تنگری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 4 آبان 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224433/تنگری
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
چاپ شده
16
تِنْگْری، برترین خدای ترکها و مغولهای قدیم، به معنی آسمان و خدای آسمان که با اندک دگرگونیهای آوایی همچون تِنْگِری، تَنْگری، تَنگِرِه، تَنگَرَه، تَنری، تَنَرَه، تانَرَه، تانَری و توره، در میان بیشتر اقوام ترک به همان معنی به کار رفته است (هولمبرگ، 391؛ دورفر، II/ 578). تنگری واژهای بسیار کهن، احتمالاً پیش از پیدایش زبان ترکی است که میتوان اثر آن را در زبان هونهای شرقی یافت. دربارۀ ریشهشناسی و چگونگی اشتقاق آن نیز نظریههای گوناگونی ارائه شده، اما هیچیک از آنها به طور کامل مورد پذیرش محققان نبوده است(برای نمونه، نک : رو،CIL(1)/ 59-66). این واژه ظاهراً در اصل به معنی «آسمان مادی» بوده است، اما در زمانی بسیار دور بار معنایی دینی «آسمان»، به عنوان خدایی غیرشخصی را پیدا کرده است (دورفر، II/ 584-585؛ کلاوسن، 523؛ هولمبرگ، همانجا). به این ترتیب، ترکهای باستان آن را در دو معنیِ آسمانِ دیدنی، و برترین روح یا خدا که با آسمان پیوند نزدیکی داشت، و نیز دیگر خدایان به کار میبردند (پالیسن، 182-183). همچنین به نوشتۀ کاشغری، ترکها همۀ چیزهایی را که در نظر آنان بزرگ مینمود، همچون کوههای بلند، درختان تناور، افراد دانا و خاقان را نیز تنگری، به معنای الاهی و مقدس میخواندند (3/ 278-279). در بسیاری از زبانهای ترکی امروزی آسیای مرکزی، تنگری دو معنی «آسمان» و «خدا» را دارد و در ترکی عثمانی این واژه فقط به معنی خدا ست (ابن فضلان، 47؛ لیگتی، 68؛ پالیسن، 183, 186-188). هنگامی که برخی از اقوام ترک ادیان دیگر را پذیرفتند، خدا یا دیگر موجودات برتر آن ادیان را نیز تنگری نامیدند، چنانکه در متون ترکی بودایی، مانوی و مسیحی نیز تنگری به معنای خدا به کار رفته است (رو، CIL(1)/ 78-82؛ پالیسن، 191-192؛ کلاوسن، 541-542). اقوام مختلف ترک و مغول بر آن باور بودند که همۀ هستی منسوب به تنگری یا خدای آسمان است و از اینرو، او را تنگره کیرهکان، یعنی مهربانترین خدا مینامیدند. آنان او را آفرینندۀ آسمانها، زمین، ارواح خیر، روح شریر (ارلیک)، انسان، و همۀ چیزهای مرئی و نامرئی میشمردند و او را برترین و بزرگترین پروردگار، جاودان، نورانی، عالم، حاکم مطلق و حافظ قانون، عامل تداوم نظم کیهانی و ثبات نظام اجتماعی، بینندۀ همه چیز و ناظر بر سوگندها، به شمار میآوردند و بر آن باور بودند که جایگاه او در آسمان است و عرش او در بالاترین مکان آسمان و یا بر بالای کوه کیهانی قرار دارد (الیاده، «دین شمنی»، 9، «الگوهایی...»، 60-62؛ هولمبرگ، 392-398؛ رو، CIL(2)/ 221-227؛ گومیلف، 118-119؛ اوگل، 59, 61). ترکها همچنین او را حامی قوم ترک میدانستند که بقای آنها را همچون یک ملت تضمین مینماید و آنها را بر دشمنان غالب میگرداند. از اینرو او را «ترک تِنریسی» مینامیدند (تسلناروا، 105؛ پالیسن، 185؛ کلاوسن، همانجا). خاقان یا پادشاه نمایندۀ تنگری بر روی زمین، شبیه او، و فرزند وی به شمار میآمد و باور بر آن بود که او اقتدار، فرزانگی و تقدس خود را از تنگری دریافت میکند و تنگری چگونگی ادارۀ امور حکومتی و نظامی را به او میآموزد. خاقان سخنگوی تنگری و بزرگترین کاهن کیش او ست (الیاده، همان، 62-63؛ رو، CL(1)/ 27-32؛ تسلناروا، همانجا). تنگری کسانی را که از احکام و مقررات سرپیچی کنند، سخت کیفر میدهد. حتى خاقان نیز باید مطابق با قوانین و احکام تنگری حکومت کند، مردم را به سوی او بخواند و به نام او فتح کند. اگر خاقانی برخلاف میل تنگری عمل کند، تنگری از طریق نشانههایی مخالفت خود را آشکار میسازد (هولمبرگ، 395-396؛ رو، CL(1)/ 32-39؛ الیاده، همانجا). پیروان کیش تنگری بر آن باور بودند که ارواح انسانها پیش از تولد، در آسمان نزد تنگری هستند و از آنجا به زمین میآیند و در بطن مادران جای میگیرند (هولمبرگ، 398). با اسلام آوردن تدریجی ترکان، دو واژۀ عربی و فارسی الله و خدای به متنهای ترکی شرقی راه یافت و اندک اندک کاربردی مشابه و معادل تنگری پیدا کرد. از سوی دیگر، واژۀ تنگری نیز در طول زمان به تدریج به زبان فارسی راه یافت و به عنوان واژهای بیگانه و وام گرفته شده، به معنای خدا به کار رفت. نمونههای این کاربرد را میتوان در برخی از آثار ادبی فارسی دید (نک : رو، CL(2)/ 190؛ نیز مهستی، 130 بب ، 366؛ انوری، 1/ 473؛ عطار، 208؛ خاقانی، 1/ 593، 603؛ مولوی، 5/ 218؛ دورفر، IV/ 445-446).
ابن فضلان، احمد، رسالة، به کوشش حیدر محمد غیبه، بیروت، 1991م؛ انوری، محمد، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1364ش؛ خاقانی شروانی، دیوان، به کوشش جلالالدین کزازی، تهران، 1375ش؛ عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکرة الاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، 1366ش؛ کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک، استانبول، 1335ق؛ مولوی، کلیات دیوان شمس، به کوشش بدیعالزمان فروزانفر، تهران، 1339ش؛ مهستی گنجوی، دیوان، به کوشش معینالدین محرابی، تهران، 1382ش؛ نیز:
Celnarová, X., «The Religious Ideas of the Early Turks from Point of View of Ziya Gökalp», Asian and African Studies, (Slovak Academy of Sciences), Bratislava, 1997, vol. VI, no. 1; Clauson, G., An Etymological Dictionary of Pre-Thirteenth-Century Turkish, Oxford, 1972; Doerfer, G., Türkische und mongolische Elemente im Neupersischen, Wiesbaden, 1963; Eliade, M., Patterns in Comparative Religion, London, 1971; id, Shamanism, Archaic Techniques of Ecstasy, London, 1989; Gumilöv, L. N., Eski Türkler, tr. D. A. Batur, Istanbul, 1999; Holmberg, U., «Siberian Mythology», The Mythology of All Races, ed. C. J. A. MacCullouch, New York, 1964; Ligeti, L., «Un Vocabulaire mongol d’Istanbul», Acta Orientalia, Budapest, 1962, vol. XIV; Ögel, B., Türk kültür tarihine giriŞ, Ankara, 1985; Pallisen, N., «Die alte Religion der Mongolen und der Kultus Tschingis-Chans», Numen, Leiden, 1956, vol. III; Roux, J. P., «Tängri, Essai sur le ciel=dieu de peoples altaïques», Revue de l’histoire des religions, Paris, 1956. قربان علمی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید