساكر، علی، تبیین كذب المفتری، بیروت، 1404 ق / 1984 م؛ ابن فقیه، احمد، البلدان، به كوشش دخویه، لیدن، 1885 م؛ ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، طبقات الفقهاء، به كوشش خلیل میس، بیروت، دارالقلم؛ ابوعبید بكری، عبدالله، المغرب فی ذكر بلاد افریقیة و المغرب، به كوشش دوسلان، الجزیره، 1857 م؛ ابوالعرب، محمد، طبقات علماء افریقیة و تونس، به كوشش علی شابی و نعیم حسن یافی، تونس، 1985 م؛ ابوالقاسم بلخی، عبدالله، «باب ذكر المعتزلة»، فضل الاعتزال و طبقات المعتزلة، به كوشش فؤاد سید، تونس، 1393 ق / 1974 م؛ ابونصر بخاری، سهل، سر السلسلة العلویة، قم، 1413 ق؛ اردبیلی، محمد، جامع الرواة، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، به كوشش ریتر، ویسبادن، 1980 م؛ بارونی، سلیمان، مختصر تاریخ الاباضیة، تونس، 1357 ق / 1938 م؛ بخاری، محمد، التاریخ الكبیر، حیدرآباد دكن، 1398 ق / 1978 م؛ بدوی، عبده، مع حركة الاسلام فی افریقیة، قاهره، 1970 م؛ برقی، احمد، المحاسن، به كوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، 1331 ش؛ حجی، محمد و دیگران، فهارس المعیار المعرب (نك : هم ، ونشریسی)؛ خشنی، محمد، «طبقات علماء افریقیة»، همراه طبقات ابوالعرب، به كوشش محمد بن ابی شنب، الجزایر، 1332 ق / 1914 م؛ داك؛ درجینی، احمد، طبقات المشایخ بالمغرب، به كوشش ابراهیم طلای، قسنطینه، 1394 ق / 1974 م؛ دلائل الامامة، منسوب به ابنرستم طبری، نجف، 1383 ق / 1962 م؛ دمیری، محمد، حیاة الحیوان، قاهره، مكتبة مصطفی البابی؛ ذهبی، محمد، الامصار ذوات الآثار، به كوشش محمود ارناؤوط، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ همو، میزان الاعتدال، به كوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1382 ق / 1963 م؛ سراج اندلسی، محمد، الحلل السندسیة، به كوشش محمدحبیب هیله، تونس، 1970 م؛ شماخی، احمد، السیر، به كوشش احمد بن سعود سیابی، مسقط، 1407 ق / 1987 م؛ شهرستانی، محمد، الملل و النحل، به كوشش محمد بدران، قاهره، 1375 ق / 1956 م؛ صفار، محمد، بصائر الدرجات، تهران، 1404 ق؛ طبری، تاریخ؛ طوسی، محمد، امالی، بغداد / نجف، 1384ق / 1964م؛ همو، رجال، به كوشش محمد صادق آل بحرالعلوم، نجف، 1381ق / 1961 م؛ همو، الفهرست، به كوشش محمد صادق آل بحرالعلوم، نجف، 1380 ق / 1960 م؛ عبدالقادر قرشی، الجواهر المضیئة، حیدرآباددكن، 1332 ق؛ عبدالواحد مراكشی، المعجب، به كوشش محمد سعید عریان، قاهره، 1368 ق / 1949 م؛ فرات كوفی، تفسیر، نجف، 1354 ق؛ قاضی عبدالجبار، «فضل الاعتزال»، فضل الاعتزال و طبقات المعتزلة، به كوشش فؤاد سید، تونس، 1393 ق / 1974 م؛ قاضی نعمان، افتتاح الدعوة، به كوشش وداد قاضی، بیروت، 1970 م؛ قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، به كوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، 1331 ش؛ كشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، به كوشش حسن مصطفوی، مشهد، 1348ش؛ كندی، محمد، الولاة و القضاة، به كوشش روون گست، بیروت، 1908 م؛ كوثری، محمد زاهد، مقدمه بر تبیین كذب المفتری (نك : هم ، ابن عساكر)؛ لیث بن سعد، «رسالة الى مالك بن انس»، ضمن ج 3 اعلام الموقعین ابن قیم، به كوشش طه عبدالرئوف سعد، قاهره، 1968 م؛ مالك بن انس، «رسالة الى لیث بن سعد»، ضمن ج 1 ترتیب المدارك قاضی عیاض، بیروت / طرابلس، 1387 ق / 1967 م؛ مرشد بالله، یحیى، امالی، بیروت، 1403 ق / 1984 م؛ مفید، محمد، «اجوبة المسائل السرویة»، ضمن عدة رسائل، قم، كتابخانۀ مفید؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، بیروت، 1408 ق / 1987 م؛ مقریزی، احمد، اتعاظ الحنفاء، به كوشش جمالالدین شیال و محمد حلمی محمد احمد، قاهره، 1393 ق / 1973 م؛ همو، الخطط، بولاق، 1270 ق؛ منتجبالدین رازی، علی، فهرست، به كوشش عبدالعزیز طباطبایی، قم، 1404 ق؛ منصور بالله، قاسم، الاعتصام، صنعا، 1408 ق / 1987 م؛ نجاشی، احمد، الرجال، به كوشش موسى شبیری زنجانی، قم، 1407 ق؛ نووی، یحیى، تهذیب الاسماء و اللغات، قاهره، 1927 م؛ واسعی، عبدالواسع، الدر الفرید، قاهره، 1357ق؛ ونشریسی، احمد، المعیار المعرب، به كوشش محمد حجی، بیروت، 1401 ق / 1981 م؛ یعقوبی، احمد، البلدان، به كوشش دخویه، لیدن، 1892 م؛ همو، تاریخ، بیروت، 1379 ق / 1960 م؛ نیز:
Arnold, T.W., The Preaching of Islam, Lahore, 1979; EI2; GAS; Laoust, H.,«Le Ħanbalisme sous les Mamlūks baħrides», Revue des études islamiques, 1960; Lewicki, T., «Quelques extraits inédits relatifs aux voyages des commerçants et des missionnaires ibāḍites nord-africains au pays du Soudan occidental et central au moyen age», Folia Orientalia, 1960-1961, vol. II; Madelung, W., Religious Schools and Sects in Medieval Islam, London, 1985; Répertoire chronologique d’épigraphie arabe, ed. E. Combe et al., Cairo, 1943-1944; Salîl-ibn-Razîk, History of the Imâms and Seyyids of ’Omân, tr. G. P. Badger, London, 1986.احمد پاكتچی
V. علوم قرآنی و حدیث در افریقادر مصر حضور جمعی از صحابه، آغازگر گسترش علوم قرآنی و حدیث بوده است، به طوری كه از همین دوره، حوزۀ مصر با استقلالی نسبی شكل گرفته، و در عهد تابعان نمودی آشكار داشته است (نك : ابن سعد، 7(2) / 191 به بعد: اشاراتی در این باره). در حوزۀ قرائت، مصر در سدههای نخستین، بیش از همه تحت تأثیر قرائت مدنی قرار داشته، و ورش راوی نافع، خود مصری بوده است (نك : ابوعمرو، 31، 36، 183؛ ابن جزری، غایة ... ، 1 / 502). تا پایان سدۀ 4 ق / 10 م قرائت ورش از نافع، به اهتمام مقریانی مصری چون یوسف ازرق (د ح 240ق / 854م)، یونس بن عبدالاعلى (د 264ق / 878م) و ابوالحسن نحاس (د بعد از 280ق / 893م) قرائت غالب در مصر و سراسر شمال افریقا بود و با وجود پرداخت محدود به دیگر قرائات، قرائت مدنی رقیبی نداشت (نك : مقدسی، 172، 197؛ ابن جزری، النشر، 1 / 114).در اواخر سدۀ 4 ق، به خصوص با حضور دو عالم مهاجر از حلب، عبدالمنعم ابن غلبون (د 389ق / 999م) و پسرش طاهر ابن غلبون (د 399 ق / 1009 م)، حوزۀ قرائت مصر به حوزهای پرتوان تبدیل شد كه یارای برابری با حوزههای شام، عراق و ایران را داشت. این حوزه در طول 3 قرن، توانست افزون بر تبادل طرق قرائت با حوزههای یاد شده، پایهگذاران حوزههای قرائت در افریقیه و اندلس را پرورش دهد. بخش عمدهای از میراث قرائی و آثار متقدم این رشته، در همین دوره به همت مقریانی مصری، یا متوطن در مصر پرداخته شده است كه به عنوان شاخص میتوان از میان آنها به الروضۀ ابوعلی مالكی (د 438 ق / 1046 م) و تلخیص العباراتِ ابن بلیمۀ هواری، عالم قیروانی ساكن در اسكندریه (د 514 ق / 1120 م) اشاره كرد (برای اطلاع از رواج آنها، نك : همان، 1 / 72).از گرایشهای این حوزه، اهمیت دادن به قرائت یعقوب حضرمی در كنار 7 قاری است كه گاه در غالب مجموعهای به عنوان «قرائات ثمان» ــ همچون التذكرۀ طاهر ابنغلبون ــ بازتاب یافته، و گاه به صورت تألیف نوشتهای مستقل به عنوان مفردة یعقوب ــ همچون آثار ابنفحام مقری صقلیِ ساكن اسكندریه (د 516ق) و عبدالباری صعیدی (د بعد از 650ق / 1252م) ــ خود نموده است (نك : همان، 1 / 77؛ رودانی، 426).در سدههای بعد، از این رونق كاسته شده است و به ندرت آثار مستقلی دیده میشوند؛ بسنده كردن به قرائات هفتگانه با طرق مشهور و اعتنا نداشتن به آثار قرائی ــ جز به تیسیر ابوعمرودانی و شاطبیه ــ در سدۀ 9 ق / 15 م، ابن جزری را به شكوه واداشته است (نك : تحبیر ... ، 7)، ولی انتقال نسل به نسل این میراث روایی در مصر با وجود فراز و نشیبها، تا عصر حاضر دوام یافته است.در نگرشی بر حوزۀ قرائت در افریقیه، باید گفت: تا سدۀ 4 ق این حوزه نسبت به دانش اختلاف قرائات اهتمامی نداشت و به عنوان موجی برخاسته از تحول حوزۀ مصر، از اوایل این سده، حوزۀ افریقیه در راهی همسان و پیوسته با مصر گام نهاد و تحصیل برخی طلاب افریقیه در مصر راهگشای این مسیر بود (همو، النشر، 1 / 34-35). كوشش مقریانی افریقی در جهت تدوین آثار تحقیقی قرائت، همچون كار ابن سفیان قیروانی (د 415 ق / 1024 م) در الهادی، احمد بن عمار مهدوی (د بعد از 430 ق / 1039 م) در الهدایه، مكی بن ابی طالب قیسی (د 437 ق / 1045م) در آثار متعدد از جمله التبصره (برای آگاهی از رواج این آثار، نك : همان، 1 / 66، جم ) نشان میدهد كه افریقیه در تاریخ تدوین قرائات، همكار و رقیبی سختكوش برای حوزۀ مصر بوده است. هند شلبی در پژوهشی گسترده، جایگاه دانش قرائت در افریقیه را تا میانۀ سدۀ 5 ق / 11 م، یعنی در دورۀ شكوفایی بررسی كرده است (نك : مآخذ همین مقاله).در سدههای پسین، این دانش در عین ركود و كاستی، بقای محدود خود را در شمال افریقا حفظ كرده (قس: شلبی، 14)، و از ثمرات آن تألیف آثاری چون شرح الشاطبیه از ابنآجروم صنهاجی مراكشی (د 723 ق / 1323م) و غیث النفع از سیدی علی صفاقسی (سدۀ 11ق / 17م) بوده است (نك : صفاقسی، 3-4؛ نیز ه د، 2 / 613).در زمینۀ تفسیرنویسی، در سدههای متقدم هجری، در دورۀ رونق تفسیرهای مأثور در دیگر بومها، گرایش ویژهای به این سبك تألیف، در مصر و افریقیه دیده نمیشود. تنها استثنای مهم تفسیر یحیی بن سلام، عالم بصری مهاجر به افریقیه (د 200 ق / 816 م) است (ذهبی، سیر ... ، 9 / 396-397) كه همواره در مغرب جهان اسلام مورد توجه خاص بوده است. در دورۀ رواج تفسیرهای درایی در سدههای میانۀ اسلامی، مصر و افریقیه نیز سهمی بسزا داشتهاند. از نمونههای اینگونه تفاسیر میتوان الارشادِ ابن برّجان لخمی، عالم صوفی مشرب افریقی (د 536 ق / 1142 م) را نام برد كه با گرایشی عرفانی نوشته شده است (نك : سیوطی، الاتقان، 1 / 35). از نمونههای مصری نیز میتوان تفاسیری بزرگ و مفصل چون فتح الرحمان از تاجالدین ابنقرقماس (د 882ق / 1477م) را برشمرد (نك : ه د، 4 / 461: نسخههای خطی آن؛ برای نمونههای بیشتر، نك : اسنوی، 2 / 240؛ سیوطی، طبقات ... ، 30، 82، 83، 112، 123-124). در اواخر سدۀ 9 ق / 15 م، جلالالدین سیوطی الدر المنثور را به عنوان جامعترین تفسیر روایی فراهم آورد و تفسیر ناتمام درایی جلالالدین محلی (د 864 ق / 1460م) را تكمیل كرد كه به تفسیر جلالین شهرت یافت (چاپهای مكرر) و در نسلهای بعد به عنوان تفسیری مختصر مورد توجه قرار گرفت. در سدۀ اخیر، رویكرد مصریان به تألیف تفاسیر درایی گسترشی قابل ملاحظه داشته، و دورههای مفصل تفسیری چون جواهر القرآن طنطاوی، المنار محمد عبده و رشید محمد رضا و فی ظلال القرآن سید قطب حاصل همین رویكرد است.در زمینۀ علوم حدیث، چنانكه ذهبی در نگرشی كلی اشاره كرده است، حدیث در عهد تابعان در حوزۀ مصر رونق داشت و در نیمۀ دوم قرن 2 ق / 8 م، با حضور كسانی چون لیث بن سعد، ابن لهیعه (ه م) و ابن وهب (ه م) به اوج رونق خود رسید ( الامصار ... ، 28). این رونق تا میانۀ سدۀ 4 ق برجای بود و از ثمرات آن، آثاری چون نسخۀ ابوصالح كاتب اللیث (GAS, I / 104). مسند اسد بن موسى و الزهد همو، آثار نعیم ابن حماد، به خصوص الفتن (همان، I / 105)، الصحیح المنتقى از ابن سكن (ه م) و آثار ابوجعفر طحاوی (نك : همان، I / 440 به بعد) را میتوان مورد توجه قرار داد. از آثار همین دوره، كتاب مسند الصحابة الذین نزلوا مصر از محمد بن ربیع جیزی (نك : رودانی، 360-361)، با وجود گمنامی، از آن روی كه احادیث بوم مصر را به طور ویژه مورد بررسی قرار داده، حائز اهمیت است. مصریان در حدیث خود گاه دارای تفرداتی بودهاند كه مورد توجه نویسندگان شرقی قرار گرفته است (مثلاً نك : صنعانی، 2 / 293؛ ابوداوود، 1 / 230، 3 / 114، 185).برپایۀ گفتار ذهبی، در دورۀ استیلای فاطمیان بر مصر (356-567 ق / 967-1172 م)، دانش حدیث در این دیار متروك شد (همان، 29-30)؛ از نمونههای قابل ذكر این دوره، میتوان از آثاری چون شهاب الاخبار (چاپهای مكرر) و مسند آن از قاضی قضاعی (د 454 ق / 1062 م) (كتانی، 76) و مجموعۀ 20 جزئی مشهور به الاجزاء الخلعیات از ابوالحسن خلعی (د 492 ق / 1099 م) یاد كرد كـه در عهد خود از عالیترین اسناد در مصر برخوردار بود (نك : همو، 91؛ برای آثار دیگر، نك : GAS, I / 226, 231).ذهبی اشاره میكند كه پس از فروپاشی خلافت فاطمی، بار دیگر حلقههای حدیث در مصر رونق گرفت (همان، 30)؛ ولی آنچه در این موج جدید به چشم میآید، بیشتر توجه به تألیف مجموعههای موضوعی، یا تحقیقاتی دربارۀ متون اصلی حدیثی است. فرد شاخص در این میان زكیالدین منذری (د 656 ق / 1258م) است كه به عنوان نمونۀ آثار موضوعی او، از كتاب پرشهرت الترغیب و الترهیب (چاپهای مكرر) میتوان یاد كرد، در حالی كه وی در برخورد با متون، دو مختصر از صحیح مسلم و سنن ابی داوود فراهم آورده، و بر سنن ابی داوود نیز حاشیهای نوشته است (نك : GAS, I / 140, 151: نسخههای آن). در سدههای پسین، حوزۀ مصر به عنوان كانونی برای تحقیقات حدیثی شناخته شده است و در تاریخ آن شخصیتهایی چون ابن حجر عسقلانی (د 773ق / 1371م)، نورالدین هیثمی (د 807ق / 1404م)، شهابالدین بوصیری (د 840ق / 1436م) و جلالالدین سیوطی (د
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید