آلماآتا
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 2 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/222405/آلماآتا
جمعه 29 فروردین 1404
چاپ شده
2
آلْماآتا، پایتخت جمهوری شوروی قزاقستان و مرکز استانی به همین نام. جمعیت شهر آلماآتا در 1976 م در حدود 000‘851 نفر (BSE3, I / 449) و جمعیت استان آلماآتا تا اول ژانویۀ 1927 م در حدود 000‘526‘1 نفر بود (همان، XI / 146). مساحت استان آلماآتا را 700‘104 کمـ2 نوشتهاند (همانجا)، ولی در کتاب «جمهوری شوروی قزاقستان» این رقم 000‘108 کمـ2 آمده است (ص 475). این استان دارای 5 شهر و 6 قصبۀ بزرگ است (BSE3, XI / 146).
در سدههای میانه، نام این شهر آلمالیغ بود (بارتولد، II(2) / 538). آلمالیغ در بعضی نوشتهها بهصورت آلمالیق نیز آمده است. مآخذ چینی، هنگام بحث دربارۀ این شهر، آن را آلماتی نامیدهاند (همو، IV / 85). جهانگردان اروپایی که در عصر فرمانروایی مغولان به این سرزمین گام نهادند، آلمالیغ را به صورت آرمالک نوشتهاند (همو، III / 378). در بابُرنامه که متعلق به آغاز سدۀ 10 ق / 16 م است این شهر به صورت آلماتو و آلماتی آمده است (بابُر، 62). آلمالیغ یا آلماتی را قرقیزان «آلمالو» (یا آلمالی) مینامیدند که به معنای سرزمینِ دارای سیب یا دارای باغهای سیب است (بارتولد، II(1) / 83) در 1271 ق / 1855 م سپاهیان ارتش روسیۀ تزاری در محل آلماتی استحکاماتی بنا نهادند و آن ناحیه را ورنی نامیدند. استحکامات ورنی بهسبب گسترش به صورت شهر درآمد و همچنان ورنی نامیده شد که بخشی از استان سِمیرِچیه (هفت آب) بود (همو،II(1) / 341). از 1340 ق / 1922 م نام ورنی از این شهر برداشته شد و آلماآتا نام گرفت (BSE3, I / 449). بارتولد بر این عقیده است که نام کنونی شهر، به صورتی تحریف شده، از نام پیشین گرفته شده است (II(1)83). در مورد آلماآتا معنای دقیق و روشنی ارائه نشده است؛ حتی در مآخذ رسمی شوروی پیرامون معنای آلماآتا اختلاف وجود دارد. در دائرةالمعارف بزرگ شوروی، چ 2، آلماآتا به معنای «پدر سیب» آمده است (II / 124)، ولی در چاپ 3 همین دائرةالمعارف آلماآتا به معنای «باغ سیب» یا «سیبستان» است (I / 449). معنای اخیر با نام نخست این ناحیه «آلمالیغ» مطابقت دارد.
آلماآتا در دامنۀ کوه آلاتائو در ناحیۀ زائیلیسک قرار گرفته است و ارتفاع آن از سطح دریا 650-950 متر است. 2 رود به نامهای آلماآتای بزرگ و آلماآتای کوچک که از حوضۀ رود ایلی سرچشمه گرفتهاند از شهر آلماآتا میگذرند. بارتولد به نقل از حافظ ابرو در ذکر حدود ماوراءالنهر از آلمالیغ چنین یاد میکند: « حد شرقی ماوراءالنهر آن طرف که مایل به شمال است بلادِ کاشغر و ختن تا حدود مغولستان و بعد از آن زمین اویغور، اما حدود آن طرف از غرب که متصل به شمال است دشت قپچاق و دیار ازبک و ترکستان است، اما شمال ماوراءالنهر اقلیم ششم میشود، آلمالیغ و بلاساغون و آن مجموع بلاد ترک است» (VIII / 84-85). ابن بطوطه شهر آلمالیغ (آلمالیق) را سر حد بین بلاد ماوراءالنهر و چین نوشته است (1 / 412). وی در جای دیگر آلمالیغ را پایتخت مغولان مینامد (1 / 423). جوینی آلمالیغ را از نواحی سرزمین قراختای میداند (1 / 48). بنابر نوشتۀ قزوینی آلمالیغ شهری بوده بر روی رود ایلی که به دریاچۀ بالکاش میریزد (1 / 31، حاشیه).مجموع اراضی استان آلماآتا حدود 4٪ کل اراضی قزاقستان را تشکیل میدهد («جمهوری شوروی قزاقستان»، 475). آلماآتا یکی از زیباترین و خوش منظرهترین شهرهای قزاقستان و اتحاد شوروی است. این شهر در عهد مغولان اقامتگاه تابستانی جغتای بود و بنا بر نوشتۀ جوینی «در بهار و تابستان با بستان اِرَم مشابهت داشتی» (1 / 226، 227). در بخش جنوبی شهر انبوهی از باغهای سیب، گلابی، آلبالو، آلو و تاکستانها قرار دارد. آلماآتا شهری است سبز و خرم که به هر نفر از اهالی 50 مـ 2 فضای سبز تعلق میگیرد (BSE2, II / 125). در جنوب آلماآتا قلههای معروف تالگار به ارتفاع 017‘5 متر و کومسومولسک به ارتفاع 376‘4 متر از سطح دریا دیده میشوند (همانجا). دمای متوسط هوای آلماآتا در ژوئیه °3 / 22 درجه و در ژانویه °8- درجه سانتیگراد است (BSE3, I / 449). امروزه شهر صورتی منظم دارد و خیابانهای آن به طول 5 تا 8 کم پوشیده از درختان سپیدار است (BSE2, II / 125). شهرآلماآتا از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب به تقریب تا حدود 20 کم گسترش دارد. آلماآتا چندین بار دچار زمینلرزه شده که عمدهترین آنها در 1305 ق / 1888 م و 1329 ق / 1911 م بوده است. ازاینرو اکثر بناهای جدید آن با محاسبۀ خطر زمینلرزه احداث شدهاند (همان، I / 450).
در سدۀ 6 م در سرزمین قزاقستان ازجمله استان آلماآتا، خاقانات (خاقاننشین) تورگش بنیان یافت. از 149- 329 ق / 766-941 م خاقانات قارلوق بر این خطه فرمانروایی داشت. طی سدههای 2-4 ق / 8-10 م دین اسلام به مناطق جنوبی قزاقستان که ناحیۀ آلماآتی کنونی جزئی از آن به شمار میرفت، راه یافت. طی سدههای 3-5 ق / 9-11 م این سرزمین تابع غُزان شد. در نیمۀ نخست سدۀ 4 ق / 10 م ترکان به این ناحیه حملهور شدند و دولت قراختاییان در آنجا تشکیل شد که پس از گذشت یک قرن محدودۀ فرمانروایی آن تا کاشغر، هفت آب (هفترود) و ماوراءالنهر گسترش یافت. در سدۀ 6 ق / 12 م کیدانها که از اقوام کوچندۀ ساکن شرق منچوری بودند، به این سرزمین حمله بردند و تا عهد مغولان (616- 618 ق / 1219-1221 م) فرمانروایی داشتند (BSE3, XI / 149). مآخذ اسلامی نخستین بار در سدۀ 7 ق / 13 م از آلمالیغ یاد کردهاند. جوینی «اوزار» را نخستین فرمانروای این سرزمین نامیده است (1 / 57). بارتولد به نقل از جمالالدین قرشی او را بوزار نیز نوشته است. وی عنوان طغرل خان داشت و تختگاه او آلمالیغ بود (III / 470). جمالالدین قرشی که پدرش حافظ قرآن بود و در 628 ق / 1231 م در آلمالیغ تولد یافت، شرحی پیرامون این ناحیه نوشته است (همو، VIII / 101III / 357, V / 122, 155). به هنگام تأسیس دولت قراختاییان پس از 525 ق / 1131 م خاننشینهای مسلمان تابع خان بلاساغون بودند و گروهی از آنان ازجمله مسلمانان قارلوق در آلمالیغ سکنی داشتند (همو، V / 590). ارسلان خان فرمانروای قارلوق پس از 613 ق / 1216 م بر آلمالیغ فرمان میراند (همو، V / 622). در 615 ق / 1218 م در اردوی مغولان واحدهای مسلمان وجود داشتند که عمدتاً از نواحی قایالیغ و آلمالیغ بودند (همو، V / 131). آلمالیغ در اوایل سدۀ 7 ق / 13 م مدتی در محاصرۀ کوچلک (کوشلوک) خان نایمان فرمانروای قراختاییان قرار داشت. ولی او نتوانست بر این شهر دست یابد. سرانجام لشکریان مغول این شهر را تصرف کردند (جوینی، همانجا). چنگیزخان که قصد انتقامجویی از سلطان محمد خوارزمشاه را داشت، نخست تصمیم گرفت کار کوچلک را که متحد خوارزمشاه بود، بسازد. وی سردار خود جبه نویان (یمه نَوین) را مأمور پیکار با او کرد. جبهنویان نخست حاکمیت مغولان را بر آلمالیغ تثبیت کرد و فرزند بوزار به نام سوکنک تکین را که پدرش کشته شده بود، به فرمانروایی آلمالیغ گمارد. بارتولد تاریخ این واقعه را حدود 608 ق / 1211 م نوشته است (I / 468). چنین به نظر میرسد که آلمالیغ در 618 ق / 1221 م همچنان در تصرف مغولان بود. در 651 ق / 1254 م ارگن خاتون بر آلمالیغ فرمانروایی داشت (همو، I / 565). در جامعالتواریخ رشیدی ضمن بحث از لشکرکشی هولاکو به ایران، آمده است که وی به همراه زنان و فرزندان بزرگتر خود اباقاآن و یشموت چون به حدود آلمالیغ رسید اورغنه (ارگن) خاتون به استقبال آمد (صص 24-25). جوینی نیز به این نکته اشاره کرده است، ولی بانوی مذکور را «اورقینه خاتون» نوشته است (3 / 97). جومقور پسر دوم هولاکو نیز مدتی فرمانروای آلمالیغ بود (رشیدالدین فضلاللّٰه، 3 / 9). چان ـ چون(چانگ ـ چون) سیاح چینی که در ربیعالآخر 620 ق / مه 1223م، در عهد فرمانروایی جغتای، از دشت ایلی (ایلا) گذشته است، از وجود شهر بزرگ آلمالیغ در آن دشت یاد کرده است (بارتولد، IV / 82, 84, 103). آلمالیغ در روزگار فرمانروایی مغولان در دهۀ اول و دوم سدۀ 8 ق / 14 م یکی از مراکز فعالیت مبلّغان مسیحی کاتولیک اروپا بود. کاتولیکها در آلمالیغ کلیسایی زیبا و اسقف داشتند. فعالیت کاتولیکها در 740-741 ق / 1339-1340 م به روزگار فرمانروایی علی سلطان با سرکوبی خونین مسیحیان پایان گرفت (همو، IV / 79). احتمال میرود بنای کلیسایی که مسیحیان در آلمالیغ ساختند متعلق به نیمۀ اول سدۀ 8 ق / 14 م باشد (همو، V / 163). در روزگار فرمانروایی مغولان راه بازرگانی جدیدی میان اروپا و آسیا پدید آمد که از سواحل ولگا، اورال، اورگنج، اُتْرار و آلمالیغ میگذشت (همو، III / 54). پس از ضعف مغولان از سدۀ 9 ق / 15 م نواحی جنوبی قزاقستان ازجمله آلمالیغ زیر فرمان خانهای ازبک قرار گفت. در اواخر سدۀ 9 ق / 15 م و اوایل سدۀ 10 ق / 16 م خاننشین قزاقها تأسیس شد که رفتهرفته در سدۀ 11 ق / 17 م استقلال یافت (BSE3، همانجا). در سدۀ 12 ق / 18 م اختلاف میان خانهای قزاقستان بالا گرفت. در این زمان برجستهترین خان آن سرزمین شخصی به نام ابوالخیر بود که در نتیجۀ جنگهای داخلی در 1162 ق / 1749 م کشته شد و پسرش نورعلی جانشین وی گردید. در اواخر سدۀ 12 ق / 18 م نواحی جنوبی قزاقستان تابع خان خوقند شد. در 1237 ق / 1822 م اهالی جنوب قزاقستان علیه خان خوقند به شورش برخاستند، ولی شورش مذکور بیرحمانه سرکوب شد. دولت روسیۀ تزاری نفوذ خود را در نواحی مختلف آسیای مرکزی گسترش داد. طی سالهای 1253-1264 ق / 1837- 1848 م مردم قزاقستان بر ضد روسها که در آسیای میانه نفوذ کرده بودند، به شورش برخاستند (بنیگسن، 21). در 1270 ق / 1854 م واحدهای ارتش روسیه به استحکامات خان خوقند در آق مسجد حمله بردند و آن را به تصرف آوردند. در 1277 ق / 1860 م خدایار خان، خان خوقند، سپاهی شامل 000‘20 نفر به آلماآتا اعزام داشت تا استحکامات ورنی را تصرف کند، ولی در ربیعالآخر / اکتبر همان سال نیروهای خدایارخان دچار شکست شدند. متعاقب این شکست همۀ اراضی هفت آب به تصرف ارتش روسیه درآمد و قزاقستان بهعنوان بخشی از امپراتوری روسیه اعلام گردید. در 1284 ق / 1867 م منطقۀ مذکور بهعنوان استان «هفت رود و سیر دریا» اعلام و فرماندار کلی برای ادارۀ آن تعیین شد. متعاقب آن روسها در این منطقه بالغ بر 500 پایگاه نظامی پدید آوردند (BSE3, XI / 150) از 1308 ق / 1891 م آلماآتا به یکی از تبعیدگاههای محکومین سیاسی روسیه بدل گشت. در 1335 ق / 1917 م اهالی آلماآتا به رهبری اَمان گَلْدی ایمانف، علیه دولت روسیۀ تزاری به شورش برخاستند (BSE2, II / 146) آلماآتا در دوران جنگهای داخلی به یکی از مراکز سیاسی منطقۀ سمیرچیه بدل گشت. طی سالهای 1322-1337 ق / 1904- 1919 م مسلمانان ساکن دشتهای قزاقستان، بهویژه منطقۀ آلماآتا، جمهوری بالنسبه مستقلی پدیدآوردند. یکی از مشخصات این نهضت تمایل مردم به حفظ اسلام بر پایۀ اصول و مبانی ملی بود (بنیگسن، 21).
شهر آلماآتا در 1345 ق / 1926 م حدود 600‘45 نفر و در 1358 ق / 1939 م 000‘222 نفر جمعیت داشت. در دوران جنگ دوم جهانی گروه کثیری از روسها و دیگر اقوام ساکن اتحاد شوروی به این شهر کوچ کردند. در 1379 ق / 1959 م شمارۀ جمعیت آلماآتا به 000‘456 نفر رسید (BSE3, I / 449) در دهۀ ششم و هفتم سدۀ 20 م کوچ اهالی برای کشت زمینهای بکر و بایر قزاقستان شدت گرفت. ازاینرو شهر آلماآتا بهعنوان مرکزی اداری از اهمیت بیشتری برخوردار گشت. در 1969 م شمارۀ سکنۀ این شهر به 000‘684 نفر رسید (همانجا) و در 1976 م به بیش از 000‘851 نفر افزایش یافت (همان، XI / 146). جمعیت استان آلماآتا تا اول ژانویۀ 1972 م 000‘526‘1 نفر بود. مردم بومی آلماآتا قزاق هستند. دیگر اقوام ساکن این سرزمین، روسها، که اکثریت اهالی را تشکیل میدهند، اوکرائینیها، تاتارها، ازبکها، بلوروسها و اویغورها هستند (همان، XI / 148). مردم بومی قزاقستان ازجمله اهالی آلماآتا مسلمان و حنفی مذهبند. پیروی از طریقت قادریّه نیز در آلماآتا رایج است (بنیگسن، 63). قادریه گروهی از صوفیه و منسوب به عبدالقادر جیلانی هستند. از شمارۀ مسلمانان شهر و استان آلماآتا بهسبب فقدان آمار، اطلاع دقیقی در دست نیست. طبق آمار در اول ژانویۀ 1976 م کل جمعیت جمهوری شوروی قزاقستان را 000‘337‘14 نفر نوشتهاند (BSE3, XXIV, (2) / 518) این تعداد در 1979 م افزایش یافت. از مجموع سکنۀ این سرزمین تا 1979 م شمارۀ مسلمانان را 000‘556‘6 نفر ذکر کردهاند که به طور نسبی 7 / 40٪ مجموع اهالی را تشکیل میدهند (بنیگسن، 6, 9). مسلمانان تنها بومیان این سرزمین نیستند، بلکه اقوام مسلمان از آسیای مرکزی و قفقاز بهویژه تاتارها، ازبکها و اویغورها نیز در آنجا زندگی میکنند. قزاقستان تنها جمهوری شوروی در آسیای مرکزی است که در آن شمارۀ روسها و اهالی غیرمحلی بیش از مردم بومی است. گرچه در تاشکند، دوشنبه و عشقآباد شمارۀ مسلمانان از روسها افزونتر است، ولی در آلماآتا تعداد مسلمانان کمتر از روسهای مهاجر شده است (همانجا). جمعیت قزاقستان را در 1979 م حدود 283‘684‘14 نفر و شمارۀ قزاقهای ساکن این سرزمین را، 349‘289‘5 نفر نوشتهاند (آکینر، 294). بنابراین نسبت قزاقها به افراد غیرمحلی در سرزمین خودشان 36٪ است(همانجا). این نسبت دست کم در مورد شهر آلماآتا نیز صادق است.
تا ربع اول سدۀ 20 م، اهالی استان آلماآتا همانند سایر نواحی جمهوری قزاقستان به کشاورزی و دامپروری اشتغال داشتند و به تقریب فاقد صنعت بودند، اما آلماآتا رفتهرفته به شهری بالنسبه صنعتی تبدیل شد. عمدهترین تأسیسات صنعتی آلماآتا در زمینۀ صنایع سبک و تهیّه و تولید مواد خوراکی است. پایه و اساس این صنایع را مواد خام کشاورزی و دامپروری محلی تشکیل میدهد. گوشت، شیر و دیگر فرآوردههای دامی، گندم، توتون، چای، انگور و سیب ازجمله محصولات عمدۀ آلماآتا به شمار میرود. کشبافی، نخریسی و پارچهبافی بخش عمدهای از صنایع سبک آلماآتا است. خط آهن نوووسیبیرسک ــ تاشکند و نیزجادۀ فرونزه ــ سمی پالاتینسک که تا مرز جمهوری خلق چین امتداد دارد، از شهر آلماآتا میگذرد (BSE3, I / 450). آلماآتا دارای تأسیسات برق آبی است که بر روی رود ایلی بنا شده است این شهر دارای کارخانههای تولید فلز، ماشینسازی، تولید کفش، تهیۀ کشباف، روغنکشی و تهیۀ کنسرو است (همان،XXIV / 451).آلماآتا بزرگترین مرکز فرهنگی جمهوری قزاقستان است. فرهنگستان علوم جمهوری شوروی قزاقستان که در 1946 م تأسیس گردید، در این شهر واقع است. این فرهنگستان دارای 20 انستیتو و 40 مؤسسۀ پژوهشی است («جمهوری شوروی قزاقستان»، 487). از دیگر مراکز فرهنگی این شهر، آکادمی کشاورزی با 80 مؤسسۀ پژوهشی است (همان، 488). آلماآتا دارای 12 دانشکده، 13 آموزشگاه و 64 دبیرستان کامل و 7 کلاسه است. در این شهر 40 کتابخانه و 3 موزه فعالیت دارند. در قزاقستان چند روزنامه و مجله به زبانهای روسی و قزاقی و اویغوری منتشر میشود (همان، BSE3, I / 450, 486).
ابن بطوطه، سفرنامه، ترجمۀ محمدعلی موحد، تهران، 1348 ش؛ جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، لیدن،1911-1937 م، رشیدالدین فضلاللّٰه، جامعالتواریخ، به کوشش عبدالکریم علی اوغلی علیزاده، باکو، 1957 م؛ قزوینی، محمد حاشیه بر تاریخ جهانگشای جوینی، لیدن، 1329 ق / 1911 م؛ نیز:
Akiner, Shirin, Islamic Peoples of Soviet Union, London, 1986; Bābur Pādshāh Ghazi, Zahiru’d din Muhammad, Bābur-Nāme (Memoirs of Babur), Trans. By Annette Susannah Bevridge, New Delhi, 1922; Bartold, V. V., Sochineniia, Moskva, 1960-1977; Benigsen, A., Musulmane v SSSR, Paris, 1983; BSE2; BSE3; Kazakhskaia SSR, ed. N. N, Baranskii, Moskva, 1957.
عنایتاللّٰه رضا
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید