دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • جنید بغدادی | ابوالقاسم جنید بن محمد بن جنید خزّاز زجاج قواریری نهاوندی، از پرآوازه‌ترین عارفان جهان اسلام در سدۀ 3ق / 9م، که نام و آوازه‌اش بر دوره‌های مختلف تاریخ تصوف سایه افکنده، و تعالیم گسترده و آموزه‌های عرفانی دقیق او بر بسیاری از عارفان نامدار و برخی از سلسله‌های عرفانی ــ از جمله سلسلۀ کبرویه ــ تأثیری شگرف نهاده...
  • جنید بن عبدالرحمان | ابویحیى (د محرم 116 / فوریۀ 734)، حاکم سِند و خراسان در دورۀ اموی. وی از تیرۀ مرّة بن عوف از قبیلۀ بنی تمیم بود و نسبت مُرّی او از اینجا ست (کلبی، 416-417؛ بلاذری، انساب ... ، 13 / 102؛ برای سلسله نسب و کنیۀ او، نک‍ : ابن عساکر، 11 / 322).
  • جنید شیرازی | مـعـیـن‌الـدیـن ابوالقاسم بن محمود، شاعر پارسی‌گوی، نویسنده و از واعظان شیراز در سدۀ 8 ق / 14م.
  • جنید، شیخ | چهارمین نسل از اولاد شیخ صفی‌الدین اردبیلی در مسند ارشاد طریقت اردبیل، و کوچک‌ترین پسر شیخ ابراهیم مشهور به شیخ شاه (پیرزاده، 65-66؛ قس: IA, III / 242، که اشتباهاً بزرگ‌ترین پسر شیخ ابراهیم‌ نامیده شده است).
  • جنیدی |
  • جهاد | عنوان یکی از فروع دین و یکی از ارکان عبادی در فرهنگ اسلامی که به گونه‌های مختلفی از کوشش در راه خدا ــ به‌خصوص جنگ در راه دین ــ اطلاق شده است.
  • جهاز |
  • جهان آرا بیگم | (صفر 1023- رمضان 1092 / مارس 1614-سپتامبر 1681م)، ملقب به «بیگم صاحب» یا «صاحبه» و «پادشاه بیگم»، فرزند ارشد شاه‌جهان (سل‍ ‍1037- 1068ق / 1628- 1658م) و ممتاز محل (د 1040ق / 1631م).
  • جهان پهلوان |
  • جهان تیمور | فرمانروای ایلخانی که دوره‌ای کوتاه در عراق عرب و بین‌النهرین عنوان پادشاهی یافت. شاه‌جهان تیمور پسر آلافرنگ پسر گیخاتو بود. پس از مرگ ابوسعید ایلخان در ۷۳۶ق / 1336م که قدرت و تسلط ایلخانان کاستی می‌گرفت و رو به زوال بود، مدعیان تازه برای فرمانروایی بر قلمرو گستردۀ آنان و نیز امیران محلی سربرافراشتند.
  • جهان ملک خاتون | از زنان شاعر و غزل‌سرای خاندان اینجو که در سدۀ 8 ق / 14م، در عصر حافظ در شهر شیراز می‌زیست. وی فرزند جلال الدین مسعود، پسر محمود شاه اینجو، بنیان‌گذار فرمانروایی خاندان اینجو (ه‍ م) در فارس بود (صفا، 3 / 1045).
  • جهان و جهان‌شناسی |
  • جهان‌بینی |
  • جهان‌شناسی |
  • جهان‌نامه |
  • جهانبگلو | یا جهان‌بیگلو، نام یکی از طوایف کرد زبان در کردستان ترکیه و استانهای مازندران و گلستان در ایران.
  • جهاندار شاه | محمد معزالدین (سل‍ 21 صفر 1124-16 محرم 1125ق / 19 مارس 1712-1 فوریۀ 1713م)، هشتمین پادشاه سلسلۀ گوركانیان هند. محمد پسر ارشد بهادر‌شاه اول و نوادۀ اورنگ زیب، در 10 رمضان 1071ق / 29 آوریل 1661م در دكن متولد شد (اروین، I / 240).
  • جهانسوز | علاء الدین حسین بن حسین بن سام (حک‍‌ 544-556 ق / 1149-1161م)، از امرای مشهور غوریان (ه‍‌ م) یا آل شَنسَب (برای‌اختلاف دربارۀ نام‌جهانسوز، نک‍ : میرخواند، 4 / 633؛ خواندمیر، 2 / 602)، سلسله‌ای از امرای محلی ولایت غور، ناحیه‌ای واقع در غرب افغانستان.
  • جهانشاه قاجار | یا جهانشاه میرزا قاجار (25 رمضان 1224-1251ق / 5 نوامبر 1809-1835م)، از فضلا و شاعران پارسی‌گوی عصر قاجاریه. وی پسر سی‌وسوم فتحعلی شاه قاجار (1185-1250ق / 1771 -1834م)، و مادرش مریم خانم، زنی یهودی بود (سپهر، 1 / 540، 555؛ حسینی، 215).
  • جهانشاه قراقویونلو | ابوالمظفـر (مق‍ 872 ق / 1467م)، پسر قرایوسف و مشهورترین فرمانروای سلسلۀ قراقویونلو.
  • جهانگردی و جهانگردان |
  • جهانگشای جوینی |
  • جهانگشای نادری | عنوان اثری ارزشمند در تاریخ نادرشاه افشار و عصر او، نوشتۀ میرزا محمد مهدی خان استرابادی (د ح 1173ق / 1760م)، منشی الممالک، وقایع‌نویس و معتمد خاص نادرشاه.
  • جهانگیر آق قویونلو |
  • جهانگیر بن رستم |
  • جهانگیر پادشاه | ابـوالمظفر نـورالـدین محمد (سل‍ 1014-1037ق / 1605-1627م)، چهارمین پادشاه سلسلۀ بابریان هند.
  • جهانگیر پادشاه، آرامگاه | مجموعه‌ای از چند بنا واقع در شاهدره، در شمال غرب و نزدیک لاهور، آن سوی رودخانۀ راوی. بنای هستۀ اولیۀ آن پس از درگذشت جهانگیرپادشاه (ه‍ م) در 1037ق / 1627م، به دستور شاه‌جهان آغاز شد و در 1047ق / 1637م به پایان رسید. این مجموعه در باغی پهناور واقع شده و شامل بنای آرامگاه جهانگیر، اکبری سرای (جلوخان)، مسجد و در...
  • جهبذ | عنوان و لقبِ دسته‌ای از کارگزاران مالی اعم از دولتی و خصوصی، که شغل و مجموع وظایف آنها را جهبذه می‌خواندند. در برخی دوره‌ها و سرزمینهای اسلامی برای تمرکز این وظایف و نظارت بر آن، دیوان جهبذه پدید آمد که از نهادهای مالیِ دستگاه دیوان‌سالاری، و مرتبط با دیوانهای خراج، نفقات، مصادرات و بیت‌المال به شمار می‌رفت.
  • جهت | اصطلاحی منطقی و فلسفی که بر قیدهایی مانند ضرورت و امکان در نسبت میان موضوع و محمولِ گزاره‌ها اطلاق می‌شود. قضایایی که دارای جهت باشند، «قضایای موجّه» یا «موجّهات» نامیده می‌شوند، مانند اینکه «هر انسانی از قوۀ حس بر‌خوردار است به ضرورت».
  • جهرم | شهرستان و شهری در استان فارس.
  • جهشیاری | ابوعبدالله (قمی، 29، 106: ابوجعفر ؟) محمد بن عبدوس (د 17 ذیقعدۀ 331ق / 23 ژوئیۀ 943م)، از دولتمردان دانشمند عصر خلافت عباسی و مؤلف کتاب الوزراء و الکُتّـاب.
  • جهم بن خلف مازنی | ابوعثمان (د اواخر سدۀ 2 یا ابتدای سدۀ 3ق / اواخر سدۀ 8 یا ابتدای سدۀ 9م)، شاعر عصر اول عباسی.
  • جهم بن صفوان | ابـومحـرز (مق‍ 128ق / 746م)، متـکـلـم برجستۀ اواخر دورۀ اموی.
  • جهمیه | از مفاهیم فرقه‌نگاری اسلامی که از سدۀ 3ق / 9م پدید آمد. این مفهوم مانند دیگر اصطلاحات بی‌شمار این رشته ‌مشخص و واضح نیست و باید از قراین موجود به آن پی برد.
  • جهنم | جایگاهی در جهان پس از مرگ که انسان تباه‌کار در آن سزای اعمال خود را خواهد دید. در قرآن کریم افزون بر نام جهنم، نامهای متعدد دیگری مانند جحیم، سقر و سعیر نیز ناظر به جهنم یا طبقه‌ای از آن به کار رفته، و در بسیاری موارد صرفاً به صورت «النار» (آتش) از آن یاد شده است.
  • جهور، بنی | خاندانی از ملوک الطوایف اندلس که حدود نیم سده بر قرطبه حکم راندند (422-462ق / 1031- 1069م).
  • جهیر، بنی |
  • جهیزیه | یا جَهاز، داراییهای معینی که دختران با خود به هنگام ازدواج از داراییهای خانواده یا گروه دودمانی خود به خانۀ شوهر و خانواده و گروه دودمانی او می‌برند.
  • جواد |
  • جواد اصفهانی |
  • جواد پاشا | یا جواد احمد پاشا (1267-1318ق / 1851-1900م)، نویسنده، دولتمرد و صدر اعظم عثمانی.
  • جوالیقی |
  • جوالیقی | ابومنصور موهوب بن احمد (466-539 یا 540 ق / 1074-1144 یا 1145م)، ادیب و معرّب‌شناس بزرگ. 3 تن از بزرگ‌ترین نویسندگان عرب، سمعانی (د 562 ق / 1162م)، ابن‌جوزی (د 597 ق / 1201م) و ابن انباری (577 ق / 1181م) که اساساً کارشان به نوعی شرح‌حال نویسی است.
  • جوامع | عنوانی که در دوران اسلامی بر دسته‌ای از آثار علمی و فلسفی اطلاق شده است. پیش از اسلام، در دوران اسکندرانی، فراهم آوردن تلخیصهایی از آثار کلاسیک یونانی، بیشتر برای استفادۀ آموزشی، کاری رایج بود (پیترز، 96).
  • جوامع الحکایات |
  • جوان | کاظم‌علی، ادیب، سخنور و شاعر نامدار اردوزبان هندی در سدۀ 13ق / 19م. وی اهل دهلی بود (سکسینه، 11؛ قادری، 120) و با حملۀ احمدشاه ابدالی در 1174ق / 1761م مجبور به ترک آنجا و مهاجرت به لکهنو شد (منگلوری، 81).
  • جوانرود | شهر و شهرستانی در شمال استان کرمانشاه.
  • جوانمرد قصاب | شخصيتی افسانه‌ای که داستان زندگی‌اش بیانگر مفهوم مردانگی و فتوتی است که از شیوۀ رفتار و خوی امام علی(ع) تأثیر گرفته، و به همین سبب او را پیر و بزرگ قصابان دانسته‌اند.
  • جوانمردی |
  • جواهر الکلام | نوان کتابی مشتمل بر دورۀ فقه که یکی از مبسوط‌ترین و مؤثرترین نوشته‌ها در دورۀ متأخر از فقه امامی محسوب می‌گردد.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: