گذشته از مثنویهای نظامی، مثنویهای دیگری نیز، گاه هرکدام دو سه بار از فارسی به ترکی ترجمه شده است، چنانکه مثنوی جمشید و خورشید سلمان ساوجی را یک بار احمدی در ۸۰۶ق/ ۱۴۰۳م و بار دیگر جم سلطان در ۸۹۳ق/ ۱۴۸۸م به ترکی ترجمه کردهاند. با آنکه اصل مثنوی سلمان بیش از ۷۰۰‘۲ بیت نیست، ترجمه و بازآفرینی احمدی بالغ بر ۵ هزار بیت است. موضوع اصلی این داستان نیز کم و بیش همانند موضوع داستانهای پرداخته شده بر اساس مثنوی خسرو و شیرین است («فرهنگ»، II/ ۴۳-۴۴). از مثنوی مهر و مشتری، سرودۀ عصار تبریزی ۳ ترجمه به ترکی («دائرةالمعارف ترک»، XIII/ ۱۱۹)، و از جاماسبنامه دو ترجمه در دست است (همان، XIII/ ۱۰۱-۱۰۹). این ترجمههای بیشمار چنان تأثیر گسترده و عمیقی از نظر زبان، موضوع و محتوا بر ادبیات دیوانی ترکی گذاشتهاند که گولپینارلی شاعران دیوانی را سخت تحت تأثیر شعر و شاعران ایرانی یافته، ادبیات دیوانی را رونویسی رنگ باخته و اندکی محلی شدۀ ادبیات فارسی دانسته است (در بیان...، ۹۳).
از قرن ۱۱ق/ ۱۷م به بعد با ترویج روزافزون خصوصیات محلی در ادبیات دیوانی، از تأثیر ادبیات فارسی تا حدودی کاسته میشود. اگرچه سبک هندی که از نیمۀ دوم قرن ۱۰ق/ ۱۶م بیش از دو قـرن در ادبیات فارسـی رواج داشته (نک : دایرة المعارف فارسی، ۱/ ۱۲۵۱)، در این قرن شاعران بسیاری چون نفعی (د ۱۰۲۴ق)، نائلی قدیم (د ۱۰۷۷ق)، ندیم قدیم (د ۱۰۸۱ق) و نشاطی (د ۱۰۸۵ق) را تحت تأثیر قرار داد («فرهنگ»، VII/ ۴۷۷) و این تأثیر تا قرن بعد نیز ادامهیافت و در مثنوی ارزندۀ حُسن و عشق شیخ غالب (د۱۲۱۳ق) منعکس گردید (بانارلی، ۷۷۷ II/ ۷۷۲-۷۷۳,). با اینهمه، در همین قرن (۱۲ق/ ۱۸م) تمام انواع ادبی دستخوش جریان محلیگرایی گردید و موضوعات محلی و امور روزمره بهطور روزافزونی در ادبیات انعکاس یافت و بدین ترتیب ادبیات دیوانی به ذوق مردم نزدیکتر شد و هویت خود را به گونهای چشمگیر عرضه داشت و از تأثیر ادبیات فارسی بر آن بیش از پیش کاسته شد («دائرةالمعارف ترک»، XIII/ ۱۳۰). با آنکه براثر پیشرفتهای زبان ترکی و رواج آن در قلمرو عثمانی، نفوذ زبان فارسی در آن سرزمین رو به ضعف نهاد و شعر سرودن و کتاب نوشتن به زبان فارسی کاستی گرفت، اما علاقه به خواندن نظم و نثر فارسی در آن خطه همچنان ادامه یافت. شاهد این ادعا هم تألیف فرهنگهای گوناگون فارسی به ترکی و کتابهای شرح و تفسیر متون و دستور زبان فارسی و دیگر مسائل ادبی در سدههای بعدی است (ریاحی، ۲۱۳- ۲۱۸؛ رئیسنیا، ۲/ ۸۰۵- ۸۰۸).
۳. شاعران دیوانی همچنان که ناگزیر از پایبندی به قواعد و اصول تغییرناپذیر بلاغت و مراعات قالبها و اشکال از پیش تعریف و تعیینشده در آثاری چون چهار مقالۀ نظامی عروضی، المعجم شمس قیس رازی، «عروض ترکی» علی جمالالدین، تألیف شده در اواخر قرن ۱۹م، و کاربرد تشبیهات و استعارات جا افتاده و تکراری بودند، در عین حال از نظر پرداختن به محتوا و موضوعات و مضامین و نقشمایهها و حتى بیان احساسات نیز گزیری از تن در دادن به موازین و محدودیتهای ساخته و پرداخته نداشتند. کم و کیف ذوق ادبی، ارزشها و چهارچوب نظام تخیل و تصور، فضای شاعرانه، حدود شایستها و ناشایستها، خصوصیات عشق و معشوق، روابط روانشناسانۀ عاشق و معشوق و جز آنها همه کم و بیش در دیوانهای استادان سابق تثبیت شده و موجود بودند و شاعران دیوانی به ندرت میتوانستند مرزهای دشوارگذار سنتهای ادبی جاافتاده را درنوردند و نوآوریهایی در فروعات عرضه کنند (پاکالین، I/ ۴۵۸؛ «دائرةالمعارف دیانت»، IX/ ۴۱۳-۴۱۹).
۴. ادبیات دیوانی اگرچه ادبیات خواص بود و با تودههای مردم و آفرینشهای ادبی آنها ارتباط کمتری داشت، از قرن ۱۱ق/ ۱۷م به سبب افزایش نفوذ جریان محلی شدن، کم و بیش تحت تأثیر ادبیات عاشقی ــ شاخهای از ادبیات شفاهی مردم (کاراتاش، ۵۲-۵۳) ــ قرار گرفت و در عین حال کم و بیش برآن اثر نهاد («فرهنگ»، II/ ۳۴۹).
۵. ادبیات دیوانی بیشتر با شعر سر و کار دارد تا با نثر. عمدهترین پیشرفت ادبیات دیوانی هم در زمینۀ شعر بوده است، زیرا نظم، ادیبانهتر از نثر بهشمار میرفت و بر نثر ترجیح داده میشد (همان، II/ ۳۳۷) و به گمانی حجم آثار منثور بیش از ۱۰/ ۱ آثار منظوم ترکی عثمانی نبوده است (میدان لاروس، III/ ۷۵۶). از این روی اگر اصطلاح شعر دیوانی دربارۀ بخش منظوم ادبیات دیوانی به کار میرود، اصطلاح نثر دیوانی دربارۀ بخش منثور آن نامربوط مینماید و اصطلاح نثر کلاسیک برای این بخش مناسب به نظر میرسد («فرهنگ»، II/ ۳۴۰-۳۴۱). در حالی که ادبیات منظوم، بخش اعظم ادبیات دیوانی آسیای صغیر را تشکیل میدهد، نمونههای نادر نثر کلاسیک در آن سرزمین در حدود یک قرن پس از آغاز فعالیت ادبی منظوم مکتوب پدیدار شده است. بیشتر نمونههای به دست آمدۀ منثور هم ترجمههایی از آثار عربی و فارسی و یا اقتباسهایی از آنها و موضوع اغلب آنها دینی، اخلاقی، صوفیانه و تعلیمی است.
اسلوب و زبان نمونههای اولیۀ مربوط به قرن ۸ق/ ۱۴م هم غالباً ساده است. لیکن با گذشت زمان و در قرنهای بعد نثری آراسته و مصنوع و مسجع هم پدید آمد که غالباً تحت تأثیر صنایع لفظی شعر دیوانی و آکنده از کلمات، تعبیرات، آیات و احادیث، ابیات و مصراعهای عربی و فارسی است. این جریان تا نیمۀ دوم قرن ۱۳ق/ ۱۹م ادامه مییابد و پس از آن تحتالشعاع نثر سادۀ عصر تنظیمات قرار میگیرد (همان،II/ ۳۴۱-۳۴۳). نثر این دوران به ۳ شاخۀ موازی تقسیم میشود: الف ـ نثر سادۀ مبتنی بر زبان گفتاری. این نثر بیشتر در آثار دینی چون تفاسیر، احادیث، تواریخ اسلامی، فتوتنامهها، داستانهای دینی، آثار صوفیانه و نظایر آن به کار رفته است. ب ـ چنانکه گفته شد، نثر مصنوع و مغلق تحت تأثیر نمونههای عربی و فارسی. ج ـ نثر میانه که بینابین نثر ساده و مصنوع است. اینگونه از نثر اگرچه از زبان گفتاری فاصله گرفته، اما به هر حال آثاری با این نثر تألیف یافتهاند که هدف نویسندگان آنها تفهیم بهتر مطالب برای خوانندگان بوده است. تواریخ، رسائل، کتب مربوط به اخلاق و سیاست، سیاحتنامهها، سرگذشتنامهها، کتابهای جغرافیایی و آثار دینی غالباً با نثر میانه نوشته شده است («تاریخ بزرگ اسلام...[۱]»، XIV/ ۵۵۹-۵۶۰).
در طی عمر ۶۰۰ سالۀ ادبیات دیوانی عثمانی، شاعران بسیاری ظهور کردهاند که برجستهترین نمایندگان آنها ایناناند: جم سلطان، احمدپاشا، نجاتی و مسیحی در قرنهای ۹-۱۰ق/ ۱۵-۱۶م؛ ذاتی، خیالی، یحیى بک طاشلیجهای، نوعی، باقی و روحی در قرنهای ۱۰-۱۱ق/ ۱۶-۱۷م؛ نفعی، شیخالاسلام یحیى، نابی و ثابت در قرنهای ۱۱-۱۲ق/ ۱۷- ۱۸م؛ ندیم در نیمۀ اول سدۀ ۱۲ق/ ۱۸م و شیـخ غالب در نیمـۀ دوم سدۀ ۱۲ و اوایل سدۀ ۱۳ق/ نیمۀ دوم قرن ۱۸م («فرهنگ»، II/ ۳۴۹؛ کورناز، سراسر اثر). شاعر اخیر واپسیـن استاد شعر دیوانی بهشمار آمده است. ادبیات دیوانی از نیمۀ اول قرن ۱۳ق/ ۱۹م در سراشیب انحطاط افتاد و در نیمۀ دوم همان سده جای خود را به ادبیات عصر تنظیمات سپرد («فرهنگ»، II/ ۳۳۶-۳۳۷). ادبیات دیوانی که ادبیات دوران تفکر، دریافت و جهانبینی خاصی بود، در شرایط اجتماعی و فکری و فضای جدیدی که فراهم آمده بود، دیگر نتوانست پاسخگوی نیازهای جامعۀ در حال تحول شود و سرانجام دوران آن به سرآمد.
ادبیات تحت تأثیر غرب
از واپسین ربع سدۀ ۱۳ق/ نیمۀ دوم سدۀ ۱۹م و از دورۀ تنظیمات (۱۲۵۵-۱۲۹۳ق/ ۱۸۳۹-۱۸۷۶م) که امپراتوری عثمانی دستخوش اصلاحاتی غربگرایانه بود (نک : ه د، تنظیمات)، ادبیات ترکی عثمانی تحت تأثیر تمدن و ادبیات غربی وارد دوران نوینی میشود که خود به دورههایی چند تقسیم میگردد. نخستین دوره را، البته در دهههای بعد به مناسبت دورۀ تنظیمات، ادبیات تنظیمات نامیدهاند؛ اما برخی این نام را به سبب آنکه اینگونه آثار ادبی دو سه دهه پس از صدور فرمان تنظیمات پدیدار شدهاند، مناسب ندانسته، برای ادبیات این دوره، عنوانهایی چون «دور جدید ادبی»، «ادبیات جدیده» ــ که ادبیات ثروت فنون اختصاصاً به این نام خوانده شد (نک : دنبالۀ مقاله) ــ مکتب ادبیشناسی، مکتبشناسی ]نامق[ کمال، دور تجدد (اوکای، ۱۶۸)، ادبیات نوین ترکی، ادبیات تجدد ترکی، ادبیات ترکی اروپایی، ادبیات ترکی متـأثر از غرب («فرهنگ»، VIII/ ۲۴۰) و ادبیات ترکی پس از تنظیمات (کاراتاش، ۴۴۸) پیشنهاد شده است. با اینهمه، ادبیات این دوره محصول اصلاحات دورۀ تنظیمات و بهویژه اصلاحات فرهنگی و آموزشی و پیدایش قشری از تحصیلکردگان پذیرای نوآوریها و توسعۀ ارتباط و آشنایی با غرب، انتشار مطبوعات و کتابها و جز آن بود. نخستین آثار ادبی عرضه شده هم ترجمههایی از زبان فرانسه و به دنبال آن پیدایش نوعهای ادبی جدید بود.
در۱۲۷۵ق/ ۱۸۵۹م، یعنی ۲۰ سال پس از اعلان فرمان تنظیمات و آغاز نظام سیاسی و اداری آن، جهتگیری ادبی و فلسفی آن شروع شده است (قورقماز، ۲۴). در همان سال «محاورات حکمیه» که منیف پاشا (د ۱۳۲۸ق/ ۱۹۱۰م) با ترجمۀ گزیدههایی از آثار پیشاهنگان عصر روشنگری فرانسه چون ولتر، فنلون و فونتنل [۲]پدید آورده بود (بوداق، ۲۵, ۲۸۹-۳۳۸) و «ترجمۀ منظومه»، که ابراهیمشناسی (د ۱۲۸۸ق/ ۱۸۷۱م) از ترجمۀ چند سرودۀ شاعران فرانسوی چون لامارتین، موسه، هوگو و راسین فراهم آورده بود (تانپینار، «تاریخ ادبیات ترکی...[۳]»، ۱۵۰)، منتشر گردیده است. ترجمۀ تلماک، از آثار فنلنون با عنوان «ماجراهای تلماک» (نک : فرهنگ آثار، ۵/ ۳۷۳۴-۳۷۳۵)، توسط یـوسف کامل پاشا (د ۱۲۹۳ق/ ۱۸۷۶م) ــ که راهگشای نـوع رمان غربـی در عثمانـی به شمار میرود ــ در همان سال صورت گرفته، و ۳ سال بعد، یعنی در ۱۲۷۸ق/ ۱۸۶۲م انتشار یافته است (بانارلی، II/ ۹۹۹-۱۰۰۰). از همینروی سال ۱۲۷۵ق/ ۱۸۵۹م سرآغاز تأثیر غرب بر ادبیات ترکی عثمانی بهشمار آمده است (قورقماز، همانجا).
به دنبال آثار یادشده، ترجمههای دیگری از نوعهای مختلف ادبی از رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه و شعر غالباً از زبان فرانسه به ترکی ترجمه میشود و الگوهای لازم برای خلق آثاری در این نوعها ــ که در ادبیات ترکی عثمـانی ناشناخته بود ــ فراهم میآید (تانپینار، همان، ۲۴۹-۳۰۰؛ موتلوآی، «ادبیات تنظیمات...[۴]»، ۱۳۶-۱۳۹). ناگفته نماند که در نگارش آثار در انواع جدید ادبی در شرق، میتوان برای میرزا فتحعلی آخوند زاده با نوشتن ۶ نمایشنامه و یک داستان در فاصلۀ سالهای ۱۲۶۶-۱۲۷۳ق/ ۱۸۵۰-۱۸۵۷م (آدمیت، ۴۰-۴۱؛ مؤمنی، ۱۰- ۱۱) حق تقدم قائل شد.
ادبیات ترکی پس از تنظیمات به دو دوره تقسیم میشود:
۱. دورۀ اول تا اعلان مشروطیت اول و جلوس سلطان عبدالحمید دوم بر تخت سلطنت در ۱۲۹۳ق/ ۱۸۷۶م. از نویسندگان و شعرای این دوره ابراهیمشناسی، نامق کمال (د ۱۳۰۶ق/ ۱۸۸۸م) و ضیاء پاشا (د ۱۲۹۷ق/ ۱۸۸۰م) را میتوان نام برد. ادبیات پدید آمده به همت این ۳ تن شاعر و نویسنده در زمینههای مختلف شعر، داستان، نمایشنامه، مقاله و نقدنویسی و روزنامهنگاری، مکتبِ شناسی ـ کمال ـ ضیاء نامیده شد (اوکای، همانجا؛ «فرهنگ»، VIII/ ۲۴۰). ضرورت ایجاد ارتباط هر چه بیشتر با مردم و بیدار و آگاه کردن آنها که خود از ترقی خواهی و حریت طلبی روشنفکران آرمانخواه این نسل مایه میگرفت، انتخاب زبانی ساده و عامه فهم و پیراستن زبان از تعبیرات دشوار و مغلق رایج در ادبیات دیوانی و افزایش قابلیت آن برای پروردن و عرضه داشت نوعهای ادبی نوظهور و جز آنها را ایجاب میکرد؛ گو اینکه تا این دوره آثار ادبی منظوم از نظر کمیت، بیشتر از آثار منثور بود، اما از این دوره به بعد به تدریج بر شمار و تنوع آثار نثری افزوده میشد (موتلوآی، همان، ۱۴۱-۱۴۲).
۲. دورۀ دوم از ۱۲۹۳ق/ ۱۸۷۶م تا سپرده شدن مسئولیت امور تحریریۀ روزنامۀ ثروت فنون در ۱۳۱۳ق/ ۱۸۹۵م به توفیق فکرت را دربرمیگیرد. از شاعران و نویسندگان برجستۀ دورۀ اخیـر از یاران سهگانه ــ محمود اکرم رجاییزاده (د ۱۹۱۴م)، عبدالحق حامد طرخان (د ۱۹۳۷م) و سامی پاشازاده سزایی (د ۱۹۳۶م) ــ میتوان یاد کرد. به همین مناسبت هم از ادبیات دورۀ اخیر با عنوان مکتبِ اکرم ـ حامد ـ سزایی سخن رفته است (قولجو[۵]، ۸۱, ۱۰۷). ادبیات ثروت فنون یا «ادبیات جدیده» در فاصلۀ سالهای ۱۳۱۳- ۱۳۱۹ق/ ۱۸۹۵-۱۹۰۱م با گردآمدن شاعران و نویسندگانی چون توفیق فکرت (د ۱۹۱۵م)، جناب شهابالدین (د ۱۹۳۴م)، جلال ساهر اراوزان (د ۱۹۳۵م)، خالد ضیـاء اوشاقلـی گیل (عشاقـی زاده) (د ۱۹۴۵م)، محمد رئوف (د ۱۹۳۱م)، حسیـن جاهـد الچیـن (د ۱۹۵۷م)، احمد شعیب (د۱۹۱۰م) و ... در کانون روزنامۀ ثروت فنون شکل گرفت (موتلوآی، همان، ۱۶۴-۱۹۷؛ «دائرة المعارف دیانت»، X/ ۳۹۸-۳۹۹؛ ارجیلاسون، I/ ۲۷۱-۳۳۰). این گونه از ادبیات به سبب حاکم بودن استبداد و سانسور روز افزون عبدالحمیدی، برخلاف ادبیات پس از تنظیمات، ادبیاتی بود سیاست گریز و درون گرا. وابستگان به این جریان عموماً با ادبیات غربی و مکاتب نوظهور ادبی چون رئالیسم، ناتورالیسم، سمبولیسم، پارناسیسم و جز آنها آشنایی داشتند و به ویژه تحت تأثیر مکتب اخیر، از نظریۀ هنر برای هنر پیروی مینمودند و به کمال قالب و شکل از جهات مختلف چون نحوۀ بیان، واژه گزینی، جملهپردازی و جز آن توجه خاصی مبذول میداشتند و به همین سبب نه تنها زبان ترکی سره را برای بیان احساسات لطیف خود خشن و نارسا مییافتند، بلکه آهنگ و هارمونی کلمات و عبارات عربی و فارسی را برای ادای منظور خود مناسب میدانستند (موتلوآی، همان، ۱۹۹-۲۲۱).
سالها پس از فروپاشیدن جمع «ادبیات جدیده» و اندکی پس از اعلان مشروطیت دوم در ۱۹۰۸م و در هم شکستن استبداد عبدالحمیدی، گروهی از شاعران و نویسندگان جوان که بر آن بودند ادبیات از رونق افتاده را باید اعتبار بخشید و رشد و توسعه داد، با شعار «هنر امری است شخصی و محترم» در مارس ۱۹۰۹ یک انجمن ادبی به نام «فجر آتی» تشکیل دادند و خبر آن را در مجلۀ ثروت فنون منتشر ساختند و در حدود یک سال بعد، یعنی در فوریۀ ۱۹۱۰ با انتشار بیانیهای دیدگاههای خود را دربارۀ ادبیات، وظیفه و جایگاه آن اعلام داشتند (آرگون شاه، ۲۱۳-۲۱۴؛ «دائرةالمعارف دیانت»، XII/ ۲۸۷-۲۹۰؛ برای آگاهی از عکس آن، که در بردارندۀ نام ۲۲ نفر از اعضای انجمن است، نک : همان، XII/ ۲۸۸؛ «فرهنگ»، III/ ۱۷۳). انجمن اگر چه قول انتشار مجلهای با عنوان فجر آتی را داده بود، هرگز مجلهای به این نام منتشر نکرد و وابستگان به آن نوشتههای منظوم و منثور خود را که همخوانی چندانی با یکدیگر نداشتند، در مجلاتی چون ثروت فنون، رسیملی کتاب (کتاب مصور)، ژاله، شهبال و جز آنها منتشر میکردند. هر کدام از آنان بر اساس اصل شخصی بودن هنر، راه خاص در پیش گرفتند و به موازین فعالیت گروهی چندان پایبندی نشان ندادند و در نتیجه به تدریج از یکدیگر و از انجمن دور شدند؛ چنان که برخی از آنها در شعر تحت تأثیر مکتب پارناسیسم بودند، در حالی که برخی دیگر به سمبولیسم و امپرسیونیسم تمایل نشان میدادند و داستان و رماننویسان عموماً مکتب رئالیسم و ناتورالیسم را ترجیح میدادند (اکای، ۱۷۷). وابستگان به فجر آتی به طور کلی موفق نشدند تا به ادعاهای بزرگ خود جامۀ عمل بپوشانند (کاراتاش، ۱۵۶). نمایندگان این جریان اگر چه با بقایای نمایندگان ادبیات جدیده درگیریهای قلمی داشتند، اما از نظر زبان و اسلوب بیان و بینش ادبی دنبالۀ ادبیات جدیده به شمار میروند (آرگون شاه، ۲۱۴-۲۱۵؛ میدان لاروس، IV/ ۵۵۶-۵۵۸؛ IA, XII (۲)/ ۵۸۵). انجمن سرانجام در حدود سه سال و نیم پس از تشکیل خود در نتیجۀ پراکنده شدن اعضا، از هم پاشید و بیشتر جداشدگان از آن به جریان نوپیدای ادبیات ملی پیوستند. اعضای مهم انجمن اینان بودند: جلال ساهر [اروزان[۶]] (د ۱۹۳۵م) که رئیس انجمن بود، حمدالله صبحی [تانری اوور[۷]] (د ۱۹۶۶م)، علیجانب [یونتم[۸]] (د ۱۹۶۷م)، کوپریلیزاده محمد فؤاد (فؤاد کوپریلی) (د ۱۹۶۶م)، یعقوب قدری (قارا عثمان اوغلو) و دیگران («فرهنگ»، همانجا؛ کاراتاش، ۱۵۷؛ خسروشاهی، ۲۴-۲۷).
اهم مشخصههای ادبیات ملی عبارت بودند از سادگی زبان و نزدیک کردن زبان نوشتاری به زبان تکلم مردم، روی آوری به سرچشمهها و سنن ملی ترکی، و اعتباردهی به وزن هجایی متناسب با ساختار زبان ترکی در شعر (کاراتاش، ۳۲۰). این جریان اگر چه ریشه در دهههای واپسین قرن ۱۹م داشت و حتى شریف آقتاش انتشار کتابچۀ «اشعار ترکی» محمد امین یورداقول در ۱۳۰۶ق/ ۱۸۸۹م را که دارای این خصوصیات بود، نقطۀ آغاز مناسبی برای جریان ادبی یاد شده میداند (ص ۲۳۲)، با این همه، میتوان آن را از نتایج اعلان مشروطیت دوم (۱۹۰۸م) و تشکیل انجمنهای ملیگرایی چون «تورک درنکی» (انجمن ترک)، «تورک یوردی» (میهن ترک) و «تورک اوجاغی» (کانون ترک) در دوران حاکمیت حزب ملی گرای اتحاد و ترقی (۱۹۰۸- ۱۹۱۸م) به شمار آورد (بانارلی، II/ ۱۰۹۹-۱۱۰۰). دورۀ رواج این جریان ادبی را معمولاً از انتشار مجلۀ گنج قلملر (قلمهای جوان) در سلانیک و آغاز نهضت «ینی لسان» (زبان جدید) به پیشگامی عمر سیفالدین (د ۱۹۲۰م)، علی جانب و ضیا گوک آلپ (د ۱۹۲۴م) در ۱۹۱۱م تا اعلان جمهوری در ۱۹۲۳م، محسوب میدارند (همو، II/ ۱۱۰۰-۱۱۰۲؛ کاراتاش، ۳۲۰-۳۲۱؛ آرگون شاه، ۱۹۴-۲۰۱؛ «دائرةالمعارف دیانت»، XIV/ ۲۱-۲۳؛ خسروشاهی، ۳۱-۳۳).
ادبیات ترکی دوران جمهوری
سیاست فرهنگی اعمال شده از طرف رهبران جمهوری که بر قطع ارتباط و علایق فرهنگی با گذشته و حمایت از فرهنگی ملیگرا (کمالیست)، خلقی و ترقیخواه مبتنی بود، زمینهساز عصری جدید، نه تنها از جهت سیاسی و تاریخی، بلکه از جهت فرهنگی نیز شد که خواه ناخواه بر ادبیات دوران جمهوری، از نظر شکل و محتوا تأثیری دگرگون ساز نهاد (X/ ۷۲۰ EI۲,). تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دهههای بعدی دوران پرتکاپوی جمهوری بیگمان در شکلگیری و تحول و تکامل نوعهای مختلف ادبی چون شعر، داستان کوتاه، نمایشنامه، نقد و تحلیل و تحقیق آثار ادبی مؤثر بوده است. در جریان این دوران شخصیتهای ادبی و آثاری با گرایشهای فکری گوناگون در زمینههای مختلف پدید آمده است که در اینجا تنها به برخی از برجستگان آنها اشاره میشود:
شعر
عبدالحق حامد طرخان (د ۱۹۳۷م)، جناب شهابالدین (د ۱۹۳۴م)، احمد هاشم (د ۱۹۳۳م)، محمد عاکف ارصوی (د ۱۹۳۶م)، جلال ساهر اراوزان (د ۱۹۳۵م) و رضا توفیق (د ۱۹۴۹م)، اینان از شاعران نسلهای گذشته بودند که غالباً در اوزان عروضی شعر میگفتند و امکان راهیابی به دوران جمهوری و اثر گذاری بر نسلهای بعدی را یافتند (قورقماز، ۲۲۵). در دهههای نخستین جمهوری دو جنبش در عرصۀ شعر پدید آمده است که اولی را بشهجه (هجا) جیلر (پنج هجاییها) و یا هجهنین بش شاعری (پنج شاعر هجا) نامیدهاند. از ۵ شاعر پرچمدار این جنبش ــ که خصوصیت اصلی شان شعر گویی به زبانی ساده و به وزن هجایی بود (کاراتاش، ۶۸-۶۹؛ موتلوآی، «ادبیات معـاصـر...[۹]»، ۱۵۰-۱۵۵) ــ فاروق نافذ چاملـی بـل (د ۱۹۳۷م) (قوزقماز، ۲۳۰-۲۳۱؛ امیل، ۲۴۳-۲۴۵؛ موتلوآی، همان، ۱۵۵-۱۶۹) را میتوان نام برد.
جنبش دوم که واکنشی بود در برابر ملیگرایی رمانتیکی جنبش اول، یِدّی مشعلهجیلر (هفت مشعلداران) نامیده شده است (EI۲، همانجا؛ کاراتاش، ۵۱۸؛ قورقماز، ۲۴۱-۲۴۳؛ موتلوآی، همان، ۲۵۹-۲۶۷؛ انگین اون، ۱۱۱). از شاعران معروف دورۀ استقرار جمهوری (۱۹۲۳-۱۹۳۵م) که البته در سالهای بعدی نیز اثر آفریدهاند، یحیى کمال بیاتلی (د ۱۹۵۸م)، نجیب فاصل قیساکورک (د ۱۹۸۳م)، ناظم حکمت ران (د ۱۹۶۳م) را میتوان نام برد. در فاصلۀ سالهای ۱۹۳۵-۱۹۶۰م از ۵ جریان عمده در شعر سخن رفته است: ۱. پیدایش رمانتیسم ملی؛ ۲. واقعگرایان جامعهگرا؛ ۳. جنبش شعر نو نخست (غریب)؛ ۴. جنبش شعر نو دوم؛ ۵. در جست و جوی شعر ناب احمد قدسی تجر (د ۱۹۶۷م)، ناظم حکمت و پیروانش، اورهان ولی (د ۱۹۵۰م)، ایلخان برک (ز ۱۹۱۸م)، به ترتیب برجستگان جریانهای اول تا چهارم بودند. آصف حالت چلبی (د ۱۹۵۸م)، احمد حمدی تانپینار (د ۱۹۶۲م)، جاهد صدقی تارانجی (د ۱۹۵۶م)، احمد محب دراناس (د ۱۹۸۰م)، بهجت نجاتیگیل (د ۱۹۷۹م) و فاضل حسنو داغلارجا (ز ۱۹۱۴م) از جویندگان شعر ناب بودند (قورقماز، ۲۴۳-۲۸۴).
در فاصلـۀ سالهای ۱۹۶۰-۱۹۸۰م نیز که ۳ کودتای نظامی به خـود دیـده (آقشیـن، IV/ ۶۰۰-۶۰۴)، از ۳ جـریـان جـامعـهگـرا ـ مارکسیست، ملیگرا و اسلامگرا سخن رفته است که نمایندگان برجستۀ هرکدام به ترتیب ایناناند: نجاتی جومالی (د ۲۰۰۱م)، ایلخان کچر (ز ۱۹۱۸م) و جاهد ظریف اوغلو (د ۱۹۸۷م) (قورقماز، ۲۸۵-۳۰۶). حلمی یاووز (ز ۱۹۳۶م)، حسن خسرو حاتمی (ز ۱۹۳۹م) (ایرانی تبار) و انیس باتور (ز ۱۹۵۲م) و جز آنها از شاعران مورد توجه معاصر ترکیه هستند (همو، ۳۰۶-۳۱۳؛ دربارۀ شعر دوران جمهوری نیز، نک : خسروشاهی، ۴۳-۵۵).
ادبیات داستانی
در دوران جمهوری در زمینۀ ادبیات داستانی هم آثار فراوانی در موضوعات مختلف مربوط به زندگی روستایی و شهری و مسائل مبتلابه جامعۀ ترکیه در ادوار مختلف دوران پیش از ۸۰ سالۀ جمهوری پدید آمده است و نویسندگان بسیاری که برخی از آنها در دو یا حتى ۳ نوع ادبی قصه، رمان و نمایشنامه نویسی قلم زدهاند، به عرصۀ ظهور رسیدهاند که برخی از برجستگان آنها عبارتاند از: خالد ضیا اوشاقلیگیل (د ۱۹۴۵م)، یعقوب قدری قاراعثمان اوغلو (۱۸۸۹-۱۹۷۴م)، حسین رحمی گورپینار (۱۸۶۴-۱۹۴۴م)، رفیق خالد قارای، که هر ۴ نفر نویسندگی را در سالهای پیش از اعلان جمهوری آغاز کرده بودند و در این دوره نیز به داستان و نمایشنامه و خاطراتنویسی و جز آنها ادامه دادند (ایشیق،II/ ۸۶۲-۸۶۳, ۱۰۵۶-۱۰۵۸, ۱۰۶۵, III/ ۱۸۳۹-۱۸۴۰ ). خالده ادیب آدیوار (د ۱۹۶۴م)، رشاد نوری گون تکین (د ۱۹۵۶م)، پیام صفا (د ۱۹۶۱م)، هالیکارناس بالیقچیسی (ماهیگیر هالیکارناس، نام اصلیاشموسىجوادشاکر قاباآغاچلی، د ۱۹۷۳م)، سعیدفائق عباسی یانیق (د ۱۹۵۴م) همه از نویسندگان نسل اول دوران جمهوری هستند که هرکدام باتمایل و تمرکز بر یکی از نوعهای ادبی، در کار پدیدآوردن انواع دیگر نثرنویسیتلاش ورزیدهاند (همو،I/ ۱۸-۱۹, ۳۳-۳۴, II/ ۸۵۱-۸۵۳, ۸۸۸-۸۸۹, III/ ۱۵۳۵-۱۵۳۶). صباحالدین علی (د ۱۹۴۸م)، اورهان کمال (د ۱۹۷۰م)،یاشار کمال (ز ۱۹۲۲م)، فقیر بایقورت (د ۱۹۹۹م)، نجاتی جومالی، عزیزنسین (د ۱۹۹۶م)، سوگی سویسال (د ۱۹۷۶م)، آتیلا ایلهان (د ۲۰۰۵م) و جز آنها از نویسندگان دارای تمایلات چپ بودند و در داستانهای بلند و کوتاه و برخی در نمایشنامههای خود غالباً به زندگی طبقات فرودین جامعۀ روستایی و شهری ترکیه توجه خاص داشتهاند (همو، II/ ۳۳۵-۳۳۶, ۹۴۳-۹۴۵، جم ). از نویسندگان معاصر ترکیه که در تکاپوی تجربۀ شیوههای نوینی از بیان و ساختار و بازنمایی حقایق جامعۀ خود و هر یک دارای گرایشهای خاص خویش هستند، اینان را میتوان نام برد: محمد اراوغلو (ز ۱۹۴۸م)، سلیم ایلری (ز ۱۹۴۹م)، زولفو لیوانلی (ز ۱۹۴۹م)، اورهان پاموک (ز ۱۹۵۲م) [برندۀ جایزۀ ادبیات نوبل ۲۰۰۶م]، انیس باتور (ز ۱۹۵۲م)، احمد آلتان (ز ۱۹۵۳م)، لطیفه تکین (ز ۱۹۵۷م) و ... (همو، I/ ۱۵۵, ۳۲۴، جم ؛ دربارۀ ترکیۀ دوران جمهوری، نک : کولهانلی اوغلواسلام، «مختصری...[۱۰]»، ۲۰۵-۲۱۸، «جمهوریت...[۱۱]»، ۳۲۱-۵۱۶؛ گوندوز، ۳۷۷-۵۱۶؛ انگین اون، ۱۲۶-۱۳۹؛ تانپینار، «جریانهای...[۱۲]»،۱۵۸-۱۶۰؛ میاساوغلو، ۲۱۹-۲۲۹؛ EI۲, X/ ۷۲۰-۷۲۱).
مآخذ
آدمیت، فریدون، اندیشههای میرزا فتحعلی آخوندزاده، تهران، ۱۳۴۹ش؛ استرابادی، عزیز، بزم و رزم، استانبول، ۱۹۲۸م؛ خانلری، زهرا، دائرة المعارف فرهنگ ادبیات فارسی دری، تهران، ۱۳۴۸ش؛ خسروشاهی، جلال، پیشگامان شعر معاصر ترک، تهران، ۱۳۸۳ش؛ دائرة المعارف فارسی؛ ریاحی، محمدامین، زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی، تهران، ۱۳۶۹ش؛ رئیسنیا، رحیم، ایران و عثمانی در آستانۀ قرن بیستم، تبریز، ۱۳۷۴ش؛ شعر دوست، علی اصغر، چشمۀ خورشید، پژوهشی در زندگی و آثار ملا محمد فضولی، تهران، ۱۳۷۴ش؛ فرهنگ آثار، به کوشش رضا سیدحسینی، تهران، ۱۳۸۳ش؛ فضولی، محمد، دیوان فارسی، به کوشش حسیبه مازی اوغلو، تهران، ۱۳۷۴ش؛ همو، کلیات، با مقدمۀ فؤاد کوپریلیزاده، استانبول، ۱۳۴۲ق/ ۱۹۲۴م؛ گولپینارلی، عبدالباقی، در بیان ادبیات دیوانی، ترجمۀ توفیق هاشمپور سبحانی، تهران، ۱۳۷۴ش؛ همو، مولویه پس از مولانا، ترجمۀ توفیق هاشمپور سبحانی، تهران، ۱۳۸۲ش؛ لویس، فرانکلین دی، مولوی، دیروز، امروز، شرق و غرب، ترجمۀ فرهاد فرهمندفر، تهران، ۱۳۸۳ش؛ مازی اوغلو، حسیبه، «مقام و تأثیر مولانا در آغاز و گسترش ادبیات ترک در آناتولی»، مولانا از دیدگاه ترکان و ایرانیان، آنکارا، ۱۳۶۹ش؛ محمدزادۀ صدیق، حسین، سیری در اشعار ترکی مکتب مولویه، تهران، ۱۳۶۹ش؛ مفتاح، الهامه و وهاب ولی، نگاهی به روند نفوذ و گسترش زبان و ادب فارسی در ترکیه، تهران، ۱۳۷۴ش؛ مؤمنی، باقر، مقدمه و حواشی بر تمثیلات فتحعلی آخوندزاده، ترجمۀ میرزا جعفر قراجه داغی، تهران، ۱۳۴۹ش؛ نیز:
Aktaԫ, Ԫ., «XX. Yüzyıl baԫlarında Türk ԫiiri», Türkler, eds. H. C. Güzel et al., Ankara, ۲۰۰۲, vol. XV; Araslı, N., Nizami ve Türk adabiyyātı, Baku, ۱۹۸۰; ArgunԴah, H., «Milli edebiyat», Yeni Türk edebiyatı, ۱۸۳۹-۲۰۰۰, ed. R. Korkmaz, Ankara, ۲۰۰۵; Avcıoğlu, D., Türklerin tarihi, Istanbul, ۱۹۸۴, vol. V; Banarlı, N. S., Türk edebiyatı tarihi, Istanbul, ۱۹۷۱, vol. II; Barthold, W. W., İslam medeniyeti tarihi, tr. F. Köprülü, Ankara, ۱۹۷۳, Bosworth, C. E., The Islamic Dynasties, Edinburgh, ۱۹۶۷; Bogdeli, Q. H., Sharq adabiyyātındā Khosrov ve Shirin movzusu, Baku, ۱۹۷۰; Budak, A., Batılılaԫma süruecinde çok yönlü bir Osmanlı aydını, Münif Paԫa, Istanbul, ۲۰۰۴; Cevdet, K., Örnekli Türk edebiyatı tarihi, Ankara, ۱۹۹۵; Doğuԫtan günümüze büyük İslam tarihi, ed., H. D. Yıldız, Istanbul, ۱۹۹۲, vol. XIV; EI۲; Emil, B., Türk kültür ve edebiyatından ԫahsiyetler, Ankara; Enginün, İ., «Cumhuriyet donemi Türk edebiyatı», Türkler, ed. Hasan Celal et al., Ankara, ۲۰۰۲, vol. XVIII; Ercilusun, B., Türk edebiyat üzarine incelemeler, Ankara, ۱۹۹۷; Gibb, E. J. W, A History of Ottoman Poetry, London, ۱۹۰۰, vol. I; Gordlevski, Anadolu Selçuklu devleti, tr. Azer Yaran, Ankara, ۱۹۸۸; GSE; Gündüz, O., «Cumhuriyet döneimi Türk romanı», Yeni Türk edebiyatı, elkitabı ۱۸۳۹-۲۰۰۴, ed. R. Karkmaz, Ankara, ۲۰۰۵; IA; İԫık, İ., Türkiye yazarlar ansiklopedisi, Ankara, ۲۰۰۴; Kabaklı, A., Türk edebiyatı, Ankara, ۱۹۶۵-۱۹۶۶; Kafesoĝlu, İ., Türk milli kültürü, Ankara, ۱۹۷۷; Karaalioğlu, S. K., Resimli motifli Türk edebiyatı tarihi, Istanbul, ۱۹۷۳; Karataԫ, T., Edebiyat terimleri sözlüğü, Ankara, ۲۰۰۴; Kolcu, A. İ., «Yenileԫmenin ikinci kuԫağı, Ekrem - Hâmid - Sezaî mektebi», Yeni Türk edebiyatı, ed. R. Korkmaz, Ankara, ۲۰۰۵; Köprülü, F., Türk edebiyatı tarihi, ed. O. E. Köprülü and Nermin Pekin, Istanbul, ۱۹۸۱; id, Türk edebiyatında ilk mutasavviflar, ed O. E. Köprülü, Ankara, ۱۹۷۶; Korkmaz, R., Yeni Türk edebiyatı, ۱۸۳۹-۲۰۰۰, Ankara, ۲۰۰۵; Külhanlıoğlu İslam, A., «Cumhuriyet dönemi Türk hikayesi», Yeni Türk edebiyatı, ed. R. Korkmaz, Ankara, ۲۰۰۵; id, «Modern Türk hikâyesinin kısa tarihi», Türkler, Ankara; vol. XVIII, Kurnaz, C., Divan edebiyatı yazıları, Ankara, ۱۹۹۷; Levend, A. S., Türk edebiyatı tarihi, Ankara, ۱۹۸۸, vol. I; Meydan Larousse, Istanbul, ۱۹۸۷; Miyasoğlu, M., «Cağdaԫ Türk romanı», Türkler, Ankara, vol. XVIII; Mutluay, R., ۱۰۰ Soruda cağdaԫ Türk edebiyatı (۱۹۰۸-۱۹۷۷), Istanbul, ۱۹۷۳; id, ۱۰۰ Soruda tanzimat ve serveti fūnun edebiyatı (XIX yüzyil Türk edebiyatı), Istanbul, ۱۹۸۸; id, ۱۰۰ Soruda Türk edebiyatı, Istanbul, ۱۹۷۴; Okay, O., «Osmanlı devleti’nin yenile Դem dönemide Türk edebiyatı», Türkler, eds. H. C. Güzel et al., Ankara, ۲۰۰۲; Pakalin, M. Z., Osmanlı tarihi deyimleri ve terimleri sözlüğü, Istanbul, ۱۹۷۱, vol. I; Pekolcay, N., İslami Türk edebiyatı, Istanbul, ۱۹۶۷; Sefercioĝlu, M. N., «Divan ԫiirinin gerçek hayatla bağlantısı», Türkler, eds. H. C. Güzel et al. Ankara, ۲۰۰۵, vol. XI; Sevim, A. Y. S., Türkiye tarihi, Ankara, ۱۹۹۰, vol. I; Tanpınar, A. H., ۱۹Ucu asr Türk edebiyatı tarihi, Istanbul, ۲۰۰۳; id, «Türk edebiyatında cereyanlar», Türkler, eds. H. C. Güzel et al., Ankara, ۲۰۰۲, vol. XVIII; Tarlan, A. N., «Divan edebiyatı», Türkler, Ankara, vol. XL; Togan, A. Zeki Velidî, Umumî Türk tarihine giriԫ, Istanbul, ۱۹۸۱; Turan, O., Selcuklular tarihi ve Türk-İslam medeniyeti, Istanbul, ۱۹۶۹; Türk ansiklopedisi, Ankara, ۱۹۶۸; Türk dili ve edebiyatı ansiklopedisi, Ankara, ۱۹۶۸; Türkiye diyanet vakfi İslâm ansiklopedisi, Istanbul, ۱۹۹۴; Türkiye tarihi, ed A. Sina, Istanbul ۱۹۹۰, vol. IV.
رحیم رئیسنیا