صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه ایران / استرالیا /

فهرست مطالب

استرالیا


آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 28 اسفند 1398 تاریخچه مقاله

دعاوی مربوط به قانون اساسی را دیوان عالی کشور استرالیا حل‌وفصل می‌کند. البته هرچند پادشاه بریتانیا پادشاه استرالیا هم هست، اما استرالیا کاملاً مستقل است. به‌جز مواقعی که پادشاه بریتانیا در استرالیا حضور دارد، وظایف صوری و تشریفاتی او را فرماندار کل به عهده دارد که در کانبرا، پایتخت فدرال، اقامت دارد و فرمانداران هریک از 6 ایالت نیز وظایف پادشاه را در قلمرو خود برعهده دارند. درست است که فرمانداران شش‌گانه و فرماندار کل را پادشاه بریتانیا منصوب می‌کند، اما این انتصاب بنا به پیشنهاد دولت وقت استرالیا صورت می‌گیرد. نخست‌وزیر (رهبر حزب حائز اکثریت یا رئیس ائتلاف در انتخابات عمومی) مهم‌ترین شخصیت اجرایی کشور است. 
اختلافهایی میان نخست‌وزیر و فرماندار کل به پیشنهاد اصلاحیه‌ای در قانون اساسی و محدود کردن اختیارات و وظایف فرماندار کل انجامید. در استرالیا عده‌ای که آشکارا در اقلیت‌اند، خواهان قطع همۀ پیوندها با بریتانیا، جمهوری شدن کشور و از میان برداشتن مقام فرماندار کل‌اند. 
از لحاظ نظری، هر ایالت استرالیا دارای حاکمیت مستقل است و قدرت عملی دارد و در امور دادگستری، آموزش و پرورش، بهداشت، ترابری داخلی ایالت، و امور مربوط به شهروندان مسئولیت مستقیم دارد. اما در عمل، دولت فدرال بسیاری از قدرت آنها را گرفته است. 
در1978م دولت فدرال بسیاری از حقوق و اختیارات خود را به حکومت خودگردان سرزمین شمالی داد. این سرزمین از همۀ حقوق ایالتها برخوردار است، جز اینکه به‌جای فرماندار، یک مدیر، و به‌جای نخست‌وزیر، یک سروزیر دارد. اعضای مجمع قانون‌گذاری این سرزمین برای مدت 4 سال برگزیده می‌شوند. به سرزمین پایتخت استرالیا نیز در 1988م خودگردانی داده شد.
استرالیا از دمکراسی پارلمانی برخوردار است. هم مجلس عُلیای فدرال (سنا) و هم مجلس سُفلای فدرال (مجلس نمایندگان) با رأی همگانی و مستقیم شهروندان بالاتر از 18سال برگزیده می‌شوند. نمایندگان مجلسهای ایالتی هم به همین نحو برگزیده می‌شوند. مجلس نمایندگان 150 نماینده (شامل 2 نماینده از سرزمین پایتخت و 2 نماینده از سرزمین شمالی) دارد و شمار نمایندگان مجلس سنا نیز 76 تن است، بدین‌شکل که از هر ایالت 12 سناتور، و از هر یک از دو سرزمین پایتخت و شمالی نیز 2 سناتور به‌این مجلس راه می‌یابند.
رأی ترجیحی (قرار دادن کاندیداها در برگۀ رأی برحسب اولویت) در همۀ انتخابهای پارلمانی معمول است. مجلس سنا از هر ایالت 10 سناتور، و از هر سرزمین 2 سناتور (جمعاً 64 سناتور) دارد که با رأی همگانی برگزیده می‌شوند. رأی دادن در انتخابات فدرال و ایالتی اجباری است. 
در استرالیا، رقابت حزبی بیشتر میان حزب چپ‌گرای کارگر از یک سو، و احزاب راست‌گرای لیبرال و ملی از سوی دیگر، جریان دارد. حزب دیگر، حزب دموکراتهای استرالیایی است که پایگاه آن طبقۀ متوسط شهری با عقاید رادیکال یا لیبرال است. 

دادگستری

حقوق قضایی استرالیا بر مبنای قوانین عرفی انگلستان، و بسیاری از قوانین آن شبیه قوانین پارلمانی بریتانیاست. اجرای قوانین عمدتاً در دست ایالتهاست و هر ایالت یک رشته دادگاه دارد که در رأس آنها دیوان عالی ایالت است. در این دادگاهها همۀ مسائل در سطح ایالت، و بیشتر مسائل در سطح فدرال قابل طرح است. ایالتها امور پلیس را برعهده دارند، اما پلیس فدرال نیز در پایتخت (کانبرا) و در ایالتها مأمور اجرای قوانین فدرال است. 
قانون اساسی استرالیا دیوان عالی کشور را پیش‌بینی کرده، و این دیوان، دادگاه عالی فرجام‌خواهی از دادگاههای ایالتی و فدرال است، ضمن آنکه تغییر قانون اساسی فدرال و قوانین پارلمان فدرال را برعهده دارد.

نیروهای مسلح

ارتش استرالیا دارای پیشینه‌ای افتخارآمیز است که به زمان پیاده شدن نیروهای استرالیایی ارتش امپراتوری بریتانیا در شبه‌جزیرۀ گالیپولی ــ به هنگام نبرد داردانل در خلال جنگ جهانی اول ــ باز می‌گردد. این ارتش در جنگ جهانی دوم، و نیز در کره، مالزی، ویتنام، تیمور شرقی، افغانستان و عراق جنگیده است. نیروهای زمینی، هوایی و دریایی سلطنتی استرالیا از یکدیگر جدا هستند و یونیفورمهایی مشخص، و یگانهایی ویژۀ خود دارند. در استرالیا خدمت نظامی اجباری در 1964م معمول، و در 1972م برچیده شد. 

بهداشت، آموزش و رفاه

در استرالیا خدمات رفاهی در حدی متوسط ارائه می‌شود، یعنی خدمات آموزشی و بهداشتی رایگان به اندازۀ کشورهای اروپایی وجود ندارد، اما از ایالات متحدۀ آمریکا بیشتر است. سالخوردگان، بیوگان، معلولان و یتیمان از کمکهای دولت فدرال و دولتهای ایالتی برخوردارند؛ به بیکاران و بیماران کمک می‌شود؛ پوشش بیمۀ درمانی برای بیماران و مراقبت از مادران و نوزادان از دیگر خدمات دولتی است. «صندوق کمک ملی» این قبیل کمکها را پرداخت می‌کند. 
آموزش ابتدایی و متوسطه در استرالیا رایگان است، اما شماری از مدارس خصوصی را نیز کلیساها (بیشتر کلیسای کاتولیک) اداره می‌کنند. برخی ثروتمندان نیز فرزندان خود را به مدارس خصوصی غیردینی می‌فرستند. از 1974م آموزش دانشگاهی نیز رایگان شده است. گرایش کالجها (مدارس عالی) و دانشگاههای استرالیا به آموزشهای کاربردی و فنی است. دانشگاهها همه به هزینۀ دولت اداره می‌شوند. استرالیا دارای بیش از 40 دانشگاه و مؤسسۀ آموزش عالی است که عمدتاً در شهرهای بزرگ قرار دارند. 
سنتی کهن در استرالیا وجود دارد که هر کسی باید صاحب خانه باشد و به همین جهت، در این کشور خانه یا آپارتمان اجاره‌ای فراوان نیست.خدمات بهداشتی و درمانی در استرالیا عالی است. هر بیمار می‌تواند به‌رایگان در بیمارستانهای دولتی تحت درمان قرار گیرد، اما می‌تواند پزشک را خود انتخاب کند و برای دریافت خدمات بیشتر، شخصاً هزینه‌ها را بپردازد. 
در زمینه‌های رفاهی، استرالیا نظام حکمیت را پذیرفته است و این نظام، که در نیوزیلند نیز اجرا می‌شود، مزد و شرایط کار را به موجب قانون تثبیت می‌کند. قانون اساسی به دولت فدرال اجازه داده است در منازعات صنعتی میان کارگر و کارفرما آشتی برقرار کند و به حکمیت بپردازد. کمیسیون آشتی و حکمیت استرالیا، که توسط نخستین دولت فدرال برپا شده است، مزد پایه‌ای را به نحوی تعیین می‌کند که خانوار یک کارگر غیرماهر بتواند با آن به راحتی زندگی کند. دادگاههای ایالتی و فدرال برای حکمیت، کمیسیونهای سازش و آشتی، و هیئتهای تعیین مزد، همه بدین منظور ایجاد شده‌اند تا از تنش و تشنج در محیط کار بکاهند. 
اعتصاب آزاد است، اما اگر اتحادیه‌ای رأی دادگاه را نپذیرد و دست به اعتصاب بزند، به جرم تحقیر رأی دادگاه جریمه می‌شود. به‌رغم انتقادها، این نظام هنوز هم مورد قبول کارفرما و اتحادیه‌ها‌ست. هم خدمات عمومی و هم نظام حکمیت استرالیا برخاسته از توجهی عمیق به زندگی افراد عادی است. بر استرالیا از همان نخستین روزها، نگرشی برابری‌خواهانه حاکم بوده است و البته این بدان معنی نیست که در این کشور نظام طبقاتی وجود ندارد؛ اما کشمکشهای موجود در یک جامعۀ سرمایه‌داری در استرالیا در حداقل آن است. اتحادیه‌های کارگری این کشور بسیار پویا و فعال‌اند. 

زندگی فرهنگی

در صد سال نخست کشف و اسکان استرالیا از سوی مهاجران سفیدپوست، اعتنایی به فرهنگ نشد. البته بودند استرالیاییهایی که شعر می‌گفتند یا داستانهایی می‌نوشتند یا مناظر سرزمین جدید خود را می‌کشیدند، اما عمدتاً از نظر هنری از انگلستان پیروی می‌کردند. 
در دهۀ 1890م نخستین‌بار گروهی از نویسندگان و هنرمندان استرالیا حول محور نشریۀ بولِتین سیدنی گرد آمدند که بیشتر آنان گرایشهای افراطی، برابری‌خواهانه و ناسیونالیستی خویش را در هنر ارائه می‌کردند. جوزف فِرفی (1843-1912م)، با نام مستعار تام کالینز، و هِـنری لُسِن (1867-1922م)، نویسندۀ داستانهای کوتاه، از همه معروف‌تر بودند. بولتین زمینه را برای گردآوری مجموعه‌ای غنی از هنرمندان فراهم ساخت که از همه مشهورتر، نُرمَن لینزی (1879-1969م) بود. 
اما جهش بزرگ هنری استرالیا از جنگ جهانی دوم به بعد بود که افزایش ثروت، بزرگ شدن شهرها، و جدا شدن از بریتانیا و اروپا انگیزۀ بزرگی برای رشد هنر شد. جنبش با شعر و نقاشی آغاز شد و به همۀ هنرها سرایت کرد. دولت فدرال و دولتهای ایالتی از 1954م به بعد در زمینۀ حمایت مالی از فعالیتهای هنری در مقیاسی گسترده‌‌تر وارد عمل شده‌اند. 
نخستین رشته‌ای از هنر که توجه خارجیان را به استرالیا جلب کرد، نقاشی بود. در جریان جنگ جهانی دوم، در ملبورن نقاشانی همچون جرج راسِل درایزدِیل، سیدنی نولِن و آرثِر بویْد، با بهره‌گیری از شگردها و فنون جدید در به تصویر کشیدن اسطوره‌ها و مناظر استرالیا، مکتب نقاشی استرالیا را پدید آوردند. این مکتب رو به زوال رفته، و هنرمندان جوان استرالیایی کوشیده‌اند همگام با جریانها و سبکهای بین‌المللی معمول در پاریس، لندن و نیویورک، به خلق آثار هنری بپردازند؛ اما به‌رغم همۀ اینها، هنر آنها رنگ و بوی ملی دارد. 
داستان‌نویسان استرالیا روی هم رفته به اندازۀ هنرمندان این کشور خلاقیت و ابتکار نداشته‌اند. با این همه، پَـتریک وایت، برندۀ جایزۀ ادبی نوبل 1973م شهرت جهانی یافت. 
از آنجا که هنرهای نمایشی بیشتر متکی به حمایتهای مالی‌اند، عزیمت هنرپیشه‌های برجستۀ استرالیایی به بریتانیا و ایالات متحده، که بازاری پررونق‌تر دارند و درآمدی بیشتر را نوید می‌دهند، سبب لطمه خوردن این هنرها در استرالیا می‌شود. در سالهای اخیر با افزایش حمایت مالی، رشد ثروت و جمعیت شهرهای بزرگ‌تر، و تأسیس تالار باشکوه اُپرای سیدنی (که یورن اوستُن، معمار دانمارکی، آن را طراحی کرده است) و مراکز هنری جدید در ملبورن و اَدِلِید، هنر تئاتر در استرالیا تجدید حیات یافته است و این امر موقعیتهایی را برای نمایشنامه‌نویسانی مانند دیوید ویلیامسِن و همچنین بازیگران، خوانندگان و رقصندگان پدید آورده است. استرالیا هم‌اکنون دارای گروههای داخلی درجۀ یکِ اپرا و باله است و شرکت رادیو تلویزیون استرالیا در همۀ شهرهای عمدۀ این کشور دارای ارکستر سمفونـی است. قابل‌توجه‌تر آنکـه به‌واسطۀ همین تجدید حیات هنری، صنعت فیلم‌سازی رو به احتضار استرالیا، قادر به تولید آن‌چنان آثار برجسته‌ای شده، که توجه بین‌المللی را به خود جلب کرده است. صنعت فیلم‌سازی جوان استرالیا کارگردانان و بازیگران بااستعدادی چون پیتر ویِر، مِل گیبسِن، نیکول کیدمَن، راسِل کرو و کِیت بلانشِت را تربیت کرده است. 
هنرهای مردم‌پسند استرالیا از آخرین تحولات این هنرها در بریتانیا و آمریکا پیروی کرده‌اند و هنرهای بومی قابل توجه، به‌ویژه رقص و نقاشی بر پوست درخت نیز احیا شده اند که در صورت عدم توجه، تاکنون می‌بایست منسوخ شده باشند. 

نخستین کوشش جدی برای سازمان‌دهی هنرها در استرالیا با تأسیس انجمن تئاتر الیزابت در 1954م آغاز شد. همین انجمن موجب تشکیل گروههای اپرای استرالیا و بالۀ استرالیا شد (نک‍ : ه‍ د، استرالیا، باله). این انجمن هنوز در برپایی اپرا، باله و ارکستر فعالیت می‌کند، اما وظیفۀ اصلی ادارۀ این فعالیتها به‌عهدۀ «شورای استرالیا» (تأسیس‌‌‌ ‌شده به سال 1975م) است. 
در استرالیا جشنواره‌های بسیاری برپا می‌شوند که همگی یا بیشتر آنها ویژۀ هنرند. از این مراسم، جشنوارۀ سالانۀ پِرث، و جشنوارۀ دوسالانۀ ادلید را می‌توان نام برد. در هر دوی این مراسم، گروهها و هنرمندان استرالیایی و خارجی شرکت می‌کنند. 
دولتهای ایالتی از دیرباز اقدام به تأسیس موزه‌ها و نگارخانه‌های هنری در ایالتهای خود کرده‌اند. در 1982م، نگارخانۀ ملی برای نگهداری از مجموعه آثار ملی، در کانبرا گشایش یافت. 
رسانه‌ها در استرالیا آزادی کامل دارند. روزنامه‌هایی همچون سیدنـی مـورنینگ هـرالد و اِیـج (دوران) ــ اولـی در سیدنی و دومی در ملبـورن ــ از نیمـۀ دوم سدۀ 19م دایر بوده، و فعالیت داشته‌اند. روزنامۀ فاینَـنشال ریویو و هفته‌نامۀ نَشِنال تایمز در سراسر کشور خواننده دارند. استرالیا دارای دو شبکۀ رادیو و تلویزیون سراسری دولتی (ABC و SBS)، و چندین شبکۀ رادیویی و تلویزیونی تجاری خصوصی است. 

تاریخ

در این بخش به تاریخ استرالیا از هنگام رسیدن کاشفان اروپایی به این سرزمین در سدۀ 16م، تا زمان کنونی پرداخته شده است؛ ولی پیش از آمدن اروپاییان، بومیان استرالیا هزاران سال در این سرزمین زیسته بودند. برای آگاهی بیشتر دربارۀ بومیان استرالیا، نک‍ : ه‍ د، استرالیا، بومیان. 

استرالیا تا 1900م 

آغاز اکتشاف و استعمار 

نخستین تماسها و ارتباطات

پیش از تاریخ مدون استرالیا، میان آسیاییها و قارۀ استرالیا تماس وجود داشته است. ستاره‌شناسان چینی ظاهراً در سدۀ 6 ق‌م در استرالیا دست به رصدهایی زده بودند. در 1432م چینیها در نزدیکی شهر داروین کنونی، پا بر کرانه‌های استرالیا گذاردند. گسترش اسلام در آسیای جنوب شرقـی تا 500 کم‍ در داخل استرالیا نیز پیش رفت و ممکن است عده‌ای تا مسافت بیشتری نیز وارد این خاک شده باشند. در اسناد عربی و چینی از سرزمینی جنوبی سخن به میان آمده است. همچنین، یاوه لا گرانده (جاوۀ بزرگ) که بر روی برخی نقشه‌های سدۀ 16م نشان داده شده، احتمالاً نشانگر استرالیاست. 

پرتغالیها

پرتغالیها در جست‌وجوی ثروت و در اثر کنجکاوی به استرالیا راه یافتند؛ شاهد این مدعا پایگاه برده‌فروشی جزیرۀ مِلویل در نزدیکی سواحل استرالیاست. مسلم است که پرتغالیها این سرزمین را به‌عنوان «سرزمین جنوبی ناشناخته» در نظر داشتند؛ این تصور، که به برداشتهای اروپاییان در اعصار گذشته باز می‌گشت، از سدۀ 12م باز مطرح شده بود. با وجود این، هنوز مدارک روشنی دال بر این تماس وجود ندارد. 

اسپانیاییها

نایب‌السلطنۀ امپراتوری اسپانیا در آمریکا پیوسته درصدد یافتن سرزمینهای جدید بود. یکی از هیئتهای اکتشافی او در 1567م به رهبری آلوارو دِ مِندانیا، از پرو به راه افتاد و جزایر سلیمان را کشف کرد. مندانیا سرمست از یافتن طلا، امیدوار بود که سرزمین بزرگ جنوبی ناشناخته را پیدا کرده باشد و اسپانیا می‌توانست آنجا را به زیر سلطۀ خود درآورد. در 1595م مندانیا یک‌بار دیگر راه دریا را پیش گرفت، اما محل جزایر سلیمان را نیافت. یکی از افسران او به نام پِدرو فِرناندیش دِ کیرُش، که پیرو جنبش ضد اصلاح دینی، و به دنبال گسترش مذهب کاتولیک در سرزمین جنوبی بود، با پشتیبانی فیلیپِ (فلیپۀ) سوم، شاه اسپانیا، فرماندهی هیئتی اکتشافی را برعهده گرفت. او در 1605م از پرو به راه افتاد و به جزایر هِـبریدیز جدید (وانواتوی کنونی) رسید و گمان برد که همان سرزمین جنوبی را کشف کرده است. اما مشکلات موجود او را وادار به بازگشت به مستعمره‌های آمریکایی اسپانیا کرد. لوئیس دِ تورِس نیز با کشتی دیگری از تنگۀ تورِس گذشت، اما موفق نشد قارۀ استرالیا را ببیند. 

کشف اقیانوسیه

کشف استرالیا و سکونت در آن از آغاز سدۀ 17م آغاز شد. 
هلندیها. در اواخر 1605م ویلِم یانس، اهل آمستردام، برای رسیدن به گینۀ نو، سفری را از جاوه آغاز کرد. او چند هفته پیش از خودِ لوئیس دِ تورس به تنگۀ تورس رسید و آن بخش از استـرالیا را کـه نـزدیک بـه شبه‌جزیرۀ‌ کِیپ یورک بود ــ بدون آنکه بداند جزو قارۀ جدیدی است ــ دماغۀ کِروِر نامید. نکتۀ مهم‌تر اینکه از 1611م شماری از دریانوردان هلندی، که از دماغۀ امیدنیک به‌سوی جاوه می‌رفتند، با انتخاب مسیر شرقی، به استرالیا رسیدند. مهم‌ترین این دریانوردان، یعنی آبِل تاسمان، دریانورد نامدار، در 1642م از سوی فرماندار کل هند شرقی هلند (اندونزی) مأمور کشف جنوب شد. او کرانه‌های غربی جزیره‌ای را کشف کرد و آن را سرزمین وان دیمِن (به نام فرماندار کل) نام نهاد، که امروز به نام او، تاسمانی نامیده می‌شود. او پیش از بازگشت به باتاویا (جاکارتای کنونی)، نیوزیلند را نیز کشف کرد. در 1644م هیئت دیگری ساحل شمالی استرالیا را کشف کرد و از آن پس، این تودۀ خشکی، هلند جدید نام گرفت. 
 

صفحه 1 از8

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: