دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • تلنگانه | تِلَنْگانه، ناحیـه‌ای در ایالت آندهرا پـرادش هند. ایـن ناحیه با 800‘114 کمـ‍ ‍2 مساحت، بزرگ‌ترین ناحیۀ اداری ایالت آندهرا پرادش به شمار می‌رود. تلنگانه در فلات دکن واقع شده، و از سمت غرب به رشته کوههای گات و از شرق به خلیج بنگال محدود است (ویکی پدیا، «آندهرا پرادش»، «تلنگانه»). دو رودخانۀ گودآری در شمال و کری...
  • تمام بن عامر | تَمّامِ بْنِ عامِر، ابوغالب (184- جمادی‌الآخر 283ق/ 800- ژوئیۀ 896م)، وزیر، ادیب، شاعر و تاریخ‌نگار اندلسی. خاندان او از موالـی عبـدالرحمان بـن ام حَکَم ثقفـی‌ ــ والـی کوفـه در 58 ق/ 678م (نک‍ : طبـری، 5/ 309) ــ بودند (ابن‌حیان، 179؛ ابن‌ابار، 1/ 143) و نیای بزرگ او، ابوغالب تمام بن علقمه (د 196ق) با سپاه ب...
  • تمام رازی | تَمّامِ رازی، ابوالقاسم تمام بن محمدبن عبدالله بجلی (330- محرم 414ق/ 942- مارس 1023م)، محدث ایرانی‌تبار دمشق. دربارۀ انتساب بَجَلی یا بَجْلی وی نمی‌توان با قطعیت سخن گفت. پدرش از ری به دمشق نقل مکان کرد (نک‍ : ابن‌عساکر، 53/ 335-336) و تمام در همان‌جا زاده شد (همو، 11/ 43). گویا او در تمام عمر خویش جز برای مس...
  • تمانع، برهان | تَمانُع، بُرْهان، از مهم‌ترين براهين اثبات يگانگی خدا در كلام اسلامی. بر اساس اين برهان تعدد خدايان مستلزم درهم ريختن نظام آفرينش است و نمی‌توان برای تدبير نظام جهان خلقت، بيش از يك خدا تصور كرد؛ چه، در غير اين صورت هرگز جهان با نظم و سامانی كه اكنون مشاهده می‌شود، پديد نمی‌آمد.
  • تمبر | تَمْبْر، علامت یا قطعۀ کوچک چسب‌داری که در اندازه‌ها و شکلهای گوناگون، با دندانه یا بی‌دندانه (هاجری، 18) برای دریافت هزینه‌های پستی، مالیات و عوارض به کار می‌رود و دارای قیمت و در زمرۀ اوراق بهادار است (دایرة‌المعارف...). واژۀ تمبر1 فرانسوی ــ برگرفته از تمپانون2 یونانی و تیمپانوم3 لاتینی ــ و در لغت به معنی...
  • تمبوکتو | تُمْبوکْتو (تیمبوکتو)، نام شهر و استانی در مرکز کشور مالی در غرب افریقا. شهر تمبوکتو با 414،32 تن جمعیت (1385ش/ 2006م) در °16 و ´46 عرض شمالی و °3 و ´1 طول غربی («فرهنگ...»؛ «اطلس...»، فهرست، 178) در کنارۀ جنوبی صحرای افریقا، در حدود 15 کیلومتری رودخانۀ نیجر واقع است و آب این رودخانه به وسیلۀ کانال به این شهر...
  • تمتع |
  • تمثیل | تَمْثیل، یکی از 3 طریق استدلال در منطق ارسطویی که در آن حکمی از امر جزئی به امر جزئیِ مشابه آن انتقال داده می‌شود. این نوع استدلال از دو طریق دیگر، قیاس و استقرا، سست‌تر است (ابن‌سینا، دانشنامه...، 43).
  • تمثیل | تَمْثیل، از مسائل و موضوعات دانش بیان (ه‍ م). تمثیل در لغت به معنی مَثَل آوردن (صفی‌پوری، 3-4/ 1170)، تشبیه کردن (نفیسی، 1/ 964) و داستانی یا حدیثی را به عنوان مثال بیان کردن آمده است. تمثیل به عنوان اصطلاحی بلاغی و مسئله‌ای بیانی از دو دیدگاه بررسی می‌شود:
  • تمدن | تَمَدُّن، از نشریات طرف‌دار مشروطه که در فاصلۀ سالهای 1324-1330ق/ 1907-1912م، در 4 دورۀ انتشاراتی در شهرهای تهران، کلکته، رشت و بار دیگر تهران به مدیریت مدبر الممالک هرندی (د 1336ق) منتشر می‌شد:
  • تمرتاشی | تِمِرْتاشی، شمس‌الدین محمد بن عبدالله عمری غَزّی (939-1004ق/ 1532-1596م)، فقیه و خطیب حنفی. در نسخۀ یکی از آثار خود وی، سال 1006ق به عنوان تاریخ وفات او ضبط شده است (نک‍ : سرکیس، 1/ 641). او از خاندانی اهل علم بود، خاندانی که خطابت در میان آنها پیشینه‌ای کهن داشت (همانجا). وی در آغاز نزد شمس‌الدین محمد ابن مش...
  • تمغا |
  • تمگروت | تَمْگْروت، یا تمجروت، تامکروت، تمکروت، روستایی در 20 کیلومتری شهر زاگوره در جنوب مراکش در کرانۀ چپ وادی (رود) درعه.
  • تمنا | تَمَنّا، تخلص چند شاعر پارسی‌گوی ایران و شبه‌قاره در سده‌های 12 و 13ق/ 18 و 19م:
  • تمنع |
  • تمهیدات |
  • تموز | تَموز، نام ماهی در گاه‌شماریهای رایج در منطقۀ بین‌النهرین و نواحی مجاور که مقارن با نقطۀ انقلاب تابستانی آغاز می‌شده است. نام این ماه در این گاه‌شماریها برگرفته از اسطوره‌ای سومری ـ بابلی است که براساس آن تموز ــ ایزد‌ رستنیها و نگهبـان گله‌ها که در صورتهـای نخستین به شکل دموـ زید (بریتانیکا)، دوئوزی (لنگدون،...
  • تمیستیوس | تِمیسْتیوس (317- 388م)، فیلسوف، سیاستمدار و شارح آثار ارسطو. در منابع اسلامی غالباً از او با نام «ثامسطیوس» یاد کرده‌اند. در تذکره‌های قدیم، به ندرت می‌توان اطلاعی از شرح حال و زندگانی وی یافت. اما متن بعضی از خطابه‌های او حاوی اشاراتی به سرگذشت و احوال او ست که ترسیم تصویر مجملی از زندگانی وی را ممکن می‌سازد...
  • تمیم | تَمیم، از قبایل بزرگ عرب. گرچه حضور و نقش تمیم به عنوان یکی از بزرگ‌ترین قبایل عرب، در بسیاری از رویدادهای سده‌های نخست هجری در سرتاسر سرزمینهای اسلامی چشمگیر است، اما در واقع، کمتر وجهی بجز اشتراک در نَسَب، آنها را به یکدیگر پیوند می‌داد. از گذشته‌های دور، قبیلۀ تمیم در مقایسه با دیگر قبایل عربی، به کثرت جمع...
  • تمیم بن ابی بم مقبل عجلانی | تَمیمِ بْنِ اُبَیِّ بْنِ مُقْبِلِ عَجْلانی، ابوکعب (یا ابوحُرة) (د نیمۀ سدۀ 1ق/ 7م)، شاعر مخضرم عرب، از اصل قیس بن عیلان. نه تاریخ تولدش معلوم است، نه تاریخ وفاتش. برخی وی را به اشتباه ابن‌اُبی ‌مقبل گفته‌اند (نک‍ : ابن‌حبیب، «کنی‌الشعراء...»، 289؛ ابن‌قتیبه، 106). نیز دو کنیه برای او ذکر کرده‌اند: ابوکعب (نک...
  • تمیم بن بلکین |
  • تمیم بن معز |
  • تمیم بن معز | تَمیمِ بْنِ مُعِزّ (337-374ق/ 948-985م)، شاعر و فرزند خلیفۀ فاطمی. وی در مهدیۀ تونس به دنیا آمد (فروخ، 532؛ GAS, II/ 655)، دوران کودکی را در شهر زادگاهش و دوران نوجوانی را در منصوریه درکنار جدش منصور گذراند (عبدالعظیم، «و»). پدرش خلیفه المعز لدین الله نیز شعر می‌سرود و ارجوزه‌ای از وی در بحر رمل به نام «ذاتُ ...
  • تمیم داری | تَمیمِ داری، ابورقیه تمیم بن اوس بن خارجۀ داری لخمی، صحابی پیامبر(ص) و پیشگام فرهنگ قُصّاص در تاریخ اسلام. وی از داریّون قبیلۀ لَخم بود و نسبت داری بر همین اساس است (ابن قتیبه، المعارف، 102؛ ابن رسول، 32-33)، اگرچه برخی به سبب پیشینۀ نصرانیت او، نسبت داری را مربوط به حضور او در دیر دانسته‌اند (سمعانی، 5/ 282؛...
  • تمیمی، ابوسعید | تَمیمی، ابوسعید صالح بن درویش (د 1261ق/ 1845م)، ادیب و شاعر عراقی. وی ظاهراً در 1188 یا 1190ق/ 1774 یا 1776م در کاظمین متولد شد (خاقانی، 3/ 142؛ قس: بصیر، 73). از منابع چنین برمی‌آید که او زیرنظر پدر (آقابزرگ، طبقات... ، 2(2)/ 653) و به سنت مرسوم به تحصیل علوم پرداخت، اما در نوجوانی پدرش را از دست داد و از کا...
  • تمیمی، ابوعبدالله | تَمیمی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن سعید تمیمی مُقَدَّسی (یا مَقْدَسی)، پزشك و داروشناس مشهور سدۀ 4ق (د پس از 370ق/ 980م). از زندگانی وی آگاهی اندكی در دست است. كهن‌ترین گزارش دربارۀ وی از آنِ جمال‌الدین قفطی (ص 105-106) در اخبار العلماء باخبار الحكماء است كه خلاصۀ آن، البته با چند خطا، در روایت مختصر این كتاب...
  • تناسخ | تَناسُخ، یا بازپیدایی به معنای ورود دوبارۀ روح یا نفس در جسمهای مادی (انسانی یا مادون آن، مانند حیوان، گیاه و حتى اجسام بی‌جان، و اجرام آسمانی همچون ستارگان) و یا فوق طبیعی (مانند خدایان و فرشتگان) و ادامۀ حیات آن در این کالبد جدید. در اصل اعتقادی تناسخ، حیات گذشتۀ فرد نوع کالبد جدید او را تعیین می‌کند و در ب...
  • تناسخیه |
  • تناقص |
  • تناوتی |
  • تنب، جزایر | تُنْب، جَزایِر (تنب بزرگ و کوچک)، دو جزیرۀ ایرانی در نیمۀ شرقی و شمالی آبهای خلیج فارس:
  • تنباکو، نهضت | تَنْباکو، نَهْضَت، عنوانِ جنبش سراسری مردم ایران به رهبری علمای دینی برای مخالفت با قرارداد واگذاری امتیاز انحصار بازرگانی توتون و تنباکو به یک شرکت انگلیسی.
  • تنبور | تَنْبور (طنبور)، سازی زهی زخمه‌ای با دسته‌ای بلند و غالباً دارای پرده (دستان)، که کاسۀ طنین آن نیم‌کره یا گلابی‌شکل است. تنبور در اصل عنوانی است که ظاهراً از پیش از دورۀ اسلامی به سازهای زهی دسته بلند در منطقۀ خاور نزدیک و ایران بزرگ داده می‌شده است. در فرهنگ ایران انواع این ساز با توجه به شمار وترهای آن از ی...
  • تنبک | تُنْبَک، از سازهای کوبه‌ای جامی‌شکل و پوستْ‌صدا که در موسیقی کلاسیک ایرانی از اواسط سدۀ 13ق/ 19م ساز کوبه‌ای اصلی به شمار می‌رود. این ساز امروزه در انواع مختلفی از موسیقیهای مشتق از موسیقی کلاسیک، موسیقی مردم‌پسندِ شهری، و نیز موسیقی برخی نواحی ایران رواج دارد (نک‍ : درویشی، 2/ 356 بب‍ ‌). نواختن تنبک، به‌ویژ...
  • تنبکتی، احمد |
  • تنبکتی، محمود | تُنْبُکْتی، محمود بن عمر بن محمد اَقیت صِنهاجی مَسّوفی (868- رمضـان 955ق/ 1464 ـ اکتبر 1548م)، فـقـیه و قـاضـی مالکی. چنان‌که از نسب صنهاجی او بر می‌آید، وی از صنهاجه، یکی از قبایل بربر منطقه بوده (نک‍ : قلقشندی، 290) و به خاندان آل اَقیت از تیرۀ مَسّوفه تعلق داشته است (نک‍ : محبی، 1/ 170؛ کتانی، 1/ 113؛ مراک...
  • تنبیه الامة و تنزیه المله | تَنْبیهُ الْاُمَّة وَ تَنْزیهُ الْمِلّه، کتابـی از میرزا محمد حسین نائینی در اثبات سازگاری اصول مشروطیت با مبانی اسلام و مذهب شیعه. نائینی از چهره‌های مشهور و برجستۀ حوزۀ نجف و از شاگردان مبرز میرزا محمدحسن شیرازی بود (نک‍ : ه‍ د، نائینی).
  • تنجیم |
  • تنزیل | تَنْزیل، مصدر باب تفعیل از مادۀ «نَزَلَ»، اصطلاحی ناظر به نزول قرآن کریم، و در دوره‌های متأخر نزول تدریجی آن. تنزیل همچنین نامی برای این کتاب آسمانی نیز هست.
  • تنس | تَنَس، یا تِنِس، تِنِز، شهری کهن در کشور الجزایر. این شهر بندری با 548‘47 تن جمعیت (1385ش/ 2006م)، در کرانۀ دریای مدیترانه، در شمال الجزایر در 200 کیلومتری غرب شهر الجزیره، در استان شلف واقع است («فرهنگ...»؛ ویکی‌پدیا).
  • تنسیق صفات | تَنْسیقِ صِفات، از آرایه‌های دانش بدیع. تنسیق مصدر باب تفعیل از ریشۀ «ن، س، ق»، در لغت به معنای مرتب کردن، نظم و ترتیب‌دادن و پیوستن سخن بر یک نظم است (بیهقی، 2/ 574؛ زوزنی، 1/ 46؛ صفی‌پوری، 3-4/ 1246).
  • تنظیمات | تَنْظیمات، یـا تنظـیـمـات خـیـریـه، نهضت نـوگـرایـی و اصلاح‌طلبی در ساختار سیاسی ـ حقوقی، فرهنگی و اجتماعی جامعۀ عثمانی در سدۀ 13ق/ 19م.
  • تنقیح مناط | تَنْقیحِ مَناط، اصطلاحی در فقه اسلامی ناظر به گونه‌ای از تعمیم احكام از موارد منصوص به غیرمنصوص كه حتى از سوی بسیاری از مخالفان قیاس هم معتبر شمرده شده است.
  • تنگری | تِنْگْری، برترین خدای ترکها و مغولهای قدیم، به معنی آسمان و خدای آسمان که با اندک دگرگونیهای آوایی همچون تِنْگِری، تَنْگری، تَنگِرِه، تَنگَرَه، تَنری، تَنَرَه، تانَرَه، تانَری و توره، در میان بیشتر اقوام ترک به همان معنی به کار رفته است (هولمبرگ، 391؛ دورفر، II/ 578).
  • تنگستان | تَنْگِسْتان، شهرستانی در استان بوشهر به مرکزیت شهر اهرم. این شهرستان از شمال و شمال شرقی به شهرستان دشتستان، از شرق و جنوب به شهرستان دشتی، از شمال غربی به شهرستان بوشهر و از غرب به خلیج‌فارس محدود است (نک‍ : اطلس...، 91).
  • تنگستانی |
  • تنها | تَنْها، تخلص دو تن از شاعران پارسی‌گوی شبه قاره:
  • تنوخ | تَنوخ، عنوان اتحادیه‌ای کهن متشکل از چندین قبیلۀ بزرگ عرب قحطانی و عدنانی. این قبایل به روزگار کهن هم‌پیمان شدند که در بحرین اقامت گزینند و از مصالح و منافع هم دفاع کنند. این پیمان به سبب نقشی که در تأمین مصالح سیاسی ـ اجتماعی این قبایل ایفاء کرد، با گذشت زمان به عنوان نسب مشترکی برای این قبایل درآمد. هرچند د...
  • تنوخی، ابوالفضل | تَنوخی، ابـوالفضل عبـدالمحسن بـن حـمّـود معــروف بـه امین‌الدین حلبی (570-643ق/ 1174-1245م)، شاعر، ادیب و کاتب ایوبیان. بیشترین اطلاع را دربارۀ او، نویسندۀ معاصرش ابن شَعّار (ه‍‌ م) به دست می‌دهد که حتى یک‌بار او را در حلب، آن هنگام که الملک المنصور (د 637 ق) به یاری سلطان صلاح‌الدین یوسف بن غازی، صاحب حلب، ش...
  • تنوخی، ابوالقاسم | تَنوخی، ابوالقاسم علی بن محمد (278-342ق/ 892-953م)، قاضی بزرگ، شاعر، محدث، متکلم و پدر محسِّن تنوخی. نسبت وی را به عمرو بن فهم، از ملوک قدیم تنوخ رسانده‌اند (خطیب، 12/ 77؛ سمعانی، 3/ 94). خود نیز در قصیـده‌ای به تنـوخ و قـومش ــ قضاعـه ــ بالیـده است (نک‍ : مسعودی، 4/ 321-322).

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: