افریقا
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 29 فروردین 1401
https://cgie.org.ir/fa/article/242256/افریقا
جمعه 24 اسفند 1403
چاپ شده
9
(داندامایف، 61-62؛ صفا، 8). در سدۀ 2قم با پایان یافتن سومین جنگ كارتاژی، یا پونیك (149-146 قم) كه به شكست كامل كارتاژها انجامید، رومیان بر شمال افریقا دست یافتند (نپ، 17-18؛ بریتانیكا، I / 311؛ جوهری، 1 / 106). چیرگی اینان و سپس دولت روم شرقی بر این منطقه مدتی دراز دوام داشت. قبایل واندال در 439 م با تصرف كارتاژ بر مغرب چیره شدند ( بریتانیكا، I / 311-312؛ لاروئی، 38-39). در 533 م یوستی نیانوس اول (527-565 م) سپاهی به شمال افریقا روانه كرد و حكومت واندالها را از آنجا برانداخت. سرانجام، نزدیك به نیم قرن بعد مسلمانان حملات خود را از مصر به مغرب آغاز كردند و به تدریج بر سراسر شمال افریقا دست یافتند (عبدالحمید، 1 / 122؛ نیز نك : بلیایف، 9؛ كولسنیكوف، 14).
مسلمانان پس از فتح مصر (21 ق / 642 م) روی به شمال افریقا نهادند. عمرو بن عاص سپاهی روانۀ برقه كرد. قبایل بربر برقه كه در آرزوی رهایی از سلطۀ رومیان بودند، با پرداخت جزیه تسلیم مسلمانان شدند. عمرو عاص در پی این پیروزی در 23 ق به طرابلس لشكر كشید و آنجا را گشود. سپس از عمر بن خطاب خواست تا افریقیه (بخش شرقی سرزمین بربرها، نك : EI1) را تسخیر كند، اما خلیفه وی را از این كار برحذر داشت و عمرو عاص سردار خود عقبة بن نافع را بر برقه و طرابلس گماشت و خود به مصر بازگشت (ابن عبدالحكم، 170-171؛ بلاذری، 224-225؛ ابن عذاری، 1 / 8؛ سالم، 2 / 142-152). از این زمان تا حدود 20 سال این منطقه زیرنظر حكومت مصر قرار گرفت. خلیفه عثمان در 25 ق، عبدالله بن سعد بن ابی سرح را به جای عمرو عاص بر مصرگماشت (كندی، 11؛ ابن عذاری، همانجا). در همین حال، طرابلس از فرمانبرداری مسلمانان خارج شد؛ و از سوی دیگر گرگوریوس (در منابع اسلامی: جرجیر) كه از سوی هرقل (هراكلیوس) اول امپراتور بیزانس (حك 575-641 م) بر افریقیه حكم میراند (ابناثیر، 3 / 88- 89)، استحكامات دفاعی مرزهای شرقی قلمرو خود از جمله قابس را تقویت كرد و پایتخت خود را از قرطاجنه به سُبیطله منتقل ساخت تا به قلمرو مسلمانان نزدیكتر باشد (مونس، فتح ... ، 74-76).در 27 ق / 648 م عبدالله بن سعد به دستور عثمان به افریقیه لشكر كشید و در سبیطله رومیان را شكست داد. این نخستین پیروزی مسلمانان در افریقیه بود و در پی آن میان مسلمانان و رومیان به مدت 10 سال پیمان صلح منعقد شد (بلاذری، 226-227؛ كندی، 12؛ ابن خلدون، 6 / 141؛ سالم، 2 / 174؛ زبیب، 2 / 17). در 38 ق / 658م معاویه حاكم شام عمرو عاص را دوباره بر مصر گماشت. عمرو به یاری عقبة ابن نافع حملات خود را به افریقیه ادامه داد و تا 43 ق / 663 م غدامس، وردان (دان) و بخشهایی از سودان به دست مسلمانان افتاد (ابنعذاری، 1 / 15؛ ابناثیر، 3 / 352، 360؛ ابن تغری بردی، 1 / 125؛ ابن ابی دینار، 30). پس از مرگ عمرو عاص (43 ق) معاویه حكومت افریقیه را از مصر جدا كرد و عقبة بن عامر را حكومت مصر، و معاویة بن حُدیج (یا خدیج) را حكومت افریقیه داد. ابن حدیج به كمك عبدالله بن زبیر و عبدالملك بن مروان شهرهای قمونیه، جلولاء، سوسه و قابس را تصرف كرد (ابن عذاری، 1 / 16- 18؛ عبادی، 38؛ سالم، 2 / 176، 182-183؛ زبیب، 2 / 21). در 50ق عقبة بن نافع به جای ابن حدیج والی افریقیه شد. مهمترین اقدام عقبه طرحریزی شهر قیروان به عنوان نخستین پایگاه نظامی و مركز سازماندهی مسلمانان در شمال افریقا بود كه ساختن آن 5 سال به طول انجامید و دیری نگذشت كه به بزرگترین پایگاه نظامی و سیاسی و فرهنگی مسلمانان در شمال افریقا مبدل شد (بلاذری، 228؛ ابن اثیر، 3 / 465؛ ابن عذاری، 1 / 19-20؛ ابن خلدون، 6 / 141-142؛ سالم، 2 / 208؛ زبیب، 2 / 23-24).در 55 ق / 675 م مسلمة بن مخلد انصاری جای عقبه را در مصر و افریقیه گرفت، اما در 62ق عقبه دوباره به ولایت افریقیه گماشته شد (ابنعذاری، 1 / 21، 23؛ ابن ابی دینار، 29-30؛ مونس، همان، 149) و مرحلۀ جدیدی از فتوحات اسلامی در این سرزمین آغاز گردید. مسلمانان در مدتی كمتر از دو سال با فتح شهرهای باغایه، قرطاجنه، مستنیر، زاب، تاهرت، مسیله و طنجه كه به گفتۀ ابن عذاری دو هزار میل با قیروان فاصله داشت، بر بیشتر شهرهای مهم مغرب دست یافتند (ابنعذاری، 1 / 23- 28؛ ابناثیر، 4 / 105-106؛ ابن ابی دینار، 30-31؛ عبدالحمید، 1 / 191-202؛ زبیب، 2 / 26- 29). در این میان عقبه به دست گروهی از بربرها به قتل رسید و رومیان به یاری قبایل بربر بیشتر شهرهای فتح شده را بازپس گرفتند و در 64 ق نیز قیروان به تصرف كسیلۀ بربری، معروف به برنس درآمد (ابنعذاری، 1 / 30؛ ابناثیر، 4 / 107- 108؛ عبدالحمید، 1 / 206). در 65 ق عبدالملك بن مروان سپاهی به فرماندهی زهیر بن قیس بلوی روانۀ افریقیه كرد. زهیر قیروان را گرفت و كسیله را به قتل رساند، اما اندكی بعد خود نیز در جنگ با رومیان كشته شد (ابنعبدالحكم، 200؛ ابنعذاری، 1 / 32-33؛ ابنخلدون، 6 / 142؛ سالم، 2 / 233- 238). چون حسان بن نعمان غسانی والی مغرب شد، نخست قرطاجنه را از دست رومیان به درآورد و از آن پس حدود 10 سال با قبایل بربر به جنگ و گریز پرداخت تا سرانجام در 82ق آنان را به تسلیم واداشت (ابن عبدالحكم، 200-201؛ ابنعذاری، 1 / 34- 38؛ ابن اثیر، 4 / 369-370؛ عبدالحمید، 1 / 217-226).در 86 ق / 705 م موسی بن نصیر حكومت افریقیه یافت. وی قبایل بربر را كه پس از حسان سر از اطاعت بر تافته بودند، به تسلیم واداشت و بر طنجه، سجلماسه و وادی درعه دست یافت و طارق بن زیاد را بر آن نواحی گماشت ( الامامة ... ، 2 / 62-63؛ ابن عذاری، 1 / 41-42؛ قس: ابناثیر، 4 / 539). موسی بن نصیر در 93 ق / 712م فرزند خود عبدالله را ولایت افریقیه داد و خود سپاه به اندلس برد و با یاری طارق بن زیاد بخشهای عظیمی از اندلس را تصرف كرد (ابناثیر، 4 / 576؛ خطاب، 1 / 238؛ نیز نك : ه د، اندلس).فتح كامل مغرب به علل گوناگون از جمله بحرانهای سیاسی دولت اسلامی در قرن اول هجری، بُعد مسافت و وسعت جغرافیایی منطقۀ مغرب و ناآشنایی مسلمانان با وضع طبیعی آنجا، مقاومت بربرها و كوشش رومیان، حدود یك قرن به طول انجامید و در اواخر قرن اول هجری سراسر مغرب به دست مسلمانان افتاد (مونس، تاریخ ... ، 1(1) / 135، فتح، 268-270).با خاتمۀ ولایت موسی بن نصیر بر مغرب، عصر فتوحات در شمال افریقا به پایان رسید. پس از این دوره، كشمكش میان والیان متعدد این ناحیه، ستمكاری آنان نسبت به بربرها و ضعفی كه به تدریج به دولت اموی چیره میشد، فرصت مناسبی برای خوارج پدید آورد تا برضد حكومت مركزی و محلی به فعالیت بپردازند و در نتیجه بیشتر قبایل بربر به خوارج پیوستند و دامنۀ شورشها برضد والیان مغرب گسترش یافت؛ از آن جمله شورش خوارج صُفریه (122 ق / 740 م) به سركردگی میسرۀ مَدغری و خالد بن حُمید زناتی را در زمان خلافت هشام بن عبدالملك میتوان نام برد كه زیانهای فراوانی برای حكومت در بر داشت (نك : ابن عذاری، 1 / 52-55؛ اخبار مجموعة، 34؛ ثعالبی، 131 به بعد؛ سالم، 2 / 297، 299-300). در 123 ق هشام بن عبدالملك برای فرو نشاندن این شورشها سپاهی بزرگ به فرماندهی كلثوم بن عیاض قشیری روانۀ مغرب كرد. اما كلثوم از بربرها به سختی شكست خورد و كشته شد. پس از او، حنظلة بن صفوان مأمور جنگ با بربرها و خوارج شد، اما او نیز كاری از پیش نبرد و پس از مرگ هشام عربهای مقیم مغرب و بربرها كاملاً بر این سرزمین دست یافتند ( اخبار مجموعة، 34-35؛ ابنعذاری، 1 / 54-55؛ سالم، 2 / 308-311، 320).در نیمۀ اول سدۀ 2 ق، 3 گروه عمده در مغرب با یكدیگر در كشمكش بودند: نخست عربهایی كه در این منطقه بر آمده، و بومی گردیده بودند و گروهی از بربرهای زناته از آنان حمایت میكردند و بیشتر در قیروان، تونس و اقلیم زاب در الجزایر سكنى داشتند؛ دوم عربهای مهاجر كه از شام به مغرب كوچیدند، و دولتمردان و كارگزاران رسمی را تشكیل میدادند و بیشتر در قیروان، طرابلس و تونس زندگی میكردند؛ سوم قبایل بربر كه بسیاری از آنان به مذهب خوارج صفریه و اباضیه درآمدند و دولتی مستقل تشكیل دادند، مانند ابوقرۀ زناتی كه در تلمسان دولتی خارجی تشكیل داد و خود را امیرالمؤمنین خواند (سالم، 2 / 320-327؛ ناصری، 213).در 126 یا 127ق عبدالرحمان بن حبیب فهری رهبر و نمایندۀ گروه نخست برضد حنظلة بن صفوان والی مغرب قیام كرد و به پشتیبانی بربرها در قیروان بر تخت نشست و خود را حاكم افریقیه خواند (ابنعذاری، 1 / 60-61؛ ابن اثیر، 5 / 311-312؛ سالم، 2 / 320-323). در این میان، امویان جای خود را به عباسیان دادند. با آنكه عبدالرحمان به اطاعت سفاح عباسی گردن نهاد، اما چون منصور به خلافت نشست، میان آن دو دشمنی آغاز گردید (ابن عذاری، 1 / 67؛ ابن اثیر، 5 / 313-314). از سوی دیگر بحرانهای شدید اجتماعی وسیاسی و بیكفایتی عبدالرحمان سبب شد تا به تدریج بر قدرت خوارج افزوده گردید، چنانكه از اوایل قرن 2 ق / 8 م مذهب خوارج اباضیه و صفریه در شمال افریقا و به خصوص در میان قبایل زناته رواج یافت و اباضیان حارث بن تلید را به امامت برداشتند و او به یاری عبدالجبار بن قیس برخی شهرها را از چنگ عبدالرحمان خارج ساخت. پس از او ابوالخطاب معافری در 140 ق / 757 م به امامت اباضیان رسید و قلمرو خود را در شرق و غرب و جنوب توسعه داد. در این زمان محمد بن اشعث خزاعی از سوی منصور عباسی به سركوب اباضیان آمد و آنها را به سختی شكست داد و قیروان را تصرف كرد (ابن عذاری، 1 / 70-71؛ درجینی، 1 / 32-35؛ معمر، 2(1) / 49-59؛ ابن اثیر، 5 / 315-317؛ نیز نك : ه د، 2 / 317- 318). چون عبدالرحمان بن رستم در الجزایر سركردۀ اباضیان شد، شهر تاهرت را بنا كرد (145 ق) و آنجا را پایگاه اباضیان ساخت كه بعدها مركز حكومت رستمیان (ه م) شد (سلاوی، 1 / 128؛ سالم، 2 / 345). پس از ابن اشعث در 148ق اغلب بن سالم بن عقال به ولایت افریقیه گماشته شد. وی 3 سال از حكومت خود را در جنگ با اباضیان گذراند و سرانجام به دست آنان كشته شد (ابناثیر، 5 / 586-587؛ سالم، 2 / 346-350).منصور عباسی در 151 ق / 768 م عمرو (عمر) بن حفص، معروف به هزار مرد را به ولایت افریقیه گماشت. از وقایع مهم دوران وی تصرف طرابلس و قیروان به دست اباضیان بود (ابن عذاری، 1 / 75؛ ابن ابی دینار، 46). از این تاریخ به بعد تا پایان قرن 2ق، مقارن با ظهور دولتهای مستقل در شمال افریقا، خلافت عباسی این كسان را والی شمال افریقا گردانید:1. یزید بن حاتم مهلبی (د 170 ق / 786م) كه بر اباضیان دست یافت و تا حدودی آرامش را به افریقیه بازگرداند؛ 2. روح بن حاتم مهلبی (د 174 ق)؛ 3. فضل بن روح مهلبی (د 178 ق)؛ 4. هرثمة بن اعین (حك 178-181 ق)؛ 5. محمد بن مقاتل (حك 181-184ق).پس از آن، عصر دولتهای مستقل و نیمه مستقل در شمال افریقا آغاز شد؛ از آن میان، این سلسلهها حائز اهمیتند:1. بنی اغلب در تونس: این سلسله را ابراهیم بن اغلب (ه م) تأسیس كرد. وی در آغاز از والیان منصوب از سوی هارون الرشید بر افریقیه بود كه پس از خارج ساختن قیروان از چنگ تمام بن تمیم حكمران تونس در 184ق بدان شغل منصوب شد (ابنعذاری، 1 / 90؛ ابن ابی دینار، 48، 49؛ سالم، 2 / 374-375). آخرین فرمانروای این سلسله زیادةالله بن عبدالله (حك 290-296 ق) بود كه سرانجام به دست ابوعبدالله شیعی (ه م) داعی اسماعیلی و بنیانگذار خلافت فاطمیان در شمال افریقا بر افتاد و دولتشان برچیده شد. اغلبیان برخی از سواحل اروپایی مدیترانه مانند سیسیل و پالرمو را زیر سلطه داشتند (نك : ه د، بنی اغلب؛ نیز نك : ابن ابی دینار، 50 -53). از بناهای معروف دورۀ اغلبیان مسجد جامع قیروان، جامع زیتونه در تونس و جامع سوسه را میتوان نام برد (سالم، 2 / 423، 435، 443).2. آل ادریس: بنیانگذار این سلسلۀ شیعی مذهب، ادریس بن عبدالله از نوادگان امام حسن (ع) است. این سلسله از 172 تا 375 ق / 788 تا 985 م بر مراكش و بخشی از الجزایر حكومت میكردند (نك : ه د، آل ادریس).3. بنی رستم در تاهرت: بنیانگذار سلسلۀ خوارج بنی رستم عبدالرحمان بن رستم است كه مورخان او را ایرانی، و از نوادگان رستم فرخزاد (و به گفتهای بهرام گور) دانستهاند (ابن خلدون، 6 / 246؛ یاقوت، 1 / 815؛ ابنعذاری، 1 / 277). عبدالرحمان از سوی ابوالخطاب، امام اباضیان، به حكومت قیروان منصوب شده بود و چون ابن اشعث در طرابلس بر اباضیان دست یافت و رو به سوی قیروان نهاد، ابنرستم به مغرب اوسط گریخت و به یاری بزرگان اباضیه دولت رستمیان را تشكیل داد و در 144 ق شهر تاهرت را به عنوان مقر حكومت خود تأسیس كرد. در 160ق اباضیان او را به امامت برگزیدند. وی در مدتی كوتاه دولتی مقتدر تشكیل داد كه حدود 150 سال بر تاهرت حكومت كرد. دولت بنی رستم سرانجـام به دست ابوعبدالله شیعی برچیده شد (نك : عبدالحمید، 2 / 289 به بعد؛ نیز نك : ه د، ابوعبدالله شیعی).4. بنی مِدرار در سجلماسه: پس از رواج مذهب خوارج در جنوب و جنوب غربی مغرب، اهالی سجلماسه نیز به مذهب خوارج صفریه به رهبری عیسی بن یزید مكناسی، معروف به اسود صفری گردن نهادند. پس از او ابوالقاسم سمغون بن واسول مكناسی، ملقب به مدرار (حك 155-167 ق) به حكومت رسید كه بنی مدرار منسوب به او هستند. دولت بنی مدرار در 354 ق / 965 م به دست فاطمیان برچیده شد (ابنخلدون، 6 / 268، 270؛ ابنعذاری، 1 / 156-157؛ سلاوی، 1 / 125).
پس از آنكه ابوعبدالله شیعی به حكومتهای محلی مغرب پایان داد و زمینه را برای تشكیل دولت شیعی فراهم ساخت، عبیدالله مهدی در 297 ق / 910 م در رقاده خود را رسماً خلیفه و امیرالمؤمنین خواند و خلافت فاطمیان را در شمال افریقا بنیان نهاد كه بیش از نیم قرن به طول انجامید. آخرین فرمانروای فاطمی مغرب ابوتمیم سعد، معروف به المعزلدین الله (حك 341-362 ق / 952-973 م) بود كه در عصر او فاطمیان مصر را فتح كردند و بدانجا منتقل شدند (نك : ه د فاطمیان؛ نیز نك : حمّد، 209 به بعد؛ عبدالحمید، 3 / 57 به بعد).
چون خلافت فاطمی به مصر منتقل شد، المعز یكی از سرداران خود به نام یوسف بن بلكین را ولایت مغرب داد. از این تاریخ به بعد عصر جدیدی در تاریخ شمال افریقا آغاز شد كه به عصر صنهاجی، یا عصر بربری معروف است. یوسف سلسلۀ بنی زیری، یا بنی مناد را در قیروان تأسیس كرد كه تا 406 ق / 1015 م به نیابت از فاطمیان بر آنجا فرمان راندند (نك : ه د، بنی زیری؛ نیز نك : عبدالحمید، 3 / 301 به بعد؛ EI1).
در نیمۀ دوم قرن 5 ق / 11 م پس از آنكه سلطۀ مسلمانان در مغرب به سبب پیشرفت مسیحیان و سقوط سیسیل به دست نرماندیها و نیز بروز اختلافات میان حكام محلی مغرب به ضعف گرایید، دولت مرابطون (از قبایل بربر صنهاجه) به دست یوسف بن تاشفین تأسیس شد. مرابطون با فتح سرزمینهای مجاور خود در شمال و جنوب از جمله مراكش و غرب الجزایر و سپس اندلس حدود یك قرن بر بخشهای بزرگی از شمال افریقا و اندلس حكومت كردند. یوسف بن تاشفین در 454 ق / 1062 م مراكش را بنا نهاد و آنجا را مركز حكومت خود قرار داد. دولت مرابطون به دست موحدون برچیده شد (نك : ه د، مرابطون).
مؤسس سلسلۀ موحدون ابن تومرت (د 524 ق / 1130 م) از مدعیان پرنفوذ مهدویت، پیروان بسیاری فراهم آورد و حكومتی مقتدر بنیاد نهاد كه نزدیك به 150 سال بر شمال افریقا و اسپانیا حكم راند. دولت موحدون در 667 ق / 1269م به دست بنی مرین (ه م) برچیده شد (نك : ه د، ابنتومرت، نیز موحدون).با فروپاشی حكومت موحدون، شمال افریقا میان 3 دولت بربری تقسیم شد:1. بنی مرین كه با غلبۀ كامل بر موحدون، مراكش را به تصرف درآوردند و تا 875 ق / 1470 م حكومت كردند (نك : ه د، بنی مرین).2. بنی حفص كه از بازماندگان موحدون بودند و تا 941 ق / 1534 م بر تونس (مغرب ادنى) حكم راندند و سرانجام به دست تركان عثمانی منقرض شدند (نك : ه د، بنی حفص).3. بنی عبدالواد كه از بربرهای زناته بودند و تا 796 ق / 1394 م گاه بر تمام مغرب اوسط، و گاه بر بخشهایی از آن فرمان میراندند (نك : ه د، بنی عبدالواد).از اواسط قرن 9 ق / 15 م پس از فروپاشی دولت بنی وطاس (ه م) هرج و مرج افریقیه، الجزایر و تونس را فراگرفت و زمینه را برای هجوم پرتغالیها و اسپانیاییها، و سرانجام اشغال سراسر شمال افریقا توسط تركان عثمانی فراهم آورد و از آن پس تاریخ مستقل كشورهای شمال افریقا آغاز میشود (مونس، تاریخ، 2(3) / 104، 159؛ التر، 17؛ یحیى، 97 به بعد؛ نیز نك : ه د، الجزایر، تونس، لیبی، مراكش).
ابن ابی دینار، محمد، المؤنس فی اخبار افریقیة و تونس، به كوشش محمدشمام، تونس، 1967 م؛ ابن اثیر، الكامل؛ ابن تغری بردی، النجوم؛ ابن خلدون، عبدالرحمان، تاریخ، به كوشش خلیل شحاده، بیروت، 1401 ق / 1981 م؛ ابن عبدالحكم، عبدالرحمان، فتوح مصر و اخبارها، قاهره، 1411 ق / 1991 م؛ ابن عذاری، احمد، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، به كوشش كولن و لوی پرووانسال، بیروت، 1983 م؛ اخبار مجموعة، به كوشش ابراهیم ابیاری، بیروت / قاهره، 1401 ق / 1981 م؛ التر، عزیز سامح، الاتراك العثمانیون فی افریقیا الشمالیة، ترجمۀ محمود علی عامر، بیروت، 1409 ق / 1989 م؛ الامامة و السیاسة، منسوب به ابن قتیبه، قاهره، 1388 ق؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به كوشش دخویه، لیدن، 1865 م؛ ثعالبی، عبدالعزیز، تاریخ شمال افریقیا، به كوشش احمد بن میلاد و محمد ادریس، بیروت، 1407 ق / 1987 م؛ جوهری، یسرى، شمال افریقیة، اسكندریه، 1976 م؛ حمّد، عادله علی، قیام الدولة الفاطمیة ببلاد المغرب، قاهره، 1980 م؛ خطاب، محمود شیت، قادة فتح المغرب العربی، بیروت، 1393 ق / 1973 م؛ درجینی، احمد، طبقات المشایخ بالمغرب، به كوشش ابراهیم طلاّی، قسنطینه، 1394 ق / 1974 م؛ زبیب، نجیب، الموسوعة العامة لتاریخ المغرب و الاندلس، بیروت، 1415ق / 1995م؛ سالم، عبدالعزیز، المغرب الكبیر، بیروت، 1981م؛ سلاوی، احمد، الاستقصاء، به كوشش جعفر ناصری و محمد ناصری، دارالبیضاء، 1954 م؛ صفا، ذبیحالله، تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران، تهران، 1356 ش؛ عبادی، احمد، فی تاریخ المغرب و الاندلس، بیروت، 1978 م؛ عبدالحمید، سعد زغلول، تاریخ المغرب العربی، اسكندریه، 1979 م؛ عبدالوهاب، حسن حسنی، خلاصة تاریخ تونس، تونس، 1373 ق؛ كندی، محمد، الولاة و القضاة، به كوشش روون گست، بیروت، 1908 م؛ معمر، علی یحیى، الاباضیة فی موكب التاریخ، قاهره، 1384 ق / 1964 م؛ مونس، حسین، تاریخ المغرب و حضارته، بیروت، 1412 ق / 1992 م؛ همو، فتح العرب للمغرب، قاهره، مكتبة الثقافة الدینیه؛ ناصری، عبدالله، مقدمهای بر تاریخ سیاسی اجتماعی شمال افریقا، تهران، 1375 ش؛ یاقوت، بلدان؛ یحیى، جلال، المغرب العربی الحدیث و المعاصر، قاهره، 1983 م؛ نیز:
Belyaev, E. A., Araby, Islami arabskiĮ khalifat v rannee srednevekov’e, Moscow, 1966; Britannica; Dandamaev, M. A., Iran pri pervykh Akhemenidakh, Moscow, 1963; EI1; Knapp, W., Tunisia, London, 1970; Kolesnikov, A. I., «Iran v nachale VII veka», PalestinskiĮ sbornik, Leningrad, 1970, vol. XXII(85); Laroui, Abdallah, The History of the Maghrib, New Jersey, 1977.عنایتالله فاتحینژاد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید