صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه ایران / استرالیا /

فهرست مطالب

استرالیا


آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 28 اسفند 1398 تاریخچه مقاله

واحدهای اصلی ساختاریِ تشکیل‌دهندۀ این گونه پراکندگی جغرافیایی، عبارت‌اند از جنگلهای بارانی، جنگلهای گیاهان سخت‌برگ (یا اسکلِروفیل، مانند اُکالیپتوس)، بیشه‌زارها، بوته‌زارها، علفزارها، و مراتعی که هرکدام دارای گونه‌های فرعی نیز هستند. پوشش گیاهی استرالیا هم‌اکنون به سه منطقه تقسیم می‌شود: حاره، معتدل و خشک. منطقۀ نخست قسمتهای خاوری و باختری حاشیۀ شمالی قاره را دربر می‌گیرد، که تا کرانه‌های شرقی دریا ادامه می‌یابد. دومین منطقه، که دارای اقلیمی متغیر میان معتدل خنک تا معتدل گرم، و نیمه حاره، همراه با بارشهای غالباً زمستانی و غیرفصلی است، حاشیۀ جنوبی قاره، از جمله تاسمانی را دربر می‌گیرد و تا کرانۀ خاوری، که با منطقۀ حاره اندک تداخلی هم دارد، امتداد می‌یابد. منطقۀ سوم همۀ استرالیای مرکزی را تا قسمتهای مرکزی ساحل غربی دربر می‌گیرد. در داخل این ناحیه، کنارۀ جنوب غربیِ استرالیای غربی، هم به‌سبب درصد بالای گیاهان استرالیایی، و هم به‌دلیل فراوانی و غنای گیاهانش، درخور توجه است؛ حال آنکه پوشش گیاهی تاسمانی به‌سبب جنگلهای آلش جنوبی و پیوستگیهایش با نیوزیلند و آمریکای جنوبی، اهمیت دارد. برخلاف جنگلهای بارانی حاره، بیشتر درختان ناحیۀ معتدل، اُکالیپتوس یا آکاسیاست. بخش عمدۀ پوشش گیاهی ناحیۀ معتدل برای مقاصد کشاورزی از میان رفته، و تنها مجموعه‌های گیاهی مناطق دور از دسترس یا بی‌حاصل برجای مانده است.
پوشش گیاهی منطقۀ خشک از تپه‌های ماسه‌ای با پوشش تنک، تا انواع ساواناهای نیمه‌خشک، استپهای درختچه‌ای، علفزارهای انبوه نیمه‌خشک و علفزارهای تپه‌ای دارای گیاهان سخت‌برگ را دربر دارد. بسیاری از بوته‌ها خود را چنان با شرایط خشک وفق داده‌اند که در نمونه‌های شاخص گیاهی آنها، تیره‌های مختلف شبیه به هم به نظر می‌رسند. آکاسیا، اِرِموفیلا، و کاسوارینا نمونۀ جنسهایی از گیاهان‌اند که جایگزین اُکالیپتوس به‌عنوان درخت اصلی شده‌اند. این پوشش گیاهی تا اندازۀ بسیاری آسیب دیده است.
فعالیتهای انسانی تأثیری دگرگون‌ساز و عموماً ویرانگر بر زندگی جانوران استرالیا داشته است. ورود بومیان در 30 هزار سال پیش، به اندازۀ ورود اروپاییان که در طول دو سده تأثیرات همه جانبه‌ای بر آن گذارده‌اند، اهمیت نداشته است. گردآورندگان خوراک و شکارچیان بومی رابطه‌ای متعادل با محیط خویش برقرار کرده بودند. نه تقاضاهایشان زیاد بود و نه فنّاوری‌ای داشتند که به یاری آن بتوانند حیات جانوری را درهم ریزند. حتى در نابود شدن پستانداران عهد پلایستوسِن نیز تأثیر این بومیان به اندازۀ تأثیر مردم دیگر قاره‌ها چشمگیر نبوده است. عمدۀ تغییرات با ورود اروپاییان صورت پذیرفت: گربه، موش، روباه، خرگوش، گاو و گوسفند، که آنان با خود به استرالیا آوردند، همراه با فنّاوری‌شان، زندگی جانوری این قاره را دگرگون ساخت، یا تا اندازۀ فراوانی در نابودی محیط جانوری آن تأثیر گذاشت. منطقۀ مسکونی کرانه‌ای (و حتى بخشی از مناطق خشک داخلی) این قاره هم‌اکنون نسبت به 200 سال پیش دارای جانوران متفاوتی است که با دورۀ پیشین قابل مقایسه نیستند و جانورانی که از میان رفته‌اند، نیز قابل احیا نیستند.
در استرالیا احتمالاً میان 200 تا 300 هزار گونه جانور وجود دارد که نزدیک به 100 هزار گونه از آنها شناسایی شده‌اند، شامل نزدیک به 250 گونه پستاندار بومی (دربر گیرندۀ حدود 125 گونه پستاندار کیسه‌دار و 2 گونه پستاندار ابتدایی تخم‌گذار)، 550 گونه پرنده، 680 گونه خزنده، 190 گونه قورباغه، و بیش از 000‘ 2 گونه ماهیان دریایی و آب شیرین، و بقیه نیز جانوران بی‌مهره، شامل حشرات‌اند. پستانداران جنین‌دار استرالیا، به‌جز آنهایی که توسط انسانها بدانجا برده شده‌اند، به گروههایی تعلق دارند که یا شناگرند (فُکها)، یا پرواز می‌کنند (خفاشها)، یا جونده‌اند.
پستانداران کیسه‌دار ازاین‌رو از جانوران مشخص استرالیایی‌اند که هم در این قاره فراوان‌ترند، هم در مقایسه با قارۀ آمریکا، در استرالیا بیشتر و متفاوت‌ترند. این جانوران در آمریکا بسیار اندک، و در اروپا نایاب‌اند. آنها با هیچ گونۀ از میان رفته یا زنده‌ای که در دیگر جاها یافت شده است، ارتباط چندانی ندارند. تاریخ زندگی آنها در استرالیا به بقایای سنگواره‌هایی بازمی‌گردد که بیش از 25 میلیون سال عمر ندارند، یعنی کمتر از نیمی از زمانی که این جانوران در استرالیا در انزوا زیسته‌اند. آنان در نبود پستانداران جفت‌دارِ شکارگر تکامل یافتند. کانگوروها (علف‌خواران جنگلهای باز و چمنزارها که جای اسبان و آهوان را در این منطقه گرفته‌اند)، کوالا (کیسه‌دار خرس مانند بومی) که از برگ درختان اکالیپتوس تغذیه می‌کند، وُمبَت (کیسه‌دار زمین‌کن)، موش کیسه‌دار، گرگ تاسمانی (با قد و قامتی به اندازۀ سگ)، و موش کور کیسه‌دار، نمونه‌های پستاندارانی هستند که در سازگاری با محیط، تغییراتی یافته‌اند.

جغرافیای انسانی

الگوهای اسکان

استرالیا چندان آسان هم تحولات مهاجران اروپایی را پذیرا نشد. مهاجران نخستین حتى در کرانه‌های نسبتاً مساعد شرقی نیز گذشتن از کوههای گرِیت دیوایدینگ را دشوار یافتند. آنان پس از گذشتن از این کوهها و رسیدن به بخشهای درونی استرالیا، مجبور بودند با خشک‌سالیهای شدید، سیلابهای ناگهانی، و آتش‌سوزیهای گستردۀ بوته‌زارها به نبردی بی‌پایان بپردازند.
با گسترش شبکۀ راه‌آهن در نیمۀ دوم سدۀ 19م و پس از آن، ورود خودرو، هواپیما، رادیو، تلویزیون و سرانجام اینترنت به استرالیا، به‌تدریج، از سختیهای زندگی در نواحی دور از ساحل کاسته شده است. اما در آغاز سدۀ 21م، هنوز هم در استرالیا خانواده‌هایی هستند که در مقایسه با دیگر کشورها در انزوای شدیدی زندگی می‌کنند، مثلاً با نزدیک‌ترین شهرک 80 کم‍ ، و با نزدیک‌ترین همسایۀ بعـدی 15 تـا 25 کم‍ فاصله دارند. از جنگ جهانی دوم بدین‌سو، با تقسیم‌‌ شدن پیاپی املاک بزرگ، کاهش قیمت پشم و افزایش هزینۀ دامداری، دامداران به کشت گندم یا دیگر محصولات روی آورده‌اند و به این ترتیب، تمایز گذشته میان دامداران و کشاورزان رنگ باخته است. اما هنوز هم استرالیا آخرین کشوری است که در آن، املاک بسیار وسیع 40 هزار هکتاری یا بزرگ‌تر وجود دارد که محل چرای گاو و گوسفند است.
به‌دلیل فاصله‌های بسیار و سکونتگاههای پراکنده، در استرالیا روستاهایی مانند روستاهای اروپایی شکل نگرفتند و در عوض، شهرهای کوچکی رشد کردند که به منطقۀ گسترده‌ای خدمات می‌دهند و از نظر اندازه و امکانات با یکدیگر تفاوت دارند. شهرهای دور از ساحل، شهرهایی غیرفعال و کوچک‌اند که یک خیابان اصلی، یک فروشگاه و 2 تا 3 هتل دارند. در مهاجرنشینهای نزدیک‌تر به کرانۀ دریا، شهرها بزرگ‌تر و به یکدیگر نزدیک‌ترند. در آنها خدمات بهداشتی و آموزشی ارائه می‌شود و فروشگاههای درجۀ یک دارند. در مناطق دور از ساحل، کمتر شهری بیش از 25 هزار تن جمعیت دارد. 
عجیب آنکه در استرالیا، با آن همه وسعت و جمعیت کم، روستانشین نیز فراوان نیست و بیشتر جمعیت در چند شهر بزرگ مستقرند. به نظر بسیاری از استرالیاییها این نامتوازن بودن جمعیت، نشانۀ سلامت نیست و بیشتر سیاست‌مداران به مسئلۀ کاستن از تمرکز جمعیت در آن چند شهر توجه دارند؛ اما دلایل تاریخی، اقلیمی و اقتصادی مانع از آن می‌شوند که این وضعیت در آینده چندان تغییر پذیرد. البته این عدم تعادل در برخی زمینه‌ها جبران شده است. سیدنی و ملبورن هر دو بزرگ و مدرن‌اند؛ شهرهایی بزرگ و پیچیده که از حیث ارائۀ امکانات و خدمات، تنها لندن، نیویورک و پاریس از آنها جلوترند. این دو شهر هیچ‌کدام مرکز حکومت فدرال نیستند. بریزبِن (مرکز ایالت کوینزلند)، اَدِلِید (مرکز ایالت استرالیای جنوبی) و پِرث (مرکز ایالت استرالیای غربی)، پس از دو شهر سیدنی و ملبورن، به‌ترتیب بزرگ‌ترین شهرهای استرالیا هستند. همۀ این شهرها طبیعتاً مرکز دادوستد و فعالیت اقتصادی‌اند.
ساخت شهر کانبِرا ــ پایتخت دولت فدرال ــ از 1913م آغاز شد، اما در اواخر سدۀ 20م، رشد آن از همۀ شهرهای استرالیا سریع‌تر بوده است. والتِر بِرلی گریفین، معمار آمریکایی مکتب شیکاگو، طرح اصلی شهر کانبرا را ریخت. در طرح گریفین بعدها تغییرهایی داده شد، اما کانبرا با خیابانهای پهن پر درخت و دریاچه‌ای مصنوعی، که در مرکز شهر تعبیه شده است، هنوز هم از بهترین شهرهای دنیاست که از روی نقشه‌ ساخته شده است. کتابخانۀ ملی، دیوان عالی، نگارخانۀ ملی و ساختمان پارلمان از مهم‌ترین ساختمانهای کانبرا به‌شمار می‌آیند.

جمعیت

برپایۀ برآورد 2008م، جمعیت کشور استرالیا در حدود 000‘600‘20 تن است. در دیگر نقاط جهان، جمعیت استرالیا اساساً بریتانیایی (شامل انگلیسیها، اسکاتلندیها، وِیلزیها و ایرلندیها) دانسته می‌شود. این پندار تا نیمۀ نخست سدۀ 20م کاملاً درست بود، اما از آن زمان، مهاجران بسیاری که از دیگر جاها به استرالیا آمده‌اند، یکدستی جمعیت این کشور را، که در طول سدۀ 19م شکل گرفته بود، بر هم زده‌اند.
پس از جنگ جهانی دوم، مقرر شد جمعیت استرالیا افزایش یابد و مهاجران اروپایی و پناهندگان بی‌خانمان جنگی به استرالیا آورده شوند. هیئتهایی به شماری از کشورهای اروپایی فرستاده شد و کمکهای دولتی که به مهاجران انگلیسی می‌شد، دیگر اروپاییان را نیز دربر گرفت. نتیجه اینکه پس از 1945م جریان پیوسته‌ای از مهاجران اروپایی ــ که تقریباً نیمی بریتانیایی بودند ــ به استرالیا سرازیر شد.
با اینکه نزدیک به  10/ 9 جمعیت استرالیا تبار اروپایی دارند،  5/ 1 آنان در خارج از این کشور زاده شده‌اند و جمعیت کوچک، اما مهم و رو به رشد بومیان اصلی استرالیا نیز در این کشور زندگی می‌کنند. نزدیک به نیمی از استرالیاییهای زاده‌شده در خارج از این کشور در اروپا به دنیا آمده‌اند که از آن میان، متولدان بریتانیا با فاصلۀ بسیاری در اکثریت‌اند و بیش از 200 هزار تن نیز در ایتالیا زاده شده‌اند. بزرگ‌ترین گروههای زاده شده در خارج از اروپا را نیز نیوزیلندیها و ویتنامیها تشکیل می‌دهند.
مهاجرت رو به افزایش، به‌ویژه از آسیا (چین، ویتنام، هنگ‌کنگ و فیلیپین)، که از دهه‌های پایانی سدۀ 20م آغاز شده، با سیل پناهندگان از بالکان همراه گردیده، و چهرۀ فرهنگی جامعۀ استرالیا را دگرگون کرده است.
بومیان اصلی استرالیا (نک‍ : ه‍ د، استرالیا، بومیان) که از دو سده آزار و بی‌تفاوتی سفیدپوستان جان به در برده‌اند، در رشد و پیشرفت کنونی استرالیا سهم چندانی نداشته‌اند. بیشتر آنان در ایالتهای کوینزلند، استرالیای غربی، نیوساوث ویلز و سرزمین شمالی به سر می‌برند و برخی هنوز در جوامع قبیله‌ای زندگی می‌کنند. جمعیت بومیان اصلی استرالیا (شامل بومیان جزایر تنگۀ تورِس) هرچند تنها بخش کوچکی از جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهد، از دهه‌های پایانی سدۀ 20م به شدت افزایش یافته، و از 115 هزار تن در 1971م به حدود 410 هزار تن در سرشماری 2001م رسیده است.
با اینکه جمعیت استرالیا سفیدپوست و آنگلوساکسون‌اند، مذهب پرُتستان در این کشور غالب نیست و این به سبب شمار فراوان مهاجران ایرلندی است. احساسات فرقه‌ای مسیحیان کاتولیک و پرتستان گاه نقش بسیار مهمی در زندگی سیاسی و اجتماعی استرالیا داشته است. کلیسای کاتولیک رُمی همیشه در استرالیا نقش مهمی داشته است و اکنون نیز پیروان آن   جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند و از این نظر، با جامعۀ اَنگلیکَن برابرند.

اقتصاد

شهرت سنتی استرالیا در جهان به‌عنوان کشوری عمدتاً کشاورزی، دستخوش تغییر شده است. رشد برق‌آسای این کشور پس از جنگ جهانی دوم به‌صورت یک کشور عمدۀ فعال در زمینۀ استخراج معدن، توجه جهانیان را به خود جلب کرده است. اکنون مشخص شده، که در زیر این قارۀ بزرگ و در آبهای فلات‌قارۀ آن، ثروت هنگفتی از مواد کانی ذخیره شده است. استرالیا یکی از مهم‌ترین منابع تأمین مواد اولیۀ معدنی برای صنایع اصلی ژاپن به‌شمار می‌رود.
رونق چشمگیر بهره‌برداری از منابع معدنی، توسعۀ روزافزون روند صنعتی شدن، رشد صنایع خدماتی، و دیگر جنبه‌های یک اقتصاد پیشرفته، ابعاد تازه‌ای به توان اقتصادی استرالیا داده، و تصویر سنتی آن را از کشوری عمدتاً کشاورزی و شبانی با سرزمینهای باز و گسترده، به کشوری صنعتی تغییر داده است. استرالیا در حوزۀ اقیانوس آرام، نقشی حیاتی در بازرگانی و سرمایه‌گذاری دارد. در پایان سدۀ 20م، سطح زندگی در استرالیا تقریباً از هیچ‌یک از کشورهای پیشرفتۀ صنعتی جهان پایین‌تر نبود. استرالیا به همۀ بازارهای مهم جهانی کالا صادر می‌کند و واردکنندۀ کالا از بیشتر کشورهای صنعتی دنیاست.

معادن و کانیها

نخستین مهاجرانی که در سرآغاز انقلاب صنعتی به استرالیا وارد شدند، از وجود منابع زغال‌سنگ در اطراف سیدنی و دیگر نقاط گزارشهایی داده‌اند. کشف طلا در رسوبات آبرفتی غرب سیدنی و سپس در ویکتوریا، و سرانجام در استرالیای غربی، سبب جابه‌جایی شدید جمعیت در سراسر قاره، و مهاجرتهای گسترده به آن شد. جویندگان طلا در سراسر قاره، به‌ویژه در غرب، ویکتوریا، مناطق اطراف اَدِلِید، تاسمانی، نیو ساوث وِیلز باختری و مرکزی، نیواِنگلَند شمالی، کرانه‌ها و بخش باختری کوینزلند، و سرزمین شمالی، مناطق معدنی سرشاری یافتند. 
استرالیا دارای منابعی از همۀ مواد مهم معدنی، به‌ویژه زغال‌سنگ، نفت، گاز طبیعی، سنگ آهن، سرب، روی، مس، بوکسیت، اورانیم، قلع، طلا، نقره، نیکل و مواد معدنی موجود در ماسه‌های ساحلی است. ذخایر آهن و بوکسیت استرالیا از بزرگ‌ترین ذخایر جهانی‌اند. ذخایر سرب، روی، مس، و مواد معدنی کمیابی چون زیرکُن و ایلمِنیت نیز در مقایسه با ذخایر جهانی، در این کشور بسیار غنی است.
مهم‌ترین معادن استرالیا در استرالیای باختری (سنگ آهن، نیکل، بوکسیت، الماس و طلا)، در کوینزلند (بوکسیت، سرب، روی و نقره)، در نیو ساوث ‌ویلز (زغال سنگ، سرب، روی، نقره، و مواد معدنی ماسه‌های ساحلی)، و در فلات قارۀ ویکتوریا (نفت و گاز طبیعی) واقع شده‌‌اند.
فعالیتهای اکتشافی دورۀ پس از جنگ جهانی دوم، در پیوند با نیازهای جهانی صنعت رو به رشد تولید انرژی اتمی، به کشف و استخراج اورانیم از معادن شمال باختری کوینزلند، استرالیای جنوبی و سرزمین شمالی انجامید.

منابع آب

اگر استرالیا قدیمی‌ترین قاره نباشد، مسلماً خشک‌ترین قارۀ جهان است. در نواحی داخلی آن، بارش کم و میزان تبخیر زیاد است و زمین هموار سبب کاهش جریان آبهای سطحی شده است. حوضۀ آبگیر شبکۀ رودخانه‌ای ماری، بزرگ‌ترین رود استرالیا، تقریباً  3/ 1 حوضۀ رود نیل وسعت دارد، اما حد متوسط جریان سالانۀ این رود فقط 6/ 1 نیل است. کنترل روانابها و توسعۀ عمومی سدهای مخزنی در مدیریت منابع آب استرالیا از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. طرح توسعۀ آبهای ارتفاعات جنوب شرقی به‌منظور ذخیره‌سازی، آبیاری و تولید نیرو، با عنوان طرح برقابی کوههای اسنُوی، در سال 1974م به پایان رسید. این طرح یکی از بزرگ‌ترین طرحها از نوع خود است که تاکنون به انجام رسیده است. مقداری از آب رودخانۀ اسنوی، که از ذوب شدن برفهای ارتفاعات شرقی سرچشمه می‌گیرد و مستقیم رو به سوی دریا می‌رود، برای آبیاری به حوضۀ رود ماری برگردانده می‌شود. کل ذخیرۀ آب سدهای بزرگ «طرح کوههای اسنوی» بیش از 7 میلیارد متر مکعب است. 
منابع آب زیرزمینی حوضۀ رود ماری و دیگر حوضه‌های رسوبی‌ مهم‌اند، اما کمتر شناسایی شده‌اند. منابع آب زیرزمینی چشمگیری برای توسعۀ اَلیس اسپرینگز در مرکز استرالیا فراهم است و حفر چاهها تأمین آب کافی را برای گسترش فعالیتهای استخراج معدن در شمال غربی نیز تسهیل کرده است. مشکل مهم استرالیا، دست‌کم تا هنگامی که شیرین کردن آب دریا از نـظـر اقتصادی مقرون به صرفه شود، کیفیت منابع آب زیرزمینی است؛ آب حاصل از چاههای حوضۀ بزرگ آرتِزیَن فقط برای دامها قابل استفاده است. آبهای زیرزمینی در کَلگورلی در استرالیای غربی، به شوری آب دریا ست و میزان شوری آب در نورسمَن دو برابر این مقدار است. پژوهشهایی در این کشور در دست است تا بتوان با توجه به شناخت محدودیت منابع آب، از آنها به نحو بهتری بهره‌برداری کرد.
 

صفحه 1 از8

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: