صفحه اصلی / مقالات / طومار نقّالی /

فهرست مطالب

طومار نقّالی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 28 فروردین 1399 تاریخچه مقاله

طومارِ نَقّالی، روایت مکتوب نقالان از داستانهایی که خود نقل می‌کردند، به‌طور عام، و داستانهای شاهنامه و منظومه‌های پهلوانی، به‌طور خاص. 
طومار در لغت به معنی نامه، کتاب، نامۀ دراز و هرگونه کاغذ نوشته‌شده، آمده، و تأکید شده است که امروزه نوشته‌های لوله‌کرده را طومار می‌گویند (نک‍ : لغت‌نامه ... ، ذیل واژه). 
در اصطلاح نقالان و قصه‌خوانان، طومارْ شکل مکتوب داستانهایی بود که نقل می‌کردند، اعم از داستانهای شاهنامه و دیگر داستانها. تا چند دهۀ پیش، نقال یا قصه‌خوان به کسی می‌گفتند که هرگونه داستانی را در برابر شنوندگان، با آدابی خاص، و از روی حافظه نقل می‌کرد. مشهورترین این داستانها عبارت بودند از: اسکندرنامه، حمزه‌نامه، حسین کرد شبستری یا یتیم‌نامه (ه‍ م‌م)، نیز داستانهای شاهنامه و منظومه‌های پهلوانی. شکل مکتوب هریک از این داستانها را نیز طومار می‌گفتند و نام آن داستان را در پی آن می‌آوردند، مانند طومار امیرحمزه که به اسکندرنامۀ نقالی مشهور است؛ عنوانی خاص برای روایتی از داستان اسکندر که نقالان نقل می‌کرده‌اند (نک‍ : زریری، داستان ... ، 389؛ نیز نک‍ : ه‍ د، نقالی). 
همان‌گونه که از چند دهۀ پیش به این‌سو هنر نقالی فقط به نقل داستانهای شاهنامه و منظومه‌های پهلوانی کهن گفته می‌شود، طومار نیز در معنای شکل مکتوب همین داستانها، به روایت نقالان، به کار می‌رود. در این نوشته نیز منظور از طومار معنای خاص و امروزی آن است. به گفتۀ مرشد ترابی، از نقالان مشهور و صاحب‌سبک معاصر، طومارها یا به‌صورت ورقهای جداگانه، یا به‌شکل کتاب و در قطع جیبی، یا قطع بزرگ بودند (نک‍ : ص 158؛ نیز نک‍ : افشاری، 31). طومارها را بیشتر نقالان مجرب می‌نوشتند، کسانی‌که افزون‌بر مهارت نقالی، ذوق داستان‌سرایی نیز داشتند. این‌گونه طومارها به‌طورمعمول بدخط و پرغلط هستند. افزون‌بر نقالان، گاه کاتبان حرفه‌ای نیز به سفارش درخواست‌کنندگان، از طومارها نسخه‌برداری می‌کردند (ترابی، 157؛ محجوب، 1098). یکی از طومارهای دست‌نویس اخیر موسوم به رستم‌نامه است که به خط محمدشریف نایگلی، و «حسب‌الفرمودۀ صبیۀ مرضیه ... سید عباس»، و در 24 رجب 1245 ق / 19 ژانویۀ 1830 م نسخه‌برداری شده است (رستم‌نامه، شورا، گ 67 پ). 
به گفتۀ مرشد ترابی، نقالان مشهور ذیل طومار خود مُهر می‌زدند و برخی دیگر از نقالان صاحب‌نام نیز با اضافه‌کردن اثر مهر خود، آن را تأیید می‌کردند. نقالان برای طومارهای بدون مهر ارزشی قائل نبودند (نک‍ : افشاری، همانجا). برخی طومارها با نقاشیهایی به سبک قهوه‌خانه‌ای نیز آراسته می‌شدند. برای نمونه، هفت‌لشکر، 50 نقش رنگی (همانجا)؛ رستم‌نامه، شورا، 59 نقش؛ و رستم‌نامه، سنا، 34 تصویر دارند. 

محتویات و مآخذ طومارها

طومارهای کامل (برای تفاوت آنها با طومارهای دیگر، نک‍ : دنبالۀ مقاله) به‌طورمعمول از آغاز شاهنامه تا پایان داستان بهمن یا دارا را در بر می‌گیرند. البته مؤلفان / نقالان بخشهایی از گرشاسپ‌نامه، سام‌نامه، جهانگیرنامه، فرامرزنامه، بانوگشسب‌نامه، برزونامه و بهمن‌نامه (ه‍ م‌م) و نیز داستانهایی الحاقی از شاهنامه مانند «کک کهزاد» و «ببر بیان» را در مواضعی مناسب، بنابه تشخیص خود، اضافه می‌کردند. 
بخشی دیگر از طومارها شامل روایتهای شفاهی کهن و اصیل است که مکتوب نشده‌اند، اما گاه در برخی از آثار گذشته به آنها اشاره شده است که ازجمله می‌توان به اینها اشاره کرد: ازدواج رستم با خواهر یا خالۀ کیقباد (نک‍ : سعیدی، 1 / 359-364؛ هفت‌لشکر، 176؛ زریری، شاهنامه ... ، 3 / 1589-1601؛ قس: حمدالله، 87؛ مجمل ... ، 25)؛ روایتی ویژه از تیراندازی آرش برای تعیین مرز ایران و توران (نک‍ : طومار نقالی ... ، 419؛ قس: بلعمی، 347- 348؛ حمدالله، 86-87)؛ روایت اسب‌گزینی سهراب، که در بیشتر طومارها (نک‍ : طومار نقالی، 459-460؛ سعیدی، 1 / 434- 438)، همچنین در بسیاری از دست‌نویسهای شاهنامه آمده است (نک‍ : خالقی، حاشیه بر ... ، 2 / 127، حاشیۀ 4؛ فردوسی، چ رمضانی، 1 / 352-353، چ دبیرسیاقی، 1 / 392-393). این روایتهای کهن شفاهی در کنار روایتهای مکتوب، در طول تاریخ، میان مردم ایران رایج بوده است و بخشی از آنها نیز اشاره‌وار و مختصر در منابع تاریخی ثبت شده‌اند. مرشد سعیدی در بخش میانی طومار خویش و پس از نقل بخشهایی از برزونامه، چنین می‌نویسد که آنچه را تاکنون نقل کرده، از شاهنامه بوده، و ازاین‌پس تا «جنگ یازده‌رخ» را «از زبان طومار» نقل می‌کند که در شاهنامه نیامده است. این بخش از داستان «از زبان استادان سخن، اما بی‌نشان، و سینه‌به‌سینه» به نقالان رسیده است (نک‍ : 2 / 786؛ برای اهمیت این روایتها در بحث شاهنامه‌شناسی، نک‍ : دنبالۀ مقاله). 
بخشی دیگر از محتوای طومارها ساخته‌وپرداختۀ نقالانی است که ذوق داستان‌سرایی داشته‌اند. برای نمونه، در طومار مرشد زریری، داستان رفتن رستم نزد حضرت سلیمان و کشتی‌گرفتن او با حضرت علی (ع) در بین راه، با شرح فراوان و نثری آمیخته به نظم آمده است (نک‍ : زریری، همان، 5 / 3263). درصورتی‌که در دیگر طومارهای منتشرشده و نیز منتشرنشدۀ شناخته‌شده، یا این داستان نیامده، یا اینکه فقط به نثر نقل شده است (نک‍ : طومار نقالی، 823-827؛ نثر نقالی ... ، 143). مرشد زریری خود دراین‌باره نوشته است که داستان رستم و سلیمان و کشتی‌گرفتن رستم با حضرت علی (ع) در کتابهای تاریخ نقل نشده است؛ فقط بعضی از نقالان، آن‌هم گاهی، آن را نقل می‌کردند، اما هیچ‌گاه حتى یک بیت شعر نیز نمی‌خواندند. وی سپس می‌افزاید که او اشعاری از شاهنامه را با بیتهایی از شکرستان دهقان سامانی ترکیب کرده، و با ابیاتی که سرودۀ خود او بوده، داستان را به هم پیوند داده است (نک‍ : همان، 5 / 3456-3457). بی‌گمان اگر صاحب طومار این توضیحات را نمی‌داد، ریشه‌شناسی روایت وی از این داستان بسیار مبهم می‌ماند و ممکن بود برخی از پژوهشگران روایت وی را برگرفته از طومارهای پیشین به‌شمار آورند. 
به‌رغم اینکه طومارهایی که به‌این‌ترتیب تدوین شده‌اند، در بهترین حالت، فقط حدود نیمی از مطالبشان برگرفته از شاهنامه است، اما نقالان از آنها با عنوان طومار شاهنامه یا طومار شاهنامۀ فردوسی، یا نثر شاهنامۀ فردوسی یاد می‌کنند (نک‍ : وارس، گ 1 ر؛ سعیدی، عنوان کتاب؛ دوستخواه، سرآغاز ... ، 19- 29). 
همان‌گونه که برخی از پژوهشگران یادآوری کرده‌اند، تلاش برای گردآوری همۀ داستانهای حماسی و پهلوانی در یک کتاب، سنتی دیرینه در ایران بوده است که در برخی از دست‌نویسهای شاهنامه هم دیده می‌شود؛ چنان‌که در یکی از نسخه‌های شاهنامه، که در کتابخانۀ بریتانیا نگهداری می‌شود و در سدۀ 13 ق / 19 م نسخه‌برداری شده است، بسیاری از منظومه‌هایی که سراینده‌های آنها مشخص‌اند، مانند گرشاسپ‌نامه، سام‌نامه، فرامرزنامه، برزونامه و جز اینها را نیز در مواضع مختلف، به شاهنامه افزوده‌اند. این سرایندگان در مقدمۀ کتابهای خود نیز همۀ افزوده‌ها را سرودۀ فردوسی دانسته، و یادآوری کرده‌اند که فردوسی دراصل، 166هزار بیت سروده بوده است (نک‍ : خالقی، گل رنجها ... ، 167- 168). حتى در نسخه‌های کهن‌تر شاهنامه چنین مواردی دیده می‌شود؛ چنان‌که در نسخه‌ای مربوط به آغاز سدۀ 10 ق / 16 م نیز بخشهایی از گرشاسپ‌نامه، برزونامه و بهمن‌نامه آمده است (همانجا). همچنین در شاهنامۀ منثور که تقی‌الدین محمد بن محمد ارجانی شوشتری به فرمان اکبرشاه گورکانی (950-1014 ق / 1543-1605 م) تهیه کرده، و نسخۀ خطی آن در کتابخانۀ ملی موجود است، بخشهایی از سام‌نامه، برزونامه و جهانگیرنامه نیز آمده است (نک‍ : ارجانی، جم‍‌ ). 
همان‌گونه که از این شرح مشخص می‌شود، طومار فقط داستانهای بخشهای اساطیری و پهلوانی تاریخ ملی ایرانیان (نک‍ : ه‍ د، شاهنامه) را شامل می‌شود و داستانهای بخش تاریخی را در بر نمی‌گیرد. این علاقه که امروز نیز کم‌وبیش در میان ایرانیان استمرار دارد، نتیجۀ وجوه برجستۀ داستانی در این بخشها نسبت به بخش تاریخی، شامل سرگذشت اسکندر، اشکانیان و ساسانیان است (آیدنلو، مقدمه بر ... ، 54). 

اهمیت طومارهای نقالی

طومارهای نقالی بخشی مهم از ادبیات شفاهی مردم ایران را تشکیل می‌دهند که براساس تعاملی ویژه با متون حماسی و پهلوانی شکل گرفته‌اند. با توجه به تاریخ نسبتاً طولانی این طومارها، کهن‌ترین طوماری که تاکنون شناخته شده، متعلق به حدود 300 سال پیش است. طومارها هم از لحاظ سابقه و اصالت برخی از داستانهای حماسی و پهلوانی آنها، و هم از لحاظ بازتاب آداب و آیینها و اندیشه‌های دورۀ زندگی مؤلفان آنها، و نیز از نظر زبانی و واژگانی بسیار اهمیت دارند که شرح آنها بدین‌گونه است: 

الف ـ سابقه و اصالت برخی از داستانها

براساس آنچه پیش‌ازاین گفته شد، شمار زیادی از داستانهای طومارها در شاهنامه و منظومه‌های پهلوانی کهن نیامده‌اند؛ از این واقعیت نمی‌توان نتیجه گرفت که همۀ این داستانها ساخته‌وپرداختۀ نقالان‌اند، بلکه باید گفت برخی از آنها اصالت دارند و در دیگر منابع کهن بدانها اشاره شده است. این موضوع دربارۀ برخی داستانهای شفاهی غیرنقالی نیز صدق می‌کند. ازاین‌رو، همان‌گونه که برخی پژوهشگران به‌درستی گفته‌اند، بررسی دقیق طومارها و استخراج داستانهای اصیل آنها می‌تواند سبب روشن‌شدن برخی ابهامات در داستانهای حماسی و پهلوانی، و نیز شکل‌گیری فرضیه‌های جدید و تقویت برخی فرضیه‌های پیشین گردد. درعین‌حال، غفلت از طومارها را باید محروم‌کردن پژوهشهای شاهنامه‌شناسی از منبعی در این زمینه به شمار آورد (نک‍ : آیدنلو، همان، 72-73؛ همچنین برای مفهوم داستانهای اصیل، نک‍ : خالقی، گل رنجها، 127- 168). 
برای نشان‌دادن اهمیت داستانهای اصیل به برخی از آنها اشاره می‌شود: 
1. براساس طوماری، پس از آنکه جمشید ادعای خداوندی می‌کند، شبی در خواب می‌بیند که عقابی از آسمان فرود می‌آید، او را می‌گیرد و به آسمان می‌برد و پس از اوج‌گرفتن، رهایش می‌کند. جمشید به زمین می‌افتد و تاج پادشاهی از سرش دور می‌شود. او سپس تاج را برمی‌دارد که بر سرش بگذارد، اما می‌بیند که تاج کوچک شده است و اندازۀ سرش نیست. هومِ عابد در تعبیر این خواب به جمشید می‌گوید: خداوند پادشاهی را از تو گرفت و به دیگری داد (زریری، شاهنامه، 1 / 132-133). این ماجرا کم‌وبیش مانند گزارش «زامیادیشت» و دورشدن فرّ شاهی از جمشید است که در آن اشاره شده است چگونه پس از آنکه جمشید دهانش را به دروغ آلوده کرد، فرّ در کالبد مرغ وارِغْنه در 3 مرحله از جمشید جدا می‌شود (نک‍ : اوستا، 1 / 490)؛ درصورتی‌که در شاهنامه فقط به جداشدن فر از او اشاره شده است (نک‍ : فردوسی، چ خالقی، 1 / 45). 
در همین طومار، در آغاز داستان رستم و سهراب، هنگامی‌که رستم در شکارگاه مشغول تهیۀ کباب است، تهمینه با صورتی پوشیده به وی نزدیک می‌شود و پس از اعتراض به او، با شمشیر به وی حمله می‌کند. رستم او را بر دست بلند می‌کند و متوجه می‌شود که دختر است. پس از آن، تهمینه ضمن معرفی‌کردن خود، از رستم دعوت می‌کند که به سمنگان برود. او با سوگنددادن رستم، سعی در مقیدکردن وی به پذیرشِ دعوت می‌نماید. سپس برمی‌گردد و از پدرش می‌خواهد که به آنجا رود و رستم را به شهر بیاورد (نک‍ : زریری، همان، 3 / 1799-1800؛ قس: انجوی، مردم و فردوسی، 84-87). ادامۀ داستان تا هم‌بسترشدن رستم و تهمینه کم‌وبیش مانند روایتهای مشهور این داستان است. این روایت می‌تواند تأییدی بر فرضیۀ خالقی مطلق دربارۀ پری‌زادبودن تهمینه در روایتهای کهن‌تر باشد (نک‍ : خالقی، همان، 67-73). 
2. در برخی از طومارها، شهرناز و ارنواز، دختران ضحاک‌اند که فریدون با آنها ازدواج می‌کند و سلم و تور از آنها متولد می‌شوند (سعیدی، 1 / 47؛ زریری، همان، 1 / 218). در مجمل التواریخ و القصص، دو روایت دربارۀ مادر سلم و تور نقل شده است که براساس یکی از آنها، وی دختر ضحاک است (ص 27). چنان‌که می‌دانیم، در شاهنامه شهرناز و ارنـواز خواهران جمشید هستند که ضحاک آنها را به شبستان خود می‌برد و فریدون پس از پیروزی بر ضحاک با آنها ازدواج می‌کند (نک‍ : فردوسی، چ خالقی، 1 / 55، 92). 
3. در برخی از نسخه‌ها و چاپهای شاهنامه، در داستان «هفت‌خان رستم»، دو بیت شعر از زبان دیو سپید خطاب به کاووس، به این شرح آمده است: ولیکن ز گرشاسپ لشکرشکن / بود عهد و پیمان ز نیرنگ من / / که بر مُلک ایران نیارم ستیز / وگرنه برآوردمی رستخیز (فردوسی، چ دبیرسیاقی، 1 / 295، چ بروخیم، 2 / 330، حاشیۀ 2). همان‌گونه‌که پژوهشگری یادآوری کرده است، این دو بیت مبتنی‌بر روایتی است که بدون آگاهی از آن مبهم خواهند بود. براساس طومار مرشد سعیدی (1 / 123-124)، در نبرد سلم و تور با منوچهر، دیو سپید به یاری سلم و تور می‌آید، اما در برابر گرشاسپ زبون و ناتوان می‌شود؛ گرشاسپ حلقۀ غلامی به گوشش می‌اندازد و او به‌ناچار به گرشاسپ تعهد می‌دهد که پس از آن، هرگز به خاک ایران نتازد (نک‍ : آیدنلو، «برخی ... »، 60؛ نیز نک‍ : زریری، همان، 3 / 1657). 
4. در بسیاری از طومارها از ازدواج رستم با خواهر یا دختر کیقباد سخن رفته است و فرامرز و گشسب‌بانو را حاصل این ازدواج دانسته‌اند (نک‍ : طومار نقالی، 421؛ هفت‌لشکر، 176؛ سعیدی، 1 / 359-364؛ زریری، همان، 3 / 1589-1594؛ صداقت‌نژاد، 86). این روایت در متون کهن، ازجمله مجمل التواریخ و القصص (ص 25) نیز آمده است. 
از جملۀ موارد دیگر می‌توان به چگونگی رویین‌تن‌شدن اسفندیار با آب افسون‌شده توسط زردشت؛ بیمارشدن سام پس از انداختن زال در کوه البرز؛ بازیابی رستم، نیروی پیشین خود را در جنگ با سهراب؛ و جز اینها اشاره کرد (نک‍ : آیدنلو، همان، 54- 91). نکتۀ جالب اینکه بسیاری از این روایات را اشخاص ناشناس، ازجمله کاتبان یا مالکان خوش‌ذوق دست‌نوشتهای شاهنامه، منظوم کرده، و به شاهنامه افزوده‌اند (نک‍ : همانجا). 
بررسی دقیق این روایتها نشان می‌دهد که سابقۀ مکتوب‌شدن بخشی از آنها به اواخر سدۀ 5 یا اوایل سدۀ 6 ق می‌رسد. با توجه به اینکه برخی نویسندگانِ این منابع، ازجمله نویسندۀ مجمل التواریخ و القصص، تأکید می‌کنند که مطالب خود را براساس کتابهای پیش از خود، به‌ویژه ترجمه‌هایی از خدای‌نامه‌ها، تألیف کرده‌اند (نک‍ : ص 2، 66، 221، جم‍‌ )، می‌توان اصالت برخی از این روایتها را به پیش از اسلام نیز منسوب کرد. 

ب ـ آداب و آیینها

هر متـن ادبـی برخـی از آداب اجتماعی، اندیشه‌ها و مؤلفه‌های فرهنگی دورۀ حیات نویسنده را در خود بازتاب می‌دهد، حتى اگر این متنْ بازنویسی متنی کهن‌تر باشد؛ چنان‌که در شاهنامه و پیش از آن، در خدای‌نامه‌ها نیز چنین بوده است. برای نمونه، می‌توان به وجود اوستا، آتشکده و نیز برخی آداب‌ورسوم و آیینهای مبتنی‌بر دین زردشتی در دورۀ پادشاهانی مانند کاووس و کیخسرو اشاره کرد که در شاهنامه، و طبیعتاً مآخذ آن، آمده‌اند. در طومارها نیز وضع بر همین منوال است؛ مثلاً در یکی از طومارها، هنگامی‌که دو پهلوان قصد کشتی‌گرفتن دارند، مؤلف / نقال اشعاری با عنوان گُلِ کشتی آورده است؛ رسمی که در برخی از زورخانه‌ها رایج بوده است (نک‍ : زریری، شاهنامه، 1 / 545، 3 / 1680-1681؛ برای چیستی گل کشتی، نک‍ : بیضایی، 92- 93). یادآوری می‌شود که یکی از قطعات مشهور گل کشتی سرودۀ میرعبدالعلی نجات اصفهانی است (نک‍ : همانجا). مثالهای دیگر: در موضعی از یک طومار، مؤلفْ شیوه و چگونگی مچ‌انداختن یا پنجه‌انداختن را ضمن رویارویی رستم با یکی از پهلوانان تورانی شرح می‌دهد که کاملاً متأثر از دوران خود او ست (نک‍ : زریری، همان، 3 / 1539، 1563)؛ شمشیر بر گردن آویختن و نزد دشمن رفتن برای ابراز تسلیم‌شدن (طومار نقالی، 226، 850)؛ فرامرز برای اینکه نمک‌گیر نشود، در خانۀ دشمنان غذا نمی‌خورد (همان، 619)؛ رستم را از هفت‌سالگی، و کوش را نیز در کودکی به مکتب می‌فرستند (همان، 171؛ نثر نقالی، 130-131؛ برای نمونه‌های دیگر، نک‍ : آیدنلو، مقدمه بر، 65-66؛ دوستخواه، مقدمه بر، 28-31). 

ج ـ اهمیت زبانی

به‌سبب اینکه طومارها یا به زبان گفتاری، و یا متأثر از آن نوشته شده‌اند (نک‍ : دنبالۀ مقاله)، گنجینه‌ای از واژه‌ها، تعابیر و اصطلاحات زبان گفتاری دورۀ تألیف را به همراه دارند؛ واژه‌ها و تعابیری که به‌سبب نوع نگاه فرهنگ‌نویسان به زبان گفتاری، وارد فرهنگهای لغت نشده‌اند. بخش قابل توجهی از این واژه‌ها امروزه مهجور و منسوخ شده‌اند (برای برخی از این واژه‌ها و تعابیر، نک‍ : طومار نقالی، 965 بب‍ ؛ هفت‌لشکر، 615 بب‍ ؛ نثر نقالی، 247- 248؛ دوستخواه، همان، 26-27). 

 

صفحه 1 از5

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: