افغانستان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 16 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/230988/افغانستان
یکشنبه 19 اسفند 1403
چاپ شده
4
ازآنسوی، امیر عبدالرحمان با شورشهایی چند ازسوی قبایل و خاندانهای مختلف روبهرو شد و بر همه چیره گشت، بهخصوص کافرستان را که تا آن زمان مردمش مسلمان نشده بودند، در 1314 ق / 1896 م فتح کرد. مردم آنجا را به اسلام درآورد و نام منطقه را نورستان نهاد (غبار، 671-673). فتح هزارهجات هم با خشونت و کشتار و اسارت بسیار همراه بود (همو، 666-670؛ ریاضی، 227- 228). بیدادگری امیر عبدالرحمان بر مردم هزاره موجب خشم شدید مقامات مذهبی ایران و حتى نارضایی مقامات انگلیسی گردید (فرهنگ، 1(1) / 404). امیر عبدالرحمان نظام اداری خودکامهای بدون صدراعظم و وزیر تشکیل داد؛ البته در تشکیل ارتشی قوی و منظم توفیق بیشتری یافت و به کمک همین نیروها توانست مخالفان خویش را در سراسر کشور سرکوب و خاموش سازد. وی در کابل کارخانههای اسلحه و مهماتسازی، ضرابخانه، سراجی، خیاطی و شمعریزی تأسیس کرد و در هر بخشی، کارشناسی اروپایی یا هندی برگماشت. در زمینۀ کشاورزی نیز اقداماتی صورت گرفت که ثبت معاملات دولتی در دفاتر، یکسانسازی پول، یعنی ضرب سکه در یک مرکز، یکدستسازی احکام قضایی، ترویج تکثیر دام و نباتات و ساختن راهها و جادهها از آن جمله است (فیض محمد، 2 / 700، 997؛ فرهنگ، 1(1) / 427-432). امیر عبدالرحمان سرانجام در 19 جمادیالآخر 1319 ق / 3 اکتبر 1901 م درگذشت. در اواخر دوران او افغانستان برای نخستینبار بهعنوان کشوری با مرزهای شناختهشده، در عرصۀ تاریخ خود ظاهر شد. امیر خاطرات و کارنامهاش را در کتابی به نام تاج التواریخ نگاشته که بارها چاپ شده است. پساز درگذشت عبدالرحمان، پسرش امیر حبیبالله، ملقب به سراج الملة و الدین، بر تخت امارت افغانستان نشست و در مقایسه با روزگار پدر، روش معتدلتری در پیش گرفت. او زندانیان و تبعیدیان ایام پدرش را آزاد کرد (غبار، 701؛ فرهنگ، 1(2) / 448)، همچنین مجازات بریدن اندامها را جز در قصاص شرعی ممنوع ساخت. به روزگار او، تحولات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی ظاهر شد و تجارت رونق گرفت، کارخانههایی تأسیس گردید (همو، 1(2) / 482-483) و معارف و مطبوعات توسعه یافت (غبار، 702-703). از دیگر رخدادهای این دوره، ظهور نهضت مشروطهخواهی است. روشنفکران افغان از طبقات مختلف، جمعیتی به نام «جمعیت سری ملی» یا «اخوان افغان» تشکیل دادند که خواهان نظام پادشاهی مشروطه و اصلاحات اساسی در نظام حکومتی بود؛ اما بهزودی اعضای آن پساز بازداشت، گروهی اعدام، و بقیه به حبس ابد محکوم شدند (همو، 718). امیر حبیبالله در 18 جمادیالاول 1337 ق / 19 فوریۀ 1919 م در شکارگـاه بـراثـر شلیک گلولۀ ناشناسی ــ در بستر خواب ــ کشته شد. برخی قتل امیر را کار مخالفان و اصلاحطلبانی دانستهاند که با پسر او، امانالله خان، همپیمان بودند (همو، 740- 741). پس از او، برادرش نصرالله نایبالسلطنه خود را جانشین امیر مقتول خواند. جناح محافظهکار دربار طرفدار نصرالله بود، اما جوانان، روشنفکران و مخالفان استعمار انگلیس از امانالله حمایت میکردند که در این وقت در کابل به نیابت از پدر حکومت میکرد. ازاینرو، امانالله از بیعت با عمویش سر باز زد و خود را امیر خواند و بیدرنگ، نصرالله خان را به شرکت در قتل امیر متهم کرد. سپس افغانستان را در مناسبات داخلی و خارجی مستقل خواند. چند روز بعد نیز طی سخنانی برای مردم به آنها نوید اصلاحات برپایۀ آزادی و برابری، رفع بیداد و رشوهخواری داد. نصرالله خان نیز از ادعای سلطنت دست کشید و به اطاعت درآمد. اما چون دولت بریتانیا از شناسایی استقلال افغانستان سرباز زد، امیر امانالله اعلام جهاد کرد و در چند جبهه در نقاط مرزی افغانستان با نیروهای هندی ـ انگلیسی به نبرد پرداخت. این نبردها به جنگ استقلال یا جنگ سوم افغان و انگلیس معروف است. قرار بود همزمان با جهاد استقلال، قیامهایی در هند، بهخصوص در مناطق مرزی ازجمله پیشاور، صورت بگیرد؛ اما فرمانده ارتش افغان در جبهۀ خیبر با حملۀ پیشازوقت و عبور از مرز، نیروهای انگلیسی را بیدار ساخت و اینان قوای افغان را به عقبنشینی واداشتند (همو، 795؛ فرهنگ، 1(2) / 504). در جبهۀ خوست هم ژنرال محمدنادر خان بهرغم پیشروی اولیه، ناچار از عقبنشینی شد. در جبهۀ قندهار، انگلیسیها روی به پیشروی نهادند. عبدالقدوس خان اعتمادالدوله، صدراعظم، که فرمانده این جبهه بود، کفن پوشید و مردم را به جهاد فرا خواند. اندکی پیشاز اعلام جهاد در قندهار، به تحریک انگلیسیها، آتش فتنهای میان پیروان مذاهب اسلامی روشن گردید که به هشیاری مردم بهزودی خاموش شد (همو، 1(2) / 504- 505). باآنکه انگلیسیها پادگانهای مرزی افغان را در جلالآباد و قندهار به دست گرفته بودند، اما جنگهای نامنظم برضد انگلیسیها ادامه داشت و مردم و قبایل، بهخصوص در مناطق مرزی، آمادۀ عملیات گستردهتر میشدند، ازاینرو، دولت انگلیس خواهان پایان مخاصمه شد و متارکۀ جنگ اعلام گردید. بهدنبالآن، دولت انگلیس با امضای پیمان راولپندی در 11 ذیقعدۀ 1337 ق / 8 اوت 1919 م استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت. محمود طرزی وزیر خارجه شد و دولت افغانستان کوشید تا با دیگر دولتها ارتباط برقرار کند و کشورهای اروپایی، روسیه و آمریکا یکی پس از دیگری، دولت جدید را به رسمیت شناختند. در اول تیرماه 1300 ش / 22 ژوئن 1921 م، میان ایران و افغانستان معاهدۀ مودت به امضا رسید. نیز «معاهدۀ ودادیه و تأمینیه» میان دو کشور در 6 آذر 1306 ش / 27 نوامبر 1927 م در کابل امضا شد (غبار، 787- 788). در همین دوره، فضای کشور بر روی دانش و فرهنگ نوین گشوده شد. به کمک دولت فرانسه مدارس جدید تأسیس گردید و کاوشهای باستانشناسی آغاز شد. کارشناسان آلمانی، ایتالیایی و ترک در رشتههای مهندسی، کشاورزی و امور نظامی وارد کابل شدند. مدرسۀ «امانی» به کمک آلمانها در کابل تأسیس گردید و دانشجویان افغان برای تحصیل به خارج فرستاده شدند. نخستین قانون اساسی افغانستان در 20 فروردین 1302 در شورای ارکان دولت و سران قبایل یا «لویه جرگه» در 73 ماده تصویب گردید و نظامنامههای متعدد برای احوال شخصیه و اسناد رسمی و خدمت نظام و جز آنها تهیه و تصویب شد. جادهها تعمیر گردید، ماشینهای صنعتی از کشورهای مختلف بهخصوص آلمان، خریداری شد و تجارت با سرعت بیشتر توسعه یافت. در عرصۀ مطبوعات، نشریۀ امان افغان جای سراج الاخبار را گرفت و در دیگر استانها نیز روزنامهها و جراید انتشار یافتند که از آن جمله است: اتفاق اسلام در هرات، طلوع افغان در قندهار، ستارۀ افغان در جبلالسراج، بیدار در مزارشریف و اتحاد مشرقی در جلالآباد. همچنین نخستین نشریۀ غیردولتی به نام انیس در 1306 ش در کابل منتشر شد. با ظهور و گسترش مطبوعات، عرصۀ شعر و ادب نیز گسترش یافت. در عرصۀ سیاست داخلی، شاه با روشنفکران روشی صمیمانه پیش گرفت. مشروطهخواهان را از زندانهای پدر رها کرد و آنان را در امور دولتی سهیم ساخت. این روش باعث شد که انجمنهای سیاسی مخفی بهصورت آزاد و آشکار به فعالیت بپردازند (همو، 797). برخی از اصلاحات و قوانین دولت جدید مخالف منافع و خودسری برخی از طبقات جامعه، بهخصوص سران قبایل بود و با تحریک و حمایت برخی از پیشوایان دینی شورشهایی درگرفت که از معروفترین آنها شورش قبایل مَنگل بود (فرهنگ، 1(2) / 525-527). در اواخر 1306 ش / 1927 م، امیر امانالله خان خود را شاه خواند و سپس به همراهی ملکه ثریا و تنی چند از دولتیان به سفری هفتماهه به چند کشور خارجی دست زد و در زمینههای مختلف بهویژه همکاریهای اقتصادی با کشورهای پیشرفته مذاکراتی انجام داد (همو، 1(2) / 528-530؛ غبار، 811- 812). امانالله پساز بازگشت به میهن و بیاعتنا به مخالفتهای کسانی مانند محمود طرزی به کارهایی چون کشف حجاب، اجبار به استفاده از کلاه و لباس اروپایی، فرستادن دختران برای تحصیل به خارج، تغییر تعطیلی جمعه، منع تعدد زوجات و جز اینها که همه با اعتقادات دینی و رسوم مردم مخالف بود، دست زد (فرهنگ، 1(2) / 530-534؛ غبار، 812). درپیآن، شورش مختصری در منطقۀ شینوار برپا شد (آبان 1307 / نوامبر 1928) که به قیامی سرتاسری منتهی گردید. سرانجام نیروهای شورشی به رهبری یکی از تاجیکانِ ناحیۀ کَلَکانِ کوهدامن ــ در شمال کابل ــ حملۀ نهایی به کابل را در شب 24 دی 1307 ش / 14 ژانویۀ 1929 م آغاز کردند. شاه سلطنت را به برادرش عنایتالله، سپرد و خود به قندهار رفت. عنایتالله خان هم سرانجام پس از 3 روز پادشاهی، با خانوادهاش کابل را ترک گفت (فرهنگ، 1(2) / 535-540). از آنسوی، حبیبالله، معرف به بچه سقا (ه م)، مقر سلطنت را متصرف شد و به پادشاهی نشست. امانالله کوشید تا به کمک قبایل پشتون دوباره خود را به کابل برساند، اما رقابت و خصومت قبایل غلزایی و درانی مانع این کار شد. بچه سقا بر اصلاحات امانالله خط بطلان کشید. قوانین مصوب، بهویژه قانون اساسی را ملغـا کرد و مالیات و عوارض را غیرشرعی خواند و همه را برچید (همو، 1(2) / 575-577). به زودی کشور دچار فقر و هرجومرج شد؛ تا سرانجام ژنرال محمدنادر خان، وزیر جنگ پیشین، به کمک قبایل افغان حکومت بچه سقا را ساقط کرد و خود زمام امور را به دست گرفت (همو، 1(2) / 576، 586، 588، 590-591، 595-596). در دورۀ محمدنادر شاه محاکم دوباره به عالمانِ دین سپرده شد. زنان را نیز به رعایت حجاب مکلف ساختند. ارتش منظمی بنیاد نهاده شد و با تأسیس دانشکدۀ پزشکی، هستۀ اصلی نخستین دانشگاه کشور ایجاد گردید. در مهر 1309 / سپتامبر 1930، لویه جرگه افزون بر تأیید پادشاهی محمدنادر خان، 150 تن از اعضای خود را به نام شورای ملی، برای تصویب قانون اساسی جدید برگزید. قانون اساسی جدید، که بهقول فرهنگ (1(2) / 606) با استفاده از قوانین اساسی ایران و ترکیه و نظامنامۀ پیشین تدوین شده بود، بهظاهر نظام پادشاهی مشروطه را در کشور به رسمیت میشناخت، اما درواقع، قدرت را میان شاه و عالمان دین تقسیم میکرد. پساز آن، مجلس اعیان مرکب از 27 نمایندۀ منتخب شاه تأسیس شد. در عصر محمدنادر شاه نیز در نقاط مختلف کشور قیامها و شورشهایی رخ داد که همه سرکوب شدند؛ ازجمله، قیام کوهدامن را میتوان نام برد که چون ارتش از سرکوب آن عاجز ماند، قبایل جنوبی به کابل آمدند و آن شورش را خاموش ساختند. سرانجام محمدنادر شاه در 17 آبان 1312 ش / 8 نوامبر 1933 م به ضرب گلولۀ یک دانشآموز در مراسم توزیع گواهینامهها کشته شد (همو، 1(2) / 607، 615-617، 619، 623). پس از او پسرش محمدظاهر که 19 سال بیش نداشت، بر تخت نشست. در دورۀ اول پادشاهی او قدرت در دست نخستوزیر، محمدهاشم خان، بود که مستبدانه به سرکوب مخالفان میپرداخت (گرگوریان، 339؛ فرهنگ، 1(2) / 630-634). دولت سیاست ناموفق تعمیم زبان پشتو و طرد زبان فارسی دری و تبلیغ ناسیونالیسم آریایی را پیش گرفت. در روابط بینالمللی، در 1313 ش / 1934 م افغانستان عضو جامعۀ ملل شد. در 1316 ش / 1937 م، پیمان سعدآباد میان ایران، افغانستان، ترکیه و عراق امضا شد. کشور در جنگ جهانی دوم بیطرف ماند، اما مناسباتش با انگلستان به سردی گرایید. مخالفتها و تندرویها و ماجراهای سیاسی پیدرپی سبب شد که چند صدراعظم بهطور پیدرپی رشتۀ امور را به دست گیرند (همو، 1(2) / 713-716، 719، 744، 752-754، 756-757، 762، 765-770). سرانجام در 26 تیر 1352 ش / 17 ژوئیۀ 1973 م هنگامی که محمدظاهر شاه در سفر اروپا بود، محمد داوود با همکاری ارتشیان وابسته به حزب پرچم، دست به کودتا زد و رژیم شاهی را پایان بخشید و نظام جمهوری بنیاد کرد. محمد داوود، نخستین رئیسجمهوری افغانستان، با تشکیل دولتی که نیمی از اعضای آن از گروه چپگرای پرچم، و نیم دیگر از طرفداران خود وی بودند، آغاز به کار کرد. ولی چندی بعد که خواست دست عناصر چپگرا را از امور کوتاه کند، جناحهای خلق و پرچم ــ که هر دو طرفدار شوروی بودند ــ با عنوان حزب دموکراتیک خلق متحد شدند و درحـالیکه سران حزب ــ نورمحمد ترهکی، ببرک کارمل و حفیظالله امیـن ــ زندانـی بـودند، طـرفدارانشان در 7 اردیبهشت 1357 ش / 27 آوریل 1978 م در یک کودتای خونین محمد داوود و همۀ کسانش را کشتند (همو، 2 / 35- 39، 43-46). پس از آن، حکومت جدیدی با عنوان جمهوری دموکراتیک افغانستان به ریاست نورمحمد ترهکی از جناح خلق روی کار آمد. اما آشوبها و نابسامانیها فروکش نکرد تا در دی 1358 / دسامبر 1979 نیروهای نظامی شوروی کابل را اشغال کردند. این واقعه موجب تقبیح شدید دولت شوروی ازسوی سازمانهای بینالمللی و کشورهای آزاد شد و افزون بر آن، موجب ظهور نهضتهای آزادیبخش، بهخصوص نهضت مجاهدین برای مبارزه با قوای شوروی و نیروی دولتی طرفدار آن شد. این جنگ 9 سال به درازا کشید تا در بهمن 1367 / فوریۀ 1989 نیروهای شوروی براساس قرارداد ژنو، افغانستان را ترک گفتند (بریگو، 179- 189؛ علیآبادی، 177- 179). اما میان نیروهای ملی و مذهبی افغانستان برای ایجاد دولتی که همۀ نیروها آن را بپذیرند، توافقی حاصل نشد و افغانستان باز دچار جنگهای فرسایشی داخلی گردید و طالبان که از حمایت مادی و معنوی پاکستان و عربستان برخوردار بود، تسلط بیشتر یافت، ولی نتوانست بقایای مجاهدین را که علیه آنها پایداری میکردند، بهطور کامل از میان بردارد. رژیم طالبان در 1380 ش با حملۀ ائتلاف بینالمللی، به رهبری ایالات متحدۀ آمریکا از هم پاشید و حامد کرزای بهعنوان رئیسجمهور افغانستان نو رشتۀ امور را به دست گرفت.
ابوالحسن گلستانه، مجمل التواریخ، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1344 ش؛ استرابادی، محمدمهدی، جهانگشای نادری، به کوشش عبدالله انوار، تهران، 1341 ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، روزنامۀ خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1345 ش؛ بریگو، آندره و اولیویه روا، جنگ افغانستان، ترجمۀ ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد، 1367 ش؛ حسینی، محمود، تاریخ احمدشاهی، به کوشش دوستمراد سید مرادوف، مسکو، 1974 م؛ درانی، محمد، تاریخ سلطانی، بمبئی، 1298 ق؛ ریاضی هروی، محمدیوسف، عین الوقایع، به کوشش محمدآصف فکرت، تهران، 1369 ش؛ سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، بخش سلاطین قاجاریه، به کوشش محمدباقر بهبودی، تهران، 1353 ش؛ علیآبادی، علیرضا، افغانستان، تهران، 1372 ش؛ غبار، غلاممحمد، افغانستان در مسیر تاریخ، کابل، 1346 ش؛ فرهنگ، محمدصدیق، افغانستان در پنج قرن اخیر، مشهد، 1371-1374 ش؛ فوفلزایی، عزیزالدین، تیمورشاه درانی، کابل، 1346 ش؛ همو، درة الزمان فی تاریخ شاه زمان، کابل، 1337 ش؛ فیضمحمد، سراج التواریخ، کابل، 1331 ق؛ گانکوفسکی، یو. و.، «لشکر و نظام لشکری شاهان درانی»، ترجمۀ محمدصدیق طرزی، آریانا، کابل، 1347 ش، ج 26؛ لاکهارت، لارنس، انقراض سلسلۀ صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران، ترجمۀ مصطفى قلیعماد، تهران، 1343 ش؛ مجموعۀ اسناد و مدارک چاپنشده دربارۀ سیدجمالالدین، به کوشش اصغر مهدوی و ایرج افشار، تهران، 1342 ش؛ محمود، محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس، تهران، 1328-1333 ش؛ مفتی لاهوری، علیالدین، عبرتنامه، لاهور، 1961 م؛ موسوی اصفهانی، محمدصادق، تاریخ گیتیگشا، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 1363 ش؛ نیز:
Elliot, H. M., The History of India, Lahore, 1976; Gregorian, V., The Emergence of Modern Afghanistan, California, 1969; Iranica ; Pottinger, G., The Afghan Connection, Edinburgh, 1983; Rodgers, C. J., «The Coins of Ahmad Shah Abdalli», Journal of the Asiatic Society of Bengal, 1883, vol. XLIV; Sarkar, J., «An Original Account of Ahmad Shah Durrani's Campaigns in India and the Battle of Panipat», Islamic Culture, 1933, vol. VII. بخش تاریخ (دبا)
سرزمینی كه امروز افغانستان نامیده میشود، از دیرباز گذرگاه و محل برخورد و آمیزش قومهای گوناگون بوده است. تجمع تشكلهای نژادی ـ قومی در این سرزمین، شكل ویژهای به ساختار اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن داده است. در نخستین نقشۀ قومنگاری افغانستان كه در نشریۀ سُویتسكایا اتنوگرافیا در 1955 م چاپ شده، نام 16 گروه قومی آمده است. در نقشۀ دیگری از اقوام افغانستان كه سالها بعد در «اطلس خاور نزدیك توبینگن» ــ مؤسسۀ جغرافیایی دانشگاه توبینگن آلمان ــ چاپ و منتشر شد، نام 57 گروه قومی آمده است. بررسیهای قومی در سالهای پیش از حمله و اشغال نظامی افغانستان (1979 م)، به بیش از 200 قوم و قبیله و حدود 30 زبان مختلف در این سرزمین اشاره دارد (سانلیور، 199، 222). امروزه، تركیب قومی و شمار جمعیت هریك از اقوام افغانستان درهم ریخته است و گروههای بزرگی از اقوام و قبایل آن به كشورهای دیگر، بهویژه پاكستان و ایران، مهاجرت كردهاند (برای آمار مهاجرت گروههای قومی، نك : همو، 205-210). تشخیص و تعیین دقیق خاستگاه نژادی هریك از گروههای قومی افغانستان بهسبب كمبود و ضعف پژوهشها و دادههای علمی انسانشناختی دربارۀ آنها دشوار است و این کاستیها پژوهشگر را در بیان نظری آشكار به احتیاط وامیدارد. مردم افغانستان را از 4 خاستگاه یـا عنصر افغانی، ایـرانی، ترك ـ مغول و آریاییِ هندوكش دانستهاند، اما در نتیجۀ آمیختگی آنها با یكدیگر، بهویژه با عناصر ایرانی و پشتو، امروزه تمیز آنها از هم تا اندازهای دشوار مینماید (I / 224 EI2,؛ نك : جمالزاده، 40).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید