تمیم بن معز
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 4 آبان 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224406/تمیم-بن-معز
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
چاپ شده
16
تَمیمِ بْنِ مُعِزّ (337-374ق/ 948-985م)، شاعر و فرزند خلیفۀ فاطمی. وی در مهدیۀ تونس به دنیا آمد (فروخ، 532؛ GAS, II/ 655)، دوران کودکی را در شهر زادگاهش و دوران نوجوانی را در منصوریه درکنار جدش منصور گذراند (عبدالعظیم، «و»). پدرش خلیفه المعز لدین الله نیز شعر میسرود و ارجوزهای از وی در بحر رمل به نام «ذاتُ الدُّرَر» باقی مانده است (بغدادی، 2/ 465)؛ نیز ثعالبی اشعار برادرش را نقل کرده است (نک : ابن خلکان، 1/ 301). علاوه بر فضای ادبی خاندان، دوستی وی با خاندان الرَّسّی که به شعر و شاعری شهرت داشتند، در پرورش ذوق او بیتأثیر نبوده است (GAS، همانجا). تمیم با آنکه فرزند ارشد بود، به ولایتعهدی انتخاب نشد. پدر پس از فتح مصر و استقرار در قاهره، فرزند جوانتر خود عبدالله و پس از مرگ زودهنگام او، نزار را با لقب العزیز به جانشینی برگزید که در 363ق/ 974م (یا 365ق) بر تخت خلافت تکیه زد (حسین، 203). معروفترین نظر دربارۀ محرومیت او از خلافت، همانا گرایش به فساد و تظاهر به آن است (همو، نیز فروخ، همانجاها). محرومیت او به هر علت که بوده باشد ــ خواه فساد اخلاقی، خواه کشاکشهایخانوادگی وخواه عقیمی او ــ از تمیم شاعری ناامید و کینخواه ساخت. خشم وکینتوزی و نومیدی او در قصیدهای که در مدح خلیفهالعزیز سروده، به نیکی آشکار است (ص 7-12، به خصوص بیتهای 19 بب ، نیز قس: قصیده با قافیۀ «ح»، ص 92-93). دربارۀ رابطۀ تمیم با برادرش نظریات گوناگونی ابراز داشتهاند. برخی از دوستی العزیز با تمیم سخن گفتهاند (EI1)، برخی معتقدند که همۀ مدایحی که تمیم برای برادر سروده، از سر نفاق بوده، و او خود را بر خلافت، شایستهتر میپنداشته است (حسین، 203-204؛ نیز نک : تمیم، 7-12، 52-55، 78). ابن ابّار (1/ 296) اعتقاد دارد که دوستی دو برادر، راستین بوده، و همۀ مدایح تمیم از سر صداقت سروده شده است؛ وی حتى برای تبریک خلافت، با پای برهنه نزد برادر جوان رفته است (نیز نک : مقریزی، 2/ 593). با اینهمه، سخنان طعنهآمیز تمیم موجب شد که العزیز وی را به رمله و عینالشمس تبعید کند (فروخ، همانجا؛ حسین، 205). اما تمیم حتى در تبعید، مدیحه میسراید، و برای برادر اظهار دلتنگی میکند (ص 51-52، 131). تمیم را به ابن معتز عباسی تشبیه کردهاند و این شباهت البته نظر همگان را جلب میکند، زیرا هر دو شاعر از خاندان خلافتاند، هر دو از شعرای نوآورند، هر دو از عقیدۀ خود دفاع میکنند و هر دو از حق خلافت نیز محروم شدهاند (حسین، 202؛ حسن، 38). علاوه بر این، برخی از اشعار تمیم نیز با شعر ابن معتز قابل سنجش است (نک : تمیم، 185- 188، 304). مجموعۀ شعر تمیم تا اواسط سدۀ 5 ق میان مردم شناخته بود؛ مثلاً ابن ابار (1/ 291) به دیوان شعر او اشاره میکند و یا ثعالبی در یتیمةالدهر (1/ 254، 390-393) و در خاص الخاص (ص 471-472)، و باخرزی (ص 175) از اشعار وی آوردهاند. اما با سقوط دولت فاطمی و آمدن ایوبیان بسیاری از کتابهای کهن در آتش سوخت یا به دست فراموشی سپرده شد؛ فاطمیان نیز چون زوال دولت خویش را پیشبینی میکردند، هنگام مهاجرت به یمن و هند شماری از کتابهای خود ازجمله دیوان تمیم را همراه بردند (اعظمی، «امیرالشعراء...»، 38؛ امین، 3/ 640). این دیوان را محمدحسن اعظمی دانشمند هندی در گجرات یافت و آن را براساس 8 نسخه که در دسترس داشت، تصحیح کرد و در مصر به چاپ رسانید (اعظمی، مقدمه...، 7- 8). دیوان تمیم دوباره در 1377ق/ 1957م در قاهره براساس 11 نسخه چاپ شد (نک : عبدالعظیم، «ر»). در این چاپ دیوان برحسب حروف الفبای قافیه تنظیم شده است.مضامین اشعار او متنوع است: از نسیب، غزل، وصف بیابان، ناقه و معشوق گرفته، تا مدح، هجا، موعظه، تهنیت، مرثیه و خمر در آن موجود است؛ شاعر در این میان از بیان زهد و حکمت هم غافل نمانده است(مثلاً ص 151، 152). اشعار بادگانی و نخجیرگانی او نیز از نوآوری تهی نیست؛ مناظرات او نیز که بیشتر مناظره با خاندان رسّی است در دیوانش گرد آمده است، از آن جمله جوابیهای است که خطاب به حسن بن ابراهیم رسی نگاشته، و در آن، وزن و قافیه و شمار ابیات رسی را عیناً مراعات کرده است (نک : ص 299-300). تمیم در اثنای مدیحههایی که خواه برای علویان و خواه برای دولتمردان سروده (مثلاً نک : ص 117-121)، به بسیاری از آداب و رسوم مصریان دورۀ فاطمی اشاره کرده، و بدینسان منبع سودمندی در این باره گردیده است (نیز نک : اعظمی، «امیرالشعراء»، همانجا). وی به یمن ثروت خود توانست همهگونه ابزار خوشگذرانی را در قاهره فراهم آورد. کهینی هنگام بحث دربارۀ جشنهای بسیار متعدد مصر به بسیاری از آنها اشاره کرده، چون: نوروز، مهرجان (= ایرانی)، غطاس، میلاد، شعانین (مسیحی مصری) که تمیم به مناسبت هریک از این عیدها در ساحل و یا روی نیل، مجلسهایی شگفت برپا میداشت (نک : عبدالعظیم، «س»). تمیم با چنان شیوۀ زندگی، ناچار با دیوان ابونواس مأنوس بوده است و حتى برخی از عبارات وی را میتوان در دیوان تمیم بازیافت (EI2). تأثیر ابونواس عمدتاً در شعر بادگانی او پدیدار است: وی هنگام وصف باده، دیگر نه دلنگران خلیفه و یا دولتمردان است و نه دلنگران مردان دین. در همین اشعار است که هرزهگرایی شاعر آشکار میشود و میتوان از آنجا، به علت عزل او از ولایتعهدی پی برد. اما سرانجام او نیز مانند ابونواس، باور میکند که بخشندگی خداوند باری از همۀ تباهیهای او بیشتر است و ناچار شامل او نیز خواهد شد. از اینجا شعر او شامل نوعی «زهدیات» نیز میشود که باز به ابونواس شبیهترش میسازد. بدینسان میتوان گفت که وی، تنها در دو سال آخر عمر شعر زاهدانه سروده است، نه بیشتر (ابن ابار، 1/ 297؛ ابن خلکان، 1/ 303). تمیم در قاهره درگذشت و برادرش از عینالشمس، به قصد گزاردن نماز بر جنازۀ وی به قاهره آمد (قس: EI2).
ابن ابار، محمد، الحلةالسیراء، به کوشش حسین مونس، قاهره، 1985م؛ ابن خلکان، وفیات؛ اعظمی، محمدحسن، «امیرالشعراءالفاطمیین»، الثقافة، 1358ق/ 1940م، س 2، شم 53؛ همو، مقدمه بر دیوان تمیم، بیروت، 1970م؛ امین، محسن، اعیان الشیعة، به کوشش حسن امین، بیروت، 1413ق/ 1993م؛ بغدادی، هدیة؛ باخرزی، علی، دمیةالقصر، بغداد، 1391ق/ 1971م؛ تمیم بن معز، دیوان، به کوشش محمد عبدالعظیم بدر و ابراهیم عطا فرج، قاهره، 1377ق/ 1957م؛ ثعالبی، عبدالملک، خاص الخاص، حیدرآباد دکن، 1405ق/ 1984م؛ همو، یتیمةالدهر، قاهره، 1352ق/ 1934م؛ حسن، محمدعبدالغنی، مصرالشاعرة فی العصر الفاطمی، قاهره، 1403ق/ 1983م؛ حسین، محمد کامل، فی ادب مصر الفاطمیة، بیروت، 1963م؛ عبدالعظیم، علی و دیگران، مقدمه بر دیوان تمیم (نک : هم ، تمیم بن معز)؛ فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، 1406ق/ 1985م؛ مقریزی، احمد، المقفی الکبیر، به کوشش محمد یعلاوی، بیروت، 1411ق/ 1991م؛ نیز:
EI1; EI2; GAS. مریم شمس
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید