خمینی، روح الله
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 15 مرداد 1401
https://cgie.org.ir/fa/article/240871/خمینی،-روح-الله
پنج شنبه 28 فروردین 1404
چاپ شده
22
انتخاب کشوری همچون ترکیۀ سکولار، به عنوان تبعیدگاه امام خمینی، به قصد شکستن مقاومت ایشان صورت گرفت. مواردی همچون غیرقانونی بودن برسرنهادن عمامه و پوشش روحانی در ملأ عام، و الزام وی به پوشش روحانیون ترک، میتوانست بسیار آزارنده باشد. اما برخلاف انتظار حکومت، آیتالله با شکیبایی، بیتوجه به این دست مباحث، وقت خود را صرف امور فرهنگی در قالب مساعدت به مسلمانان، و تألیف و تدوین برخی از آثار خود نمود. در عین حال، مسائل و مشکلات طلاب حوزه و مردم ایران را پیگیری مینمود (نک : همان، 66- 68؛ رجبی، 1 / 276- 278). تبعید امام خمینی به ترکیه، بازتاب گستردهای در داخل و خارج از ایران داشت. در ایران، علمای طراز اول همچون آیات عظام میلانی، مرعشی، خویی و حکیم با ارسال نامه، انتشار اعلامیه و آگاهانیدن مردم و مسئولین، اعتراض خود را بیان داشتند (فلاحی، 96- 99، نیز برای بازتاب خارجی، نک : 109بب ). این حرکتها به آرامی به تظاهرات و اعتراضات مسلحانه بدل شد و گروههایی همچون حزب ملل اسلامی که پیشتر در مسیر تبلیغ و اعتراض خاموش گام مینهاد، آغازگر مبارزهای مسلحانه گشت (مدنی، 2 / 136-137؛ کرباسچی، 2 / 69).حضور آیتالله خمینی در ترکیه تنها حدود یک سال به طول انجامید. اعتراض گروههای گوناگون و هجوم رسانهای جهانی، سبب شد تا سرانجام در 13 مهر 1344 ایشان را از ترکیه به عراق منتقل کنند (پسندیده، مرتضى، خاطرات، 243؛ فلاحی، 142؛ انصاری، همان، 58؛ کلیولند، همانجا).در نجف، آیتالله خمینی که از حوزۀ قم بود، در آبان 1344 شروع به تدریس درس خارج فقه در مسجد شیخ انصاری کرد (انصاری، همان، 60) و در آن مباحثی را بیان میکرد، ازجمله مسائل حکومت اسلامی، که با فضای حاکم بر حوزۀ نجف، چندان سازگار نبود؛ اما وی نخستین مواضع رسمی خود در موضوع ولایت فقیه را در آن کلاسها بیان داشت. از سویی در ایران، در اواخر سال 1345 ش لوایحی به مجلس فرستاده شد که اسباب نگرانی علما را برانگیخت؛ از آن جمله طرح سربازی اجباری طلاب و نیز قرارگرفتن امتحانات طلاب حوزه زیر نظر آموزش و پرورش بود. آیتالله منتظری در همین رابطه به نجف، به دیدار آیتالله خمینی رفت (رجبی، 1 / 283). حجتالاسلام سید احمد خمینی نیز که مسئولیت ادارۀ بیت رهبر قیام بعد از تبعید پدر و برادر بزرگش در قم را با همراهی عمویش آیتالله پسندیده عهدهدار بود، در 1345 ش مخفیانه به نجف رفت، اما هنگام بازگشت در مرز دستگیر شد و مدتی در زندان قزلقلعۀ تهران محبوس گردید (انصاری، همان، 78). بدین ترتیب آیتالله خمینی در نجف با آگاهی از اوضاع ایران، نخستین اعلامیۀ رسمی خود خطاب به حوزههای ایران را در 27 فروردین 1346 صادر کرد و در آن به تداوم مبارزه علیه ظلم و ستم تصریح نمود و در مباحث مطرحشده در لوایح، طلاب را دعوت به صبر کرد (انصاری، همان، 66؛ رجبی، 1 / 283-284). همچنین نامـۀ پنـدآموز ایشان بـه امیرعباس هویـدا، نخستوزیر وقت، در همین زمان از اهمیت ویژهای برخوردار است (همو، 1 / 285-286).در این دوره از تبعید، آیتالله با ارسال نامههایی به علما و روحانیون، تداوم مبارزه را یاد میکرد و در عمل بر آن بود که تغییرناپذیری دیدگاه خویش دربارۀ مسیر نهضت را بیان دارد. در خرداد 1346 جنگی میان اسرائیل و اعراب معروف به جنگ ششروزه آغاز شد و در پی آن، مسلمانان آسیبهای بسیاری متحمل شدند. ایشان به همین مناسبت در تاریخ 17 خرداد 1346 فتوای تحریم هرگونه رابطۀ تجاری و سیاسی دولتهای اسلامی با رژیم صهیونیستی و تحریم مصرف کالاهای اسرائیلی را صادر کرد (صحیفه، 2 / 139؛ انصاری، همان، 67). همچنین امام در پاسخ به استفتای یکی از مبارزان فلسطینی، جواز پرداختن زکات و صدقات به چریکهای فلسطینی را صادر کرد (روحانی، 1 / 530-533؛ رجبی، 1 / 288-289). در جریان جنگ چهارم اعراب و اسرائیل نیز ایشان با صدور پیامهایی از ملت ایران و دیگر ملل مسلمان خواستار حمایت مادی و معنوی از مبارزین فلسطینی و ارسال دارو و اسلحه و آذوقه برای کمک به جبهۀ مسلمانان شد (صحیفه، 2 / 199-201؛ انصاری، همان، 69).در تیر 1347 رژیم بعث عراق با کودتا به قدرت رسید. این رژیم از جوانب گوناگون در تقابل با رژیم ایران قرار داشت؛ بهویژه آنکه در 30 فروردین 1348، محمدرضا شاه پهلوی به صورت یکطرفه قرارداد سال 1316 ش میان دو دولت ایران و عراق، مربوط به مرز اروندرود را ملغا اعلام کرد و کشتیهای خود را در آن به حرکت درآورد. در مقابل، رژیم بعث عراق با زشتترین شیوهها، اقدام به اخراج طلاب و ایرانیان مقیم آن سرزمین نمود. مرجع حوزۀ نجف، آیتالله حکیم، به عنوان اعتراض به بغداد رفت؛ اما این حرکت نهتنها اثری نبخشید، بلکه به حبس خانگی و حذف کامل ایشان منتهی شد. با درگذشت آیتالله حکیم، و پذیرش مرجعیت حوزۀ نجف توسط آیتالله خویی، اخراج ایرانیان کماکان ادامه داشت. بعثیان میپنداشتند که از اختلاف امام با حکومت ایران میتوانند بهرهبرداری کنند؛ به همین مناسبت در 9 اردیبهشت 1348 برای مساعدت، نزد آیتالله خمینی رفتند؛ اما امام به خواستۀ ایشان تن نداد. همچنین آیتالله سید مصطفى خمینی در دیدار با حسن البکر، رئیس جمهور عراق، رسماً پیام اعتراض شدید امام خمینی به اخراج ایرانیان از عراق و رد هرگونه مصالحه در این زمینه را ابلاغ کرد (انصاری، حدیث، 69). ایشان با ایراد برخی سخنرانیها، به دفاع از ایرانیان بیدفاع در عراق پرداخت و عملکرد بعثیان را به شدت مورد انتقاد قرار داد.
رخدادهای دهۀ 1340 ش بهویژه فاجعۀ 15 خرداد 1342 را باید آغازگر روند اعتراض عمومی به رژیم محمدرضا شاه پهلوی دانست. این روند با عملکردهای نابجای حکومتگران نیز تشدید میشد. غیبت آیتالله خمینی از ایران، سبب نمیشد تا از اوضاع مملکت بیخبر باشد؛ 7 اردیبهشت 1349 دولت برگزاری نخستین کنفرانس سرمایهگذاران آمریکایی در تهران را ــ که در دنبالۀ طرح تشکیل کنسرسیوم سرمایهگذاران آمریکایی در ایران قرار داشت ــ رسماً اعلام نمود. این طرح با انتقادهای بسیاری مخصوصاً از سوی حوزۀ علمیۀ قم مواجه شد. اعلامیۀ حوزه توسط آیتالله ربانی شیرازی به شدت این طرح را ناصواب و برخلاف منافع ملی اعلام کرد و در قالب اعلامیهای هشداردهنده برای مردم و دولت، به افشاگریهایی پیرامون آن پرداخت (روحانی، 2 / 767 بب ).در بهار همان سال، موج اعتراض از سوی علما، روحانیون، دانشگاهیان، سیاسیون و گروههای گوناگون آغاز گشت. در میان اعتراضات روحانیون، آیتالله محمدرضا سعیدی از شاگردان انقلابی امام خمینی در تهران اقدام به انتشار اعلامیهای به زبان عربی، خطاب به علمای کشورهای اسلامی نمود و برخی سخنرانیها ایراد کرد. وی که پیشتر بارها دستگیر و زندانی شده بود، توسط مأموران سازمان امنیت ایران محبوس شد، و در 20 خرداد 1349 در زیر شکنجه به شهادت رسید. بازتاب شهادت آیتالله سعیدی افزون بر حوزه، در میان دانشگاهیان و دیگر محافل سیاسی سبب اقداماتی گسترده، مخصوصاً از سوی دانشجویان معترض شد. آیتالله خمینی با آگاهی یافتن از موضوع، و تحقیق و تفحص پیرامون آن، در 20 تیر آن سال اعلامیهای پیرامون شهادت آیتالله سعیدی منتشر کرد و در آن بهتکرار، دربارۀ خطر دولتهای بیگانه اخطار داد و اعلام کرد هر قراردادی که با سرمایهداران آمریکا و دیگر مستعمرین بسته شود، مخالف خواست ملت ایران و مخالف احکام اسلام است (صحیفه، 2 / 277؛ انصاری، حدیث، 71؛ روحانی، 2 / 904-906).سال بعد از آن، انتقادهای فراوان مربوط به برگزاری جشنهای پرهزینۀ 2500 سالۀ شاهنشاهی از سوی حکومت پهلوی که همزمان با عقبماندگی آشکار و فقر اکثریت جامعۀ آن روز ایران برگزار میشد، در محافل گوناگون سبب بروز انبوهی اعتراضات گروهی و مردمی شد که آیتالله خمینی نیز با انتشار اعلامیهای در تیر 1350، آن را به شدت محکوم، و حضور در آن را تحریم نمود (صحیفه، 2 / 358-373؛ فلاحی، 305-307؛ انصاری، همان، 81؛ کلیولند، 297). متن این پیام در میان دانشجویان خارج از کشور در آن عصر دست به دست میشد. همچنین پیرامون عملکرد حکومت ایران در انحلال احزاب، و تشکیل تکحزب رستاخیز، حضور در آن حزب را حرام دانست و مخالفت با آن را از مصادیق نهی از منکر اعلام نمود (صحیفه، 3 / 100).در نیمۀ دوم سال 1350 ش بار دیگر اختلافات رژیم بعثی عراق و رژیم پهلوی در ایران بالا گرفت. دولت عراق اخراج و آواره کردن بسیاری از ایرانیان مقیم عراق را شدت بخشید. آیتالله خمینی طی تلگرافی به رئیس جمهور عراق اعتراض شدید خویش را اعلام نمود. ایشان در این زمان تصمیم به هجرت از نجف گرفت، اما رژیم بعث اجازۀ خروج نداد (انصاری، همان، 80). امضای موافقتنامۀ 1353 ش / 1975 م در الجزایر بین شاه ایران و صدام حسین (معاون وقت رئیس جمهور دولت بعث عراق) بهطور موقت خصومت دو رژیم را پایان داد. نتیجۀ طبیعی این توافق، تشدید فشارهای دو رژیم بر امام خمینی بود (نک : فراتی، 2 / 136-152؛ انصاری، همان، 84). در ایران به رغم اختناق شدیدی که سازمان امنیت رژیم پهلوی (ساواک) ایجاد کرده بود، ایدۀ تشکیل حکومت اسلامی که اساس آن را امام خمینی در سلسلهدرسهای فقهی خویش تحت عنوان ولایت فقیه مطرح ساخته بود و به صورت کتاب بین نیروهای مبارز و حوزههای علمیه انتشار وسیع یافته بود، شور مبارزه را زنده نگاه میداشت. در همین اثنا، برگزاری مجالس هرساله از سوی علما و مردم برای سالگرد شهدای فاجعۀ 15 خرداد، موضوع آن رخداد را زنده نگاه داشته بود (طاهری، 1 / 332)؛ تا آنکه در سالگرد قیام 15 خرداد، در 1354 ش پیروان آیتالله خمینی در مدرسۀ فیضیه به مدت 3 روز شعار «درود بر خمینی و مرگ بر سلسلۀ پهلوی» سردادند. این تظاهرات با یورش مأموران رژیم و دستگیری تظاهرکنندگان و تعطیل کردن مدرسۀ فیضیه بهشدت سرکوب شد. با این وجود آیتالله خمینی طی اعلامیهای از نجف، هجوم مأموران سازمان امنیت به مدرسۀ فیضیه و دارالشفا، و کشتار چندین تن از طلاب و روحانیون را تسلیت گفت و در آن، خطاب به مردم، روند رو به سرنگونی ستم را گوشزد نمود و طلیعۀ بهدستآوردن آزادی و رهایی از قید استعمار را نوید داد (صحیفه، 3 / 100؛ حماسه ... ، سراسر کتاب؛ انصاری، همان، 83؛ دهنوی، 251-253). از دیگر ویژگیهای نهضت امام خمینی در دهۀ 1350 ش گسترش ارتباط رهبری نهضت با تشکلهای دانشجویان مسلمان و مبارز خارج کشور بود؛ پیامهای امام به نشستهای سالانۀ اتحادیۀ دانشجویان مسلمان در آمریکا و کانادا و اروپا بیانگر این واقعیت است. ایشان در دو پیام جداگانه به اتحادیۀ انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا و آمریکا (30 شهریور و 2 مهر 1354) با تأکید بر «آگاهی و بیداری نسل جوان و نهضت روشنفکران» پیروزی قطعی را نوید داد (صحیفه، 3 / 110، 113؛ انصاری، همان، 83). سید صادق طباطبایی و ابراهیم یزدی در پیگیری و انتقال پیامهای ایشان به اتحادیۀ انجمنهای اسلامی آمریکا و اروپا فعال بودند.رژیم پهلوی در ایجاد نظام تکحزبی عملاً شکست را پذیرفته بود. افشاگریهای آیتالله خمینی و نیروهای مبارز ایرانی در خارج کشور نسبت به وضعیت زندانیان سیاسی و شکنجهها و سرکوبگریهای رژیم در نیمۀ اول دهۀ 1350، سبب افزایش فشار افکار عمومی در سطح بینالمللی بر آمریکا و غرب در حمایت از رژیم دیکتاتوری ایران گردید. دموکراتها در 1355 ش در آمریکا با شعار حقوق بشر به پیروزی رسیدند. ایجاد برخی اصلاحات از سوی رژیمهای سرکوبگر تحت حمایت آمریکا در جهان سوم و خاورمیانه به منظور جلوگیری از نفوذ جنبشهای انقلابی که عمدتاً وابسته به قطب کمونیستی جهان بودند، سیاست کاخ سفید بود که به اینگونه رژیمها توصیه گردید. بر این اساس محمدرضا پهلوی در ایران در اوایل سال 1356 ش با برخی جابهجاییها در مهرههای رژیم، وعدۀ فضای باز سیاسی داد (انصاری، همان، 85-89). امام خمینی که تحولات سیاسی جهان و ایران را به دقت زیر نظر داشت، هوشمندانه از این فرصت کمال بهره را برد. ایشان به همین مناسبت در پیامی در مرداد سال 1356 با اشاره به افشای جنایتهای رژیم شاه در مجامع و مطبوعات خارجی، از «مجامع علمی و فرهنگی، رجال وطنخواه و دانشجویان داخل و خارج و انجمنهای اسلامی» خواست که از این فرصت استفاده کنند و بهپاخیزند. ایشان در همین پیام «نادیده گرفتن حقوق صدها میلیون مسلمان و حمایت از رژیم غیرقانونی ایران و حمایت از جنایتهای رژیم صهیونیستی» را نشانههایی آشکار از تضاد رفتار و گفتار کاخ سفید بر شمرد (صحیفه، 3 / 211؛ برای رخدادهای سال 1356 ش، نک : ذیل، جمهوری اسلامی ايران).از رخدادهای مهم در دهۀ 1350 ش، شهادت حاج آقا مصطفى خمینی در 1 آبان 1356 در نجف بود. امام خمینی بهگونهای شگفت این مصیبت تلخ را از الطاف خفیۀ الٰهی نامید (صحیفه، 3 / 234). پیامد پرشتاب و تحولآفرین این واقعه که نهایتاً یک سال بعد به فروپاشی اساس نظام پادشاهی در ایران و پیروزی انقلاب اسلامی انجامید، درست بودن این پیشبینی را گواهی داد. آیتالله خمینی بسیار صبورانه با موضوع شهادت، و به قولی رحلت فرزند خود مواجه شد، اما به شکلی غیرمتعارف، شهادت وی حتى سبب تعطیلی حوزۀ نجف گردید؛ در واقع در شکل مرسوم و متعارف، تعطیلی حوزه تنها برای درگذشت مراجع و علمای طراز اول صورت میگرفت. اگرچه در نجف مراسم تشییع و ترحیم با شکوه بسیار از سوی آیتالله خویی و دیگر روحانیون برگزار شد، اما در ایران نوعی دیگر بود. بروز این رخداد، دامنۀ مبارزات ضد حکومتی را گسترش داد و مراسم ختم ایشان، سبب شد تا نام «خمینی» بار دیگر در قالب شعار بر زبانها افتد. افزون بر بازار، کلاسهای درس حوزه به مدت دو روز تعطیل شد. طبقات اجتماعی گوناگون در مجالس ترحیمی که از سوی علما در تهران و دیگر شهرها برگزار میشد، شرکت میکردند و مخصوصاً مجلس ترحیم مسجد اعظم قم، با شعار «درود باد بر خمینی» (فلاحی، 316-317)، خبر از ورود به آستانۀ انقلاب ایران میداد.بر همین اساس اعلامیههای تسلیت و برگزاری مراسم ترحیم در مساجد، به آهستگی مسیر نامبری از ایشان را به سمت شعارها سوق میداد. رژیم پهلوی برای مقابله با این موج به راه افتاده، به انتشار مقالهای دربارۀ شخص آیتالله خمینی و بیان برخی اهانتها به وی اقدام کرد؛ ازجمله در آن مقاله، که به نام مستعار چاپ شده بود، آیتالله، فردی هندی الاصل، و دستنشاندۀ مالکانِ مخالف با طرح اصلاحات ارضی معرفی گشته بود (نک : اطلاعات، 17 دی 1356، شم 506‘15؛ پژمان، 383-384). این مقاله، از سوی آیتالله پاسخ داده نشد و ایشان اعتنایی به درج آن ننمود؛ اما این رفتار عجولانۀ حکومت، عملاً سبب بروز خشم در محافل مذهبی شد (شیرخانی، حماسۀ 19 دی، سراسر کتاب). برخلاف امام خمینی، مراجع تقلید همچون آیتالله گلپایگانی، مرعشی نجفی، شریعتمداری، میرزا هاشم آملی، و حاج شیخ مرتضى حائری دروس خارج فقه و اصول خود را تعطیل کردند. دو روز پس از انتشار آن مقاله، حرکت طلاب و حوزویان به سمت منزل آیات عظام و تشکیل جلسات و سخنرانیها و اعتراضها آغاز شد، و سرانجام در میانۀ روز 19 دی، معترضان مورد هجوم مأموران دولتی قرار گرفتند و افزون بر دستگیری برخی از افراد، گروهی نیز کشته شدند (همانجا؛ فراتی، 2 / 209؛ انصاری، حدیث، 97).در نجف، امام خمینی در طی سخنرانی مفصلی، کشتار 19 دی را از نشانههای ضعف رژیم بیان نمود و به مردم ایران تسلیت گفت (صحیفه، 3 / 296-310). اما موضوع به همینجا ختم نشد؛ چه، 10 روز بعد که مصادف با اربعین امام حسین (ع) بود، گروهی از مردم تبریز به قصد انجام مراسم اربعین و پی گرفتن آن با اعتراض نسبت به کشتار اخیر، بر در «مسجد قزلی» حضور یافتند، اما مأموران مسجد را بسته بودند. این حرکت که خشم مردم را برانگیخت، سبب آغاز درگیری مردم و مأموران، و در نتیجه کشته و زخمی شدن گروهی از مردم شد (طالبی، 106؛ شیرخانی، حماسۀ 29 بهمن ... ، سراسر کتاب). آیتالله خمینی پس از این واقعه، ضمن سخنرانی کوبندهای پیرامون آن، و بیان تسلیت، چون فضا را مهیا میدید، نامهای به علما و مردم آذربایجان فرستاد. در آن نامه، خطاب به مردم، مخصوصاً شهروندان شهرهای بزرگ، ایشان را به تعطیلی سراسری، در قالب اعتراضی مدنی تشویق نمود (صحیفه، 3 / 353).این رخدادهای پیاپی، سرانجام در 1357 ش به بیشترین حد خود رسید. آیتالله خمینی در پیامی هشتمادهای، در آستانۀ ماه مبارک رمضان (مرداد 1357؛ صحیفه، 3 / 431)، خطیبان و روحانیون را به مبارزۀ مردمی علیه ظلم، و رژیم شاهنشاهی دعوت کرد. بدین ترتیب در ماه رمضان، مسجد و منبر به کانون اعتراض بدل گشت (عمید زنجانی، انقلاب ... ، 277؛ محلاتی، خاطرات ... ، 93). فزونی اعتراضهای عمومی، مخصوصاً با بروز برخی رخدادها همچون آتشسوزی سینما رکس آبادان، آتش زدن قسمتی از مسجد جامع کرمان و تجهیز و گسیل نیروهای شبهنظامی به عنوان «چماقدار» برای سرکوب تظاهرکنندگان رو به تشدید نهاد. راهپیمایی شگفتانگیز عید فطر آن سال (13 شهریور 1357)، و روزهای پس از آن، به راهپیمایی تاریخی 17 شهریور در میدان شهدا که به خاطر کشتار وسیع تظاهرکنندگان به جمعۀ سیاه معروف گردید، منتهی شد. مجموعۀ این وقایع و ادامۀ آن تا بهمن همان سال، اسباب پیروزی انقلاب اسلامی، سرنگونی رژیم شاهنشاهی، و ورود آیتالله خمینی به ایران، به عنوان رهبر انقلاب، را مهیا نمود (برای توضیحات، نک : ذیل، جمهوری اسلامی ایران).
رخدادهای داخل کشور که در قالب اعتراضهای عمومی روی نموده بود، از سوی امام خمینی به دقت پیگیری میشد و اعلامیهها و رهنمودهای ایشان به مردم، به طور مشخص، جایگاه ایشان را به عنوان رهبر تثبیت نموده بود. اما دوری ایشان از ایران و حضور در نجف بهعنوان تبعیدگاه، ارتباط را قدری دشوار ساخته بود؛ بهویژه آنکه رژیم بعث عراق، در ضمن توافقاتی با دولت ایران، آیتالله را از هرگونه حرکت سیاسی برحذر داشته بود. در پی دیدار وزرای خارجۀ ایران و عراق در نیویورک سختگیریهای بعثیان چنان شد که در نهایت آیتالله خمینی تصمیم به خروج از عراق گرفت (انصاری، حدیث، 90). این در حالی است که حکومت پهلوی در 9 مهر 1357 در پی فزونی درگیریها و اعتراضهای مردمی، اعلام کرد همۀ کسانی که خارج از ایران هستند، مجازند به کشور بازگردند. بدین ترتیب تلویحاً بازگشت امام را بلامانع بیان نمود (هفت هزار ... ، 2 / 948).بهرغم دارا بودن ویزای کشور کویت، آن دولت به آیتالله اجازۀ ورود به آن سرزمین را نداد و ایشان و برخی از همراهانشان ناگزیر به مراجعت از مرز کویت و سفر به بغداد برای خروج از عراق شدند (همان، 2 / 949؛ فردوسیپور، 418-419)؛ لذا سرانجام به پیشنهاد فرزند خود، احمدآقا، راهی فرانسه شد. در 14 مهر 1357 ش / 3 ذیقعدۀ 1398 ق / 5 اکتبر 1978 م، امام همراه با احمد خمینی، حجتالاسلام فردوسیپور، حجتالاسلام املایی، و ابراهیم یزدی به پاریس رسیدند و با حسن حبیبی، ابوالحسن بنیصدر و صادق قطبزاده در خانۀ احمد غضنفرپور از دوستان بنیصدر واقع در طبقۀ چهارم آپارتمانی در منطقهای به نام کاشان در حومۀ پاریس مستقر شدند. انتخاب این محل خلاف تأکید قبلی آیتالله خمینی بود که برای حفظ استقلال کامل نهضت و عدم تلقی هرگونه وابستگی ایشان به افراد و جریانهای سیاسی شرط کردهبود که به منزل کسی وارد نمیشود و باید منزلی را برای اقامت ایشان اجاره کنند. به این جهت دو روز بعد، ایشان و همراهانشان در ویلایی محقر در دهکدۀ نوفللوشاتو در حومۀ پاریس واقع در 15 کیلومتری شهر ورسای و 40کیلومتری پاریس که متعلق به همسر فرانسوی دکتر عسگری از دوستان دکتر سامی بود و از ایشان برای اقامت امام خمینی اجاره گردید، مستقر شدند. در عین حال اگرچه دولت فرانسه اجازۀ هرگونه حرکت سیاسی را برای آیتالله ممنوع اعلام کرده بود، ارتباط ایشان توسط دیدارهایی که با یاران صورت میگرفت، انجام میشد؛ بهویژه آنکه دانشجویان مقیم اروپا، به صورت متوالی و فوج فوج با ایشان دیدار داشتند. برخی از دولتهای اسلامی نیز مانند الجزایر، لیبی و اندونزی، در پی نامههایی جداگانه اعلام کردند در صورت ناخرسندی امام از حضور در فرانسه، آمادۀ پذیرای ایشان در کشور خود خواهندبود (فردوسیپور، 420؛ هفت هزار، 2 / 955، 957).در ایران، آشکارا انقلاب در حال شکلگیری و تکمیل نهایی بود. آیات عظام گلپایگانی، مرعشی و شریعتمداری در اعلامیهای مشترک، و نیز گروههایی مانند نهضت آزادی و جز آن اعلامیههایی در انتقاد و محکوم کردن رفتار بعثیان با امام صادر کردند (همان، 2 / 952، 955). اعلامیههای مختلف آیتالله خمینی نیز بهسرعت به دست انقلابیون میرسید و مسیر حرکت را مشخص میکرد. در این زمان، برخی کسان همچون مهندس مهدی بازرگان و دکتر کریم سنجابی برای دیدار با امام و در صورت توافق، یکسانسازی مواضع، به پاریس رهسپار شدند (فردوسیپور، 477-479؛ بختیار، 109). همچنین آیتالله مرتضى مطهری، آیتالله دکتر بهشتی و برخی دیگر از چهرههای روحانی و سیاسی به دیدار ایشان میرفتند (طاهری، 1 / 237). در همین ملاقاتها بوده است که امام از آیتالله مطهری و مهندس مهدی بازرگان خواست تا برای شورای انقلاب نام افراد مورد وثوق را گرد آورند (بازرگان، 23؛ آرویان، 287). دولت فرانسه هم که در آغاز سختگیریهایی داشت، نسبت به امام رفتار ملایمی را در پیش گرفت.در ایران اما راهبردی که آیتالله خمینی به عنوان اصول تداوم انقلاب ترسیم کرده بود که سرنگونی نظام شاهنشاهی یکی از آنها بود، بهشدت از سوی قشرهای مختلف مردم پیروی و حمایت میشد. ردّ هرگونه سازش از سوی امام و صلابت رهبری ایشان اثربخشی تمامی طرحهایی را که برای بازگرداندن آرامش و تثبیت حاکمیت متزلزل رژیم پهلوی به اجرا درآمده بود، خنثى میکرد. کشتار روز 17 شهریور 1357 و برقراری حکومت نظامی در تهران و 11 شهر دیگر در دولت شریفامامی که به همراهی یکی از مراجع قم امید بسته بود و با نام دولت آشتی ملی روی کار آمده بود، بینتیجه ماند. همچنین استقرار دولت نظامی ازهاری به جای شریفامامی نیز نتوانست بر امواج رو به گسترش تظاهرات مردمی فائق آید. افزون بر تظاهراتی که در ماههای پایانی عمر رژیم شاه به صورت شبانهروزی در اکثر نقاط ایران ادامه داشت، به درخواست امام خمینی موجی از اعتصابها نیز عرصه را بر رژیم تنگ کرد. به تدریج دامنۀ اعتصابها به وزارتخانهها و مراکز حساس دولتی، حتى به رادیو تلویزیون و مطبوعات دولتی و به محل استقرار دولت یعنی نخستوزیری نیز کشیده شد. اعتصاب در مخابرات، بانکها و صنعت نفت ایران ضربۀ شدید نهایی را وارد ساخت (انصاری، حدیث، 90). پس از راهپیماییهای محرم، و ایراد قطعنامۀ 17مادهای در تاسوعا و عاشورای آن سال، که در آن نیروهای اسلامی و ملی، آیتالله خمینی را به عنوان رهبر انقلاب به رسمیت شناختند، عملاً مسیر، تثبیت شده بود و ارتش نیز بیطرفی خود را اعلام نمود (میلانی، 230-233). تغییرات مهرههای حکومتی و جایگزینی 4 دولت در سالهای 1356 و 1357 ش که به قصد تغییر شرایط و بازگرداندن اوضاع به شکل پیشین، از زمانی پیشتر آغاز گشته بود، بیاثر ماند. گزینش دکتر شاپور بختیار، از اعضای جبهۀ ملی، بهعنوان چهرۀ اپوزیسیون دولت، و دارای وثاقتی از سوی برخی گروهها برای تصدی پست نخستوزیری، نیز کمکی به حل مشکلات رژیم شاه نکرد (آرویان، 287؛ انصاری، همان، 91)؛ لذا محمدرضا شاه پهلوی در 26 دی، به بهانۀ معالجه، ایران را برای همیشه ترک کرد. حفظ روحیه و سازمان ارتش در حمایت از بختیار، شکستن اعتصابها و کمک به دولت بختیار برای کنترل اوضاع، و در صورت عدم موفقیت، اجرای کودتای نظامی، شبیه کودتای 28 مرداد 1332، 4 مأموریتی بود که ژنرال هایزر آمریکایی، معاون سرفرماندهی نظامی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، برای انجام آنها به تهران اعزام شد؛ اما در هر 4 مأموریتش ناکام ماند (همان، 92).سرانجام امام خمینی به رغم خطرات و تهدیدهای دشمنان، و برخلاف نگرانیها و توصیۀ دوستان، پس از 4 ماه (118 روز) اقامت در فرانسه، و رهبری انقلاب به مدت 14 سال از دوردست، در 12 بهمن، به همراه یاران به ایران بازگشت. سیل عظیم جمعیت مشتاق، در فرودگاه مهرآباد تهران، در انتظار امام بودند؛ با رسیدن امام و ایراد سخنانی کوتاه توسط ایشان، مردم به دنبال اتومبیل آیتالله به طور مستقیم راهی مزار شهیدان انقلاب در گورستان بهشت زهرا (ع) شدند. سخنرانی تاریخی آیتالله خمینی در بهشت زهرا (ع)، که در آن به موضوعات مختلفی پرداخته شد (صحیفه، 6 / 10- 19)، از خاطرۀ تاریخی ایرانیان حذفناشدنی است.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید