افریقا
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 29 فروردین 1401
https://cgie.org.ir/fa/article/242256/افریقا
جمعه 24 اسفند 1403
چاپ شده
9
عثمانی در منطقه دارای اهمیتی قابل ملاحظه بود.سواحلی، از جمله زبانهای بانتو كه به شدت تحت تأثیر عربی قرار گرفته است، در سواحل شرق افریقا شكل گرفته، و در سدههای اخیر، افزون بر نقش تجاری و اجتماعی، بهصورت زبانی ادبی نیز درآمده است. این زبان در تانزانیا و كنیا زبان رسمی است و به عنوان یك زبان اسلامی در بخش وسیعی از افریقای شرقی تاكنگوی شرقی نقش زبان واسطه را ایفا میكند. از دیگر زبانهای واسطۀ افریقایی، در غرب میتوان به زبانهای هاوسا، بامبارا، كنگو و وُلُف اشاره كرد.با آغاز دورۀ استعمار، برخی زبانهای اروپایی چون انگلیسی و فرانسه به طور وسیعتر، و پرتغالی و ایتالیایی محدودتر به عنوان زبان واسطه، وارد صحنۀ افریقا شدند. این زبانها در طول دورۀ استعمار زبان علمی و رسمی بخشهای مختلف قاره بودند و پس از شكلگیری كشورهای مستقل نیز، به دلیل مبتنی بودن آموزشهای نوین در كشورهای افریقایی بر این زبانها، به عنوان زبان واسطه میان افراد تحصیل كرده، و نیز زبان رسمی به بقای خود دوام بخشیدند. در حال حاضر دو زبان انگلیسی و فرانسه، زبان رسمی بیشتر كشورهای افریقایی در سراسر قاره است. پرتغالی كه زمانی در عصر كشف افریقا و استعمار نخستین، در مناطق ساحلی غرب و شرق افریقا زبانی غالب بود، به تدریج در مقابل انگلیسی و فرانسه نفوذ پیشین خود را از دست داد و اكنون تنها به عنوان زبان رسمی چند كشور، شامل آنگولا، موزامبیك، گینۀ بیسائو، سائوتومه و پرنسیپ، و دماغۀ سبز مطرح است.زبان ایتالیایی با وجود حركت استعماری ایتالیا در شمال و شرق قاره، به خصوص در لیبی و شاخ افریقا، اهمیت چندانی در قاره به دست نیاورد و امروزه تنها زبان جمعیتهای پراكندۀ مهاجر در كشورهای شمالی و شرقی افریقاست.افزون بر گونههای اصیل از زبانهای قارهای و فراقارهای، نیاز به زبان واسطه در میان عامۀ مردم، در نواحی گوناگون قاره، گونههایی از زبان بازاری را پدید آورده است. از جمله زبانهای بازاری با پایۀ بومی، باید به گونهای ساده شده از زبان نگباندی (از زبانهای ادماوه ـ شرقی) اشاره كرد كه تأثیر وسیعی نیز از فرانسه گرفته، و سانگو نام یافته است. سانگو در منطقۀ گستردهای از افریقای مركزی افزونبر 3 میلیون سخنگو دارد (نك : كریستال، 341). همچنین در مناطقی از افریقا، به خصوص در كامرون و افریقای غربی میتوان گونههای بازاری از زبان انگلیسی را به عنوان زبان واسطه یافت.برخی از این زبانهای بازاری، به تدریج خود به صورت زبان مادری گروهی درآمده، و بهعنوان زبانی مستقل، قابلیت توسعه یافته است. در میان این زبانها، یك نمونۀ قارهای، زبان كِتوبه، گونهای بازاری از زبان كنگواست و گروهی پرجمعیت در زئیر، آن را به عنوان زبان مادری خود پذیرفتهاند.از زبانهای فراقارهای، باید به گونههای مختلف بازاری از پرتغالی اشاره كرد كه در گینۀ بیسائو، جزایر دماغۀ سبز و برخی مناطق دیگر بدانها تكلم میشود. زبان آفْریكانْس، گونهای دگرگون شده از زبان هلندی كه در افریقای جنوبی شكل گرفته، و امروزه به عنوان یك زبان مستقل با پایۀ ژرمنی، زبان رسمی افریقای جنوبی است، نیز باید زبانی از همین دست، البته توسعه یافته تلقی گردد. كریو نیز گونهای بازاری از انگلیسی است كه بومیان فری تاون، سیرالئون و بخشهایی از گامبیا و گینۀ استوایی از آن استفاده میكنند (نك : همو،10, 55, 165, 209, 210).
ابن عبدالحكم، عبدالرحمان، فتوح مصر و اخبارها، به كوشش توری، لیدن، 1920 م؛ ابن ندیم، الفهرست؛ ابوعبید قاسم بن سلام، «رسالة ما ورد فی القرآن الكریم من لغات القبائل»، در حاشیۀ تفسیر الجلالین، قاهره، 1342 ق؛ جاحظ، عمرو، البیان و التبیین، به كوشش حسن سندوبی، قاهره، 1351ق؛ همو، «فخرالسودان علی البیضان»، رسائل، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1384ق / 1964م؛ درجینی، احمد، طبقات المشایخ بالمغرب، به كوشش ابراهیم طلای، قسنطینه، 1394 ق / 1974 م؛ زركشی، محمد، البرهان فی علوم القرآن، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1391 ق؛ سیوطی، المتوكلی، به كوشش لبیب بیضون، بیروت،1401 ق / 1981 م؛ شماخی، احمد، السیر، به كوشش احمد بن سعود سیابی، مسقط، 1407 ق / 1987 م؛ صفدی، خلیل، اعیان العصر، نسخۀ عكسی موجود در كتابخانۀ مركز؛ مسند زید، به كوشش عبدالواسع واسعی، بیروت، 1966 م؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به كوشش دخویه، لیدن، 1906 م؛ مك ایودی، كالین، اطلس تاریخی آفریقا، ترجمۀ فریدون فاطمی، تهران، 1365ش؛ ورجلانی، یوسف، الدلیل و البرهان، قاهره، 1403 ق / 1983 م؛ ولفنسون، ا.، تاریخ اللغات السامیة، بیروت، 1980 م؛ یعقوبی، احمد، البلدان، به كوشش دخویه، لیدن، 1892 م؛ نیز:
Abboud, P. F., «Spoken Arabic», Current Trends in Linguistics, 1970, vol. VI; Applegate, J. R., «The Berber Languages», ibid; Arnold, T. W., The Preaching of Islam, Lahore, 1979; Bakir, A. M., An Introduction to the Study of the Egyptian Language, Cairo, 1978; Bulck, G., «Lan- gueskhoin», Les Langues du Monde, Paris,1952; Bynon, J., «The Contri-bution of Linguistics to History in the Field of Berber Studies», Language and History in Africa, ed. D. Dalby, London, 1970; Cerulli, E., «Testi di diritto consuetudinario di Somali Marrēhân», RSO, 1916-1918, vol. VII; id, «Un gruppo Mahrī nella Somali italiana», ibid, 1926-1928, vol. XI; Cherbonneau, A., «Histoire de la littérature arabe au Soudan», JA, 1855, vol. VI; Clark, J. D., «African Prehistory: Opportunities for Collaboration between Archaeologists, Ethno- graphers and Linguists», Language and History in Africa, ed. D. Dalby, London, 1970; Cohen, M.,«Langues chamito-sémitiques», Les Langues du Monde, Paris, 1952; Crystal, D., An Encyclopedic Dictionary of Language and Languages, Massachusetts, 1992; Eckmann, J., «Die kiptschakisch Literatur», Philologicae turcicae fundamenta, Wiesbaden, 1964; EI2; Faublée, J.,«Langues malayo-polynesiennes«, Les Langues du Monde, Paris, 1952; Garcia Gomez, E., notes on Todo ben Quzmān, Madrid, 1972; Guthrie, M., »Contri-butions from Comparative Bantu Studies to the Prehistory of Africa«, Language and History in Africa, ed. D. Dalby, London, 1970; Hair, P. E. H., »The Contribution of Early Linguistic Material to the History of West Africa«, ibid; Hudson, G., »Language Classification and the Semitic Prehistory of Ethiopia«, Folia Orientalia, 1979, vol. XX; Hunwick, J. O., »The Term Zanj and its Derivatives in a West African Chronicle«, Language and History in Africa, ed. D. Dalby, London, 1970; Jeffery, A., The Foreign Vocabulary of Qur’ān, Baroda, 1938; Leslau, W., »Ethiopic and South Arabian«, Current Trends in Linguistics, 1970, vol. VI; Lewis, I. M., »The Gadabuursi Somali Script«, Bulletin of the School of Oriental and African Studies, 1958, vol. XXI; Littmann, E., »Bemerkungen zu den neuen Harari Texten«, ZDMG, 1921, vol. LXXV; Lodhi, A. Y., »The Status of Arabic in East Africa«, Orientalia Suecana, 1984-1986, vols. XXXIII-XXXV; Palmer, F. R., »Cushitic«, Current Trends in Linguistics, 1970, vol. VI; Philips, J. E., »Two Arabic / Hausa Histories from Wurno by Malam Ħaliru Wurno«, Annals of Association for Midddle East Studies, 1989, vol. IV(2); Podolsky, B., »Bibliographia Cushitica«, part I, Israel Oriental Studies, vol. VIII, 1978, ibid, part II, vol. IX, 1979; Polotsky, H. J., »Coptic«, Current Trends in Linguistics, 1970, vol. VI; Stricker, B. H., »A Study in Medieval Nubian«, Bulletin of the School of Oriental and African Studies, 1939-1942, vol. X; Sumer, F., Oğuzlar (Türkmenler), Ankara, 1972; Vergote, J., »Egyptian«, Current Trends in Linguistics, 1970, vol. VI; Zyhlarz, E., »Das meroitische Sprachproblem«, Anthropos, 1930, vol. XXV.احمد پاكتچی
با اینكه قارۀ افریقا واحدی جغرافیایی به شمار میآید، در بررسی تاریخ فرهنگی و به ویژه، گوشهای از آن، تاریخ مكاتب و مذاهب اسلامی، باید به عنوان عرصهای برای فرهنگهای ناهمگون در كنار یكدیگر تلقی گردد. برای بررسی هر بعد از حیات فرهنگی در افریقا، ممكن است بتوان گونهای تقسیم منطقهای را به كار بست؛ اما بهعنوان پایهای برای بررسی تاریخی مكاتب و مذاهب اسلامی، میتوان تقسیم قاره به 3 بخش را پیشنهاد كرد: 1. مصر، 2. شمال افریقا، 3. شرق افریقا و ماوراء صحرا.مصر با فتح نسبتاً صلحآمیز در 20 ق / 641 م نخستین پایگاه تبلیغ اسلام در درون قاره گشت. این سرزمین در سراسر سدۀ نخست هجری به اندازهای با فرهنگ اسلامی آشنا شده بود كه در بحبوحۀ شكلگیری مكاتب و مذاهب در سدههای 2 و 3 ق / 8 و 9 م بتواند خود به سان بومی مؤثر، در این شكلگیری تأثیری فعال برجای گذارد. شمال افریقا با تأخیری نسبی كه در فتح آن دیار وجود داشت (پس از 89 ق / 708 م)، به طبع دارای اوضاع و احوالی دیگر بود و همین ویژگی ــ به نحوی قابل مقایسه با ماوراءالنهر ــ موجب میشد تا این منطقه در برخورد با دستهبندیهای مذهبی جهان اسلام، نقشی ثانوی ایفا كند. شرق افریقا و ماوراء صحرا وضعی به كلی متفاوت داشت و ــ به رغم آنكه آشنایی بخشهایی از آن با دیانت اسلام از سدههای نخست اسلامی آغاز شـده بـود ــ ارتبـاط آن بـا مكاتـب اسلامی و مركزیتهای آن، غیرمستقیم و ناپیوسته بود.
در سدۀ نخست هجری، از عهد عثمان دو تفكر متقابل در میان مصریان پدید آمده بود: 1. تفكر گروهی از مردم كه با انتقاد از سیاستهای عثمان، خواستار اصلاحات بودند و خود را پیروان امام علی (ع) میشمردند؛ 2. تفكر گروهی از اشراف و همراهان آنان كه شرایط نابرابر اقتصادی را به نفع خود میدیدند. گروه نخست در همپیمانی با معترضان كوفی و بصری، در حركت سال 35 ق / 655 م كه به قتل خلیفۀ سوم انجامید، شركتی فعال داشتند (نك : یعقوبی، تاریخ، 2 / 174-175؛ طبری، 4 / 340 به بعد). این تقابل در زمان خلافت امام علی (ع) استوارتر شد (همو، 4 / 442، 552-553)، به طوری كه برپایۀ شواهد، گرایشی عدالتخواه و ضد تبعیض كه انتقاد از عثمان و حمایت از امام علی (ع) را شعار خود ساخته بود و در سراسر سدۀ 1 ق / 7 م و پاسی از سدۀ 2 ق / 8 م، گرایش غالب در میان مصریان به شمار میرفت (نیز نك : دمیری، 2 / 310).با توجه به آنچه یاد شد، پایگیری گرایشهای شیعی در مصر، امری قابل انتظار است، اما باید توجه داشت كه با آغاز سدۀ 2ق، به تدریج گرایش به مكتب اصحاب حدیث ــ كه رفته رفته به عنوان شاخص پیروی سنت و جماعت شناخته میشد ــ نیز در مصر پایگاهی یافته بود. از وابستگان به این مكتب در نیمۀ نخست سدۀ 2ق، باید از فقیهان و مفتیانی صاحب حدیث، چون عمرو بن حارث، یونس بن یزید ایلی و عبدالله بن لهیعه یاد كرد كه در مصر مكتبی بومی برای حدیث و فقه پایه نهادند. این مكتب در میانۀ سدۀ 2 ق، با ظهور لیث بن سعد كه برجستهترین نمایندۀ اصحاب حدیث در مصر به شمار آمده است، به اوج خود رسید. وی افزون بر جایگاه علمی خود، در معتدل ساختن افكار عمومی مصر نسبت به نقد صحابه، به خصوص عثمان و آمادهسازی آنان برای پذیرش اندیشۀ سیاسیِ اهل سنت و جماعت، نقشی اساسی داشت (نك : همانجا).در جانب افریقیه و مغرب، دشواری فتوح و سرسختی بربرها در پذیرش حاكمیت فاتحان اموی از یك سو، و روش امویان در برتری نهادن نژاد عرب از سویی دیگر، عواملی بود كه در عصر نخستین اسلامی، نوعی دستهبندی عرب و بربر را در منطقه پدید آورد؛ جماعت فاتح عرب كه در شهرهای نوار ساحلی، همچون برقه، طرابلس و قیروان متمركز بود، در مقایسه با بربرهای مسلمان شده، دید خوشبینانهتری نسبت به حكومت مركزی و مكاتب حامی مشروعیت آن، به خصوص مكتب اصحاب حدیث داشتند. در مورد عربهای مهاجر نیز باید به تفاوت موجود میان قریش و دیگر قبایل، و تأثیر آن در موضعگیریهای سیاسی ـ مذهبی توجه داشت.در محیط مغرب، ویژگی ضدیت با حكومت مركزی از شرق به غرب شدیدتر میشد و این ویژگی زمینه را برای فعالیت گروههای مذهبی ضد حكومت مركزی، چون برخی فرق شیعه و محكّمه مساعد ساخته بود. وجود همین خصوصیات موجب آن بود تا مغربیان نخستین ملت مسلمان باشند كه به خود اجازه دادند تا حرمت خلافت مركزی را شكسته، سلسلههایی حكومتی پدید آورند كه شخصیت نخستین آنها عنوان خلیفه یا امام را بر خود مینهاد.
همزمان با فعالیت عالمان متقدم اصحاب حدیث در بومهای گوناگون در جهت تدوین و شكلدهی به تعالیم مكتب اصحاب حدیث، در حوزۀ علمی مصر نیز، باید از لیث بن سعد فهمی (94-175 ق / 713-791 م) نام برد كه مذهب او برای مدتی رقیب سرسختی برای مذهب مالك در منطقه بوده است. لیث دورۀ تحصیل خود را در حجاز به سر برده، و از مشایخ مهم مكه و مدینه چون عطاء بن ابی رباح و ابن شهاب زهری بهره گرفته بود (نك : نووی، 1(2) / 73-74). شاید همین ویژگیِ جمع میان سنت مكیان و مدنیان در فقه لیث باشد كه او را بسیار مورد توجه شافعی قرار داده است (نك : همانجا).با وجود سابقۀ تأثیر فرهنگ حجازی و به خصوص مدنی بر محافل مسلمانان مصر و با وجود حرمت نهادن لیث بر این سنت، وی با نفی حجیت سیرۀ اهل مدینه، پارهای فتاوا بر خلاف عمل مدنیان صادر كرد (نك : مالك، 64؛ لیث، 83 به بعد) و بدین ترتیب، كوشید تا فقه مصری را از پیروی مدینه دور ساخته، گونهای آزادی گزینش را برای آن فراهم سازد. روی آوردن به منابع متنوع روایی از مراكز مختلف اسلامی و آغاز كردن نقد و بررسی اختلافات میان احادیث (نك : همو، 85- 88) كه حاصل این تنوع بود، به واقع زمینهساز روشی بود كه در نسل بعدی، شافعی آن را سامان بخشید؛ شافعی خود در سخنی اشارهوار دربارۀ این جایگاه لیث و پدید نیامدن جانشینی برای او در مصر، او را فقیهی برتر از مالك شمرده، و بر آن است كه وی شاگردان قابلی نیافته بود تا دانش او را شكوفا سازند (نك : نووی، 1(2) / 74).یونس بن یزید ایلی (د 159 ق / 776 م) نیز از دیگر فقیهان حدیثگرای شامی ــ مصری است كه تحصیلات خود را در محفل ابن شهاب زهری گذرانده، و با كسانی چون اوزاعی و لیث ارتباط علمی داشته است (نك : بخاری، 4(2) / 406). بخشی از آموزشهای فقهیِ او در مجموعۀ مالكیِ المدونه برجای مانده است كه احتمال میرود برگرفته از نوشتهای به قلم خود او بوده باشد (نك : GAS, I / 519). بقای دیدگاههای یونس در این مجموعۀ مصری ـ افریقی نشان از این واقعیت دارد كه آموزشهای او در نسلهای پسین نیز در محافل شمال افریقا با دیدۀ احترام نگریسته میشده، و رواج مذهب مالكی در منطقه، موجب فراموشی دیدگاههای این فقیه مستقل مصری نبوده است (برای مذاهب جایگزین در دورههای بعد، نك : بخش مذاهب فقهی در همین مقاله).در افریقیه، اخباری حاكی از آن است كه در آغاز سدۀ 2 ق، عمر بن عبدالعزیز 10 تن از علما را برای آموزش تعالیم دینی به این دیار گسیل داشت (نك : ابوالعرب، 84). این كار او را باید نقطۀ عطفی در شكلگیری مكتب اصحاب حدیث در این منطقه به شمار آورد. ابن حزم اندلسی در تحلیلی از اوضاع مذهبی در افریقیه، یادآور شده كه در این منطقه، پیش از فعالیتهای اسد بن فرات، یعنی تا اواخر سدۀ 2ق، سنت و قرآن غالب بوده است (نك : 1 / 626). به هر روی، حضور گرایش اصحاب حدیث در افریقیۀ سدۀ 2ق را باید در حد بازتابی از مكاتب اصحاب حدیث مشرق تلقی كرد و عنایت داشت كه در این دوره، مكتبی با اهمیت در منطقه پای نگرفته است (ذهبی، الامصار ... ، 55-56: تأییدی بر آن).
در شمال افریقا، مصر به سبب وجود زمینههای تشیع از سدۀ نخست هجری، و مغرب به سبب گرایشهای استقلال خواهی و ضدیت با حكومت مركزی، بالقوه مناطقی مساعد برای رشد مذاهب گوناگون شیعه بودهاند. از دیدگاه تاریخی نیز شواهدی وجود دارد كه نشان میدهد این قوه تا حدودی فعلیت نیز یافته است، اما فقدان ارتباط نزدیك میان شیعیان افریقا با شیعیان مشرق به خصوص در دو طیف امامی و زیدی، موجب شده است تا آثار مكتوب متعلق به تشیع افریقا در اعصار متقدم، برجای نماند و از همین روست كه محدود دانستهها در این باره، مرهون گزارشهایی پراكنده است كه در آثار بومیان غیر شیعی، یا شیعیان غیر بومی بازتاب یافته است. از آنجا كه این دانستههای پراكنده، به طور شایسته گردآوری و ارزشیابی نشدهاند، باید اذعان داشت كه هنوز پژوهش در باب حضور تاریخی امامیان و زیدیان در افریقا در مرحلهای نوپاست.امامیه: از اندك دانستهها دربارۀ سدۀ 2 ق / 8م، اشاراتی در منابع رجالی به برخی از رجال شیعه چون عمرو بن جابر حضرمی است (نك : ابن حجر، تقریب ... ، 419، جم ؛ نیز ذهبی، میزان ... ، 4 / 27- 28). همچنین در ضمن اسانید و رجال امامیه، میتوان در شمار اصحاب امام صادق (ع) نام برخی مصریان و افریقیان را بازیافت (مثلاً نك : برقی، 548؛ فرات، 210؛ دلائل ... ، 100-101؛ طوسی، رجال، 174، جم ). از رجال نامبردار امامی در سدۀ 3 ق / 9 م میتوان در مصر ابوعبدالله حسین ابن علی مصری، فقیه و متكلم (نجاشی، 66) و در مغرب كسانی چون احمد بن عبدالله قروی، از راویان كتب اربعه (نك : اردبیلی، 1 / 52)؛ حمزة بن عمارۀ بربری، از متهمان به غلو (كشی، 304-305، جم )؛ و ابواحمد محمد بن عماد (عمار؟) بربری، راوی تفسیر (فرات، 165) را یاد كرد. همچنین باید به متنی داستانی دربارۀ حضور امامیان در مغرب اقصى اشاره كرد كه در میان محدثان قم در سدۀ 3ق رواج داشته است و رگههایی از واقعیات تاریخی در آن وجود دارد (نك : صفار، 510).از نكات مهم دربارۀ امامیۀ متقدم در مغرب، وجود شاخهای از مذهب واقفه ــ وقفكنندگان بر امـامت امـام كاظم (ع) ــ در منطقۀ سوس در مغرب اقصى است كه عالمی صاحب آثار به نام علی بن ورسند مروج آن در مغرب بوده است. دربارۀ این فرقۀ مذهبی ــ كه برپایۀ گزارشهای ابن حوقل، ابن حزم، ادریسی و اشارات دیگران تا زمان مرابطون در مغرب دوام داشته است ــ هنوز پژوهش كافی صورت نگرفته، اما مادلونگ با گردآوری اطلاعات پراكنده و تحلیل آنها، تصویری مقدماتی از حیات آن به دست داده است (نك : ص 87-97).افزایش دانستهها دربارۀ پیشینۀ امامیه در مصر، با سدۀ 3ق و ظهور دعوت اسماعیلی آغاز میگردد؛ چه، در منابع گوناگون تاریخی بر این نكته تأكید شده است كه پیش از پیدایی دعوت فاطمی، امامیان در مغرب جمعیتی باسابقه و دارای حیات فرهنگی بودهاند (مثلاً نك : مقریزی، الخطط، 2 / 334). به تصریح منابع، كسانی چون ابونصر ابن ابی عمران، داعی فاطمیان و زرارة بن احمد، قاضی عبیدالله در مهدیه، پیش از درآمدن به خدمت فاطمیان، بر مذهب امامی بودهاند (نك : خشنی، 226؛ ابن حجر، لسان ... ، 1 / 207)، خصوصیتی كه با توجه به آثار قاضی نعمان مغربی، بزرگترین نظریهپرداز دولت فاطمی نیز صادق مینماید.در طول مدت اقتدار فاطمیان در سدههای 4 و 5ق / 10 و 11م مصر پایگاهی برای امامیه محسوب میشده، و با وجود متكلمانی مهم چون ابوالاحـوص مصـری (اوایل سـدۀ 4 ق) (نك : طوسی، الفهرست، 221؛ نجاشی، 157)، از نظر فعالیت روایی نیز اهمیت داشته است؛ و همین
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید