صفحه اصلی / مقالات / افریقا /

فهرست مطالب

افریقا


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 29 فروردین 1401 تاریخچه مقاله

 دیگوگارسیا، 200 كمـ2؛ اراضی متعلق به اسپانیا در شمال افریقا، شامل شهر مِلیله، سِئوتا، جزایر آلوسِماس، چافاریناس و ولس دِلا گومرا، 30 كمـ2 و نیز جزایر سنت هلن و رئونیون كه متعلق به بریتانیا و فرانسه هستند، سنت هلن، مركز آن جیمز تاون، 122 كمـ2، رئونیون، مركز آن سن دنی 510‘2 کمـ2 ( افریقا، I / 12؛ «سالنامه»، «4-1» , «3-1»).
پرجمعیت‌ترین منطقۀ افریقا درۀ نیل است كه در منطقۀ دلتا تراكم جمعیت به 300 نفر در كمـ2 می‌رسد. مردم افریقا بیشتر در شمال خلیج گینه و سرزمین مصب رود گامبیا و كنگو، كشورهای سواحل جنوب دریای مدیترانه، جنوب منطقۀ افریقای جنوبی، اطراف دریاچه‌ها و سواحل شرقی استقرار یافته‌اند. فلات حبشه نیز از نقاط نسبتاً پرجمعیت افریقاست (مشیری، 224). پرجمعیت‌ترین كشور افریقا، نیجریه است كه بیش از 108 میلیون نفر جمعیت دارد («سالنامه»، همانجا). چنانكه از جدول جمعیت كشورهای افریقا بر می‌آید، تراكم جمعیت در منطقۀ صحرا بسیار اندك است.
افریقا را از نظر قومی و نژادی می‌توان به 4 منطقۀ اصلی بزرگ بخش كرد: 1. منطقۀ شمال، بخشی از نواحی غربی، كرانۀ اقیانوس اطلس و نیز شرق افریقا، نیل علیا و اتیوپی. مردم این منطقه را از تیره‌های حامی ـ سامی دانسته‌اند؛ 2. منطقۀ سیاهان افریقای غربی كه از محل نیل سفید تا اقیانوس اطلس كشیده شده است؛ 3. منطقۀ بانتو در جنوب و جنوب شرقی افریقا؛ 4. منطقۀ بوشمن در جنوب غرب افریقا (فُردم، 42، نقشه). با اینهمه، باید افزود كه تركیب قومی مردم افریقا بسیار بغرنج‌تر و پیچیده‌تر از دیگر قاره‌های جهان است.
اقوام افریقا شامل 5 تیره‌اند: 1. تیرۀ سامی ـ حامی كه خود شامل 3 گروه سامی، كوشی و بربراست. در سرزمینهای شمال و شمال شرق افریقا مردمی زندگی می‌كنند كه به زبانهای سامی افریقایی ـ آسیایی سخن می‌گویند و عمده‌ترین آنها زبان عربی است. ساكنان عمدۀ كشورهای مصر، تونس، الجزیره، لیبی، موریتانی، مراكش و سودان عربی زبان هستند. از دیگر گروههای سامی افریقا، می‌توان مردم حبشه (اتیوپی) و همسایگان آن را نام برد. كهن‌ترین قوم شمال افریقا بربرها هستند كه در مناطق كوهستانی مراكش و الجزیره سكنى دارند.(BSE3, II / 449؛ آفریقا، I / 92)؛ 2.تیرۀ بانتو كه شامل گروههای بانتو، بانتوی شرقی، گور (بانتوی مركزی)، آتلانتیك، بانتوی غربی و سونگایی است.
 اقوامی كه به زبانهای نیجری ـ كنگویی سخن می‌گویند، در منطقه‌ای وسیع از قارۀ افریقا استقرار دارند كه بانتو نامیده می‌شوند و بیشتر مردم بسیاری از كشورهای افریقای مركزی را تشكیل می‌دهند. در شرق و جنوب افریقا 43 قوم از بانتوها وجود دارند (همانجا). همچنین در جنوب منطقۀ صحرای كبیر و مناطق اطراف استوا، از جمله كنگو و نیجریه مردمی زندگی می‌كنند كه به زبانهای مردم چاد سخن می‌گویند (همانجا)؛ 3. تیرۀ مانده شامل گروه گینه و كوا، ایجو، و مردم سودان مركزی و شرقی؛ 4. تیرۀ نیل شامل گروههای نیل شمالی، شرقی و جنوبی، گروه نوبه، گروه كانوری (بری ـ بری)، بوشمن و گوتنتوت(كوی‌سان)؛ 5. تیرۀ مالایا ـ پولینزی شامل گروه اندونزیایی، مالاگاسی در ماداگاسكار و گروهی كه به زبانهای تیرۀ هند و اروپایی سخن می‌گویند. این گروه جدا از مردم لیبریا، شامل انگلیسیها، اسپانیاییها، پرتغالیها، فرانسویها، هندیها، گجراتیهای مقیم افریقاست (BSE3، همانجا).
 
در افریقا گروهها و تیره‌های قومی به صورتی آرام و نامحسوس با یكدیگر در آمیخته‌اند، اما در دور افتاده‌ترین نواحی افریقا دو گروه انسانی متفاوت و مجزا از یكدیگر به نام پیگمه‌های حوضۀ كنگو و بوشمنهای بیابان كالاهاری زندگی می‌كنند (غروی، 89؛ فردم، همانجا؛ مشیری، 226).

وضع مسلمانان افریقا با توجه به جمعیت هر كشور بدین شرح است: در مصر 90٪ جمعیت مسلمان و بیشتر سنی مذهبند. جمعیت لیبی و اكثریت مردم تونس، مراكش و الجزایر را مسلمانان تشكیل می‌دهند. در موریتانی كلیۀ مردم مسلمان و پیرو مذهب مالكی هستند. حدود 90٪ مردم سنگال، 85٪ مردم گامبیا، 95٪ اهالی گینه، 65٪ جمعیت گینۀ بیسائو، بخشی از اهالی سیرالئون، حدود 32٪ اهالی ولتای علیا (بوركینافاسو)، 23٪ جمعیت ساحل عاج، 12٪ مردم غنا و 13٪ اهالی بنین (داهومی) مسلمانند. در نیجریه بیش از 26 میلیون مسلمان سكنى دارند. در لیبریا مسیحیت و اسلام (670 هزار نفر = 30٪ جمعیت) دو دین عمدۀ مردم را تشكیل می‌دهند. در چاد 45٪، در كامرون 21٪، در جمهوری افریقای مركزی 5٪ و در گابن حدود 1٪ اهالی مسلمانند. در كنگو شمار مسلمانان بیش از 40 هزار نفر است. در جمهوری دموكراتیك كنگو (زئیر سابق) شمار كمی مسلمان زندگی می‌كنند. در بوروندی و رواندا اقلیت كوچكی از مسلمانان وجود دارند. بیشتر اهالی شمال سودان مسلمان هستند (15 میلیون نفر = 73٪ جمیعت). در اتیوپی 45٪ و در جیبوتی و سومالی بیشتر مردم مسلمانند. در كنیا، مسلمانان 25٪، اوگاندا 5٪، تانزانیا 60٪ و زنگبار 97٪ جمعیت را تشكیل می‌دهند. در موزامبیك بالغ بر 2 میلیون نفر، در مالاوی اقلیتی از مردم، در زامبیا بالغ بر 10 هزار نفر، در بوتسوانا، گروهی از مردم، در
جزایر موریس 6 / 16٪، ماداگاسكار حدود 39٪ و در كومور 98٪ كل جمعیت مسلمانند (كوك، 648-685).
 
افزایش جمعیت در قارۀ افریقا، صورتی ناهماهنگ و نامنظم داشته است. از سدۀ 16 م و آغاز انتقال بردگان، رشد جمعیت این قاره، نسبت به دیگر قاره‌های كرۀ زمین بسیار بطیء و كند شد. در 1500 م، 8 / 10٪ از جمعیت كرۀ زمین در قارۀ افریقا سكنى داشتند، ولی در 1750م این نسبت به 9٪ كاهش یافت. در سده‌های 17 و 18 م بر اثر تجارت برده، چند میلیون نفر از مردم افریقا، به اجبار از وطن خود دور شدند. گذشته از آن، كار اجباری در مزارع و معادن متعلق به اروپاییان و بیماری و گرسنگی، از میزان رشد جمعیت در این قاره كاست. در سالهای 1750-1900 م جمعیت افریقا 7 / 1 برابر شد، حال آنكه افزایش جمعیت جهان 3 / 2 برابر بوده است. در نیمۀ اول سدۀ 20 م افزایش جمعیت در قارۀ افریقا نسبت به رشد جمعیت در دیگر قاره‌ها، اندكی فزونی گرفت. این نسبت رفته رفته بیشتر شد. در 1984 م / 1363 ش رشد جمعیت قارۀ افریقا به 4 / 2٪ و در 1994 م به 9 / 2٪ رسید. جدول 2 نشانه‌ای از رشد جمعیت در قارۀ افریقاست ( افریقا، I / 13, 97؛ «سالنامه»، «1-3»).
مهاجرت اقوام افریقا در روزگار كنونی با عدم تعادل در امور اقتصادی و رشد جمعیت بی‌ارتباط نیست. اهالی افریقا در جست‌و جوی شكارگاهها، مراتع و اراضی مساعد كشاورزی چه در داخل كشورها و چه در درون قاره از جایی به جای دیگر نقل مكان می‌كردند. این حالت تاكنون نیز در برخی نواحی مشهود است. به عنوان نمونه كوچندگان صحرا به صورت فصلی و گاه غیر مستمر از جایی به جای دیگر نقل مكان می‌كنند. كسانی كه در مغرب و صحرای افریقا به پرورش دام، به ویژه شتر اشتغال دارند، در زمستانها از مناطق صحرایی به مناطق ساوان تا سنگال و سرزمین نیجر می‌روند. مسیر حركت كوچندگان صحرا گاه به صدها و هزاران كیلومتر می‌رسد. از اواخر سدۀ 19 م با پدید آمدن شهرها و نیاز به نیروی كار در رشته‌های كشاورزی و صنعت، اهالی در طریق دستیابی به كار، از محل خود به دیگر نواحی مهاجرت كردند. غنا و سنگال از جمله كشورهایی هستند كه توانستند گروههایی را برای كار در مزارع و معادن خود جلب كنند. در معادن مس زامبیا كارگرانی به كار اشتغال دارند كه از سرزمنیهای همجوار به آنجا رفته‌اند. این كارگران فصلی حدود 12٪ جمعیت زامبیا را تشكیل می‌دهند. همه ساله دو میلیون نفر در جست‌وجوی كار به افریقای جنوبی می‌روند. رابطۀ كشورهای شمال افریقا چون الجزایر، تونس و مراكش با كشورهای اروپایی، به ویژه فرانسه موجب مهاجرت مردم افریقا به اروپا شده است. هم اكنون بالغ بر 000‘500‘1 نفر الجزایری، مراكشی، تونسی و افریقاییان مناطق افریقای سیاه، در فرانسه و كشورهای اروپای غربی سكنى دارند. مهاجرت افریقاییان به ایالات متحدۀ امریكا و كانادا در حال فزونی است. نهضتهای ملی، كودتاهای نظامی، مبارزۀ قبایل و درگیری میان كشورها نیز موجب مهاجرت شده است. اكنون شمار مهاجران افریقا را میان 6 تا 8 میلیون نفر تخمین زده‌اند ( افریقا، I / 99).


اقتصاد

اقتصاد بسیاری از كشورهای افریقا تك محصولی است و تأمین ارز مورد نیاز كشورها عمدتاً از طریق تولید محصول كشاورزی و یا معدنی به دست می‌آید. كشاورزی براساس تولید زراعی معیشتی استوار، و تولید برای مصرف است. در اكثر كشورهای افریقا، جز جمهوری افریقای جنوبی، اغلب كشاورزان هنوز به كشاورزی بومی اشتغال دارند. در تمام منطقۀ استوایی افریقا، حدود دو سوم تا سه چهارم نواحی زراعی هنوز به تولید معیشتی اختصاص دارد. در رشتۀ تولیدات كشاورزی تك محصولی، ساحل عاج به كاكائو و سنگال به كشت بادام زمینی وابسته‌اند (اوگبونایا، 102). محصولات كشاورزی به تقریب یك سوم كل بازده اقتصادی قارۀ افریقا و نیمی از درآمد صادراتی آن را تشكیل می‌دهد (واتكینز، 256). در زمینۀ تولیدات معدنی تك محصولی، نیجریه، لیبی و گابن به نفت، زامبیا به مس و جمهوری دموكراتیك كنگو (زئیر) به چند مادۀ معدنی وابسته‌اند. به سبب ناهماهنگی میان بخشهای مختلف اقتصادی، توسعۀ صنایع تا اندازه‌ای دشوار به نظر می‌رسد. اقتصاد افریقا فاقد تكنولوژی و سرمایۀ كافی است، ازاین‌رو جز در معدودی از كشورها اقتصاد وابسته است. این نیز خود حاصل سیاستهای استعماری است (اوگبونایا، همانجا). از زمان كسب استقلال، بیشتر كشورهای افریقایی صنایع جانشینی وارداتی را گسترش داده‌اند تا وابستگی خود را نسبت به كالاهای ساخت اروپا و دیگر كشورها كاهش دهند. صنایع سبك، از جمله صنایع نساجی، پوشاك، دارو، مواد غذایی و نوشابه‌سازی رایج‌ترین آنهاست و 70٪ بخش صنعتی را شامل می‌گردد. واحدهای صنعتی بیشتر در پایتختها متمركز شده اند. صنایع عمدتاً در مقیاسی كوچكند و بیشتر سرمایه طلب هستند تا كارگر طلب، زیرا نیروی كار هم فراوان و هم ارزان است (واتكینز، همانجا). دولتهای افریقا بر قیمتها و بازار فروش كالا نظارت كمتری دارند. از این رو بیشتر برای تفكیك سیاست خارجی خود از كشورهای سرمایه‌داری، به جنبش عدم تعهد پیوسته‌اند (اوگبونایا، 103)؛ با این وصف، وابستگی اقتصادی قارۀ افریقا به بازار تكنولوژی و سرمایۀ خارجی، هنوز از میان نرفته است (همو، 105). صنعت در افریقا به رغم وفور منابع طبیعی و وجود توانایی بالقوه، مراحل ابتدایی را می‌گذراند و تنها 1٪ محصولات صنعتی جهان را تأمین می‌كند (واتكینز، 256).
اكثر مبادلات بازرگانی خارجی قارۀ افریقا از طریق دریا صورت می‌پذیرد. بنادر افریقا به نسبت قدرت بارگیری و باراندازی از اهمیت برخوردارند. در 1982 م / 1361 ش میزان بارگیری و باراندازی بنادر كشورهای نیجریه، لیبی، الجزایر، مراكش، لیبریا، جمهوری افریقای جنوبی و مصر، حدود 371 میلیون تن بوده است كه با افزایش میزان استخراج نفت در این قاره، به مراتب بیشتر شده است ( افریقا، I / 146). در افریقا بالغ بر 100 بندر وجود دارد كه میزان بارگیری 50 بندر از این بنادر بیش از دو میلیون تن در سال است. میزان بارگیری 21 بندر افریقایی بیش از 10 میلیون تن در سال است. در سواحل غربی افریقا 47 بندر و در كرانۀ دریای مدیترانه 25 بندر وجود دارد. بنادر عمدۀ افریقا عبارتند از: بندر بونی در نیجریه كه عمدتاً ویژۀ صدور نفت است. بندر لاگوس در همان كشور، پرت سعید در مصر، طرابلس در لیبی، ریچاردز و دوربن (پرت ناتال) در جمهوری افریقای جنوبی، كازابلانكا (دارالبیضاء) در مراكش، اسكندریه در مصر، مومباسا در كنیا، دارالسلام در تانزانیا، مونرُویا در لیبریا، پرت ژانتی در گابن، پرت لوكو در غرب سیرالئون، پرت لویی در موریتانی، پرت نُوو در بنین، پرت سودان در كرانۀ دریای سرخ، پرت هاركور در جنوب نیجریه، پرت الیزابت در جمهوری افریقای جنوبی و غیره (همان،‌ I / 146, II / 292-293).

 

مآخذ

ابن بطوطه، رحلة، به كوشش علی منتصر كتانی، بیروت، 1405ق / 1985 م؛ ابوالفدا، تقویم البلدان، به كوشش رنو و دوسلان، پاریس، 1840 م؛ اصطخری، ابراهیم، مسالك الممالك، به كوشش دخویه، لیدن، 1927 م؛ اوگبونایا، اینوسنت ك.، «اقتصاد و سیاست خارجی در افریقا»، ترجمۀ هوشنگ راسخی، مطالعات افریقا، تهران، 1357 ش، شم‍ 4؛ سرمد، خسرو، كشف و استعمار افریقا، تهران، 1350 ش؛ غروی، محمد، جغرافیای افریقا، كلیات طبیعی و انسانی، تهران، 1356ش؛ كوك، ژزف م.، مسلمانان افریقا، ترجمۀ اسدالله علوی، تهران، 1373ش؛ «گزارش كمیسیون اقتصادی سازمان ملل دربارۀ وضعیت اجتماعی و اقتصادی افریقا»، مطالعات افریقا، تهران، 1357ش، شم‍ 4؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، به كوشش باربیه دومنار و پاوه دوكورتی، تهران، 1970 م؛ مشیری، رحیم، كلیات قاره‌ها، تهران، 1371 ش؛ موسى، علی و محمد حمادی، جغرافیة القارات، دمشق، 1402 ق / 1982 م؛ واتكینز، ران، «تجارت در افریقا: افسانه‌ها و واقعیتها»، ترجمه و تلخیص بهجت‌الله آرین، مطالعات افریقا، تهران، 1373ش، شم‍ 2؛ ویلر، ه‍. و دیگران، جغرافیة العالم الاقلیمیة، ترجمۀ محمد حامد طائی و دیگران، بیروت، 1964 م؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:

 

Afrika, entsiklopedicheskiĮ spravochnik, Moscow, 1986-1987; Belyaev, E. A., Araby, Islam i ArabskiĮ khalifat v rannee srednevekov’e, Moscow, 1966; Britannica Atlas, Chicago, 1996; Brockhaus; BSE3; Dandamaev, M. A., Iran pri pervykh Akhemenidakh, Moscow, 1963; id, Politicheskaya istoriya AkhemenidskoĮderzhavy, Moscow, 1985; EI1; EI2; Fordham, P., The Geography of African Affairs, Southampton, 1974; Grove, A. T., Africa, South of the Sahara, Oxford, 1970; Kolesnikov, A. I., »Iran v nachale VII veka«, PalestinskiĮ sbornik, Leningrad, 1970, vol. XXII; Kratkaya geograficheskaya entsiklopediya, Moscow, 1960-1962; Manshard, W., Afrika-Südlich der Sahara, Frankfurt, 1970; Neef, E., Das Gesicht der Erde, Frankfurt, 1962; Pauly; Procopius, tr. H. B. Dewing, London, 1968; Schiffers, H., Afrika, München, 1962; Strabo, The Geography, tr. H. L. Jones, London, 1949; Suret-Canal, J., Schwarz-Afrika, Berlin, 1966; Türkiye diyanet vakf o İslâm ansiklopedisi, Istanbul, 1988; Unesco Statistical Yearbook, 1996; WNGD.

عنایت‌الله رضا


II. تاریخ افریقای شمالی


تاریخ شمال افریقا یا سرزمین بربرها ــ كه جغرافی‌دانان عصر اسلامی آن را به 3 منطقۀ مغرب ادنى، مغرب اوسط و مغرب اقصى تقسیم كرده‌اند ــ از هزارۀ 2 ق‌م آغاز می‌گردد. فینیقیها در قرن 9 ق‌م مهاجرنشین كارتاژ (قرطاجنه) را در كنار خلیج تونس ایجاد كردند كه به تدریج دولت ـ شهری مقتدر شد. آنان بعدها قلمرو خود را تا سواحل جنوبی و جنوب شرقی اندلس گسترش دادند ( بریتانیكا، IV / 976؛ خطّاب، 1 / 24-26؛ عبدالوهاب، 8، 11؛ زبیب، 1 / 87-88، 95؛ جوهری، 1 / 93-94، 97). در قرن 5ق‌م هخامنشیان نواحی شمال افریقا را به تصرف درآوردند. یك قرن بعد، در پی یورشهای اسكندر مقدونی متصرفات ایرانیان در افریقا به دست او و جانشینانش افتاد

صفحه 1 از11

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: