صفحه اصلی / مقالات / افریقا /

فهرست مطالب

افریقا


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 29 فروردین 1401 تاریخچه مقاله

 است كه در كشور سومالی در عرض عربی رسمیت دارد و بخشی از 5 / 5 میلیون نفر سخنگویان آن در خارج از این كشور، در كنیا، حبشه و جیبوتی زندگی می‌كنند (دربارۀ نوشتار و ادبیات آن، مثلاً نك‍ : چرولی، «متون ... »، 861 به بعد؛ لویس، 134 به بعد). دیگر زبان پرجمعیت كوشی، اُرُمو یا گالاست كه در جنوب اتیوپی و بخشی از شمال كنیا حدود 10 میلیون نفر سخنگو دارد (برای بررسی جامع، نك‍ : پامر، 571 به بعد؛ برای كتاب‌شناسی، نك‍ : پُدُلسكی، بخش I، 144 به بعد، بخش II، 237 به بعد).
5. زبانهای چادی: از مهم‌ترین زبانهای چادی باید زبانِ هاوسا را برشمرد كه در نیجریۀ شمالی رسمیت دارد و در منطقه‌ای وسیع‌تر نقش زبان واسطه را ایفا می‌كند. این زبان در سده‌های اخیر زبان كتابت برخی متون از جمله نوشته‌های تاریخی وورنو نیز بوده است (مثلاً نك‍ : فیلیپس، 192 به بعد).
زبانهای اُموتیك، گروهی از زبانهای رایج در غرب اتیوپی و شمال كنیا كه حدود 2 میلیون نفر به آن سخن می‌گویند و در طبقه‌بندی زبان‌شناسان گاه به عنوان شاخۀ غربی زبانهای كوشی و گاه به عنوان شاخۀ مستقل ششم از خانوادۀ زبانهای افریقا ـ آسیایی شناخته می‌شود (نك‍ : كریستال، 168, 277).
ب ـ زبانهای افریقای ماوراء صحرا: از آنجا كه افریقای ماوراء صحرا جز در چند سدۀ اخیر، برای مردمان دیگر قاره‌ها و هم برای ساكنان شمال قاره كم شناخته بوده، و از بومیان این منطقه نیز آثار مكتوبی از گذشته‌های دور برجای نمانده است، بررسی تاریخیِ هر پدیده‌ای، از جمله زبان در این منطقه با دشواری جدی روبه‌روست. تنها زبان مستثنا در این میان كه شكل كهن آن به صورت مكتوب برجای مانده است، زبان نوبی است كه با وجود تعلق به خانوادۀ زبانهای نیل ـ صحرایی، به سبب مجاورت با مصریان و حبشیان و برخورداری از شرایط نسبتاً پیشرفتۀ فرهنگی، دارای سنتی مكتـوب از روزگـاران گذشتـه است (نك‍ : سطور بعد).
از سدۀ 9ق / 15م، همزمان با آغاز حضور اروپاییان در افریقای ماوراء صحرا، زبانهای افریقایی نیز به تدریج مورد توجه و مطالعۀ آنان قرار گرفت؛ برخلاف بخش شرقی افریقا كه پیش‌تر برای مسلمانان كمابیش شناخته شده بود، نخستین گزارشهای اروپاییان از بخش غربی دارای اهمیتی بسیار است. نخستین اقدامات این تازه‌واردان دربارۀ ضبط زبان بومیان، به صورت شماری فهرست لغات است و نخستین دستور زبان برای یك زبان ماوراء صحرایی، یعنی كنگو در 1659 م منتشر شده است.
1. خانوادۀ نیل ـ صحرایی: این خانواده، خود در بردارندۀ حدود 100 زبان متعلق به 6 شاخه است كه در آن میان، شاخۀ شاری ـ نیل گسترده‌ترین و ناهمگن‌ترین آنهاست. در این نام‌گذاری دو رود شاری و نیل در مد نظر بوده‌اند كه حوضۀ آنها و منطقۀ میانیشان، قلمرو زبانهای این گروه است. بخش عمده از سخن‌گویان به زبانهای این خانواده در همین منطقۀ میان شاری و نیل ساكنند، اما قلمرو نفوذ این خانواده، در گسترش شمال به جنوب از مصر تا تانزانیا و در گسترش شرق به غرب از حبشه تا مالی امتداد یافته است (نك‍ : همو، 267).
شاخۀ شاری ـ نیل خود به 4 زیرشاخه تقسیم شده است: در كنار دو زیرشاخۀ كم‌اهمیت كوناما و بِرتا كه فروع آنها در اریتره و سودان شرقی رواجی محدود دارند، دو زیرشاخۀ سودانی مركزی و سودانی شرقی حائز اهمیتند. شاخۀ سودانی مركزی، گروهی گسترده و ناهمگن از زبانهای رایج در شمال غربی اوگاندا، جنوب سودان، شمال شرقی زئیر، چاد و جمهوری افریقای مركزی است. شاخۀ سودانی شرقی دارای بیشترین تنوع است و خود به 10 زیرگروه تقسیم می‌گردد. از زیر گروههای مهم سودانی شرقی، نوبی است كه حوزۀ نفوذ آن در سرزمین باستانی نوبه، در نیل علیا بوده، و اكنون، برخی گویشهای آن به دیگر نواحی سودان، ازجمله كُردُفان جنوبی گسترش یافته است. از نظر پیشینۀ تاریخی، آثار مكتوب به زبان نوبی باستان طی سده‌های 2 تا 5 ق / 8 تا 11 م توسط نوبیان مسیحی در منطقۀ نیل علیا نوشته شده، و خط مورد استفادۀ آنان صورتی از خط قبطی با افزایش و كاهش چند حرف بوده است. در سدۀ 4ق، زمانی كه هنوز اسلام در سرزمین نوبه غلبه نیافته بود، ابن ندیم ضمن اشاره به زبان نوبی، یادآور شده كه این زبان با خطهای گوناگون ــ به قول او سریانی و روم [یونانی] و قبطی ـ نوشته می‌شده است (ص 21). در دورۀ اسلامی خط عربی جایگزین خطوط دیگر شده، و محدود نوشته‌های برجا ماندۀ نوبیِ میانه، به خط عربی نوشته شده‌اند (برای نوبی میانه، نك‍ : استریكر، 439 به بعد).
افزون‌بر شاخۀ شاری ـ نیل، دیگر شاخه‌های پنجگانه عبارتند از: سُنغای، صحرایی، مابا، كُما و فور. شاخۀ سُنغای، در بر دارندۀ زبانی مهم و بدون خویشاوند است كه از نظر تاریخی با پادشاهی مهم سنغای پیوند دارد و اكنون در طول رود نیجر در مالی و نیجر حدود 2 میلیون نفر بدان تكلم می‌كنند. شاخۀ صحرایی، مشتمل بر زبانهایی عمده در چاد و بخشی در مناطق پیوسته در نیجریه، نیجر، لیبی و سودان است. از مهم‌ترین زبانهای این شاخه باید كَنوری و زغاوه را نام برد كه هر دو از اهمیت تاریخی برخوردارند. كنوری كه از نظر تاریخی زبان پادشاهی مسلمان بُرنو است، اكنون در شمال شرقی نیجریه به عنوان زبان اصلی شناخته می‌شود و زبان زغاوه كه گونۀ باستانی آن در سدۀ 4 ق / 10م شناخته بوده، و ابن ندیم، در شمار زبانهای اصلی افریقا از آن نام برده است (همانجا)، اكنون در شرق منطقۀ كنوری زبان در چاد، و بخشی در سودان گسترش دارد. شاخۀ فور، شماری از زبانهای اقوام فور، در استانهای دارفور شمالی و جنوبی در سودان را دربرمی‌گیرد (نك‍ : كریستال،340, 359، جم‍‌ ).
2. خانوادۀ نیجر ـ كنگو: در نگرش تاریخی بر پیشینۀ این خانواده، قلمرو نخستین آن را باید در جنگلها و بیشه‌های افریقای غربی پی جست و روند گسترش روی به شرق و جنوب این زبانها را با سیر مهاجرت اقوام زنگی به درون دنبال كرد. فشار جمعیتی كه به تخمین در اوان شروع تقویم میلادی، قبایل شرقی زنگیان و در رأس آنان بانتوها را به درون قاره راند، آغاز مهاجرتی بود كه تا چندین سده پس از آن ادامه یافت و نتیجۀ آن جایگیر شدن اقوام زنـگی در اقصى نقـاط شرق و جنوب افریقا بود (نك‍ : مك ایودی، 47، 49، 59).
نیجر ـ كنگو گسترده‌ترین خانوادۀ زبانی در افریقاست كه نزدیك به 000‘1 زبان مستقل را در خود دارد. در تعیین محدودۀ گسترش زبانهای نیجر ـ كنگو باید گفت كه تقریباً تمام ماوراء صحرا، به استثنای شاخ افریقا و حوضۀ دریاچۀ چاد در شمال، و قلمرو محدود زبانهای خویسان در جنوب، به این خانواده تعلق دارد. این حد از گستردگی را از سویی باید حاصل موفقیت زنگیان مهاجر در فتح سرزمینها و پس راندن ساكنان پیشین دانست و از دیگر سو، توجه داشت كه بخش قابل ملاحظه‌ای از غلبۀ زبانهای زنگی، از نظر تاریخی حاصل غلبۀ فرهنگی مهاجمان و استحالۀ فرهنگی بومیان و نه رانش یا اضمحلال فیزیكی آنان است و این به خصوص دربارۀ كوتوله‌ها مصداق می‌یابد. به هر تقدیر، در برخی گمانه‌ها، شمار سخنگویان به زبانهای این خانواده افزون بر 300 میلیون نفر تخمین زده شده است.
آشنایی تاریخی ملل مسلمان با اقوام زنگی، به زنگیان سكنا یافته در سواحل شرقی افریقا بازمی‌گردد و شواهد تاریخی نشان می‌دهد كه زبان این اقوام، با نام زبان «زنجی» برای مسلمانان از دیرباز شناخته شده بوده است. جاحظ در سدۀ 3 ق / 9م، در سخن از زبان زنگی، آن را به عنوان سبك‌ترین زبان جهان ستوده، و در گفت‌وگو از جایگاه سخنوری نزد ملل گوناگون، یادآور شده است كه زنج را خطابت و بلاغتی بر روش خود و به زبان خویش و در حدی قابل مقایسه با سخنوری دیگر ملل بوده است ( البیان ... ، 3 / 10، «فخر ... »، 195) و ابن‌ندیم در اشاره به زبانهای افریقا، از زبان زنج یاد كرده است (همانجا). در سدۀ 6 ق / 12 م، كسانی چون ابن‌جوزی حتى ریشۀ چند واژۀ قرآنی مانند «غساق» و «منسأة» را در زبان زنگی جست‌وجو می‌كرده‌اند (نك‍ : سیوطی، 148؛ برای نمونه‌ای از كاربرد «زنج» در منابع متأخر اسلامی برای خویشاوندان درون قاره، نك‍ : هانویك، 102 به بعد). از جبل نفوسه در شمال افریقا، گزارشی مربوط به نیمۀ نخست سدۀ 3ق رسیده است، مبنی بر اینكه عبدالحمید جناونی حاكم اباضی این دیار، زبان كانِمی رایج در منطقۀ كانم (حدوداً در حوضۀ دریاچۀ چاد) را می‌دانسته است (نك‍ : شماخی، 1 / 160)، اما تعیین دقیق ماهیت این زبان هنوز دشوار است و تفسیر لویتسكی كه آن را همان زبان كنوری دانسته (نك‍ : EI2, III / 657)، برپایۀ قابل قبولی استوار نیست.
خانوادۀ نیجر ـ كنگو بر پایۀ وضع كنونی زبانها به 6 گروه تقسیم شده است؛ اما این طبقه‌بندی تا حد بسیاری در انعكاس مهاجرتهای تاریخی چند هزار ساله با دانسته‌های مردم‌شناسی تاریخی هماهنگ است (مثلاً نك‍ : مك ایودی، 46). كمبود اطلاعات تاریخی از قاره، اعم از اطلاعات زبان‌شناختی و مردم‌شناختی، پژوهشگران در هر دو رشته را متقاعد كرده كه استفاده از طبقه‌بندیهای هماهنگ به احتیاط نزدیك‌تر است و البته مواد گردآوری شده نیز امكان این هماهنگی را برای آنان فراهم آورده است (مثلاً نك‍ : كلارك، 1 به بعد؛ گاثری، 20 به بعد؛ هیر، 50 به بعد).
گروههای ششگانه عبارتند از: 1. گروه اطلس غربی، مشتمل بر حدود 40 زبان در غربی‌ترین بخش افریقا در سنگال، گامبیا، گینۀ بیسائو، گینه، سیرالئون و لیبریا، كه بیشترین تمركز سخنگویان به آن در منطقۀ سنگال ـ گینه است. به عنوان دو زبان مهم و اصلی این زیرگروه، از وُلُف و فولانی باید یاد كرد كه در همین منطقه تمركز دارند. تحرك تاریخی قبایل فولانی موجب شده است تا زبان آنان در مناطقی گسترده‌تر تداول یابد و اكنون در شرق تا حوضۀ دریاچۀ چاد نیز نفوذ یافته است و جمعیت سخنگویان به آن نزدیك 12 میلیون نفر برآورد شده است. 2. گروه مانْده، مشتمل بر حدود 20 زبان، كه مهم‌ترین آنها زبان بامبارا در منطقۀ مالی ـ گینه و زبان مِنْده در سیرالئون است. 3. گروه وُلتایی، یا گور مربوط به حوضۀ رود ولتا، مشتمل بر حدود 70 زبان، كه مهم‌ترین آنها زبان مُسی در بوركیناست. 4. گروه كوا مشتمل بر حدود 80 زبان، كه مربوط به كمربند ساحلی غرب افریقا از لیبریا تا نیجریه است. چندین زبان مربوط به پادشاهیهای تاریخی منطقۀ استوایی غرب افریقا، مانند زبان مهم یوروبا مربوط به پادشاهی اُیو جزو همین گروه است. همچنین زبان قوم مهم ایگبو كه پراكندگی وسیعی دارد، نیز به همین گروه تعلق دارد. 5. گروه ادماوۀ شرقی، مشتمل بر حدود 90 زبان، كه در جمهوری افریقای مركزی و بخشهای شمالی كامرون و زئیر رواج دارد. از آن میان، مهم‌ترین زبان سانگو از زبانهای پررواج جمهوری افریقای مركزی است. 6. گروه بنوئه ـ كنگو، مشتمـل بر حدود 700 زبان، كه در منطقه‌ای وسیع از نیجریه تا افریقای جنوبی به آن سخن می‌گویند. مجموعه‌ای از زبانهای افریقایی كه با نام عمومی بانتو شناخته می‌شوند، در همین زیرگروه جای می‌گیرند. در توضیح باید گفت كه از نظر شمار سخنگویان و قلمرو جغرافیایی، گروه بنوئه ـ كنگو تقریباً همان بانتو است، اما از نظر زبان‌شناسی قدری وسیع‌تر است و برخی زبانهای غیر بانتو بخشهایی از نیجریه را نیز دربرمی‌گیرد. مهم‌ترین اعضای زیر گروه بنوئه ـ كنگو، زبانهایی چون سواحلی، كنگو و زولو هستند كه در بخشهایی وسیع از افریقا نقش زبان واسطه را ایفا می‌كنند.
در برخی طبقه‌بندیها، شاخه‌ای كوچك در برگیرندۀ چند زبان خویشاوند در منطقۀ كردفان سودان، به خانوادۀ نیجر ـ كنگو پیوسته، و خانواده‌ای فراگیرتر را با عنوان نیجر ـ كردفانی شكل داده است (نك‍ : كریستال، 6, 42، جم‍‌ ).
3. خانوادۀ خویسان: دیگر خانوادۀ زبانی در افریقا، خویسان مشتمل بر زبانهای اقوام بدوی بوشمن و هوتنتوت در صحرای كالاهاری و نامیبیاست كه دربردارندۀ حدود 50 زبان است. با اینكه اعضای اصلی این خانوادۀ زبانی فاقد ارتباطی تاریخی با جهان اسلامند، اما دو زبان خویشاوند آنها، یعنی زبان سانداوه و هاتْسا كه در تانزانیا بدانها تكلم می‌شود، در این بحث حائز اهمیتند. در مورد ویژگیهای این دو زبان و ارائۀ پیشنهادی قابل قبول برای ارتباط آنها با اقوام اصلی خویسان، هنوز كاستی وجود دارد (نك‍ : بولك، 937-939؛ كریستال، 206).
در پایان طبقه‌بندی زبانها، خارج از چارچوب خانواده‌های یاد شده از زبان اقوام مروئه باید یاد كرد كه در دوره‌ای پیش از تمدن نوبی در نیل علیا می‌زیسته، و از كهن‌ترین اقوام افریقاییند كه آثاری مكتوب از خود برجای نهاده‌اند. خط كتیبه‌های برجای مانده از آنان در اصول با خط هیروگلیف مصری و در برخی دوره‌ها با خط دموتیك مصری قابل مقایسه است، اما زبان آن، زبانی ویژه و بی‌خویشاوند است كه در طبقه‌بندیها میان زبان‌شناسان اختلافی برانگیخته است. برخی آن را در شمار زبانهای كوشی و برخی پیوسته با زبانهای شاری ـ نیل دانسته‌اند؛ در حالی كه برخی دیگر آن را همچون سومری و ایلامی، با گروه شناخته شده‌ای مرتبط نشمرده‌اند (نك‍ : كوئن، 167؛ سیلارتس، 409 به بعد). در منابع اسلامی سده‌های نخست، در كنار نوبیان از اقوامی با نام «مرو»، یا «المراوة» سخن آمده است كه به ظاهر باید بازماندگان این قوم باستانی بوده باشند (نك‍ : جاحظ، «فخر»، 211، 216؛ ابن ندیم، 21).
دیگر زبان ویژه در قاره، زبان مالاگازی در جزیرۀ ماداگاسكار است كه نه به خانواده‌های زبانی قاره، بلكه به خانوادۀ زبانهای ماله ـ پولینزی تعلق دارد و با زبانهای بومی آسیای جنوب شرقی خویشاوند است و گسترش آن در جزیره، نتیجۀ مهاجرت آسیاییانی اسـت كه برای نخستین بار این جزیره را مسكون ساخته‌اند (نك‍ : فوبله، I / 652؛ نیز مك ایودی، 59).
زبانهای واسطه: به عنوان پدیده‌ای طبیعی در زبان‌شناسی، در مناطقی كه تنوع زبانی بیش از اندازه است، نیاز بومیان برای ارتباط تجاری و اجتماعی با یكدیگر، آنان را به سوی گزینش یك زبان واسطه سوق می‌دهد؛ بسته به گونه‌گونی شرایط، این زبان واسطه گاه یكی از زبانهای بومی منطقه است كه با برخورداری از غلبۀ جمعیتی، غلبۀ سیاسی یا فرهنگی یا برخی امتیازات ساختاری از مقبولیت عام برخوردار می‌گردد و گاه یك زبان بیرونی است كه به منطقه نفوذ كرده، و به عللی مشابه چنین نقشی را یافته است. قارۀ افریقا نیز به سبب تنوع بسیار در زبانهای بومی، ازجمله مناطقی در جهان است كه بیشترین استقبال را از زبانهای واسطه كرده است.
دربارۀ دوره‌های باستانی و اینكه زبان اقوام مقتدر عصر كهن تا چه اندازه در افریقا جای گشوده است، آگاهی محدودی وجود دارد. دانسته است كه در شهر ـ كشورهای ساحلیِ شمال افریقا، حضور قوم بازرگان فنیقی، گویشی از این زبان آسیایی را در این منطقه پدید آورده بود كه پونیك نامیده شده، و قرنها به عنوان زبان واسطه چه به صورت قاره‌ای و چه فراقاره‌ای ایفای نقش كرده است. زبان یونانی نیز در عصر باستان، چه در دورۀ كارتاژی و چه در دورۀ استیلای روم، در افریقا از اهمیت بسیار برخوردار بوده، و افزون بر كاربری به عنوان زبان واسطه، چه در شمال و چه در شرق افریقا، به‌عنوان زبان ادبی نیز كمابیش كاربردی داشته است. نمونه‌های این كاربرد را می‌توان در كتیبه‌های دو یا چند زبانۀ شمال افریقا، حبشه و نوبه بازیافت.
در بررسی زبانهای واسطه در افریقا در دورۀ اسلامی، پیش از هر زبان باید از عربی سخن گفت كه افزون بر میلیونها سخنگوی بومی در شمال و شمال شرقی افریقا، زبانی هم تجاری و هم ادبی برای مسلمانان غیرعرب در سراسر حوزۀ نفوذ اسلام بوده است. تاریخ ادبیات عربی در این حوزه، افزون بر آنكه در آثار عمومی تاریخ ادبیات عرب، مورد توجه قرار گرفته است، به طور مستقل و متمركز نیز توسط محققانی چون شربونو (ص 391 به بعد) بررسی شده است (نیز نك‍ : لوذی، 257 به بعد).
دربارۀ میزان نفوذ زبان فارسی در دورۀ اسلامی، هنوز بررسی لازم صورت نگرفته است، اما وجود ایرانیان مهاجر در مناطق گوناگون افریقا، ضرورت یك بررسی تاریخی در این باره را آشكار می‌سازد. از جمله نقاط روشن برای آغاز چنین پژوهشی، آگاهی ما از وجود برخی مهاجرنشینهای ایرانی در سده‌های نخستین اسلامی در شرق و شمال افریقاست كه منابع تاریخی از آن اخباری به اشاره داده‌اند (مثلاً نك‍ : یعقوبی، 350؛ نیز آرنولد، 344، جم‍ ‍). همچنین می‌دانیم كه در سده‌های میانۀ اسلامی، زبان فارسی در مصر به طور محدود مورد توجه بوده، و كتاب ابوحیان غرناطی (سدۀ 7 ق / 13 م) با عنوان منطق الخرس فی لسان الفرس كه اكنون از میان رفته (نك‍ : صفدی، 3 / 238)، حاصل آشنایی با این زبان در همان محیط است.
دانسته است كه همزمان با تغییرات عهد سلجوقی در آسیا، گروههایی از مهاجران تركمن به مصر و نواحی شمال افریقا راه یافته‌اند (برای تحلیل منابع، نك‍ : سومر، 138). در عهد استیلای ممالیك بر مصر كه از نژادی ترك بودند، زبان تركی، به صورت گویشی قپچاقی در منطقۀ مصر با گسترشی محدود مواجه شد و این گسترش تا اندازه‌ای بود كه یك حوزۀ كوچك ادبی، نیز به موازات حوزه‌های آسیایی ادب تركی در مصر به وجود آمد (اكمان، 296-304). ابوحیان غرناطی در همان مصر تركی را آموخته، و در كتاب الادراك للسان الاتراك (به كوشش جعفر اوغلو، استانبول، 1931 م) به بررسی آن پرداخته است. همچنین باید به اثری دیگر با عنوان بلغة المشتاق فی لغة الترك و القفجاق، مربوط به همان دورۀ مملوكی اشاره كرد (به كوشش زایاچكوفسكی، ورشو، 1954 م). در دورۀ استیلای عثمانی بر مصر و شمال افریقا، زبان تركی

صفحه 1 از11

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: