دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • پرچم | پَرْچَم‌، روزنامه‌، سپس‌ دو هفته‌نامه‌ و بعداً هفته‌ نامه‌ای‌ كه‌ احمد كسروی‌ تبریزی‌ (مق 1324ش‌ / 1946م‌) در دورۀ پس‌ از شهریور 1320 در تهران‌ منتشر می‌كرد.
  • پرچم | پَرْچَم‌، قطعه‌ای‌ پارچۀ منقوش‌ به‌ نشانی‌ خاص‌ كه‌ معمولاً به‌ میله‌ای‌ آویخته‌ می‌شود و به‌ عنوان‌ نماد یك‌ قوم‌، كشور، آرمان‌ و یا سازمان‌ معینی‌ به‌ كار می‌رود. در گذشته‌ گاه‌ از پوست‌ به‌ جای‌ پارچه‌ استفاده‌ می‌شده‌ است‌.
  • پرچین کاری | پَرْچینْ كاری‌، گونه‌ای‌ تزیینِ بنا با سنگهای‌ نیمه‌ قیمتی‌ در معماری‌ شبه‌ قارۀ هند. در این‌ هنر برای‌ ایجاد نقشهای‌ تزیینی‌ قطعه‌های‌ كوچكی‌ از سنگهای‌ رنگی‌ در مرمر نشانده‌ می‌شود
  • پرده | پَرْده‌، اصطلاحی‌ در موسیقیِ ایران‌ و جهان‌ اسلام‌ كه‌ در حوزه‌های‌ زمانی‌ و مكانی‌ مختلف‌ به‌ معنی‌ مرتبط اما متفاوتی‌ در پیوند با سیستم‌ مُدال‌ و نیز ساختار سازهای‌ زهی‌ به‌كار رفته‌ است‌.
  • پرده خوانی | پَرْده‌خوانی‌، هنری‌ از هنرهای‌ نمایشی‌ عامه‌ كه‌ به‌ نقل‌ واقعه‌های‌ مذهبی‌، به‌ ویژه‌ واقعۀ عاشورا از روی‌ تصاویر نقاشی‌ شده‌ روی‌ پرده‌ اختصاص‌ دارد.
  • پرده داری | پَرْده‌داری‌ (حجابت‌)، از مناصب‌ مهم‌ دربار خلفا و فرمانروایان‌. متصدی‌ این‌ منصب‌ حساس‌ را پرده‌دار (حاجب‌) می‌خواندند كه‌ در دوره‌هایی‌ از قدرت‌ بسیار برخوردار بود و نزدیك‌ ترین‌ كس‌ به‌ خلیفه‌ یا سلطان‌ به‌ شمار می‌رفت‌.
  • پرسه |
  • پرگا |
  • پرلاک | پِرْلاك‌، بندری‌ در اندونزی‌ و قلمرو قدیم‌ترین‌ سلسله‌ای‌ از شاهان‌ مسلمان‌ به‌ همین‌ نام‌ در سوماترای‌ شمالی‌.
  • پروان | پَرْوان‌، استان‌ (ولایت‌) و شهری‌ كهن‌ در افغانستان‌. نویسندگان‌ متقدم‌ اسلامی‌ این‌ نام‌ را افزون‌ بر پروان‌ (بیهقی‌، 321؛ گردیزی‌، 169)، به‌ صورتهای‌ فروان‌ (ابن‌ حوقل‌، 1 / 428؛ اصطخری‌، 277) و بروان‌ ( حدود...،393؛ مقدسی‌، 50؛ یعقوبی‌، 288) نیز آورده‌اند.
  • پروانه* |
  • پروانه، خاندان | پَرْوانه‌، خانْدان‌، از خاندانهای‌ حكومتگر ایرانی‌ تبار آسیای‌ صغیر (649-700ق‌ / 1251-1301م‌)، كه‌ روزگاری‌ به‌ عنوان‌ تابع‌ دولت‌ سلاجقۀ روم‌، و دوره‌ای‌ دیگر به‌طور مستقل‌ بر بخشی‌ از آناتولی‌، شامل‌ سینوپ‌، سامسون‌ وجانیك‌، واقع‌ در بخش‌ میانی‌ و غرب‌ دریای‌ سیاه‌ فرمان‌ راندند.
  • پرورش | پَرْوَرِش‌، نشریه‌ای‌ سیاسی‌ - اجتماعی‌ به‌ مدیریت‌ علی‌ محمد كاشانی‌ (پرورش‌) كه‌ روز جمعه‌ 10 صفر 1318ق‌ / 8 ژوئن‌ 1900م‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ در قاهره‌ آغاز به‌ انتشار كرد.
  • پروین |
  • پروین اعتصامی | پَرْوینِ اِعْتِصامی‌، از شاعران‌ زن‌ ایرانی‌ و بلند آوازه‌ترین‌ِ ایشان‌ كه‌ زندگی‌ پربار، شخصیت‌ و اندیشۀ والای‌ او و نیز وجود معانی‌ بلند در سروده‌هایش‌، او را از جایگاهی‌ ممتاز در ادب‌ فارسی‌ برخوردار كرده‌ است‌.
  • پرک | پِرَك‌، استانی‌ در شمال‌ غربی‌ مالزی‌. پرك‌ در زبان‌ مالایایی‌ و خمری‌ به‌ معنی‌ نقره‌ است‌.
  • پرکلس | پِرُكْلُس‌1 (در منابع‌ اسلامی‌: ابرقُلُس‌، برقلس‌، برقلیس‌، یا فورقلس‌)، مهم‌ترین‌ فیلسوف‌ نوافلاطونی‌ قرن‌ 5 م‌. وی‌ پس‌ از درگذشت‌ دُمْنینوس‌ِ لاریسایی‌ جانشین‌ و خلیفۀ او در آكادمی‌ِ آتن‌ شد و به‌ همین‌ جهت‌، او را «دیادُخُس‌» (یعنی‌ خلیفه‌ یا عقیب‌) لقب‌ داده‌اند.
  • پری | پَری‌، موجودی‌ وهمیِ ماورای‌ طبیعی‌ در اندیشه‌ و باورهای‌ مردم‌ جامعه‌های‌ كهن‌ سنتی‌ ایران‌.
  • پری خان خانم | پَریْ‌خانْ خانُم‌ (رجب‌ 955- رجب‌ 985 / اوت‌ 1548- سپتامبر 1577)، دختر شاه‌ طهماسب‌ اول‌ صفوی‌ و بانویی‌ سیاستمدار و قدرتمند كه‌ در تحولات‌ سیاسی‌ دورۀ خود نقشی‌ مهم‌ داشت‌.
  • پری خوانی | پَریْ خوانی‌، یا پری‌ داری‌، كار كسی‌ كه‌ با افسون‌ و وِرد پری‌ (ه‍ م) را فرا خواند و رام‌ و تسخیر خود كند و در بر آوردن‌ خواسته‌هایش‌ او را به‌ كار گیرد.
  • پریزاد، مدرسه | پَریزاد، مَدْرِسه‌، از بناهای‌ دورۀ شاهرخ‌ تیموری‌ (سل‍ 807-850ق‌ / 1405-1446م‌) در مشهد، واقع‌ در مجموعۀ آستان‌ قدس‌ رضوی‌. مشهور است‌ كه‌ بانی‌ آن‌ پریزاد، ندیمۀ گوهرشاد آغا، همسر شاهرخ‌ بوده‌ است‌.
  • پریزرن | پِریزْرِن‌، شهری‌ كهن‌ در استان‌ خودمختار كوزوو ـ متوهیای‌ جمهوری‌ صربستان‌ و مونتنگرو. این‌ شهر در °42 و ´12 عرض‌ شمالی‌ و °20 و ´44 طول‌ شرقی‌ در دامنه‌های‌ رشته‌ كوه‌ شار در جنوب‌ استان‌ كوزوو واقع‌ است‌ و رودخانۀ بیستْریكا از میان‌ آن‌ می‌گذرد.
  • پریشان |
  • پریشان | پَریشان‌، دریاچه‌ای‌ در استان‌ فارس‌.
  • پریشان لر | پَریشانِ لُر، ملاابوالقاسم‌ مشهور به‌ ملاپریشان‌، عارف‌ و شاعر نامدار لُر.
  • پریشتینا | پِریشْتینا، مركز ایالت‌ خودمختار كوزوو (نام‌ رسمی‌ كوزوو متوهیای‌) واقع‌ در جنوب‌ جمهوری‌ صربستان‌ و مونتنگرو. این‌ شهر در °42 و ´39 عرض‌ شمالی‌ و °21 و ´10 طول‌ شرقی‌ («اطلس‌ ... 1»، 140، فهرست‌)، در دشت‌ كوزوو واقع‌ است‌
  • پریلپ |
  • پریم | پِریم‌، یا بَریم‌، جزیره‌ای‌ آتشفشانی‌ در تنگۀ باب‌ المندب‌ در جمهوری‌ یمن‌.
  • پریم | پِریم‌، نام‌ منطقه‌ای‌ تاریخی‌ در جنوب‌ ساری‌ و پایتخت‌ كوهستانی‌ اسپهبدان‌ طبرستان‌، امروزه‌ باعنوان‌ فریم‌ نام‌ دهستانی‌ از بخش‌ دودانگه‌ به‌ مركزیت‌ روستای‌ محمدآباد واقع‌ در شهرستان‌ ساری‌.
  • پزشکی اسلامی | پِزِشْكیِ اِسْلامی‌ (پزشكی‌ دورۀ اسلامی‌)، نظام‌ پزشكیِ نوینی‌ كه‌ تمدن‌ اسلامی‌ با بهره‌گیری‌ از سنتهای‌ پزشكی‌ یونانی‌، ایرانی‌ و هندی‌ بنیاد نهاد و پژوهشگران‌ معمولاً آن‌ را پزشكی‌ عربی‌ می‌نامند.
  • پزودی، ابوالحسن |
  • پزودی، ابوالیسر |
  • پست |
  • پسیان | پِسْیان‌، كلنل‌ محمدتقی‌ خان‌ (1309-1340ق‌ / 1892-1921م‌)، از افسران‌ ژاندارمری‌ در اواخر دوران‌ قاجار و رهبر یك‌ شورش‌ نظامی‌ در خراسان‌. او در خانواده‌ای‌ ایرانی‌ مهاجر از قفقاز، در تبریز به‌ دنیا آمد و در مدرسۀ لقمانیه‌ به‌ تحصیل‌ پرداخت‌.
  • پسیخانی |
  • پشاپویه | پَشاپویه‌، یا فشاپویه‌، فشافویه‌، ناحیه‌ای‌ كهن‌ در ری‌ و یكی‌ از بخشهای‌ سه‌گانۀ شهرستان‌ ری‌ در استان‌ تهران‌.
  • پشتو | پَشْتو، یكی‌ از اعضای‌ مهم‌ خانوادۀ زبانهای‌ ایرانی‌ شرقی‌ كه‌ به‌ همراه‌ فارسی‌ (دری‌)، زبان‌ رسمی‌ كشور افغانستان‌ است‌. این‌ زبان‌ علاوه‌ بر افغانستان‌، در شمال‌ غرب‌ پاكستان‌ (منطقۀ پشتونستان‌) نیز تكلم‌ می‌شود
  • پشتو، ادبیات | پَشْتو، اَدَبیات‌، ادبیات‌ پشتو متشكل‌ از دو بخش‌ است‌: نخست‌ ادبیات‌ شفاهی‌ یا مردمی‌ (فولكلور) و دیگر ادبیات‌ علمی‌ و مكتوب‌. ادبیات‌ مردمی‌ و شفاهی‌ پشتو بسیار غنی‌ است‌
  • پشتون‌، قوم‌ |
  • پشتکوه | پُشْتْكوه‌، منطقه‌ای‌ تاریخی‌ در باختر ایران‌ كه‌ تقریباً با استان‌ ایلام‌ كنونی‌ مطابقت‌ دارد. از آغاز پادشاهی‌ شاهان‌ صفوی‌، منطقۀ لُر كوچك‌ به‌ لرستان‌ فِیلی‌ معروف‌ شد
  • پشنگ لر |
  • پغمان |
  • پل | پُل‌، سازه‌ای‌ كه‌ عبور از روی‌ مانع‌ را ممكن‌ می‌سازد. این‌ سازه‌ گذرگاهی‌ برای‌ عبور از روی‌ موانعی‌ مانند آبراهها، دره‌های‌ عمیق‌ و جز آن‌ است‌ كه‌ معمولاً بخشهای‌ جداگانۀ شهرهای‌ دو سوی‌ یك‌ رودخانه‌، بزرگ‌راهها، خطوط راه‌آهن‌ و گذرگاهها را به‌هم‌ می‌پیوندد
  • پل دختر | پُلْ دُخْتَر، شهرستان‌ و شهری‌ در جنوب‌ استان‌ لرستان‌ و نیز پلی‌ تاریخی‌ در همان‌جا.
  • پل سفید | پُلْ سِفید، مركز شهرستان‌ سوادكوه‌ در استان‌ مازندران‌. این‌ شهر در °53 و ´3 طول‌ شرقی‌ و °36 و ´7 عرض‌ شمالی‌، در ارتفاع‌ 550 متری‌ از سطح‌ دریا در دامنه‌های‌ شمالی‌ رشته‌ كوههای‌ البرز مركزی‌ و در ناحیه‌ای‌ نیمه‌ جنگلی‌ واقع‌ شده‌ است‌.
  • پل صراط |
  • پلدشت | پُلْدَشْت‌، بخش‌ و شهری‌ در خاور شهرستان‌ ماكو، در شمال‌ استان‌ آذربایجان‌ غربی‌.
  • پلونه | پِلِوْنه‌ (بلغاری‌: پلون‌1)، استان‌ و شهری‌ به‌ همین‌ نام‌ در شمال‌ بلغارستان‌.
  • پلیس جنوب | پُلیسِ جَنوب‌، یا تفنگداران‌ جنوب‌ ایران‌، تشكیلاتی‌ نظامی‌ كه‌ انگلیسیها در خلال‌ جنگ‌ جهانی‌ اول، در جنوب‌ ایران‌ بنیاد نهادند (ربیع‌الاول‌ 1334- ربیع‌الآخر 1340 / ژانویۀ 1916- دسامبر 1921).
  • پلینی | پِلینی‌، گایوس‌ پلینیوس‌ سكوندوس‌ (23- 79 م‌)، نظامی‌، مورخ‌ و طبیعی‌دان‌ رومی‌ كه‌ برای‌ متمایز شدن‌

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: