دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • بهرام سقای بخاری | بَهْرامْ سَقّایِ بُخاری‌، شاه‌ بیات‌ بردوانی‌ جغتایی‌ ماوراءالنهری‌ (د 970ق‌ /1563م‌)، از عارفان‌ و شاعران‌ بزرگ‌. وی‌ ترك‌نژاد و از قبیلۀ بیات‌ بود (ابوالفضل‌، 1 /175) و نسبش‌ به‌ تركان‌ جغتایی‌ می‌رسید (اكرام‌، 504؛ قدوسی‌، 97).
  • بهرام شاه بن فرخ شاه | بَهْرامْ شاهِ بْنِ فَرُّخْ‌شاه‌، ملك‌ امجد ابوالمظفر مجدالدین‌ (د 628ق‌ /1231م‌)، نوۀ برادر صلاح‌الدین‌، از امیران‌ ایوبی‌ شام‌ و شاعر. در هیچ‌یك‌ از منابع‌ به‌ سال‌ تولد و دوران‌ زندگی‌ وی‌ پیش‌ از امارت‌ بعلبك‌ اشاره‌ای‌ نشده‌ است‌؛ اما مسلماً امیری‌ دوراندیش‌ همچون‌ صلاح‌الدین‌، ادارۀ منطقۀ بعلبك‌ را نبایس...
  • بهرام شاه بن مسعود* |
  • بهرام شاه غزنوی | بَهْرامْ شاهِ غَزْنَوی‌، ابوالمظفر یمین‌‌الدوله‌ (حك‍ 512-547ق‌ / 1118-1152م‌)، فرزند مسعود بن‌ ابراهیم‌، از سلاطین‌ نامدار دورۀ دوم‌ غزنوی‌. مادر بهرام‌ شاه‌ گوهر خاتون‌، ملقب‌ به «مهد عراق‌»، دختر ملكشاه‌ سلجوقی‌ بود
  • بهرام گور | بَهْرامِ گور، یا بهرام‌ پنجم‌ ساسانی‌ (سل‍ 420- 438م‌)، پسر یزدگرد اول‌ و شاهنشاه‌ ساسانی‌ كه‌ سرگذشت‌ و داستانهای‌ او در ادب‌ فارسی‌ و منابع‌ اسلامی‌ مشهور است‌.
  • بهرام میرزای صفوی | بَهْرامْ میرْزا صَفَوی‌، ابوالفتح‌ (923- 19 رمضان‌ 956ق‌ / 1517- 11 اكتبر 1549م‌)، شاه‌زادۀ هنرمند و ادیب‌، فرزند شاه‌ اسماعیل‌ اول‌ صفوی‌. او در مراغه‌ از مادری‌ كه‌ دختر یكی‌ از بیكهای‌ موصللو بود، زاده‌ شد (اسكندربیك‌، 44؛ سومر، 124).
  • بهرامی | بَهْرامی‌، مهدی‌ (1284-1330ش‌ /1905-1951م‌)، باستان‌شناس‌ نامدار ایرانی‌. او در تهران‌ زاده‌ شد و در خانواده‌ای‌ فرهنگی‌ پرورش‌ یافت‌. آموزش‌ ابتدایی‌ و متوسطه‌ را در تهران‌ به‌ پایان‌ رساند و زبانهای‌ كهن‌ ایرانی‌ را از هرتسفلد ــ كه‌ در ایران‌ اقامت‌ داشت‌ ــ آموخت
  • بهرامی سرخسی | بَهْرامیِ سَرَخْسی‌، ابوالحسن‌ علی‌، شاعر و از استادان‌ بزرگ‌ شعر و ادب‌ در عصر اول‌ غزنوی‌. دربارۀ دوران‌ زندگی‌ او اتفاق‌ نظر وجودندارد.نظامی‌ عروضی‌ از او در شمار شاعران ‌نامدار آل‌ناصرالدین‌ (سلسلۀ غزنوی‌) نام‌ برده‌ است‌
  • بهرتپور | بَهَرَتْپور، شهر و شهرستانی‌ در ایالت‌ راجستان‌ هند. این‌ شهرستان‌ با 100‘8 كمـ2 مساحت‌ میان‌ °26 و ´43 تا °27 و ´50 عرض‌ شمالی‌ و °76 و ´53 تا °77 و ´48 طول‌ شرقی‌ در شرق‌ ایالت‌ راجستان‌ واقع‌ است
  • بهرنگی | بِهْرَنْگی‌، صمد (1318-1347ش‌ /1939- 1968م‌)، قصه‌نویس‌، مترجم‌، پژوهشگر و منتقد. او تحصیلات‌ خود را از آغاز تا پایان‌ دورۀ دو سالۀ دانشسرای‌ مقدماتی‌ در زادگاهش‌، تبریز گذراند
  • بهره | بُهْره‌، جماعتی‌ از مسلمانان‌ شبه‌ قارۀ هند. بهره‌ها كه‌ عمدتاً اصل‌ و نسب‌ هندو دارند، از دو گروه‌ شیعی‌ (اكثریت‌) و سنی‌ (اقلیت‌) تشكیل‌ شده‌اند.بهره‌های‌ شیعی‌ همگی‌ اسماعیلی‌مذهب‌اند و بیشتر آنان‌ به‌طبقۀ بازرگانان‌ وابسته‌اند. سنی‌ مذهبان‌ ــ كه‌ سهـم‌ كوچكی‌ از جمعیـت‌ بهره‌هـا را دارنـد ــ بیشتر روستای...
  • بهروچ | بَهَروچ‌، یا بروچ‌1، شهری‌ باستانی‌ و مركز شهرستانی‌ به‌ همین‌ نام‌ در ایالت‌ گجرات‌ هند. شهرستان‌ بهروچ‌ متشكل‌ از 11 تالوك‌ (بخش‌) با 759‘7 كمـ2 مساحت‌ و 000‘470‘1 تن‌ جمعیت‌ (1369ش‌ /1990م‌) در جنوب‌ شرقی‌ ایالت‌ گجرات‌ در كنار خلیج‌ كامبای‌ در دریای‌ عرب‌ واقع‌ است‌
  • بهروزخان | بِهْروزْخان‌، نام‌ دو تن‌ از امیران‌ كرد دنبلی‌ در عهد صفویه‌: 1. امیر بهروز خان‌، ملقب‌ به‌ سلمان‌ خلیفه‌، پسر امیر رستم‌.
  • بهزاد، حسین | بِهْزاد، حسین‌ (1273-1347ش‌ /1894- 1968م‌)، نگارگر نامدار ایرانی‌. وی‌ در تهران‌ به‌ دنیا آمد. پدرش‌، میرزا فضل‌ الله‌ اصفهانی‌ در قلمدان‌‌سازی‌ و به‌ ویژه‌ در نقاشی‌ آبرنگ‌ شهرتی‌ داشت‌ (ناصری‌‌پور، 14، 32؛ میربها، 73).
  • بهزاد، کمال الدین | بِهْزاد، كمال‌الدین‌، نامدارترین‌ نقاش‌ ایرانی‌. او در زمان‌ سلطنتِ آخرین‌ حكمران‌ تیموری‌،سلطان‌ حسین‌ بایقرا (سل‍ 873-911ق‌ /1468-1505م‌) در هرات‌ به‌ اوج‌ شهرت‌ در حرفۀ خود رسید.
  • بهشت | بِهِشْت‌، جایگاهی در جهان‌ پس‌ از مرگ‌ كه‌ انسان‌ رستگار در آن‌ زندگی‌ آرمانی‌ را تجربه‌ خواهد كرد. در قرآن‌ كریم‌، از این‌ جایگاه‌ با نامهای «الجنة» و «الفردوس‌» و گاه‌ با تعبیرهای‌ وصفی «نَعیم‌» و «حُسنی‌» سخن‌ رفته‌ است‌.
  • بهشمیه |
  • بهشهر | بِهْشَهْر، شهرستان‌ و شهری‌ در استان‌ مازندران‌.
  • بهقباد | بِهْقُباد، نام کوره‌ای (استانی) در قلمرو ایرانی بین‌النهرین به روزگار ساسانیان که پس از اسلام به 3 کوره تقسیم گردید.
  • بهگوان داس هندی | بَهَگْوانْ داسِ هِنْدی‌ (1164- پس‌ از 1220ق‌ /1751-1805م)‌، نویسنده‌ و شاعر فارسی‌سرای‌ و فارسی‌نویس‌ هندو. پدرش‌ دَلپَت‌داس‌ از قوم‌ كایسته‌، و خاستگاهش‌ استان‌ مالوه‌ بود.
  • بهلول | بُهْلول‌، ابو وُهَیْب‌ بهلول‌ بن‌ عمر صیرفی‌ یا صوفی‌ (د 190ق‌ / 806م‌)، مشهور به‌ دانا، عاقل‌ یا مجنون‌، نام‌ شخصیتی‌ نیمه‌ افسانه‌ای‌ كه‌ در ادبیات‌ عامیانۀ ایران‌ نیز شهرت‌ بسیار دارد
  • بهلول | بُهْلول‌، هفته‌نامه‌ای‌ انتقادی‌ و طنزآمیز همراه‌ با كاریكاتور كه‌ مدافع‌ و ناشر افكار حزب‌ دموكرات‌ بود. این‌ هفته‌نامه‌ از اوایل‌ سال‌ 1290 ش‌ /1911 م‌ نخست‌ با مدیریت‌ شیخ‌ علی‌ عراقی‌ منتشر شد
  • بُهلول |
  • بهلول لودی | بُهْلولِ لودی‌ (د 894 ق‌ / 1489 م)‌، سلطان‌ دهلی‌ و سر سلسلۀ لودیان‌ در شبه‌ قارۀ هند. خاندان‌ لودی‌ از تیرۀ شاهوخیل‌ از قبیلۀ غلزایی‌ افغان‌ بود.
  • بهمئی | بَهْمِئی، یكی از ایلات‌ لُر شیعه‌ در استان‌ كهگیلویه‌ و بویراحمد، در جنوب‌ غربی ایران‌. زیستگاه‌ این‌ ایل‌ بخش‌ بزرگی از مغرب‌ منطقۀ كهگیلویه‌ را در بر می‌گیرد...
  • بهمن | بَهْمَن‌، نام‌ یازدهمین‌ ماه‌ سال‌ و دومین‌ ماه‌ فصل‌ زمستان‌ در تقویم‌ كنونی‌ ایران‌ و نیز نام‌ دومین‌ روز هر ماه‌ شمسی‌ در تقویم‌ ایرانیان‌ باستان‌.
  • بهمن |
  • بهمن جادویه | بَهْمَنِ جادویه‌، از سرداران‌ مشهور ساسانی‌ در آستانۀ ورود اسلام‌ به‌ ایران‌. آگاهیهای‌ اندك‌ دربارۀ احوال‌ او منحصر به‌ مطالبی‌ است‌ كه‌ مورخان‌ عصر اسلامی‌، تنها دربارۀ پیكارهایش‌ با مسلمانان‌ آورده‌اند. این‌ اندك‌ هم‌ خالی‌ از خلط و اشتباه‌ نیست‌.
  • بهمن شاه | بَهْمَنْ شاه‌، علاءالدین‌حسن‌ گانگو (حك‍ 748- 759ق‌ /1347- 1358م)‌، بنیان‌گذار سلسلۀ بهمنیان‌ (ه‍ م)‌ دكن‌ (748-933ق‌ /1347-1527 م)‌.
  • بهمن میرزا | آدمیت‌، فریدون‌، امیركبیر و ایران‌، تهران‌، 1355ش؛ اعتضادالسلطنه‌، علیقلی‌ میرزا، اكسیر التواریخ‌، به‌ كوشش‌ جمشید كیان‌فر، تهران‌، 1370ش‌؛ اعتمادالسلطنه‌، محمدحسن‌، تاریخ‌ منتظم‌ ناصری‌، به‌ كوشش‌ محمد اسماعیل‌ رضوانی‌، تهران‌، 1367 ش‌؛ بامداد، مهدی‌، شرح‌ حال‌ رجال‌ ایران‌، تهران‌، 1357ش‌؛ بهار، محمدتقی‌، س...
  • بهمن نامه |
  • بهمنشیر | بَهْمَنْشیر، یا بهمشیر، بمشیر، شاخه‌ای از رود کارون که به خلیج فارس می‌ریزید. رود کارون در خاور خرمشهر به دو شاخه تقسیم می‌گردد.
  • بهمنگان | بَهْمَنْگان‌، یا بَهْمَنْجَنه‌، بَهْمَنْجه‌، بَهْمَنْچَنه‌، یكی‌ از جشنهای‌ بزرگ‌ و كهن‌ ایرانی‌ پیش‌ و پس‌ از اسلام‌.
  • بهمنیار | بَهْمَنْیار، احمد، متخلص‌ به‌ دهقان‌ (1262-1334 ش‌ /1884-1955 م)‌، ادیب‌، شاعر، روزنامه‌نگار و استاد دانشگاه‌. وی‌ در كرمان‌ به‌ دنیا آمد.
  • بهمنیار بن مرزبان | بَهْمَنْیارِ بْنِ مَرْزْبان‌، ابوالحسن‌، ملقب‌ به‌ كیا رئیس‌ (د 458 ق‌ /1066 م‌)، فیلسوف‌ ایرانی و از شاگردان‌ نامدار ابن‌ سینا.
  • بهمنیان | بَهْمَنیان‌، اعضای‌ خاندانی از مسلمانان‌ كه‌ در شبه‌ جزیرۀ هند با تشكیل‌ حكومتی مستقل‌ و قدرتمند بر فلات‌ دكن‌ فرمان‌ راندند (748-933 ق‌ /1347-1527 م‌).
  • بهنسا | بَهْنَسا، شهری‌ در مصر باستان‌. امروزه‌ ویرانه‌های‌ این‌ شهر كهن‌ در روستایی به‌ همین‌ نام‌ در 15 كیلومتری‌ غرب‌ شهر بنی مزار، مركز مدیریۀ (استان‌) منیا در °28 و ´32 عرض‌ شمالی و °30 و ´39 طول‌ شرقی واقع‌ است‌
  • بهوپال | بِهوپال‌، شهرستان‌ و شهری‌ به‌ همین‌ نام‌ و مركز ایالت‌ مدهیا پرادش‌ در مركز هند. نام‌ این‌ شهر برگرفته‌ از نام‌ راجه‌ بهوج‌ بنیان‌گذار این‌ شهر است‌ (نک‍ : دی‌، 224؛ «بهوپال‌2»، تاریخ‌).
  • بهوتی | بُهوتی، ابوالسعادات‌ منصور بن‌ یونس‌ (1000-1051 ق‌ / 1592-1641 م‌)، فقیه‌ حنبلی مصر. نسبت‌ وی‌ به‌ بهوت‌، یكی از روستاهای‌ غرب‌ مصر باز می‌گردد كه‌ نام‌ افرادی‌ از این‌ منطقه‌ در شمار عالمان‌ متأخر حنبلی به‌ چشم‌ می‌خورد.
  • بوئین زهرا | بوئینْ زَهْرا، شهرستان‌ و شهر مركز آن‌ در استان‌ قزوین‌.
  • بوازیج | بَوازیج، یا بوازیج المَلِك، شهری كهن در ساحل راست رود زاب كوچك (اصغر، اسفل)، در نزدیكی ملتقای آن با دجله. این شهر میان تكریت و اربل واقع بوده
  • بوانات | بَوانات، شهر و شهرستانی در استان فارس.
  • بوداپست | بوداپِسْت، به زبان مجاری بوداپِشت، تختگاه و مركز سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مجارستان. این شهر در دو سوی رود دانوب در محلی واقع شده است كه آب از نواحی كوهستانی به مسیر وسطای رود دانوب سرازیر می‌شود (IV / 87 ,BSE3).
  • بودایی، آیین | بودایی، آیین، یكی از بزرگ‌ترین آیینهای جهان كه به ویژه در قارۀ آسیا پیروان پرشماری دارد. این آیین كه در حدود سدۀ 6ق م با تعلیمات گئوتمه بودا در هند به ظهور رسید، در طی چند سدۀ بعد در مناطق اطراف هند و به ویژه در شمال آن گسترش پر شتابی یافت.
  • بودین |
  • بوذرجمهر |
  • بوردور | بوردور، شهر و مركز استانی به همین نام در تركیه.
  • بورسه | بورْسه، نخستین پایتخت عثمانیان و معروف‌ترین شهر آناتولی پیش از سقوط قسطنطنیه. شهر بورسه با 150 متر ارتفاع از سطح دریا، در دامنه شمال غربی اولو داغ...
  • بورکلوجه مصطفی |
  • بورکو | بورْكو، یا بورگو، منطقه‌ای مسلمان‌نشین در شمال چاد. این منطقه 230 هزار كمـ 2 مساحت دارد و از شمال غربی به كوههای تیبِستی، از جنوب شرقی به كوههای اِندی و از جنوب و جنوب غربی به نواحی پست جوراب1 و بودله محدود است

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: