جغرافیا

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • آل قرامان |
  • آلماآتا | آلْماآتا، پایتخت جمهوری شوروی قزاقستان و مرکز استانی به همین نام. جمعیت شهر آلماآتا در 1976 م در حدود 000‘851 نفر (BSE3, I / 449) و جمعیت استان آلماآتا تا اول ژانویۀ 1927 م در حدود 000‘526‘1 نفر بود (همان، XI / 146). مساحت استان آلماآتا را 700‘104 کمـ‍2 نوشته‌اند (همانجا)، ولی در کتاب «جمهوری شوروی قزاقستان»1...
  • آلوس | آلوس، شهری قدیمی در عراق، امروزه روستایی در جزیرۀ کوچکی بر رود فرات نزدیک عانه. این نام به صورتهایی آلُس، اَلوس، آلوسه و اَلوسه نیز آمده است. برخی اُلوس (به قید تردید) نیز ضبط کرده‌اند (سمعانی، 48؛ ابن اثیر، 1 / 82؛ سیوطی، 19). یاقوت، آلوسه ضبط کرده و آن را بر اَلوسه ترجیح داده است (1 / 65). ابن رُسته بنای شه...
  • آمد | آمِد، دیار بکر کنونی، شهری در °37 و ´54 عرض شمالی و °39 و ´56 طول شرقی، بر جلگۀ مرتفع کرانۀ باختری دجلۀ علیا، واقع در جمهوری ترکیه. این شهر 650 متر از سطح دریا ارتفاع دارد و در تقاطع قدیمی راههای خرپوت (در ارمنی: خربرد) به ماردین و شاهراه کرانۀ خزر به اُدسا واقع شده است (ایرانیکا، ج I). پیشینۀ نام آمد به روزگ...
  • آماسیه | آماسْیه، یا آماسْیا شهری در شمال آناتولی (جمهوری ترکیه) و مرکز استانی به همین نام در بخش میانی منطقۀ دریای سیاه با °35 و ´51 طول شرقی و °40 و ´39 عرض شمالی (بریتانیکا، ج I). مساحت استان آماسیه با 6 شهرستان، 18 بخش و 360 روستا، 452‘5کمـ‍2 است. کوتاه‌ترین فاصلۀ شهر آماسیه تا کرانۀ دریای سیاه (بندر سامسون) 130کم...
  • آمل (شهر) | آمُل (شهر)، مرکز شهرستان آمل، واقع در میان جلگۀ مازندران و طرفین رود هراز، در °52 و ´21 طول شرقی و°36 و ´25 عرض شمالی، در فاصلۀ 18 کیلومتری جنوب دریای خزر و6 کیلومتری شمال پیشکوه البرز و 181 کیلومتری شمال شرقی تهران، با 80 متر ارتفاع از سطح دریای آزاد و 108 متر بلندی از سطح دریای خزر (فرهنگ جغرافیایی ایران، 3...
  • آمل (شهرستان) | آمُل، شهرستانی در استان مازندران به مساحت 803‘2کمـ2 با 610‘335 نفر جمعیت (سرشماری عمومی 1365 ش) که از شمال به دریای خزر، از شرق به شهرستان بابل، از جنوب به شهرستانهای دماوند، شمیران خط‌الرّأس اصلی رشته کوههای البرز) و از مغرب به شهرستان نور محدود است. این شهرستان در °35 و ´46 تا ‌°36 و ´43 عرض شمالی و °51 و ´...
  • آمل (ناحیه) | آمُل، ناحیه و شهری بسیار کهن، نزدیک ساحل چپ (غرب) رود جیحون در خراسان قدیم که بعدها نزدیک ویرانه‌های آن، شهر چارجو، یا چارجوی (چهار جوی) پدید آمد. این سرزمین اکنون بخشی از جمهوری شوروی سوسیالیستی ترکمنستان در اتحاد جماهیر شوروی است. وجه تسمیه: چنین به نظر می رسد که نام آمل خراسان از آمل طبرستان (مازندران) گرف...
  • آناتولی* |
  • آمودریا | آمودَرْیا، نام ایرانیِ رود معتبر آسیای مرکزی که 540‘2 کمـ طول دارد و از ارتفاعات رشته کوههای هندوکش و فلات پامیر سرچشمه می‌گیرد و پس از عبور از دشت ترکستان به دریاچۀ آرال می‌ریزد. نامها نام آمودریا در یونانی باستان اُکْسُس1، در لاتین اُکسوس2 و در نوشته‌های جغرافیادانان دورۀ اسلامی جیحون یاد شده است. احتمال دا...
  • آناطولی* |
  • آناطولی حصاری* |
  • آناتولی حصاری | آناتولی حِصاری، یا آنادلو حصاری، آقچه حِصار، گُزَل حِصار، گزلجه ‌حصار، یِنی حِصار، ینیجه حصار، و به عربی اَناضولی حصار و كوزَلْجَه ‌حِصار، قلعه و بارویی بزرگ و باشكوه بر كرانۀ آسیایی بغاز استانبول، یا تنگۀ بسفر كه در 797ق / 1395م به فرمان ایلدرم بایزید اول بنیاد نهاده شد. تاریخچه سلطان بایزید اول، امپراتور عث...
  • آنی | آنی، پایتخت قدیم ارمنستان كه خرابه‌های آن مجاور دهكده‌ای به همین نام، در ولایت قارص، در ساحل راست رودخانۀ آریاچای (آخوریان) و در فاصلۀ 32 كیلومتری ملتقای این رودخانه با رود ارس باقی است و با شهر قارص 45 كیلومتر فاصله دارد. وجه تسمیه در این باره چنین حدس زده‌اند كه پرستشگاه یا معبد اناهیتا یا انائیتیس یكی از ا...
  • آوه | آوه، یا آبه، شهركی كهن نزدیك ساوه. اكنون روستایی است از دهستان جعفرآباد در جنوب شهرستان ساوه در استان مركزی ایران. در فرهنگها و منابع تاریخی و جغرافیایی عربی و فارسی، آبه و آوه هر دو آمده، اما اغلب به صورت آبه ضبط شده است. جمعی چون دمشقی، فیروزآبادی و یاقوت حمودی «آبه» و گروهی چون ابن خلدون، مقدسی، ابن بطوطه ...
  • آنکارا | آنْكارا، پایتخت جمهوری تركیه، كرسیِ ایلِ ‌(استان) آنكارا، پُر شهرستان‌ترین استان تركیه، واقع در شمال قسمت مركزی دشت آناتولی، 200 كیلومتری جنوب دریای سیاه و حدود 350 كیلومتری جنوب شرقی استانبول، خاستگاه تمدن كهنِ هیتی و یكی از زیباترین شهرهای‌خاورمیانه. وجه تسمیه نام آنكارا از آغاز پیداییِ این شهر تاكنون به شك...
  • آهوان | آهُوان، دهستانی از استان سمنان كه مركز آن روستای آهوان است و بر فراز كوهی در 7 فرسنگی خاورِ سمنان و بین این شهر و دامغان قرار دارد. جمعیت این دهستان 165 نفر است (سرشماری ... ، 1355 ش). وجه تسمیه در دشت آهوان از قدیم آهوی فراوان وجود داشته است. خواندمیر می‌نویسد كه در 678 ق / 1279 م كه اباقاخان برای دفع شر لشك...
  • اباض | اُباض، ناحیه یا دشت و یا قریه‌ای در صحرای یمامه در شبه‌ جزیرۀ عربستان، یاقوت، یمامه را جزء اقلیم دوم و به قولی جزء اقلیم سوم به‌شمار آورده (4 / 1027) که در حدفاصل نجد و یمن قرار داشته و از شرق به بحرین و از غرب به حجاز محدود بوده است (دائرة‌المعارف القرن العشرین، ذیل یمامه). به گفتۀ ابن‌خلدون یمامه اقامتگاه م...
  • آیاس | آیاس‌، قصبه‌ای‌ كوچك‌ در غرب‌ خلیج‌ اسكندرون‌ در بخش‌ یومورتالیك‌ از استان‌ آدانا (تركیه‌) و مركز اداری‌ بخش‌. امروز آن‌ را یومورتالیك‌ می‌‌نامند. جمعیت‌ آن‌ برابر سرشماری‌ 1980 م‌، 444‘2 نفر است (TA, IV / 357; YA, I / 17). در روزگار باستان‌ آیگای، آیگایای، آیگه‌ آی، نام‌ داشته‌ و از شهرهای‌ یونانی‌ كرانۀ دری...
  • آیاسلوک* |
  • ابتر | اَبْتَر، دهستانی از بخش مرکزی شهرستان ایرانشهر در استان سیستان و بلوچستان، با 552‘1 کم‍2 وسعت (افشار، 300) که در انتهای شرقی شهرستان ایرانشهر واقع شده و از شمال به دهستان ایرندگان از بخش مرکزی شهرستان خاش، از مغرب به دهستان دامن، از جنوب به دهستان حومۀ بخش مرکزی شهرستان ایرانشهر و دهستان سرباز و از مشرق به ده...
  • ابخاز | اَبْخاز، یا ابخازیه، سرزمینی در شمال غرب قفقاز و کرانۀ شرقی دریای سیاه که نام کنونی آن جمهوری شوروی سوسیالیستی خودمختار ابخاز است و 600‘8 (آکینر، 222) یا 700‘8 کم‍ 2 («مردم قفقاز»، II / 373). وسعت و 000‘521 نفر جمعیت (آمار 1984 م) دارد که در هر کم‍ 2 حدود 60 نفر زندگی می‌کنند. این جمهوری بخشی از جمهوری شوروی ...
  • ابراهیم بن یعقوب | اِبْراهیمِ ‌بْنِ یَعْقوب، اسرائیلی طُرطوشی، دانشمند و جهانگرد اسپانیایی در سدۀ 4 ق / 10 م. از آن سبب وی را طرطوشی نامیده‌اند که متولّد شهر تورتوسا (طرطوشه) از بلاد اسپانیا بود. وی یهودی بود و مؤلّفان قدیم نام پدرش را به اختلاف آورده‌اند و همین نکته سبب بروز فرضیّه‌هایی دربارۀ شخصیت و دین او گردیده است. عذری ن...
  • ابرائیل | اِبْرائیل، یا برائیلا، برایلا، شهری بندری از جمهوری رومانی، واقع در كرانۀ چپ دانوب، در 20 كیلومتری جنوب ملتقای آن با رودخانۀ سیرت، محلّی كه منطقۀ دریایی دانوب نامیده می‌شود، و در شمال شرقی استان والاشیا (اَفلاق) ومركز شهرستان برائیلا. این شهر در °45 و′16 عرض شمالی و °27 و 58 طول شرقی واقع است (بریتانیكا، XV /...
  • ابرقباذ | اَبَرْقُباذ، یا ایر قباذ، اَبَزقباذ، بَز قباذ، بَر قباذ، نام ناحیه (كوره)، بخش یا شهری بوده است بر كنارۀ شرقی رود دجله، از بخش (طسوج)‌های چهارگانۀ استان خسره شاذ بهمن (میان واسط و بصره) كه آب مورد نیاز آن از دجله تأمین می‌شده است (یعقوبی، تاریخ، 1 / 176-177؛ ابن خردابه، 6-7؛ قدامۀ بن جعفر، 235). نام: نام ابر ...
  • ابرغان | اَبَرْغان، یكی از دهستانهای ششگانۀ بخش مركزی شهرستان سراب در استان آذربایجان شرقی و نیز نام ده مركزی همین دهستان. دهستان ابرغان در شمال غربی ارتفاعات بزغوش قرار دارد. دامنه‌های سرسبز این كوهستان دارای مراتع نسبتاً وسیعی است (جغرافیای كامل ایران، 1 / 169). این دهستان از غرب به دهستان اوجانِ بخش بستان‌آباد شهرس...
  • ابرق الربذه | اَبْرَقُ الرَّبَذَه، ناحیه‌ای در مشرق و شمال مدینه، در 130 میلی آن (به میل عربی) كه از چراگاهها و از منازل قبیلۀ بنی‌ذبیان بوده است (یاقوت، 1 / 68؛ بغدادی، 1 / 12؛ دائرةالمعارف الاسلامیة، ذیل ذبیان). ابرق به معنی خاكِ آمیخته با سنگ و ریگ و گل است و هرچه در آن سیاهی و سفیدی باشد. این واژه به كلمات و نامهای دیگ...
  • ابرشهر | اَبْرشَهْر، نام قدیم ناحیه‌ای بوده است كه نیشابور كنونی در آن قرار دارد. وجه تسمیه: منابع مختلف اسلامی این نام را به صورتهای اَبْرَشهر (ابن حوقل، 2 / 431؛ یاقوت، بلدان)، آبِرْشهر (شباب، 2 / 580)، و گاه به تخفیف بَرْشَهر (یاقوت، همان) ضبط كرده‌اند، امّا صورت اصلی و صحیح اَبَرْشهراست (دینوری، 48؛ بیهقی، 322؛ یا...
  • ابریشم جاده |
  • ابرقوه | اَبَرْقوه، يا ابركوه، شهري قديمی ‌در فارس، و امروزه مركز بخش ابركوه از شهرستان آبادۀ استان فارس با °53 و′17 طول شرقی و °31 و ′10 عرض شمالی و 500‘1 متر ارتفاع از سطح دريا و 977‘2 خانوار و 370‘15 نفر جمعيت (جدول). ابركوه در 72 كيلومتري آباده و 216 كيلومتري يزد و 299 كيلومتري شيراز واقع شده است. وجه تسميه: نام ا...
  • ابشه | اَبِشه، شهری از جمهوری چاد، واقع در منطقۀ استوایی افریقا، در جنوب شهر واره پایتخت سابق سلاطین وَدائی و در 650 كیلومتری شمال شرقی فورلامی (نجامنا) نزدیك مرز سودان غربی و مركز اداری ناحیۀ ودائی با °13 و ′49 عرض شمالی و °20 و ′49 طول شرقی. تلفّظهای دیگر این نام اَبِشْر (EI2) و اَبِشْر (İA) و اَبیش (تقویم البلدان...
  • ابشین | اَبْشین، / یكی از دو شهر بزرگ و پایتخت قدیمی ولایت غَرجستان در افغانستان. نام اَبشین در متون مختلف به صورتهای گوناگون از جمله بَشین (حدود العام، 366، 338؛ حبیبی، تعلیقات طبقات ناصری، 2 / / 378)، نشین (جیهانی، 87؛ قزوینی، 426)، بژین، ماركوارت، 79؛ حبیبی، تاریخ افغانستان، 1 / 141 به نقل از موسی خورنی)، افشین (ز...
  • ابطح | اَبْطَح (مُحَصّب)، ناحیه‌ای بین مكه و منى، بر سر راه مدینه، در یك فرسخی شهر مكه كه از یك سوی به كوه حُجون و بطن وادی و از جانب دیگر به مسجد سلسبیل محدود است (ازرقی، 2 / 129). به گفتۀ بكری ابطح منطقه‌ای است در شمال مكه كه هر وقت سیل جاری می شود همۀ آن را فرا می‌گیرد (1 / 257) و منزلگاه (خَیف) بنی كنانه بوده اس...
  • ابقیق | اَبْقَیق، شهر و میدان نفتی در ناحیۀ الاحساء عربستان سعودی با °25 و ′56 عرض شمالی و °49 و ′40 طول شرقی، كه از شمال شرقی به ظَهران، از جنوب به هُفوف، از شرق به خلیج‌فارس (بحرین) و از غرب به عین دار و نواحی صحرایی شمال شرقی عربستان محدود است («اطلس جهانی لایف»؛ بریتانیكا، XVI / 278-279). نام صحیح این شهر بُقَیق ...
  • ابلستان* |
  • ابلق الفرد | اَبْلَقُ الْفَرْد، قلعه‌ای مشرف بر تَیماء در نزدیكی مدینه در شبه جزیرۀ عربستان كه فرمانروای مشهور آن سَمَوأل بن عادیاءِ (یا عادیا) (نیمۀ اول سدۀ6م) بوده است (ابن‌رسته، 177؛ ابن‌خردادبه، 128). ابلق به معنای سیاه و سفید است (ابن منظور) و بنا به گفتۀ میدانی این قلعه از آن رو ابلق نامیده شده كه در آن سنگهای رنگار...
  • ابله | اُبُلّه، شهری باستانی در كنار رود دجله و در شمال نهر بزرگ اُبُلّه. به قول ابن خردادبه فاصلۀ آن تا شهر بصره 4 و تا شهرها اهواز 31، واسط 54 و بغداد 104 فرسنگ (ص 194) و به گفتۀ مقدسی در یك منزلی خوزیه (حویزه) بوده است (ص 135). مورخان و جغرافی‌دانان اسلامی ‌ابله را به اسامی‌ مختلفی یاد كرده‌اند: ابن قتیبه آن را «...
  • ابن ابی رکائب* |
  • ابن ازرق، احمد | اِبْنِ اَزْرَق، احمد بن یوسف بن ازرق فارقی (شوال 510- بعد از 577ق / 1117-1181م)، محدث، فقیه، مورخ، جغرافی‌دان معروف سدۀ 6ق / 12م و مؤلف تاریخ مَیافارقین و آمِد. او در مَیافارقین، از شهرهای مهم دیار بكر، در خانواده‌ای اصیل و سرشناس متولد شد. اطلاعات مفصلی دربارۀ پدر و خاندان او در دست نیست. همین قدر می‌دانیم ك...
  • ابن بطوطه | اِبْنِ بَطّوطه‌، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ عبدالله‌ بن‌ محمد بن‌ ابراهيم‌ لواتی‌ طنجی‌ (ابن‌ جزی‌، 9) و يا به‌ صورتی‌ كامل‌تر، ابوعبدالله‌ محمد ابن‌ عبدالله‌ بن‌ ابراهيم‌ بن‌ محمد بن‌ ابراهيم‌ بن‌ يوسف‌ (ابن‌ حجر، 5/ 227)، جهانگرد معروف‌ (703- 779 ق‌/ 1304-1377 م‌). لقب‌ او به‌ دو صورت‌ شرف‌الدين‌ (ابن‌ جزی‌، همان...
  • ابن جبیر، ابوالحسین | اِبْنِ‌جُبير، ابوالحسين‌ محمد بن‌ احمد بن‌ جبير (540-614 ق‌/ 1145-1217 م‌)، سياح‌، نويسنده‌ و شاعر عرب‌ اندلسی‌. وی‌ در بلنسيه واقع‌ در شرق‌ اندلس‌ در كشور اسپانيا تولد يافت‌ (منذری‌، 407). خانوادۀ ابن‌ جبير از قبيلۀ كِنانه‌ از قبايل‌ بزرگ‌ و كهن‌ عرب‌ بود. جد بزرگ‌ او عبدالسلام‌ بن‌ جبير همراه‌ بَلْج‌ بن‌ بِ...
  • ابن حوقل | اِبْنِ حَوقل‌، ابوالقاسم‌ محمد بن‌ حوقل‌ يا محمد بن‌ علی‌ نصيبی‌ يا نصيبينی‌ (د پس‌ از 367 ق‌/ 978 م‌)، بازرگان‌، سياح‌ معروف‌ و جغرافی‌دان‌ عرب‌ در قرن‌ 4 ق‌، وی‌ از 331 تا 359 ق‌/ 943 تا 970 م‌ به‌ سياحت‌ در بلاد اسلامی‌ پرداخت‌ و كتاب‌ صورة الارض‌ يا المسالك‌ و الممالك‌ را تأليف‌ كرد. در برخی‌ مآخذ نسبت‌ و...
  • ابن خردادبه | اِبْنِ خُرْدادْبِهْ، ابوالقاسم‌ عُبَيدالله‌ بن‌ عبدالله‌ بن‌ خردادبه‌ (د ح‌ 300 ق‌/ 913 م‌). مؤلفان‌ نام‌ و نام‌ پدر او را به‌ گونه‌های‌ متفاوت‌ آورده‌اند: مسعودی‌ (1/ 22) نام‌ او را عبيدالله‌ بن‌ عبدالله‌ به‌ خرداذبه‌ و ابن‌نديم‌ (ص‌ 165) عبدالله‌ بن‌ احمد خرداذبه‌ و ابن‌حجر عسقلانی‌ (4/ 96) عبيدالله‌ بن‌ اح...
  • ابن دلایی | اِبْنِ دَلایی، ابوالعباس احمد بن عمر بن انس بن دَلْهاث عُذری (393- 478 ق/ 1003-1085 م)، محدث، فقیه، حافظ، مورخ و جغرافی‌دان اندلسی. اشتهار وی به ابن دلایی به دلیل انتساب وی به دلایة شهری نزدیك المریه در اندلس بوده است (سمعانی، 5/ 434) چنانكه شهرت وی به مرییی نیز به علت انتساب او به المریه است (یاقوت، 4/ 517)....
  • ابن رسته | اِبْنِ رُسْته، ابوعلی احمد بن عمرِ رسته، جغرافی‌دان و مؤلف كتاب الاعلاق النفیسة. برخی نام او را با تردید محمد نیز نوشته‌اند ( بستانی). سوسه (ص 100) نام پدر او را محمد بن اسحاق آورده، اما غنیم (ص 8) به استناد نوشتۀ روی جلد نسخه‌ای از كتاب ابن رسته نام پدر او را عمر بن عمر ذكر كرده است. خوولسون خاورشناس روس نام...
  • ابن رومیه | اِبْنِ رومیه، ابوالعباس احمد بن محمد بن مُفَرِّج (561- 637 ق/ 1165- 1239 م)، ملقب به عَشّاب، نباتی و زهری (منذری، 3/ 530-531؛ ابن‌ابی‌اصیبعه، 3(1)/ 133)، گیاه‌شناس و داروشناس، محدث و فقیه ظاهری مالكی. نیای بزرگش از پزشكان قُرطُبه بود (ابن خطیب، 1/ 215). خانوادۀ او از قرطبه به اشبیلیه مهاجرت كرد و احمد در این ...
  • ابن سرابیون | اِبْنِ سَرابيون، سهراب (لسترنج، 13؛ ابن سراپيون)، جغرافی ـ نگار نيمۀ نخست سدۀ 4 ق/ 10 م. نام او تاكنون به درستی روشن نشده است. بعضی او را با يحيی (يوحنا) بن سرافيون پزشك اشتباه كرده‌اند و جورج سارتُن محققان را از اين خطا برحذر داشته است (ص 773). گابريل فران به نقل از دولوريه او را يكی از پزشكان سوری سدۀ 9 يا ...
  • ابن سعید مغربی | اِبْنِ سَعیدِ مَغْرِبی، نورالدین ابوالحسن علی بن ابوعُمران موسی بن محمد بن عبدالملك ابن سعید العَنْسی مَذْحِجی غَرناطی قَلعی (610-685 ق/ 1214-1286 م)، ادیب، شاعر، تاریخ‌نگار، جهانگرد و جغرافی‌نویس اندلسی. وی را به جهت انتساب به صحابی معروف عمّار یاسر عَمّاری نیز گفته‌اند (ابن فضل‌الله، 8/ 382؛ زبیدی، ذیل ماده...
  • جزایر ملوک | جَزايِرِ مُلوک (ملوکا)، يا جزاير ادويه، مجمع‌الجزايري در اندونـزي. اين مجمع الجزاير با مساحتـي حـدود 500،74 کمـ 2 و 600،990،1 تن جمعيت (2000م / 1379ش) در فلات استراليا جاي دارد. جزاير ملوک از غرب به جزير? سولاوِزي (سلب)، از شرق به جزير? گين? جديد و از جنوب به جزير? تيمور محدود است ( انکارتا1،npn. ؛ «اطلس ... ...
  • جزایر بحر سفید | جَزايِرِ بَحْرِ سِفيد، ايالت و ولايتي در تقسيمات کشوري دولت عثماني از سد? 10 تا 14ق / 16-20م. اين ايالت در منابع اروپايي، آرکي پلاگو1 يا آرکي پل2 (هامر پورگشتال، III / 192-195؛ EI2, II / 521)، و در مآخذ عثماني و تقسيمات کشوري اين دولت، ايالت کاپيتان پاشا (قپودان پاشا ايالتي) و همچنين ايالت جزاير مندرج است (او...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: