عزاداری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 8 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/258195/عزاداری
چهارشنبه 22 اسفند 1403
چاپ شده
6
نخلبرداری: مردم بَرزُک اعتقاد دارند اگر مراسم نخلبرداری انجام نشود، بلایی نازل خواهد شد. مردم خشکسالیهای زمانهای قدیم را بهسبب این بیتوجهی میدانند (جهانی، 99).شفاگرفتن از علم: در جَندَق، روز پُرسه (تاسوعا) عدهای علم برمیدارند و به یکبهیک خانهها میبرند و در فاصلۀ بین دو خانه اشعار محتشم کاشانی را میخوانند: بر خوان غم چو ماتمیان را صلا زدند / اول صلا به سلسلۀ انبیا زدند. علم وارد هر خانهای بشود، علمدار آن را از روی شانه پایین میآورد؛ اهل خانه بهویژه زنها آن را میبوسند و مقداری آب روی آن میریزند و ظرف دیگری زیر آن نگه میدارند تا آب وارد آن شود. جندقیها میگویند این آب شفا ست (حکمت، 128- 129). در روستای زیارت بوشهر بعد از مراسم روز عاشورا هنگام ظهر، علم را میخوابانند و تمام پارچهها و نخهای بستهشده به آن را باز میکنند. پارچهها را به بانی علم میسپارند و نخها را به مردم میدهند تا برای شفا به بازوی بچهها ببندند (شریفیان، 227- 228).طلب شفا از اشک: موریه مینویسد: در برخی از این مجلسهای سوگـواری رسم ایـن است کـه ملایی کـه تکهای پنبـه در دست دارد، در هنگامۀ اوج گریستن مردم نزد ایشان رفته و با دقت تمام دانههای اشک در حال فروریختن را گردآوری میکند. سپس پنبۀ اشکآلود را در یک بطری شیشهای میفشارد و با مراقبت تمام آن را نگـه میدارد. برخـی از ایرانیان برآناند کـه هنگام شکنجۀ جاندادن و بازپسین دم زندگانی آنگاه که داروها دیگر کارگر نیست، اگر یک قطره از این اشکها را در دهان کسی که در آستانۀ مرگ است، بریزند، بیمار شفا مییابد (2 / 218؛ نیـز نک : بروگش، 1 / 224).طلب شفاعت از اشک: سیرجانیها میگویند اشکی که در شب و روز عاشورا از چشم عزاداران امام حسین (ع) جاری میشود، شیرین است و معتقدند اگر شخص در طول زندگیاش اشکهایی را که برای عزای امام حسین (ع) میریزد، با دستمالها بگیرد و آن دستمالها را نگه دارد و پس از مرگ همراهش دفن شوند، مورد شفاعت امام حسین (ع) قرار میگیرند (مؤیدمحسنی، 286).سفرۀ حضرت ابوالفضل (ع): این سفره در میان شیعیان و ایرانیان بسیار رواج داشته، بدان اعتقاد دارند و برای برآوردهشدن هرگونه حاجتی ازقبیل شفای بیمار، سلامت مسافر، پیداشدن مال مسروقه، و خلاصشدن از گرفتاری و بهطورکلی رفع هرگونه خطر و بلا، برپا میشود. جزئیات و تفصیلات سفرۀ حضرت ابوالفضل (ع) را در منابع مختلف آوردهاند (نک : ه د، ابوالفضل <ع>، سفره).نذر و نیاز: دخیلشدن (بستن) نیز نوعی نذر است. در اردکان نخی به حلقۀ در اتاق امام حسین (ع) واقع در میدان «کوشک نو» یا «بازار نو» میبندند و پس از برآوردهشدن آرزو، نذر خود را ادا میکنند. نخ را نیز بعداً باز میکنند (طباطبایی، 519؛ نیز نک : ه د، دخیلبستن).نـذر حضرت عباس (ع): هرگاه زنی نمیزایید، نـذر میکرد چنانچه زایمان کند، نوزاد را در شب تعزیۀ حضرت عباس (ع) به کسی بدهد که شبیه عباس (ع) را اجرا میکند تا او را ببوسد و به جای این بـوسه، مبلغی حـدود یک تـا دو تومان بـه او میداد (طباطبایی، همانجا).ربایش استکان: اشخاصی در روضهخوانی یک استکان میدزدند و هنگامی که مرادشان برآورده شد، 6 فنجان میخرند و به مجلس روضه هدیه میکنند (هدایت، 98- 99؛ پاینده، 192). در ماهشهر افزونبر فنجان، ممکن است قاشق یا نعلبکی هم بردارند.سگوارگی: در برخی مناطق گیلان، مردم معتقدند که شمر در شب قتل امام حسین (ع) آزاد است و بهشکل سگی در کوچهها حرکت میکند (پاینده، 190). در بروجرد نیز مردم معتقدند شمر بعد از واقعۀ کربلا، بهصورت سگی درآمده، و همواره در صحرای کربلا تشنه و سرگردان است و مدام پی آب میگردد؛ اما هرچه میگردد، چیزی بهجز نمکزار و سراب نمییابد (کرزبر، 282).خونشدن شیرینی: در برخی مناطق معتقدند اگر کسی در روز عاشورا نان شیرینی بپزد و در مجالس عزا بخواهد بخورد، خون خواهد شد (هدایت، 197). در سیرجان نیز در طول ماههای محرم و صفر، زنان رشته نمیبریدند و بریدن رشته را مانند پختن شیرینی و بودادن هر نوع تخمه و آجیلی حرام میدانستند و اگر در طول این مدت، نذر آش داشتند، رشتهاش را قبل از ماه محرم و صفر میبریدند. هنوز هم خانوادههایی هستند که در ماه محرم و صفر رشته نمیبرند و شیرینی نمیپزند (مؤیدمحسنی، 285).جوش علم: علمها چون سنگیناند، غالباً افراد تعادل خود را هنگام حمل آنها از دست میدهند و برای اینکه خود را از تک و تا نیندازند و حمل بر ناتوانیشان نشود، به این پندار دامن میزنند که این علمها به جوش میآیند و حامل خود را به دنبال خود میکشند و هروقت این علم به کسی حمله کرد، آن شخص حتماً فرد بیدینی است؛ مثلاً پنجمین روز از ماه محرم هر سال در شاهرود، روز «یا عباس یا عباس» نـامیده شده، مراسم طوقبندان در این روز بر پا میشود. در باور اهالی منطقه، این نشانه نمادی از علم و بیرق علمدار واقعۀ کربلا ابوالفضل العباس (ع) است. بزرگترین و سنگینترین طوق شهر که طوق «بابا علی» نام دارد، اگر در هنگام حمل طوق بهطور ناگهانی، تیغۀ آن بر زمین بیفتد، بلافاصله گوسفندی را در همان محل قربانی میکنند. معتقدند اگر چنین نکنند، پیشامدی ناگوار برای شخص حامل طوق اتفاق خواهد افتاد .در آستارا نیز علم سنگینی وجود دارد که خنجری بر بالای تیغۀ آن بسته شده است. مردم معتقدند امامزادۀ محل با همین خنجر به شهادت رسیده است؛ نیز میگویند علم در روز عاشورا جوش میآورد و هنگام علمجوش اگر کسی نیتی داشته باشد، علم به سمت او کشیده میشود و در این حالت، کسی بهجز یک عاشق، که همیشه علم را میگرداند، قدرت نگهداشتن آن را ندارد (میرشکرایی، 450).به باور مردم منطقۀ فامور و دریاچۀ پریشان، چنانچه در شبهای محرم در حال سینهزدن یا زنجیرزدن، کسی از روی مسخره خنده کند، دهان او کج میشود (ثواقب، 359).سیرجانیها میگویند که اگر کسی در شب و روز عاشورا با صدای بلند بخندد، پس از مرگش آتش از دهانش خارج میشود؛ همچنین معتقدند اگر زنی در شب و روز عاشورا، به چشمش سورمه بکشد، در آن دنیا، چهرهاش سیاه میشود (مؤیدمحسنی، 286).نان هفتادودوتن: در گیلان صبح روز یازدهم (روز بعد از قتل و شام غریبان)، 72 قرص نان میگیرند و در هر نان، کمی خرما یا ترک حلوه (نوعی حلوا) میگذارند و لوله میکنند و دور آن را با کاه (ساقۀ برنج) میپیچند و به تهیدستان میدهند (در گذشته، بیشتر نان تمیجون یا نان لاکو میدادند). آنان معتقدند که خانوادۀ امام حسین (ع) در صبح روز یازدهم محرم گرسنهاند (پاینده، 192- 193).آو نخوت (آب نخود): در گیلان دهۀ اول محرم، معمولاً جلو مسجدها و تکیهها آو نخوت (نخود پخته با جوجۀ محلی یا گوشت) میآوردند و کوچک و بزرگ از آن میخریدند و میخوردند. این رسم اکنون از بین رفته است (همو، 193).درختان خونبار: درختی در ده ونک هست که گفته میشود هر سال در روز عاشورا از زیر آن خون بیرون میآید. شبیه این باور دربارۀ یکی از درختان کهنسال قزوین نیز رایج است (نک : ه د، چنار خونبار زرآباد).دخیلبستن به منبر: در سیرجان، منبر را جایگاه پیامبر (ص) میدانستند و برایش ارزش و احترام قائل بودند و در ایام سوگواری آن را با پارچۀ مشکی میپوشاندند و در مکان مناسب روبهروی قبله قرار میدادند. بوسیدن منبر را قبل و بعد از روضهخوانی سنت میدانستند و با بند و نخهای رنگارنگ بر آن دخیل میبستند و در موقع گرهزدن نخها، حاجاتشان را در نظر میگرفتند و خدا را به صاحب منبر قسم میدادند که مشکلشان حل شود؛ همچنین ظروف آب یـا شربت را برای متبرککردن زیر منبر میگذاشتند و از قند و نقلی که به قسمتی از منبر میمالیدند، برای تبرک و شفا به بیماران میخوراندند. نیز به منبر قسم میخوردند، مثلاً «به صاحب منبر، به منبر امام حسین (ع)، به همین منبر (و اشاره به منبر میکنند)». اگر برای مجلسی منبر جدیدی خریداری میشد، در موقع آوردن آن به استقبالش میرفتند و چهبسا گوسفند قربانی میکردند (مؤیدمحسنی، 264).در گیلان، رسم مشابهی وجود دارد به نام مینبره پیرهن دئودن (پیراهن پوشاندن به منبر). در این رسم نذر میکنند و در اول ماه محرم، چند متر پارچۀ سبز یا سیاه میخرند و منبر یکی از مسجدها یا تکیهها را (یا منبر خانۀ کسی را که هرساله روضه میگذارد و صاحبمجلس در آن محله به خوشنامی معروف است) میپوشانند تا حاجتشان برآورده شود (پاینده، 192).شمع: شب عاشورا اگر در 40 منبر شمع روشن کنند و مرادی داشته باشند، برآورده خواهد شد (نک : ه د، چهلمنبر).بدشگونیها: در سیرجان در دو ماه محرم و صفر، به منزل جدید نقل مکان نمیکنند؛ زیرا معتقدند شگون ندارد و میگویند این دو ماه ایام آوارگی اهلبیت (ع) است. معتقدند زنی که هنوز یک سال از عروسیاش نگذشته است، در ماه محرم و صفر نباید مشکی بپوشد و بهجای مشکی، باید از رنگهای قهوهای و آبی استفـاده کند، چـون مشکی پـوشیدن برای نوعروس شگون ندارد (مؤیدمحسنی، 285). افراد مؤمن و معتقد روز عاشورا ایستادن در آفتاب را به استفاده از سایه و هوای خنک ترجیح میدهند و حتیالامکان آب نمیخورند و بدینگونه با امام حسین (ع) و یارانش از نظر تحمل تشنگی و گرما ابراز همدردی میکنند (همانجا).سیرجانیها بر این عقیدهاند که 10 روز اول محرم، زن شوهردار نباید بـه حمام بـرود و چـادرش را بشوید؛ زیـرا برایش بدشگون است و ممکن است شوهرش بمیرد. آنان خاکستر تنوری را که در مجالس روضهخوانی در آن نان میپزند، تبرک میدانند و کلاً تنور را متبرک و مقدس میدانند؛ زیرا یک شب سر امام حسین (ع) را در خود جای داده است. استفاده از رنگ قرمز را در این ایام، مخصوص شمر و یزید میدانند و اگر زنی لباسی با این رنگ بپوشد، میگویند «فلانی مثل دختر یزید لباس قرمز پوشیده» (همو، 285-286).انداختن سنگ چیریک پیریک در آتش: در کازرون، رسم است که صبح عاشورا، دستههای سینهزنی به زیارت سید محمد بینالتلّین بروند. سید محمد بینالتلّین زیارتگاهی است در گوشۀ شمال شرقی کازرون که میان تلهای کبیر (یا تل برجی) در جنوب، تل دراز در مشرق و تل سنگ شاه در شمال زیارتگاه، قرار دارد. در کازرون روی سینۀ تل برجی، سنگهای ریزی به نام سنگ چیریک پیریک و سنگ آتشزنه (چخماق) فراوان دیده میشود که کودکان و نوجوانان با جمعآوری آنها (معمولاً در صبح عاشورا) به قولی ادای نذر مادران میکنند و هم نوعی سرگرمی برای خود فراهم میسازند. سنگ چیریک پیریک همشکل و هماندازۀ نقل خراش است، اما به رنگ نخود و متخلخل، که وقتی آنها را در آتش بیندازند، با صدای چیریک پیریک منفجر میشود. مادران نذر میکنند که اگر فرزندانشان که برای تماشای دستههای سینهزنی به سید محمد رفتهاند، با خود سنگ چیریک پیریک بیاورند و در آتش اندازند، حاجاتشان برآورده خواهد شد. نذرها بیشتر در مورد خود آن بچهها، سلامت و موفقیت آنها، پدر بچهها، به سلامت بازگشتن سفرکردهها و باروری نوعروسان است (حاتمی، 88).طوق صاحبکرامت: در روستای طاق در دامغان، سنگینترین و بزرگترین طوق از آن مرحوم عباس محتشمی است که به اعتقاد سالخوردگان روستا توسط سیل از روستای آستانه به طاق آورده شده است و به همین دلیل، برخی اعتقاد ویژهای به آن دارند و در نخستین روز محرم، آن را با مراسم ویژهای با پارچههای فاخر و ارزشمند میپوشانند (ربیعزاده، 57).گناهبودن عکاسی: در کهگیلویه و بویراحمد در روزهای قتل، شبیهخوانی معمول است؛ ولی عکسبرداری از این مراسم را گناه میدانند. یک سال گویا فردی انگلیسی را که از دستههای عزاداری فیلم میگرفت، در گچساران به قتل رساندهاند (لمعه، 40).نازایی: زنان نازا برای بچهدارشدن نیت میکردند و از زیر بیرق دستههای سوگواری عبور مینمودند. در کومله، زنان نازا و برخی بیماران نذر میکردند و از اول ماه محرم تا اربعین امام حسین (ع)، لباس مشکی میپوشیدند (زنان روسری و پیراهن مشکی) و چنانچه نذرشان برآورده میشد، هرساله در ماه محرم لباس مشکی به تن میکردند (شهاب، 179، حاشیۀ 1).از باورداشتهای روز اربعین در محلۀ گاوچراسر، از توابع کوملۀ گیلان، این است که چنانچه دختری ازدواج کرده، و چند سالی بچهدار نشده باشد، باقیماندۀ غذای روی سفرۀ مسجد را به خانه میآورد و آن را مجدداً روی سفرۀ دیگری میریزد و سپس سفره را یکی از زنان سادات محل روی زن نازا میتکاند؛ بدینترتیب که زن سیده وضو میگیرد و نیت میکند، سفره را برمیدارد و همراه زن نازا و برخی از زنان محل، زیر یک درخت پرثمر میرود و درخت را شاهد میگیرد و به آن قسم میدهد و بعد سفره را رو به قبله بر سر زن نازا که زیر درخت نشسته است، میریزد (همو، 186). در ابیانۀ کاشان نیز برای اینکه زنی باردار شود، هنگام عبور نخل در مراسم روز تاسوعا و عاشورا از زیر آن عبور میکند (نظری، 539).
آقاجمال خوانساری، محمد، «عقائد النساء»، عقائد النساء و مرآت البلهاء، به کوشش محمود کتیرایی، تهران، طهوری؛ ابناثیر، علی، اسد الغابة، به کوشش شهابالدین مرعشی، تهران، مکتبة الاسلامیه؛ همو، تاریخ کامل، ترجمۀ حمیدرضا آژیر، تهران، 1383 ش؛ ابنبلخی، فارسنامه، به کوشش نیکلسن و لسترینج، تهـران، 1362 ش؛ ابنتغریبردی، النجوم؛ ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، به کوشش مصطفى عبدالقادر عطا و دیگران، بیروت، 1412 ق / 1992 م؛ ابنطاووس، علی، اللهوف، ترجمۀ احمد فهری زنجانی، تهران، جهان؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، 1398 ق؛ همو، السیرة النبویة، بیروت، 2006 م؛ ابنهشام، عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، بیروت، دار المعرفه؛ ابوالمعالی، نسرین، ماه رمضان در فرهنگ مردم ایران، اسناد واحد فرهنگ مردم سازمان صدا و سیما، تهران، 1386 ش؛ احمدپناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، 1374 ش؛ استرابادی، محمدمهدی، جهانگشای نادری، به کوشش عبدالله انوار، تهران، 1377 ش؛ الئاریوس، آدام، سفرنامه، ترجمۀ احمد بهپور، تهران، 1385 ش؛ امیدی کیاسرایی، گداعلی، تحقیقات میدانی، اسناد واحد فرهنگ مردم سازمان صدا و سیما، تهران، 1348 ش؛ امین، محسن، آیین سوگواری، ترجمۀ علی زهراب، به کوشش حبیبالله موسوی، قم، 1388 ش؛ همو، عزاداریهای نامشروع، ترجمۀ جلال آلاحمد، تهران، 1371 ش؛ امینی، عبدالحسین، سیرتنا و سنتنا، نجف، 1384 ق / 1965 م؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، تمثیل و مثل، تهران، 1352 ش؛ همو، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، 1352 ش؛ همو و محمود ظریفیان، گذری و نظری در فرهنگ مردم، تهران، 1371 ش؛ انده، ورنر، «اختلافنظر علما دربارۀ برخی از جنبههای سوگواری محرم»، آینۀ پژوهش، تهران، 1382 ش، شم 84؛ باقی، عمادالدین، بحثی در آیۀ ضرب و قیمومت، تهران، 1396 ش؛ همو، تحقیقات میدانی؛ بدایعنگار، محمدابراهیم، فیض الدموع، به کوشش اکبر ایرانی قمی، قم، 1374 ش؛ برزویی، شهین، رسمها و آداب ماه مبارک رمضان در فرهنگ عامه، اسناد واحد فرهنگ مردم سازمان صدا و سیما، تهران، 1374 ش؛ بروگش، هاینریش، سفری به دربار سلطان صاحبقران، ترجمۀ حسین کردبچه، تهران، 1367 ش؛ بل، گ.، تصویرهایی از ایران، ترجمۀ بزرگمهر ریاحی، تهران، 1363 ش؛ بلوکباشی، علی، تعزیهخوانی، حدیث قدسی مصائب، تهران، 1384 ش؛ همو، قالیشویان: مناسک نمادین قالیشویی در مشهد اردهال، تهران، 1380 ش؛ همو، نخلگردانی، تهران، 1380 ش؛ بنجامین، س. گ.، ایران و ایرانیان، ترجمۀ حسین کردبچه، تهران، 1363 ش؛ بهنیا، محمدرضا، بیرجند نگین کویر، تهران، 1380 ش؛ بیرونی، ابوریحان، آثار الباقیه، ترجمۀ اکبر داناسرشت، تهران، 1389 ش؛ پایندۀ لنگرودی، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355 ش؛ پرتو، افشین و علیرضا کشوردوست، «نگاهی به سوگواری محرم در شهر لاهیجان»، کتاب کادوس، به کوشش محمد بشرا، تهران، 1372 ش؛ پوراحمد جکتاجی، م.، فرهنگ عامیانۀ زیارتگاههای گیلان، رشت، 1387 ش؛ پورکریم، هوشنگ، الاشت، تهران، وزارت فرهنگ و هنر؛ همو، «دهکدۀ زیارت»، هنر و مردم، تهران، 1345 ش، س 4، شم 48؛ پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1361 ش؛ تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمۀ ابوتراب نوری، به کوشش حمید شیرانی، تهران / اصفهان، 1336 ش؛ «تبریز، شهر نشانههای سوگ»، ایران، تهران، 1386 ش، شم 840‘ 3؛ ثعالبی، عبدالملک، تاریخ، به کوشش محمد فضایلی، تهران، 1368 ش؛ ثواقب، جهانبخش، دریاچۀ پریشان و فرهنگ منطقۀ فامور، شیراز، 1386 ش؛ جعفری (قنواتی)، محمد، درآمدی بر فولکلور، تهران، 1394 ش؛ جمالزاده، محمدعلی، فرهنگ لغات عامیانه، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1341 ش؛ جهازی، ناهید، «لالاییهایی از بوشهر»، نجوای فرهنگ، تهران، 1388 ش، شم 11؛ جهانگیری، علیاصغر، کندلوس، تهران، 1367 ش؛ جهانی برزکی، زهرا، برزک، نگین کوهستان، کاشان، 1385 ش؛ چلکوفسکی، پیتر جی.، تعزیه: نیایش و نمایش در ایران، ترجمۀ داوود حاتمی، تهران، 1367 ش؛ حاتمی، حسن، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، بیجا، 1385 ش؛ حسنی، ابوالفضل، ریکان، شکوه دیروز، افتخار امروز، سمنان، 1388 ش؛ حکمت یغمایی، عبدالکریم، جندق روستایی کهن بر کران کویر، تهران، 1353 ش؛ خوارزمی، موفق، مقتل الحسین (ع)، به کوشش محمد سماوی، قم، 1381 ش؛ خشونت و فرهنگ (اسناد محرمانۀ کشف حجاب)، تهران، 1371 ش؛ دانای علمی، عباس، فرهنگ عامۀ مردم تنکابن، تهران، 1389 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ رایس، کلارا کولیور، زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنان، ترجمۀ اسدالله آزاد، تهران، 1383 ش؛ ربانی خلخالی، علی، عـزاداری از دیدگاه مـرجعیت شیعـه، قـم، [1400 ق]؛ ربیعزاده، علـی، طـاق روستایی در دامنکوه دامغان، سمنان، 1389 ش؛ رسولی، عباس، تحقیقات میدانی، اسناد واحد فرهنگ مردم سازمان صدا و سیما، تهران، 1385 ش؛ رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، اهواز، 1373 ش؛ رئیسی، شراره، «افزایش 10 تا 50درصدی هزینههای سوگواری در محرم»، سرمایه، تهران، 1386 ش، شم 648؛ زیانی، جمال، دلنوشتههایی از فرهنگ، آداب، رسوم و باورهای مردم شیراز، شیراز، 1388 ش؛ زینالعابدین مراغهای، سیاحتنامه، به کوشش محمدعلی سپانلو، تهران، 1385 ش؛ ساعدی، غلامحسین، خیاو یا مشکینشهر، تهران، 1354 ش؛ سالاری، عبدالله، فرهنگ مردم کوهپایۀ ساوه، تهران، 1379 ش؛ سالور، قهرمان میرزا (عینالسلطنه)، روزنامۀ خاطرات، به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار، تهران، 1374- 1378 ش؛ سرسی، لوران دُ، ایران در 1839-1840 م، ترجمۀ احسان اشراقی، تهران، 1362 ش؛ سرلک، نادر، «ماه رمضان در اسماهور سفلى»، اسناد واحد فرهنگ مردم سازمان صدا و سیما، تهران، 1348 ش؛ سرنا، کارلا، آدمها و آیینها در ایران، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، 1362 ش؛ سعیدی، سهراب، فرهنگ مردم میناب، تهران، 1386 ش؛ سعیدی، محمدحسن، مردمشناسی مراسم آیینی، آشتیان، 1386 ش؛ سیلوا ای فیگروا، گارثیا، سفرنامه، ترجمۀ غلامرضا سمیعی، تهران، 1363 ش؛ شاطری، علیاصغر، «محرم در کاشان»، فرهنگ مردم، تهران، 1385 ش، شم 18- 19؛ شافعی، کیوان و دیگران، «بازخوانی آیین سوگ سیاوش و تعزیۀ امام حسین (ع) بر مبنای تحلیل نگارههای مربوط به سوگ سیاوش در آسیای مرکزی و اثری از حسین زدهرودی»، پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی، تهران، 1397 ش، شم 49؛ شریعتزاده، علیاصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371 ش؛ شریعتی، علی، تشیع علوی، تشیع صفوی، تهران، 1387 ش؛ شریفیان، محسن، اهل ماتم (آواها و آیین سوگواری در بوشهر)، تهران، 1383 ش؛ شعاع، اصغر و دیگران، محرم و صفر در فرهنگ مردم ایران، تهران، 1393 ش؛ شهاب کوملهای، حسین، فرهنگ عامۀ کومله، رشت، 1386 ش؛ شهرستانی، صالح، عزای حسین (ع) از زمان آدم تا زمان ما، قم،[1402 ق]؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1376 ش؛ شیل، مری، خاطرات، ترجمۀ حسین ابوترابیان، تهران، 1362 ش؛ طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1380 ش؛ طباطباییفر، رضا، روستای قاطول در گذر زمان، تهران، 1381 ش؛ طبری، تاریخ، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران، 1352 ش؛ عباسی، مهدی، تاریخ تکایا و عزاداری قم، تهران، 1371 ش؛ عبدلی، علی، «محرم در تالش»، گیلهوا، رشت، 1380 ش، شم 61؛ عسکریعالم، علیمردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرمآباد، 1387 ش؛ علمداری، مهدی، فرهنگ عامیانۀ دماوند، تهران، 1379 ش؛ فتحعلی شاه قاجار، دیوان کامل اشعار، تهران، 1344 ش؛ فتحی، میترا و سیما سپهری، آیین سوگواری اربعین و بیستوهشت صفر، اسناد واحد فرهنگ مردم سازمان صدا و سیما، تهران، 1375 ش؛ فرانکلین، ویلیام، مشاهدات سفر از بنگال به ایران در سالهای 1786-1787 م، ترجمۀ محسن جاویدان، تهران، 1358 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران، 1386 ش؛ فلاندن، اوژن، سفرنامه، ترجمۀ حسین نورصادقی، تهران، 1324 ش؛ فیلبرگ، ک. گ.، ایل پاپی، ترجمۀ اصغر کریمی، تهران، 1369 ش؛ قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، 1358 ش؛ کاساکفسکی، و. ا.، خاطرات، ترجمۀ عباسقلی جلی، تهران، 1355 ش؛ کاشفی، حسین، روضة الشهدا، به کوشش حسن ذوالفقاری و دیگران، تهران، 1395 ش؛ کرزبر یاراحمدی، غلامحسین، فرهنگ مردم بروجرد، به کوشش علی آنیزاده، تهران، 1388 ش؛ کیا، صادق، «ماها»، هنر و مردم، تهران، 1345 ش، س 4، شم 45-46؛ گلشاییان، فرهنگ، آینۀ تویسرکان، تهران، 1382 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ لمعه، منوچهر، فرهنگ عامیانۀ عشایر بویراحمدی و کهگیلویه، تهران، 1353 ش؛ لهساییزاده، عبدالعلی و عبدالنبی سلامی، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، شیراز، 1380 ش؛ ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمۀ مهدی روشنضمیر، تبریز، 1355 ش؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، به کوشش محمدباقر محمودی و دیگران، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ مجیدی کرایی، نورمحمد، تاریخ و جغرافیای کوهگیلویه و بویراحمد، تهران، 1371 ش؛ محمدکاظم، عالمآرای نادری، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، 1364 ش؛ مختارپور، رجبعلی، دو سال با بومیان جزیرۀ کیش، تهران، 1387 ش؛ مروارید، یونس، مراغه: افرازهرود، از نظر اوضاع طبیعی، اجتماعی، اقتصادی و تاریخی، تهران، 1360 ش؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1341 ش؛ مسکوب، شاهرخ، سوگ سیاوش، تهران، 1351 ش؛ مطهری، مرتضى، ده گفتار، تهران، 1366 ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، 1362 ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1386 ش؛ مغنیه، محمدجواد، الشیعة فی المیزان، بیروت، 1417 ق؛ مقریزی، احمد، اتعاظ الحنفاء، به کوشش محمد حلمی محمد احمد، قاهره، 1416 ق / 1996 م؛ همو، المواعظ و الاعتبار، به کوشش خلیل منصور، بیروت، 1418 ق / 1998 م؛ ملکزاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، 1383 ش؛ موریه، جیمز، سفرنامه، ترجمۀ ابوالقاسم سری، تهران، 1386 ش؛ موسوی، هاشم و دیگران، نمایشها و بازیهای سنتی گیلان، رشت، 1386 ش؛ مولوی، مثنوی معنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، 1382 ش؛ مونسالدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1381 ش؛ میرشکرایی، محمد، «مردمشناسی و فرهنگ عامه»، کتاب گیلان، به کوشش ابراهیم اصلاح عربانی، تهران، 1374 ش، ج 3؛ ناصرالدین شاه، دیوان، به کوشش حسن گلمحمدی، تهران، 1363 ش؛ نجفی آشتیانی، ابوالقاسم، نیمنگاهی به آشتیان، تهران، 1385 ش؛ نجمی، ناصر، طهران عهد ناصری، تهران، 1364 ش؛ نظری داشلیبرون، زلیخا و دیگران، مردمشناسی روستای ابیانه، تهران، 1384 ش؛ واله، پیترو دلا، سفرنامه، محمود بهفروزی، تهران، 1380 ش؛ وبر، ماکس، اقتصاد و جامعه، ترجمۀ عباس منوچهری و دیگران، تهران، 1384 ش؛ وثوقی رهبری، علیاکبر، تعزیهخوانی در شهرستان سیرجان، کرمان، 1386 ش؛ وکیلیان، احمد، رمضان در فرهنگ مردم، تهران، 1376 ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1342 ش؛ همایونی، صادق، تعزیه و تعزیهخوانی، شیراز، 1353 ش؛ همو، فرهنگ مردم سروستان، مشهد، 1371 ش؛ هنری، مرتضى، تعزیه در خور، تهران، 1354 ش؛ هنوی، جونس، زندگی نادر شاه، تهران، 1365 ش؛ یافعی، عبدالله، مرآة الجنان، به کوشش خلیل منصور، بیروت، 1417 ق / 1996 م.
عمادالدین باقی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید