عزاداری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 8 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/258195/عزاداری
چهارشنبه 22 اسفند 1403
چاپ شده
6
عزاداریهای مذهبی در ایران به مناسبت درگذشت پیامبر اسلام (ص)، امامان شیعه و شهادت حضرت فاطمه (ع) برگزار میشود. مشهورترین و مفصلترین آنها عزاداریهایی است که به مناسبت شهادت امام حسین (ع) و یاران او در ماه محرم برگزار میشود. پس از آن باید به عزاداریهای 19 و 21 ماه رمضان، 28 صفر و شهادت امام رضا، و شهادت حضرت فاطمه (ع) اشاره کرد. در این مقاله ابتدا، عزاداریهای ماه رمضان و 28 صفر را توضیح میدهیم و سپس سوگواریهای ماه محرم را به شرح میآوریم (برای عزاداریهای مربوط به شهادت حضرت فاطمه <ع>، نک : ه د، فاطمۀ زهرا <ع>).
ایـن سوگـواریها در شبهـا و روزهای 19 تا 21 و در برخی مناطق تا 23 ماه رمضان، به مناسبت ضربتخوردن و شهادت حضرت علی (ع) برگزار میشود. چون این شبها مصادف با شبهای قدر و احیا ست، مراسم سوگواری و مراسم ویژۀ احیا (ه م) باهم برگزار میشود. در برخی نقاط ایران، به این روزها ایام تیغ میگویند (وکیلیان، 85). در این روزها، مردم دست از کسبوکار میکشند، معمولاً لباس سیاه میپوشند، مسجدها و تکیهها را سیاهپوش، و بازارها را تعطیل میکنند؛ در برخی مناطق نیز مانند تویسرکان، ملایر و همدان کارکردن را حرام میدانند. در همدان تا اوایل دهۀ 1350 ش، حتى اگر نوبت آبیاری داشتند، آب را به رودخانه هدایت میکردند (برزویی، 18- 19).در مشهد، دامداران در روز 21 رمضان گاو و گوسفندشان را نمیدوشیدند و آنها را به همراه گوسالهها و برههایشان به صحرا میفرستادند تا همۀ شیر دامها نصیب گوسالهها و برهها شود (وکیلیان، 87). امروزه در روستاهای همدان و ملایر، اگر مرغی در این روز تخم بگذارد، آن تخم را نگه نمیدارند و به فقیر میدهند؛ شیر گوسفندان را نیز نمیفروشند و به مستحقان میبخشند (برزویی، 19). در ورزان اصفهان، روز 21 رمضان در حسینیه تعزیۀ شهادت حضرت امیر (ع) را برگزار میکنند و سپس کجاوهای که نماد تابوت حضرت است، بر دوش میگیرند و درحالیکه بر سر و سینه میزنند، به دور تختگاهی که در حسینیه قرار دادهاند، میگردند (رسولی).در سبزوار روز 21 رمضان، هیئتهای عزاداری راه میافتند. این هیئتها را گروهی همراهی میکنند که با طبل و سنج و قرهنی آهنگ عزا مینوازند. در میان هر هیئت، تابوتی بر دوش عزاداران است که در پارچهای مشکی پوشیده شده است و عمامهای سبز روی آن گذاشتهاند. در دو سوی تابوت دو پسر خردسال، در هیئت حسنین (ع)، راه میروند که لباس سبز بر تن دارند و کاه به سر ریختهاند. در پی تابوت، دستهای درویش با کشکول، تبرزین و پیراهن بلند و پای برهنه «ناد علیاً علیاً یا علی» را میخوانند. در پیشاپیش تابوت دو بیرق و یک علامت (ه م) قرار دارد و به دنبال بیرق گروهی از عزادارانْ سنگزنی (ه م) میکنند. به دنبال سنگزنان نیز گروهی پیرمرد، که پیراهنهایشان را درآوردهاند، سینه میزنند. گفتنی است که در این گروه، هیچ جوانی حضور ندارد (وکیلیان، 86). مردم روستای آرتیمان، از توابع تویسرکان، شبهای 19 و 21 رمضان دستههای سینهزنی بسیار سادهای به راه میاندازند. اشخاص شرکتکننده لباس سیاه میپوشند و مقداری گِل بر سر میریزند. آنها در روز 21 نیز مراسم تابوتگردانی برگزار میکنند. شخصی که شبیه قنبر، غلام حضرت علی (ع) است، به دنبال تابوت عزاداری میکند (برزویی، 16، 19).تعزیهخوانی (نک : ه د، تعزیه و تعزیهخوانی) هم از مراسم رایج در ماه رمضان، بهویژه ایام تیغ است. در روستای اسماهور از توابع الیگودرز، اگر رمضان در پاییز و زمستان، یعنی فصلهای بیکاری کشاورزان باشد، هرروز مراسم تعزیهخوانی در مسجد برگزار میشود. از روز اول تا 19 رمضان، تعزیههای مختلفی ازجمله تعزیۀ طفلان مسلم، امام رضا (ع)، شهادت حر و جز اینها را میخوانند؛ اما در روزهای 19 و 21 حتماً تعزیۀ شهادت حضرت علی (ع) را میخوانند. از روز 22 به بعد نیز تعزیههای دیگر، و در روز عید فطر تعزیۀ خروج مختار را میخوانند (سرلک، بش ).در تاکستان نیز مردم از صبح تا ظهر مراسم تابوتگردانی به همراه بلندکردن و گرداندن علم برگزار میکنند. در این مراسم، شخصی بلندقد و بدهیئت را نیز شبیه ابنملجم درمیآورند. شخصی نیز درحالیکه با طناب بازوهای او را بسته است، وی را حرکت میدهد. دستههای عزاداری نیز با سینهزنی و زنجیرزنی در پی آنها حرکت میکنند. بعدازظهر نیز تعزیۀ شهادت حضرت علی (ع) را میخوانند (وکیلیان، 87). در کازرون در شبهای 19 تا 21 رمضان، تعزیۀ حضرت امیر بهشکلی مفصل برگزار میشود (همو، 92- 97).در برخی شهرها مانند سیرجان و یزد فقط، بخش پایانی این تعزیه برگزار میشود و آن را روضۀ قنبر مینامند. در یزد، این مراسم کاملاً زنانه است و شبیههای حضرت علی (ع)، قنبر و نعمان جراح نیز زناند که بهصورت مردپوش ظاهر میشوند (مؤیدمحسنی، 303؛ وکیلیان، 100-103). در روستای کهنهرود از توابع لاهیجان، مردم در شب نوزدهم رمضان در مسجد تعزیهگونهای از ضربتخوردن حضرت امیر (ع) برگزار میکنند؛ بدین صورت که ابنملجم هنگامیکه امام به سجده میرود، با شمشیر چوبی بر فرق امام میزند و قصد فرار دارد که مردم او را دستگیر میکنند. امام را نیز بر دوش میگیرند و به یکی از خانههای نزدیک مسجد میبرند. بعد هم او را تشییع میکنند و در ضمن تشییع این نوحه را میخوانند: پسر ملجم نفرین بر تو باشد تا قیامت / نشان لعن باشد این علامت / / گیرد انتقام امام دوم ما / تو باشی در جهنم ما سلامت (باقی، تحقیقات ... ).در روستای سنگر از توابع کیاسرا، مراسمی با عنوان احیاخوانی برگزار میشود که البته با مراسم احیا در دیگر مناطق ایران متفاوت است. هر احیاخوان یک همراه دارد که کیسهای بر دوش و چوبدستی و فانوسی در دست دارد. احیاخوان درحقیقت شبیه قنبر است. او لباس مشکی بر تن، و عبایی قهوهای بر دوش دارد. اگر سید باشد، یک طاقهشال سبز نیز بر گردن میاندازد؛ درغیراینصورت، یک تکهپارچۀ سیاه بر گردن میآویزد و یک تبرزین هم بر دست میگیرد. او و شخص همراهش به خانههای مردم وارد میشوند و در گوشهای از حیاط مینشینند و از زبان قنبر شروع به نوحهخوانی میکنند. در پایان نیز صاحبخانه مقداری برنج به این دو تن میدهد (امیدی، بش ؛ برای آشنایی با عزاداریهای ماه رمضان در دیگر شهرها، نک : ابوالمعالی، نیز برزویی، سراسر آثار؛ وکیلیان، 85 بب ).
روز 28 صفـر، مصادف بـا درگذشت پیامبر (ص) و شهادت امام حسن مجتبى (ع) و روز آخر ماه، مصادف با شهادت امام رضا (ع) است. در این دو روز نیز مراسم عزاداری در مناطق مختلف رایج است. در زفرۀ اصفهان، افزونبر 21 رمضان، 28 صفر را نیز روز تیغ مینامند و در این روز، به اشکال مختلف ازجمله سینهزنی، زنجیرزنی و سنگزنی عزاداری میکنند. از جملۀ مراسم ویژۀ این روز در زفره، شال به گلو کردن است که بیشتر در گذشته اجرا میشد. در این روز، پشت سر دستههای سینهزنی و زنجیرزنی گروهی از مردان 40 سال به بالا راه میافتادند و شالی بر گردن میانداختند. آنها شال را زیر گلو بهگونهای میبستند که یک سر شال روی سینه و سر دیگر پشت شانۀ آنها بیفتد. اینان معمولاً قبا، عبا یا پالتوی سیاهرنگ میپوشیدند و در ردیفهای 6-7نفره حرکت میکردند. مرثیهخوانان هم که معمولاً دو یا 3 تن بودند، پیشاپیش آنها قرار میگرفتند. هنگامیکه نوبت شعرخوانی شالبهگلوها بود، سرشان را با دست راست میگرفتند و آهسته به شانه و پشت سمت راست خود میزدند و دم میگرفتند: شیون عام است واویلا / قتل امام است واویلا / / ... / / یاران حسن را و واویلا / شاه زمن را و واویلا / / از کینه و قهر و واویلا / دادند چون زهر و واویلا ... . این مرثیه بسیار طولانی بود و عزاداران آهنگ خواندن خود را چندبار تغییر میدادند (شعاع، 401-405).مردم شهر زفره نوعی سینهزنی به نام سینهزنی عربی نیز اجرا میکنند که ویژۀ شب 28 صفر است. این نوع سینهزنی بهصورت نشسته، ایستاده و ضمن حرکت انجام میشود. حرکات سینهزنان را آهنگ نوحهخوان تنظیم میکند. آنها در بخشی از مراسم ابتدا کلاه خود را از سر برمیدارند و بر زمین میگذارند و هنگام اوج سینهزنی پیراهن از تن درمیآورند و آستینهای آن را به پشت گردن گره میزنند و درحالیکه سینه میزنند، نوحهای نسبتاً بلند میخوانند که دو بیت آن چنین است: هرکه بود اهل تکبر کنون / او رود از مجلس ماتم برون / / کبر کجا مجلس ماتم کجا / شرم نما از رخ صاحبعزا (همو، 407- 408). در این روزها، تعزیههای شهادت امام حسن و امام رضا (ع) و تعزیۀ وفات پیامبر (ص) در برخی مناطق برپا میشود (شریعتزاده، 311؛ همایونی، تعزیه ... ، 157 بب ).در فروتقۀ کاشمر، شب و روز آخر ماه صفر مجالس عزاداری برپا میشود: صبحها بهصورت روضهخوانی در مسجدها، و عصرها بهصورت مراسمی تعزیهگونه. در این مراسم، باغی از شاخههای مو درست میکنند و انگورهایی از شاخهها میآویزند و بهصورت نمادین با انگور مسموم، امام رضا (ع) را به شهادت میرسانند (شعاع، 400). مردم یزد عصر روز آخر صفر ابتدا مجلس شهربانو، دختر یزدگرد، را شبیهخوانی میکنند و سپس نخل کوچکی را که از پیش آذین بستهاند، میگردانند و آنگاه به یکی از امامزادهها میبرند (همو، 431). علمگردانی نیز از جملۀ مراسم دیگر این روزها ست (همو، 432). در شاهرود نیز مراسم شمع و چراغ (ه م) برگزار میشود. در روستای طیبآباد خمین، نوجوانان در 28 صفر به در خانههای مردم میروند و از آنها مقداری پارچۀ کهنه میگیرند؛ سپس از آن تندیسی درست میکنند و آن را زن امام حسن (ع) به حساب میآورند و پس از لعن فراوان، آن را میسوزانند. در پایان این مراسم که در کنار بقعۀ شاهزاده ابوالحسن برگزار میشود، مجلس تعزیۀ امام حسن (ع) را برپا میدارند (فتحی، 6).مردم عرب خوزستان در چهارشنبۀ آخر صفر، مراسمی با عنوان فرحة الزهرا (خوشحالی حضرت زهرا <ع>)، برگزار میکنند و معتقدند در این شب، حضرت زهرا (ع) از عزا بیرون میآید و لباس سیاهش را با لباس معمولی عوض میکند (نک : ه د، چهارشنبهسوری). در سالهای اخیر بنابر همین باور، مراسمی در پایان ماه صفر و شب اول ربیعالاول در تهران اجرا میشود. در این مراسم، مردم از اذان صبح به در 7 مسجد میروند و شمع روشن میکنند تا حاجتشان برآورده شود و در هفتمین مسجد، نماز صبح را میگزارند (باقی، تحقیقات).
عـزاداری محـرم مـراسم یـادبـود و بزرگداشتهایی است که به مناسبت شهادت حسین بن علی (ع) و یارانش در 10 محرم 61 ق / 10 اکتبر 680 م، برگزار میشود. در این روز، امام حسین (ع) همراه یاران وفادارش طی نبردی نابرابر و ناعادلانه در صحرای کربلا، به دست لشکریان بنیامیه به شهادت رسیدند. شیعیان برای این مناسبت، مراسم ویژهای دارند و توانستهاند طی قرنها، آن را بهمثابۀ پایدارترین سنت مذهبی، زنده نگاه دارند. فراگیرترین عزاداری در دهۀ اول محرم است که ظهر روز عاشورا به اوج میرسد و سوم، هفتم و چهلم (اربعین) امام نیز طی مراسمی برگزار میشود. این مراسم در کشورهای دیگری هم که شیعیان حضور دارند، برگزار میشود. برخی از مسلمانان اهل سنت و غیرمسلمانان، مانند هندوها، نیز عزاداری میکنند.
عزاداریهای امروز در ایران گرچه رنگوبوی عزاداری اسلامی و شیعی دارد و بسیاری از ویژگیهای آن برگرفتـه از سنتهای دورۀ اسلامـی است، از سنتهای ریشهدار ایرانی نیز تأثیرات بسیاری پذیرفته است؛ ازاینرو، سنت عزاداری در ایران با دیگر کشورهای اسلامی و عربی تفاوتهای زیادی دارد، مگر در کشورهای حوزۀ تمدنی ایران، چون افغانستان، هند و پاکستان (بهویژه در میان شیعیان این کشورها) که بهنحوی از سنتهای ایرانی تأثیر پذیرفته یا بر آن اثر گذاشتهاند.سوگ سیاوش مشهورترین عزاداری در میان ایرانیان باستان است (نک : ه د، سیاوش). بسیاری از پژوهشگران تأثیرات سوگ سیاوش را بر سوگواریهای محرم برشمرده، و معتقدند نمادهایی که در مراسم سوگ سیاوش رایج بوده، بعدها در فرهنگ عزاداری اسلامی ـ شیعی نیز راه یافته، و روح و جنبۀ اسلامی به خود گرفته است و بر آناند که ذهن اساطیری ایرانیان، بسیاری از عقاید پیش از اسلام را به خاندان نبوت نسبت دادهاند (شافعی، سراسر مقاله).یکی از پژوهشگران بر آن است که پس از اسلام، بسیاری از تصورات دربارۀ آیینها و اجتماعات کهن، که در اعماق ناخودآگاه جامعه رسوب کرده بود، بر جای ماند. داستان شهادت سیاوش از این گروه ماندنیها بود و ماند؛ اما ازآنجاکه شهید قهرمانی دینی است، مؤمنانْ نیازمند شهیدی از مقدسان دین خود بودند و این شهید همانا حسین بن علی (ع)، شهید کربلا ست. سیاوش الٰهی جای خود را به او واگذاشت و تعزیه جای سوگ سیاوش را گرفت. در دورانی که مسلمانی مرادف قومیت و فرهنگ عرب بود، این عجمان بودند که از تاریخ و فرهنگ خود گسیخته نشدند، چون قوم متفاوتی بر جای ماندند (مسکوب، 81-83).یکی دیگر از پژوهشگران نیز مینویسد که با مرگ سیاوش، اسطورۀ شهادت و قداست آن در بطن فرهنگ ایرانزمین شکل میگیرد؛ زیرا در آیین سوگ سیاوش، شبیه او را میساختند و در عماری و محملی میگذاشتند. این عماری یا محمل را که 4 سویش گشوده بود، بر دوش میگرفتند و مویهکنان و سینهزنان در گذرگاههای شهر میگرداندند. آیین سوگواری در مرگ سیاوش و حمل تابوت پیکر تمثیلی او در سالگرد شهادتش، از جملۀ رفتارها و آیینهایی بود که چون ریشه در ژرفای فرهنگ ایران، ذهنیت جامعۀ ایرانی، و رفتار و احساس ایرانیان داشت، زمینهساز فرهنگ آیینهای سوگواری شهیدان دین و برخی از آداب و رسوم در عزاداریهای عاشورا شد (بلوکباشی، قالیشویان ... ، 72-73). اگرچه حماسۀ شهادت سیاوش بُنمایه و بافتی قدیسانه داشت، برای شیعیان، سیاوش قهرمانی از فرهنگی دیگر و شهیدی از کیش و آیینی دیگر بود. هرچند ساخت دو واقعۀ مرگ سیاوش و شهادت امام حسین (ع) با یکدیگر متفاوتاند، بنیاد و اصل هر دو حماسه این است که «خونی که بیگناه به زمین ریخته شد، تا ابد خونخواهی میکند» (نک : همو، 73-74).بنابراین، آنچه از اختلاط با وقایع تاریخی و داستانی دیگر برجای ماند، اسطورۀ امام حسین (ع) و شهادت او و یارانش را ساخت. این تحول بهصورت ناخودآگاه و بسیار پنهان در بطن تصورات مؤمنان رخ داد؛ ازهمینرو، نشانههای آن نیز در ادبیات کتبی و حتى شفاهی زبانهای ایرانی و فرقههای مذهبی ایرانیان سخت نادر است؛ ازجمله در سرودهای دینی «یارسان» روح عالی قلندر از هابیل به جمشید و از وی به ایرج، سیاوش، امام حسین، سپس به باباطاهر و دیگران حلول کرد؛ بدینگونه حسین بن علی (ع) پس از سیاوش، یحیى و دیگران میآید (مسکوب، 84-86).در سبکهای عزاداری نیز سنتهای ایرانی در فرهنگ اسلامی ـ شیعی نفوذ کرده است. آیین گیسوبریدن، که در مناطقی چون بختیاری و لرستان معمول است (نک : بخش پیشین مقاله)، از نمونههای آن است. عناصر مشابه فراوانی در داستان سیاوش و حماسۀ حسینی وجود دارد که برای ایرانیان این دو را همانند میسازد و حس مشترکی را میآفریند؛ ازاینرو، آنان پیوندی میان حماسۀ باستانی ایران با حماسۀ حسینی مییابند و شاید در بازخوانی واقعه، این دو حماسه به همدیگر نزدیکتر، و تأثیر سنتهای ایران باستان بر فرهنگ شیعی پررنگتر میشود:سیاوش دستپروردۀ پهلوانی است که یکتنه یک لشکر را حریف بود و حسین (ع) هم دستپروردۀ علی (ع) است که در روایتهای ایرانی، پهلوانی شبیه رستم است و حتى مانند رستم شهرتش به شمشیر و داد است و شیری نیز در کنار شمایل او دیده میشود؛ سیاوش انسانی وارسته، خداپرست، پرقدرت و منزه از خیانت بود و بیگناه کشته شد و حسین (ع) نیز؛ حسین (ع) قربانی قدرتطلبی ارباب قدرت چون یزید شد و سیاوش نیز؛ سر سیاوش بیگناه بریده شد و سر حسین (ع) نیز. سیاوش از راز «چرخ سپهر» آگاه بود و براساس خوابی که دیده بود، به فرنگیس، همسرش گفت: و زین پس به فرمان افراسیاب / مرا تیرهبخت اندرآید به خواب / / ببرّند بر بیگنهبر سرم / ز خون جگر برنهند افسرم (فردوسی، 2 / 343-345)؛ هنگامیکه سیاوش را میکشند، انقلاب جوّی پدیدار میشود: یکی باد با تیرهگردی سیاه / برآمد بپوشید خورشید و ماه، و چون خون او بر زمین میریزد، میجوشد و از آن گیاه پرسیاوشان پدید میآید (همو، 2 / 358، نیز حاشیۀ 3). نیز هنگامیکه امام را شهید میکنند، «درساعتْ غبار تیره» پدید میآید و «بادهای گوناگون» بلند میشود و جهان تاریک میگردد (بدایعنگار، 209-210؛ کاشفی، 629-630).داستان سیاوش آنچنان تأثیری بر فرهنگ ایران داشته است که بسیاری از منابع دورۀ اسلامی اعم از فارسی و عربی آن را نقل کردهاند (برای نمونه، نک : فردوسی، 2 / 202 بب ؛ ثعالبی، 1 / 113 بب ؛ ابنبلخی، 41؛ طبری، 2 / 421-423).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید